eitaa logo
کوثر ولایت( #همه‌ماخادم‌الرضائیم )
54 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
48 فایل
حضرت امام رضا(ع): خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را احياء كند، يكى از اصحاب سؤال كرد چگونه امر شما زنده میگردد؟ فرمود: دانش ما را میآموزد و به مردمان تعليم میدهد بدرستى اگر دانسته‏‌هاى زيباى ما را دريابند از ما پيروى میكنند. معانى الاخبار، ج 1، ص 174.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴شبی با 🥀 🥀 فرزند محمدنبی در تاریخ 1344/10/20 در خانواده‌ای مذهبی و اهل علم و دانش، در گرمسار متولد شد. پدرش در شهربانی مشغول به خدمت بود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در دبیرستان مشیری و سپس مدرسه حکیم نظامی تفرش پشت سر گذاشت و در دبیرستان شهید مطهری، دوره دبیرستان را آغاز کرد. همراه با تحصیل، در رشته دو و میدانی، مشغول ورزش شد و در رشته‌های دو 200 متر و پرش از مانع چندین مقام شهرستانی و استانی بدست آورد. از زمانیکه احمد شهید شده بود گویی خیال پرواز داشت، خاکریز ها را می پیمود و سنگر ها را می بویید و در همه جا حضور برادر شهیدش را احساس می کرد، پس از شهادت برادرش - احمد - بارها از پدر درخواست حضور در جبهه داشت، ولی بدلیل سن کم با رفتنش موافقت نشد. بالاخره با اصرار توانست در سن 16 سالگی موافقت پدر و مادر را برای حضور در جبهه بدست آورد و پس از طی دوره آموزشی، در گردان توپخانه مشغول به خدمت شد. او که پیرو ثارالله و شاگرد مکتب روح الله بود، به جبهه ها شتافت تا درس مردانگی را در کلاس ایثار زمزمه کند و به دشمنان نیز بیاموزد که سزای تجاوز به بیشه ی شیران و میهنِ غیور مردان، خواری و هلاکت است. پس از بازگشت از جبهه به عضویت سپاه درآمد و در گردان زرهی لشکر 17 علی بن ابی‌طالب (علیهما‌السلام) مشغول به خدمت شد. در سومین اعزام خود، در تاریخ 1362/11/07، در حال انتقال ادوات نظامی در منطقه جنگی در محور خرمشهر - اهواز دچار سانحه رانندگی شد و به دیدار برادر شهیدش رفت و این همان محلی بود که یک سال قبل برادرش احمد در عملیات آزادسازی خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمده بود. محمد ورزشکار دو و میدانی بود و در دوران ورزشی از روی موانع بسیاری پرید. پس پرواز بسوی معبود ابدی برایش دشوار نبود. پیکر شهید والامقام پس از شهادت، در کنار برادر شهیدش، در گلزار بهشت معصومه(علیها السلام) تفرش، به خاک سپرده شد. خون پاکش زیب دفتر عشّاق باد.
🌸روز چهاردهم 🌹 🌹 🕊 🕊 🍃آن کس که تو را شناخت جان را چه کند 🍃فرزند و عیال و خانمان را چه کند 🍃دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی 🍃دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند 🔸️تسنیم: وصیت فرزندانتان چه بود؟ 🔻مادر شهیدان کمالی مقدم: وصیت فرزندانم ادامه راه ولایت و رعایت دین است ولی ما حتی نمی توانیم در این جامعه امر به معروف، که از واجبات دین است را انجام دهیم! این مادر شهید خطاب به مسئولان گفت: اگر می توانید جوانان بیشتری را به مناطق جنگی ببرید، جوان‌ها باید ببینند که چه دسته گل‌هایی به شهادت رسیده اند و چه خواسته هایی دارند به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن.
