بسم الله
و باز یلدا....
چقدر دلم برایت تنگ شده.
در این هیاهو ، در ساعت زمین ، در افق امواج انتظار ، من فقط سکوت تو را ، می شنوم…
ما اهل حرف....
ما پر از هیاهوی بسیار برای هیچیم
بلد نیستیم حرمت سکوت را نگه داریم.
چه دویدن هایی که فقط پاهایمان را از ما گرفت,در حالیکه گویی ایستاده بودیم.
این دنیا بی تو چیست؟
یکی دنبال مکنت و دیگری دنبال قدرت.
یکی دهد فضل را با منت و دیگری در به در ، دنبال حاجت.
تو که نباشی زندگی کردن ، فایده ندارد.
دقایق از پس هم میگذرند تا به وقت اضافه برسند.
یک دقیقه بیشتر فرصت دارم تا به تو بیاندیشم.
میخواهم حوصله ام را بردارم و سر به حوالی عشق آباد ظهورت بزنم.
چقدر دلم از غیبت بلندت گرفته است.
هل إلیک یابن احمد سبیل فتلقی؟
این منم آقاجان : مرا ببین!🥺
آمده ام اینجا: ایستاده ام به انتظارت
راستش را بگویم ؟
عزیز علی أن اری الخلق و لا تری ولا أسمع لک حسیسا ولا نجوی.
بی قرارم ...
بهانه هایم بسیار شده است برای بهانه گرفتن در نبودنت....
بهانه هایم را به بهایی جز « دیدارت » نمیفروشم.
خریداری؟
لیت شعری این استقرت بک النوی؟🥺
آقاجان....
حال و هوای غریبی است این روزها در زمین.
واژه ها ، وارونه شده اند....
دیگر کوچه ها قهقهه های کودکانه ، را نمیشنوند چرا که گوششان از هق هق آنها کر شده.
من ، نم زده شده و در خفقان انسانیت به مرگ تدریجی تن داده.
اما گرگ همان گرگ است ، عجیب میدرد سینه ی مظلوم را.
روز به زور میگذرد....😔
و چه سرد است این درس که روزگار بی تو ، به ما آموخت.
اینجاست که درد همان درد باقی میماند چرا که تو هم طریدی هم شرید، هم فریدی هم وحید.😭
مولاجان....
گرچه پایمان در بند زمین است اما دلمان ، در هوای توست.
از ورای زمان و مکان تو را میجوییم.
نشانه ها خبر از آمدنت میدهند و عطر پیراهنت ، کوچه های دنیا را پر کرده است.
خوشا روزی که هلال رخسار تو بدر کامل گردد.
والسلام
راحله بینایی
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت:
زندگی بی تو محال است، تو باید باشی…
#دلنوشته
#یلدای_فاطمی
#یلدای_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مدرسه_علمیه_فاطمیه_کرج
#پاتوق_شعر_طلاب_خواهر_البرز
🌱چای آلبالویی مادر
✍️زینب سیدمیرزایی، مدرس حوزه
هر صبح که زمین صورتش رادر آبشار اذان میشوید، بانوی خانه سرِچشمهی سپیده وضو میگیرد و نماز بندگی میگزارد.
بانوی خانه چای عاشقی دم می کند، سفره مهربانی میگشاید، سفرهاش بوی نان تازهی مادری میدهد.
وقتی بر ساحل لبخند خستهاش مینشینی، خستگی دنیا از یادت میرود این را از طعم چای آلبالویی رنگی که جلویت میگذارد، میفهمی. بانوی خانه فاصلهها را به هم " کوک" میزند و دلها را به هم میدوزد. او فرشته پیوند زمین و آسمان است. بانوی خانه به وقت نیایش از باغ آسمان برایت گل میچیند و تو عطر آن را تا پان عمر در زندگیات حس میکنی.
بانوی خانه، ایمان بار میگذارد و باچاشنی تربیت، مزهدارش میکند. صبر میکند، وقتیکه خوب جا افتاد، سفرهای به گستره عشق میگشاید. عطر دستپختش تا چند کشور آنطرفتر راهم فرا میگیرد. تا حدی که همه دنیا بر سفره بهشتیاش مینشینند.
بانوی خانه زنی شهید پرور است، دستپختی به طعم مقاومت و آزادگی و امنیت دارد درست مثل مادر شهید سردار سلیمانی، مادر سید روح الله عجمیان و آرمان و دیگر مادران و همسران شهدا.
بانوی خانه، کلید دار مقتدر بهشت است که به اذن و رضای او میتوانی گام در بهشت زهرای سعادت بگذاری. بانوی خانه عاشق است و عفیف، مهربان است و نجیب. بانوی خانه جادههای انتظار را برای آمدن عدالتگستر مهربان آماده می کند، او اهل دیار ولایت است و خانه زاد خانهی مادر هستی، فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
#پاتوق_شعر_طلاب_خواهر_البرز
میم مثل...🌹
مشق کردم دوباره در دفتر
میم مثل مرام سرلشکر
میم مثل مروت قاسم
سپر پیر و بچه و مادر
مشق کردم مرام قاسم را
قاسمی با شجاعت حیدر
در دل صحنه ها به یاد حسین
در نبرد یزیدیان صفدر
میم مثل حاج قاسم ما
قاسمی با شروع از آخر
رفتنش شد شروع یک مکتب
زنده شد از شهادتش کشور
خون او پشت صحنه را رو کرد
صحنه اینبار گشته روشنتر
مشق کردم مرام قاسم را
از برای ولی شده اشتر
میم شد مکتب سلیمانی
می نویسم دوباره محکمتر
مادر از مشق من شده خوشحال
داده بر عشق نمره ی برتر
قاسم هم هرچه بود عاشق بود
عاشق حیدر و شبیر و شبر
اینک او هادی جوانان است
در نبرد تباهی و شر
هر جوان گشته یک سلیمانی
فاتحان دوباره خیبر
مرد میدان تمام ملت شد
به ظهور امید داده خبر 🌹
💫شاعر سیده بنت الهدی رضوی
#حوزه_علمیه_کوثر
#پاتوق_شعر_طلاب_خواهر_البرز
•┈┈••✾❀✿🌸✿❀✾••┈┈•
@hawzah_khaharan_alborz
•┈┈••✾❀✿🌸✿❀✾••┈┈•