eitaa logo
کتب جهادی‌"🇵🇸
352 دنبال‌کننده
319 عکس
63 ویدیو
0 فایل
کتاب جهادی📚🕊 گلچینی ازکتاب های مذهبی،شهدایی،سیاسی،اطلاعات عمومی و... 🔰ویژه تمام سنین‼ باکمترین قیمت😳 بدون یک ریال سود!! ✅فروش حضوری،وغیرحضوری (ارسال به سراسرکشور🛵 ) برای ثبت سفارش و خرید درخدمتیم 09155215184 09169622564 @Fatemioon
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال بصیرت
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را میتونید نام ببرید و میشناسید؟ 🤔 بچه شیعه باید همه شهدای و مرام شونو بشناسه هر شب یک شهید را در کانال بصیرت معرفی میکنیم با هشتگ 🚩 شهدای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ اُم: پسران معصوم و ماه پاره امام حسن در کربلا سه پسر امام حسن در کربلا شهید شدند (حضرت قاسم، عبدالله و ابوبکر) و یک پسر ایشان (حسن مثنی) مجروح شدند و نسل ایشان از قیام کنندگان معروف سالهای بعد هستند 👆 👁‍🗨 Y2x.ir/Basirat 👁‍🗨
•🌱 خیال می‌کنند کسانی که هوای شهادت دارند، افسرده‌ها و گوشه‌نشین‌های دنیایند؛ نمی‌دانند که عاشق‌ترین‌ها نسبت به خانواده‌هایشان همین ها هستند . . می‌گفتم: «دلم برات تنگ می‌شه.» نمی‌گفت قوی باش، حتی نمی‌گفت سرت را گرم خانه و زندگی کن. می‌گفت: «قربون دل گنجشکی خانمم.» او هم دلتنگی می‌کرد. نمی‌دانم یک‌بار از کجا پیدایش کرده بود. گفت: «دل من هم برات قد کوارک شده.» گفتم: «این چیه دیگه؟» گفت: «کوچک‌ترین ذره عالم.» کلی بهش خندیدم که مثلاً خواسته ادای مرا دربیاورد. از آن به بعد کوارک شد واحد شمارش دلتنگی‌مان. پاهای زینب را می‌گرفت کف دستش و با همان یک دست می‌بردش هوا. تا ترس و خنده‌اش را با هم ببیند و یکهو بچسباندش به سینه‌اش و قربان صدقه‌اش برود. بعد هم می‌گفت پاشو فاطمه، پاشو جمع کن بریم پارک. با بچه‌ها بازی می‌کرد، تابشان می‌داد. با آن‌ها می‌خندید و بعضی وقت‌ها مثلاً از ترس جیغ می‌کشید. نگاهشان می‌کردم و ذوق می‌کردم از چنین بابایی. برای بچه‌ها یک چیزهایی می‌کشید و آن‌ها هم ذوق می‌کردند از داشتن پدر هنرمندی که با هندوانه و سیب و پوست پرتقال برایشان شکل‌های جورواجور درمی‌آورد. نمی‌دانم چرا همیشه هم شکل قلبی درمی‌آمد که وسطش حرف F حک شده بود. عشقش را با همین چیزهای ریز نشان می‌داد… تند و تند لباس‌هایش را می‌پوشید‌ گفتم: «بریم یه دوری بزنیم. چیزی بخوریم.» گفت: «باید برم. دخترم تلفن زده. بستنی می‌خواد.» گفتم: «ای بابا تو هم خیلی زن و بچه‌ت رو لوس می‌کنی. با این کارِ ما یه وقت یه اتفاقی می‌افته. اذیت می‌شن.» خندید و رفت. می‌دانستیم کار که تمام می‌شود فقط در خانه می‌توانیم پیدایش کنیم. جانش بود و جان بچه‌ها و خانواده‌اش. این را مطمئنم که عبدالله در اوج علاقه به خانواده‌اش رفت… صفحات ۱۱۶ ، ۱۲۴ ، ۲۳۱ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚کُتب جهادے @kotobjahadi
•🌱 خیال می‌کنند کسانی که هوای شهادت دارند، افسرده‌ها و گوشه‌نشین‌های دنیایند؛ نمی‌دانند که عاشق‌ترین‌ها نسبت به خانواده‌هایشان همین ها هستند . . می‌گفتم: «دلم برات تنگ می‌شه.» نمی‌گفت قوی باش، حتی نمی‌گفت سرت را گرم خانه و زندگی کن. می‌گفت: «قربون دل گنجشکی خانمم.» او هم دلتنگی می‌کرد. نمی‌دانم یک‌بار از کجا پیدایش کرده بود. گفت: «دل من هم برات قد کوارک شده.» گفتم: «این چیه دیگه؟» گفت: «کوچک‌ترین ذره عالم.» کلی بهش خندیدم که مثلاً خواسته ادای مرا دربیاورد. از آن به بعد کوارک شد واحد شمارش دلتنگی‌مان. پاهای زینب را می‌گرفت کف دستش و با همان یک دست می‌بردش هوا. تا ترس و خنده‌اش را با هم ببیند و یکهو بچسباندش به سینه‌اش و قربان صدقه‌اش برود. بعد هم می‌گفت پاشو فاطمه، پاشو جمع کن بریم پارک. با بچه‌ها بازی می‌کرد، تابشان می‌داد. با آن‌ها می‌خندید و بعضی وقت‌ها مثلاً از ترس جیغ می‌کشید. نگاهشان می‌کردم و ذوق می‌کردم از چنین بابایی. برای بچه‌ها یک چیزهایی می‌کشید و آن‌ها هم ذوق می‌کردند از داشتن پدر هنرمندی که با هندوانه و سیب و پوست پرتقال برایشان شکل‌های جورواجور درمی‌آورد. نمی‌دانم چرا همیشه هم شکل قلبی درمی‌آمد که وسطش حرف F حک شده بود. عشقش را با همین چیزهای ریز نشان می‌داد… تند و تند لباس‌هایش را می‌پوشید‌ گفتم: «بریم یه دوری بزنیم. چیزی بخوریم.» گفت: «باید برم. دخترم تلفن زده. بستنی می‌خواد.» گفتم: «ای بابا تو هم خیلی زن و بچه‌ت رو لوس می‌کنی. با این کارِ ما یه وقت یه اتفاقی می‌افته. اذیت می‌شن.» خندید و رفت. می‌دانستیم کار که تمام می‌شود فقط در خانه می‌توانیم پیدایش کنیم. جانش بود و جان بچه‌ها و خانواده‌اش.