🌸روز چهاردهم 🌹 🌹 🕊 🕊 🔻پدر شهید می گوید: یک روز محمد از من پرسید پدر جان! من کی مثل احمد می شوم؟ گفتم: بستگی به خواست و اراده ی خودت دارد. گفت: اگر بکوشم و از درگاه حق نیز بخواهم، کی به آن درجه از کمال می رسم؟ به مزاح پاسخ دادم : 15 یا 16 ماه دیگر به کمال و معرفت احمد می رسی. مدتی بعد از این گفتگو او عازم جبهه شد؛ در هنگام خداحافظی او را در آغوش کشیدم و گفتم محمد جان! من تمام خصوصیات احمد را در تو متجلی می بینم و از اینکه به این درجه از معرفت رسیده ای، به حدّی مسرور و شادمانم که وزن و حجم خودم را احساس نمی کنم و هیچوقت اینچنین سبکبال نبوده‌ام. در نامه‌هایی که برای همدیگر می فرستادیم، ما او را به دفاع از میهن و نظام اسلامی تشویق می کردیم و او ما را به تربیت شهیدی دیگر ترغیب می کرد و اینگونه زیباترین معاشقه ی یک فرزند با خانواده اش رقم می خورد. 🔻پدر شهیدان کمالی مقدم: روز قبل از شهادت، محمد در دفترچه خاطراتش می نویسد:  "بنام خداوند بخشده مهربان، اینک مرا توان گنجیدن، و بودن در این حصار بسته‌ی زمین نیست و هر لحظه در شوق معراج، بسوی قله‌ی کمال، بی تاب تر می شود، روحم از پیشم می خواهد بگریزد تا در غربت زمین نمانم. از رفتن نمی ایستم تا در قلب تاریخ بایستم. اینک در جستجوی شمس وجودی خویش، از دیارم هجرت، و بدین مکان مقدس آمده ام، از سرزمین بودها گذر خواهم کرد تا در نخلستان‌های مدینه، علی (ع) را دیده، و در پی اش دویده، تا به آغوشش کشم." تمام اهداف در این شعر که در آخرین نامه‌ای که به خانواده اش فرستاده خلاصه می‌شود. 🍃ای شام ستم، سپیده سر زد 🍃ما صبح عدالتیم اینک 🍃تا نقش تو از جهان زداییم 🍃جویای شهادتیم اینک 🍃یاران همه سوی مرگ رفتند 🍃بشتاب تا عقب نمانیم 🍃ای خون حماسه در رگ دین 🍃برخیز نماز خون بخوانیم
🌸روز چهاردهم 🌹 🌹 🕊 🕊 🌷وصیتنامه شهید: بسم الله الرحمن الرحیم رزمندگان اسلام در راه خدا زمانیکه برای رفتن بسوی جبهه مجهز و آماده می‌شوند. خداوند در برابر ملائکه نسبت به چنین انسان‌هایی افتخار می‌کند. امروز وعده خدا را از زبان روح‌الله(قدس سره) شنیدیم و به راه خدا رفتیم و با سلاح خدایی که همان ایمان باشد، به جهاد پرداختیم و با صدای بلند فریاد زدیم که "هیهات منّا الذّله " و با مرکب خون و با صفای دل در کاغذ شهادت و نیز وجب به وجب دشت‌ها و خاک کربلا نوشتیم که ما را با ظالم الفتی و سخنی نیست. خب برادرانم، دوستان عزیز، آماده میدان کارزارم. رمز پیروزی در حمایت از امام(قدس سره) امت، آن پیر جماران است و امام(قدس سره) را حمایت کنید تا از بلا و شکست دور باشید. ای مادر عزیزم! مادر جان تو همواره مادری نمونه‌ای. از آنجا که همیشه آرزو می‌کردم توفیقی بیابم و شرح حالت را بعنوان زنی از زنان قهرمان بنویسم تا سرمشقی نیز برای دیگران باشی. مادر جان تو شغل مادری و تربیت فرزندانت را بعنوان عبادت بزرگ و تکلیف الهی می‌دانستی و در قبال آن خود را مسئول دیدی. مادر جان! تو می‌دانستی که باید همیشه برای اصلاح جامعه کار بنیادی کرد، و بنیادی‌ترین کار برای زنان، همان کار مادری است که در ردیف انبیا است. و ای پدر عزیزم! از شما بسیار شرمنده‌ام که بعد از خدا، بزرگ‌ترین معلم و سرپرستم بوده‌اید و تشکر می‌کنم و امیدوارم که مرا حلال کنی. خدایا! انسانیت چه سخت است و مسئولیت انسان چه سخت تر؛ چگونه می توانم مسئولیت انسان بودن را و تعهد مسلمان بودن را به جا آورم؟ تاآنجا که می توانید از اسلام و انقلاب و روحانیت دفاع کنید. 🌷شادی ارواح طیبه‌ی و امام شهدا صلوات