#لعل
خواستم بگویمت اما، به تأسی از کلام رب، مینویسم.
چراکه گفتهی من، اگرچه مبتذل و ناچیز است اما به «سوگندِ پروردگار بر قلم و آنچه که از آن میترواد» بها میگیرد، تا کمی فراخور شأن شما باشد.
صدهزار بار خدارا شاکرم که در ازای مادریات بهشت را حواله میکند و گرنه دست من خالی است، خالی تر از آنکه بتواند جوانیات را برگرداند، درد استخوان و عوارض مادریات را برگرداند اما دستان خدا اعجاز میکند.
مثلا دستان خدا ثانیهشمار ساعت بالای تخت بیمارستان مرا عقب میکشد و تو از کودکی دخترکت کیف میکنی و سرزنده میشوی، سِرُم را از دستانش بیرون میکشی و شب را در خانه یک دل سیر میخوابی و دیگر رگ دست من خراب نمیشود تا پرستار را صدا نکنی و گریههایم موقع رگ گیریِ دوباره، دلت را بخراشد و مویت را سپید کند.
مادر جان! کسی نمیداند که حلول خدا در چشمان تو چقدر زیباست. اما من دیدهام آن لحظه که حیات میدادی و تلاش میکردی تا مادرم باشی...
این دنیا کوچک است برای قدر دانی از تو پس «رَبِّ ارْحَمْهُمٰا كَمٰا رَبَّيٰانِي صَغِيرا»
@laal_del