eitaa logo
کوثر ولایت kosarvaliyt 🕊
66 دنبال‌کننده
670 عکس
251 ویدیو
39 فایل
ا✍️﷽ کوثر ولایت @kosarvaliyt 🕊 🕊 کانالی برای #اهل_علم_و_معرفت #یا_اباصالح_المهدی_ادرکنا به باغ خانه تو کوثرے بهشتےبود که بر ولاےتو دلبسته بودصبح الست ارسال هرپیام،قطره ای از دریای محاسن ومعارف قرآن و اهلبیت«ع»است.🍏 خادم؛پیشنهادے؛سخنـے؛انتقادے↙ @MSafad
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃﷽ا🌸🍃   👌✍یکی از و ما أدراکَ ما زهرا⁉️ السَّلامُ عَلَیک یا امْتَحَنَک الَّذِی خَلَقَک فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک .... (سلام الله علیها) بر تو اى آزموده شده، آن ‌که تو را آفرید آزمودت، پس تو را به آنچه آزمود یافت...🖤😭 از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌«قالوا بلی» این گفته‌ست زن که با گفته‌ست ملائک در طواف ، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد زنی آن‌سان که خورشید است سرگرم مصابیحش که باران نام او را می‌ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی‌های تلمیحش جهان این شاه‌مقصودی که روشن شد ز ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش ندانم‌های عالم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، 🍏ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که می‌بندد پر بر آن ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان که مأوای بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار صدای می‌آید به گوشش از در و دیوار تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار که دارد در وجودش می‌خواند کسی انگار برایش روضه می‌خواند صدایی در دل باران که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک او را تکان دادند صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید ، بالای سر او بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه آهسته آهسته صدای روضه می‌افتد به راه آهسته آهسته آمد به سوی آهسته آهسته آورده... الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ 🕊 🕊 eitaa.com/kosarvaliyt ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛‌