eitaa logo
کوثر ولایت( #همه‌ماخادم‌الرضائیم )
48 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
48 فایل
حضرت امام رضا(ع): خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را احياء كند، يكى از اصحاب سؤال كرد چگونه امر شما زنده میگردد؟ فرمود: دانش ما را میآموزد و به مردمان تعليم میدهد بدرستى اگر دانسته‏‌هاى زيباى ما را دريابند از ما پيروى میكنند. معانى الاخبار، ج 1، ص 174.
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■ابوالفرج اصفهانی قاتل را عمرو بن سعید بن نفیل ازدی معرفی کرده است.بنابر آنچه که ابومخنف از حمیدبن مسلم نقل کرده، نوجوانی که چهره‌اش همانند نیمه‌ی ماه می‌درخشید، شمشیری در دست داشت و پیراهنی بلند پوشیده بود، وارد میدان شد و ایستاد تا بند کفش خود را ببندد. افراد زیادی او را محاصره کرده بودند، اما او به همه چیز بی‌اعتنا بود. دراین هنگام‌ابن نفیل ازدی گفت: بر این نوجوان سخت حمله می‌کنم. حمید گفت: «آنهایی که او را محاصره کردند کفایت می‌کند، بخدا سوگند! اگر او بر من حمله کند بسوی او دست دراز نخواهم کرد.» اما ابن نفیل گفت: «اما من براین نوجوان سخت حمله می‌کنم.» قاسم بن حسن با آن جماعت درگیر شد و ابن نفیل ازدی که در کمین قاسم بود، با شمشیر بر سر وی زد و سرش شکافته شد.
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■نام ایشان در زیارت الشهدا آمده: السَّلَامُ عَلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْمَضْرُوبِ عَلَی هَامَتِهِ، الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِینَ نَادَی الْحُسَینَ عَمَّهُ، فَجَلَّی عَلَیهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ یفْحَصُ بِرِجْلِهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَینُ یقُولُ: بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یوْمَ الْقِیامَهِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا یجِیبَكَ أَوْ یجِیبَكَ وَ أَنْتَ قَتِیلٌ جَدِیلٌ فَلَا ینْفَعَكَ هَذَا وَ اللهِ یوْمٌ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَكُمَا یوْمَ جَمَعَكُمَا وَ بَوَّأَنِی مُبَوَّأَكُمَا وَ لَعَنَ اللهُ قَاتِلَكَ عَمْرَو بْنَ سَعْدِ بْنِ نُفَیلٍ الْأَزْدِی وَ أَصْلَاهُ جَحِیماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِیماً. سلام بر بن علی، آنكه فرق سرش شكافته شد و فریاد و توانش از او گرفته شد، هنگامی كه عمویش حسین را صدا زد، عمویش همچون پرنده‌ای تیزپرواز و چون بازی شكاری، حاضر شد در حالی كه قاسم با پایش خاك را زیر و رو می‌كرد و در حال جان كندن بود حسین علیه‌السلام فرمود: رحمت خدا از گروهی كه تو را كشتند دور باد، در روز قیامت جد تو پیامبر و پدرت علیهم السلام، دشمن آن‌ها خواهند بود، سپس فرمود به خدا سوگند سخت و ناگوار است بر عمویت، كه تو او را فریاد كنی و او ترا اجابت نكند، یا اجابتت كند در حالیكه تو كشته شده‌ای و بدنت پر از زخم است و دست هایت قطعه قطعه) و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی است كه دشمنان عمویت بسیارند و یارانش اندكند. خداوند مرا در قیامت همراه شما قرار دهد و در جایگاه شما مرا نیز مكانی عطا كند، خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل أزدی را لعنت كند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناكی را برای او مهیا كند.
🏴 🥀نوجوان کربلا:  (علیه السلام) ■ نوجوانی نابالغ بود. به همین دلیل امام موافقت نمی کردند به میدان نبرد برود؛ اما سرانجام با اصرار زیاد اجازه جهاد گرفت. ■حمید بن مسلم می گوید: نوجوانی چون پاره ماه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او پیش می رفت و شمشیر می زد که ناگاه بند کفشش پاره شد. قاسم ایستاد تا بند کفشش را محکم کند؛ یعنی جمعیت فراوان سپاه دشمن، جرات پیش آمدن برای مبارزه را نداشت و قاسم، آن هزار جنگنده را به حقیقت بی اعتنا می نگریست! در گرماگرم نبرد، ناگهان ضربه ای به فرق مبارک قاسم خورد که در اثر آن با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد؛ «عموجان» امام حسین (علیه السلام) به سرعت خود را به قاسم رساند. زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست. قاسم پاهایش را به زمین می سایید و در حال پر کشیدن به ملکوت اعلی بود. پس از شهادت این نوجوان، سیدالشهدا (علیه السلام) فرمودند: « بر عمویت سخت است که او را بخوانی و پاسخت نگوید یا پاسخت دهد ، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند!»  نک: مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص270-271
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■تاریخ ولادت ثبت نشده است. با این حال در مقتل خوارزمی آمده است که وی به سن بلوغ نرسیده بود، و در لباب الانساب سن وی بهنگام شهادت ۱۶ سال ثبت شده است. شیخ مفید، مادر قاسم و عبدالله و عمرو بن حسن را یک کنیز دانسته‌‌، که اسم او نفیله یا رمله است؛  اما در مقاتل الطالبین، مادر او و ابوبکر بن حسن، مشترک دانسته شده است.
