🌷شبی با #شهدای_تفرش
🥀 #شهیدمحمدتقی_سعدی 🥀، فرزند حسین، گل حضورش در تاریخ 1330/10/02 در گلستان خانواده و در روستای دادمرز شهرستان تفرش، شکوفا شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در دادمرز و تفرش به پایان رساند.
بیعدالتیها، روحش را میآزرد و تبعیضها آزارش میداد، شاهد ذبح مکتب و مذهب در مسلخ فرهنگ غرب بود که به نام تمدن و توسعه بر ملتی بزرگ تحمیل شده بود.
او میدید و میشنید و رنج میبرد، حرفهای ناگفته بر دلش سنگینی میکرد؛ منتظر روز حادثه بود تا رسالت خویش را ادا کند.
مدّاح و ذاکر اهل بیت(ع) بود. ذکر سرور و سالار شهیدان، از او جوانی پاک، مومن ، متعهد و مکتبی ساخته بود.
با آغاز اوّلین حرکتهای مردمی علیه نظام شاهنشاهی، همانند قطرهای به دریای خشم مردمی پیوست تا ریشهی طاغوت و طاغوتیان را از بُن بَرکَند.
با اوج گیری نهضت در سال 57 و مسلّح شدن نیروهای مردمی، در صف سلحشورانی قرار گرفت که با مزدوران طاغوت درگیر میشدند و مقرهای نظامی و پایگاههای نظام را، یکی پس از دیگری تصرف میکردند.
پدرش در دوران جوانیِ شهيد، بر اثر بیماری درگذشت و کلیه امورات و سرپرستی منزل پدر بر عهدهی او افتاد و چون خانواده درآمدی نداشت به کارگری پرداخت و مخارج خانواده را تامین مینمود. چون کارگری مشكل بود و کار زیادی در محل پیدا نمیشد رهسپار تهران گردید و در آنجا مشغول کار شد و خانواده توسط مادرش اداره گردید و دو خواهرش که مجرد بودند در زمان او ازدواج نمودند و به خانه بخت راهی شدند. وی تمام مخارج آنان را تقبّل نمود و با کمک فامیل و برادرش خانه را اداره نمود. او پس از ورود به تهران در ارتش استخدام شد و در سن 25 سالگی همسری را از اهالی تفرش اختیار کرد و در تهران مستأجر بود.
قبل از انقلاب در کارهای خیر فعّالانه حضور داشت و در شروع انقلاب نیز در راهپیماییها و مسائل انقلاب شرکت مینمود تا اینکه در 17 شهریور، در میدان حُر پس از درگیری مردم با رژیم ستم شاهنشاهی توسط عمّال سلطنتی مورد هدف قرار گرفت و بلافاصله توسط مردم به بیمارستان سینای تهران و از آنجا به بیمارستان شرکت نفت منتقل و در اثر خونریزیهای زیاد و از دست دادن طحال در تاریخ 1357/12/03 به شهادت رسید، از شهید بزرگوار دو فرزند به نامهای سعید و روح الله به يادگار مانده است.
مزارش در بهشت زهرای تهران؛ قـطعـه ۲۱، ردیـف ۳۴، شـماره ۳، یادآور عشق و ایثار و حماسه است.
نامش بر دفتر تاریخ پاینده باد.