این را مطمئنم که عبدالله در اوج علاقه به خانواده‌اش رفت…
صفحات ۱۱۶ ، ۱۲۴ ، ۲۳۱ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚کُتب جهادے @kotobjahadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤الهی رِضاً بِقَضائِك… روضه خوانی شهید جمهور ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚کُتب جهادے @kotobjahadi
هدایت شده از کانال بصیرت
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را می‌تونید نام ببرید و می‌شناسید؟ 🤔 بچه شیعه باید همه شهدای و مرام شونو بشناسه هر شب یک شهید را در کانال بصیرت معرفی میکنیم با هشتگ 🚩 شهید بیست و هفتم: کنانه بن عتیق... صحابی پیامبر... فدایی حسین علیه السلام... این دروغ است که در کربلا قاریان قرآن و عابدان و زاهدان کنار نشستند.. آنها هم بودند.. کنانه بن عتیق از زاهدان و قاریان قرآن در کوفه.. یار سیدالشهدا است 👆 👁‍🗨 Y2x.ir/Basirat 👁‍🗨
کتب جهادی‌"🇵🇸
🌱¦ #بادیگارد شهید عبدللّٰہ باقرے((: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در قطار همہ‌ے فکر و ح
📎 از این شهید باید یاد گرفت! 👥 برخورد متفاوتش از جنس اِنَّ لاِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلْبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعْطيَةٌ است؛ و ایده معنوی زیبایی است برای گفتگو با مردم به‌خصوص 📚 و حالا ما با الگو قرار دادنش، یادش را زنده می‌کنیم… 🕊 دومین مسابقه
❗️هزینه یک کتاب رو پرداخت می‌کنی و دو کتاب برات ارسال می‌کنیم! این روزها هرجا رفتی، مثلا روضه و هیئت، با یک نوجوان هم صحبت شو! شهید باقری رو بهش معرفی کن؛ از قشنگی‌های زندگیشون و از رفتار خوب و جذابشون بگو مطمئن باش به وجد میاد و دوست داره کتاب به این زیبایی رو بخونه😍 یک کتاب مال خودت (خوب بخونش تا بتونی معرفی کنی) کتاب دوم رو هدیه بده به اون رفیق نوجوونت😉 • از شهـــدا روایـــتگری می‌کنیـــم🌱🕊
هدایای مسابقه کتاب‌های مختلفی هست😍 فقط برای سه نفر اول دو کتاب ارسال میشه! ولی اگر دوست داری بانی بشی تا افراد بیشتری در مسابقه شرکت کنند اجرت با شهدا🥺
راسـتی☝️!' عکس و فیلم یا گزارش از معرفی کتاب یادت نره(:
هدایت شده از کانال بصیرت
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را می‌تونید نام ببرید و می‌شناسید؟ 🤔 بچه شیعه باید همه شهدای و مرام شونو بشناسه هر شب یک شهید را در کانال بصیرت معرفی میکنیم با هشتک 🚩 شهدای بیست و هشتم تا سی و نهم: آنها که از شهر به یاری امام حسین علیه السلام آمدند... سلام خدا بر آنها و بر پیک امام حسین ، سلیمان بن رزین باد... اولین شهید قیام امام حسین علیه السلام 👁‍🗨 Y2x.ir/Basirat 👁‍🗨
هدایت شده از کانال بصیرت
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را می‌تونید نام ببرید و می‌شناسید؟ 🤔 بچه شیعه باید همه شهدای و مرام شونو بشناسه هر شب یک شهید را در کانال بصیرت معرفی میکنیم با هشتک 🚩 شهدای بیست و هشتم تا سی و نهم: آنها که از شهر به یاری امام حسین علیه السلام آمدند... سلام خدا بر آنها و بر پیک امام حسین ، سلیمان بن رزین باد... اولین شهید قیام امام حسین علیه السلام 👁‍🗨 Y2x.ir/Basirat 👁‍🗨