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■در شب عاشورای سال ۶۱ق هنگامی که امام حسین(ع) به یارانش خبر داد که روز بعد کشته می شوند، از او پرسید: آیا من هم کشته می‌شوم؟ امام حسین از او پرسید: مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم مرگ را در نزد خود شیرین‌تر از عسل توصیف کرد. ■قاسم بن حسن روز عاشورا به حضور امام حسین(ع) آمد تا اجازه‌ی جنگیدن با دشمنان را بگیرد. امام حسین او را در آغوش گرفت و مدتی گریه کرد. قاسم اصرار می‌کرد و دست امام حسین(ع) را می‌بوسید تا این‌که امام به او اجازه داد.
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■ابوالفرج اصفهانی قاتل را عمرو بن سعید بن نفیل ازدی معرفی کرده است.بنابر آنچه که ابومخنف از حمیدبن مسلم نقل کرده، نوجوانی که چهره‌اش همانند نیمه‌ی ماه می‌درخشید، شمشیری در دست داشت و پیراهنی بلند پوشیده بود، وارد میدان شد و ایستاد تا بند کفش خود را ببندد. افراد زیادی او را محاصره کرده بودند، اما او به همه چیز بی‌اعتنا بود. دراین هنگام‌ابن نفیل ازدی گفت: بر این نوجوان سخت حمله می‌کنم. حمید گفت: «آنهایی که او را محاصره کردند کفایت می‌کند، بخدا سوگند! اگر او بر من حمله کند بسوی او دست دراز نخواهم کرد.» اما ابن نفیل گفت: «اما من براین نوجوان سخت حمله می‌کنم.» قاسم بن حسن با آن جماعت درگیر شد و ابن نفیل ازدی که در کمین قاسم بود، با شمشیر بر سر وی زد و سرش شکافته شد.
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■نام ایشان در زیارت الشهدا آمده: السَّلَامُ عَلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْمَضْرُوبِ عَلَی هَامَتِهِ، الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِینَ نَادَی الْحُسَینَ عَمَّهُ، فَجَلَّی عَلَیهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ یفْحَصُ بِرِجْلِهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَینُ یقُولُ: بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یوْمَ الْقِیامَهِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا یجِیبَكَ أَوْ یجِیبَكَ وَ أَنْتَ قَتِیلٌ جَدِیلٌ فَلَا ینْفَعَكَ هَذَا وَ اللهِ یوْمٌ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَكُمَا یوْمَ جَمَعَكُمَا وَ بَوَّأَنِی مُبَوَّأَكُمَا وَ لَعَنَ اللهُ قَاتِلَكَ عَمْرَو بْنَ سَعْدِ بْنِ نُفَیلٍ الْأَزْدِی وَ أَصْلَاهُ جَحِیماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِیماً. سلام بر بن علی، آنكه فرق سرش شكافته شد و فریاد و توانش از او گرفته شد، هنگامی كه عمویش حسین را صدا زد، عمویش همچون پرنده‌ای تیزپرواز و چون بازی شكاری، حاضر شد در حالی كه قاسم با پایش خاك را زیر و رو می‌كرد و در حال جان كندن بود حسین علیه‌السلام فرمود: رحمت خدا از گروهی كه تو را كشتند دور باد، در روز قیامت جد تو پیامبر و پدرت علیهم السلام، دشمن آن‌ها خواهند بود، سپس فرمود به خدا سوگند سخت و ناگوار است بر عمویت، كه تو او را فریاد كنی و او ترا اجابت نكند، یا اجابتت كند در حالیكه تو كشته شده‌ای و بدنت پر از زخم است و دست هایت قطعه قطعه) و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی است كه دشمنان عمویت بسیارند و یارانش اندكند. خداوند مرا در قیامت همراه شما قرار دهد و در جایگاه شما مرا نیز مكانی عطا كند، خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل أزدی را لعنت كند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناكی را برای او مهیا كند.
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■تاریخ ولادت ثبت نشده است. با این حال در مقتل خوارزمی آمده است که وی به سن بلوغ نرسیده بود، و در لباب الانساب سن وی بهنگام شهادت ۱۶ سال ثبت شده است. شیخ مفید، مادر قاسم و عبدالله و عمرو بن حسن را یک کنیز دانسته‌‌، که اسم او نفیله یا رمله است؛  اما در مقاتل الطالبین، مادر او و ابوبکر بن حسن، مشترک دانسته شده است.
