✍لیلا عطا دوست
سنگینی نگاهم را به کدامین دیوار شهر میخ کنم
که روی یاسها آوار نشود
چشمانم را به کدامین جاده بدوزم
که انتهایش به درد گره نخورد
زبانم را به دروازه ی کدام گوش بیاویزم
که آهنگ مرگ درون جمجمه نپیچد
به کدامین آینه زل بزنم
که هزار تصویر شکسته
میان عقده های اتاق نریزد
از کدام سکوت کام بگیرم
که بشکفد تپش های امید
روی این زخم های کهنه
تنهایی کدام اتاق شوم
که زیر غبار پرده
پنجره از نفس آفتاب نیفتد
دردم را در کدامین خلوت زمزمه کنم
که زیر و زبر نشود آسمانم
دستم را در گیسوی کدام غزل ببرم
به شب چشمان کدام ستاره زل بزنم
به سینه ی کدامین شعر سپید بیاویزم
لاله های دوستی را از طلوع کدام کوهستان به نظاره بنشینم
که طرح مهربانی اش
به صاعقه ی بغض ابری تنگ در هم نریزد
آه به کدامین شانه سر بگذارم
که آرام بمیرم...
#نثر_ادبی
#شعر_سپید
#غزل
#بداهه
#پاتوق_شعر_خواهران_طلبه_استان_البرز
#مدرسه_علمیه_حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها_هشتگرد