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■در شب عاشورای سال ۶۱ق هنگامی که امام حسین(ع) به یارانش خبر داد که روز بعد کشته می شوند، از او پرسید: آیا من هم کشته می‌شوم؟ امام حسین از او پرسید: مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم مرگ را در نزد خود شیرین‌تر از عسل توصیف کرد. ■قاسم بن حسن روز عاشورا به حضور امام حسین(ع) آمد تا اجازه‌ی جنگیدن با دشمنان را بگیرد. امام حسین او را در آغوش گرفت و مدتی گریه کرد. قاسم اصرار می‌کرد و دست امام حسین(ع) را می‌بوسید تا این‌که امام به او اجازه داد.
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■ابوالفرج اصفهانی قاتل را عمرو بن سعید بن نفیل ازدی معرفی کرده است.بنابر آنچه که ابومخنف از حمیدبن مسلم نقل کرده، نوجوانی که چهره‌اش همانند نیمه‌ی ماه می‌درخشید، شمشیری در دست داشت و پیراهنی بلند پوشیده بود، وارد میدان شد و ایستاد تا بند کفش خود را ببندد. افراد زیادی او را محاصره کرده بودند، اما او به همه چیز بی‌اعتنا بود. دراین هنگام‌ابن نفیل ازدی گفت: بر این نوجوان سخت حمله می‌کنم. حمید گفت: «آنهایی که او را محاصره کردند کفایت می‌کند، بخدا سوگند! اگر او بر من حمله کند بسوی او دست دراز نخواهم کرد.» اما ابن نفیل گفت: «اما من براین نوجوان سخت حمله می‌کنم.» قاسم بن حسن با آن جماعت درگیر شد و ابن نفیل ازدی که در کمین قاسم بود، با شمشیر بر سر وی زد و سرش شکافته شد.
🏴 🥀نوجوان کربلا:  (علیه السلام) ■ نوجوانی نابالغ بود. به همین دلیل امام موافقت نمی کردند به میدان نبرد برود؛ اما سرانجام با اصرار زیاد اجازه جهاد گرفت. ■حمید بن مسلم می گوید: نوجوانی چون پاره ماه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او پیش می رفت و شمشیر می زد که ناگاه بند کفشش پاره شد. قاسم ایستاد تا بند کفشش را محکم کند؛ یعنی جمعیت فراوان سپاه دشمن، جرات پیش آمدن برای مبارزه را نداشت و قاسم، آن هزار جنگنده را به حقیقت بی اعتنا می نگریست! در گرماگرم نبرد، ناگهان ضربه ای به فرق مبارک قاسم خورد که در اثر آن با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد؛ «عموجان» امام حسین (علیه السلام) به سرعت خود را به قاسم رساند. زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست. قاسم پاهایش را به زمین می سایید و در حال پر کشیدن به ملکوت اعلی بود. پس از شهادت این نوجوان، سیدالشهدا (علیه السلام) فرمودند: « بر عمویت سخت است که او را بخوانی و پاسخت نگوید یا پاسخت دهد ، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند!»  نک: مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص270-271
🥀 🥀 ⚘روز دهم با پسر برادر امام حسین علیه‌السلام، (سلام الله عليه)  ■نام ایشان در زیارت الشهدا آمده: السَّلَامُ عَلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْمَضْرُوبِ عَلَی هَامَتِهِ، الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِینَ نَادَی الْحُسَینَ عَمَّهُ، فَجَلَّی عَلَیهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ یفْحَصُ بِرِجْلِهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَینُ یقُولُ: بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یوْمَ الْقِیامَهِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا یجِیبَكَ أَوْ یجِیبَكَ وَ أَنْتَ قَتِیلٌ جَدِیلٌ فَلَا ینْفَعَكَ هَذَا وَ اللهِ یوْمٌ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَكُمَا یوْمَ جَمَعَكُمَا وَ بَوَّأَنِی مُبَوَّأَكُمَا وَ لَعَنَ اللهُ قَاتِلَكَ عَمْرَو بْنَ سَعْدِ بْنِ نُفَیلٍ الْأَزْدِی وَ أَصْلَاهُ جَحِیماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِیماً. سلام بر بن علی، آنكه فرق سرش شكافته شد و فریاد و توانش از او گرفته شد، هنگامی كه عمویش حسین را صدا زد، عمویش همچون پرنده‌ای تیزپرواز و چون بازی شكاری، حاضر شد در حالی كه قاسم با پایش خاك را زیر و رو می‌كرد و در حال جان كندن بود حسین علیه‌السلام فرمود: رحمت خدا از گروهی كه تو را كشتند دور باد، در روز قیامت جد تو پیامبر و پدرت علیهم السلام، دشمن آن‌ها خواهند بود، سپس فرمود به خدا سوگند سخت و ناگوار است بر عمویت، كه تو او را فریاد كنی و او ترا اجابت نكند، یا اجابتت كند در حالیكه تو كشته شده‌ای و بدنت پر از زخم است و دست هایت قطعه قطعه) و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی است كه دشمنان عمویت بسیارند و یارانش اندكند. خداوند مرا در قیامت همراه شما قرار دهد و در جایگاه شما مرا نیز مكانی عطا كند، خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل أزدی را لعنت كند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناكی را برای او مهیا كند.