غدیر، انقلاب اسلامی و جای خالی ما
[قسمت اول]
عید سعید غدیر خم و عیدالله الاکبر را خدمت همه مومنین و شیعیان تبریک عرض نموده و امیدواریم از درگاه احدیت که این عرض ارادت های ما را به احسن وجه قبول نموده و احیانا گرهی از تاریخ فروبسته مان بگشاید انشالله. بنا بر آن داشتم که این یادداشت را قبل از عید غدیر بنویسم اما حدس زدم که ممکن است ناشکری این همه زحمات شیعیان و محبین در بزرگداشت غدیر به حساب آید. لذا امروز این درد دل را با دوستان عزیز در میان گذاشته تا ورای این تبریک و تشکرات رایج به وجهی دیگر از مساله غدیر بیندیشیم.
در اینکه ما مامور به احیا غدیر و تبلیغ پیام غدیر هستیم هیچ شکی وجود ندارد. اما آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که "غدیر را چگونه باید در این زمانه احیا کرد؟ و احیا چیست و چگونه رقم می خورد؟"
مراد از زمانه اشاره به دو چیز است: اولا تاریخ و تمدن غربی با همه سطوح و جوانب خودش و با همه تاثیراتی که در پیچ و خم زندگی های ما گذاشته و ثانیا رخداد انقلاب اسلامی ایران. پس بار دیگر سوال را به صورت تفصیلی تر مطرح می نماییم : در دوران مدرن که دوران فروپاشی همه ارزش ها و علی الخصوص ارزش های دینی است چگونه باید غدیر را زنده نماییم؟ چگونه می توان پیام بزرگ غدیر که "سیاست دینی" است را احیا کنیم؟ اساسا آیا مدرنیته اجازه می دهد که دین زنده شود؟ مدرنیته با دین فردی و خصوصی مشکلی ندارد اما وقتی دین بخواهد در مناسبات سیاسی و اجتماعی ایفای نقش نماید به شدت غیور می شود. پس اگر چنین است یا باید به همین جشن و شیرینی و وجوه فردی غدیر اکتفا نماییم و یا اینکه باید طور و نحو دیگری به غدیر بیندیشیم؟ آیا نباید به معاصرت غدیر برای امروزمان بیندیشیم؟ چه وجهی از غدیر برای نسل جوان غوطه ور در فضای مجازی می تواند جلوه گری نماید؟ برپایی جشن و موکب و سرود و ... همه اینها لازم است اما غدیر اینها نیست. غدیر چیز دیگری است. ولایت غدیر چیزی غیر از اینهاست. اگر نخواهیم به وجه تاریخی غدیر برای امروزمان اندیشیده و به همان سطوح فردی اکتفا نماییم طبیعتا گرفتار سکولاریزم شده ایم. ان هم سکولاریزمی عجیب و غریب. یعنی در دل انقلاب اسلامی غدیر که تجلی سیاست اسلامی است را سکولاریزه کرده ایم.
[قسمت دوم]
بخش دوم سوال هم این است که تبیلغ و نشر معارف غدیر آیا بعد و قبل از انقلاب باید تفاوتی بنماید یا خیر؟ اگر انقلاب اسلامی ایران به تعبیر امام خمینی(ره)(صحیفه امام، ج 21، ص 327، پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی) نقطه شروع قیام امام عصر(عج) بوده و سراغاز ما در این دوران می باشد و تحولی در تاریخ رقم زده است چگونه است که فعالیت های غدیری ما اغلب با فعالیت های دوران قبل از انقلاب و یا با فعالیت های مذهبی های سکولاری که با سیاست دینی میانه ای ندارند، تفاوت چندانی نمی کند؟ برای امتحان می توانیم به فعالیت های همین سکولارهای عمامه به سر در سطح کشور و شهر دقت نماییم ان وقت متوجه خواهیم شد که وضعیت از چه قرار است؟ طبیعتا مراد این نیست که شعارهای سیاسی در مراسم غدیر داده شود. به نصب عکس و پوستر از امام و آقا و حاج قاسم نیست. حتی به برخی از مباحث انتزاعی سیاسی و انقلابی که در ظاهر به غدیر وصل می شوند هم نیست. مساله این است که
چگونه از ذات غدیر توانایی ما برای زندگی در تاریخ انقلاب اسلامی بیرون می اید؟ غالب مباحث در این چند روز یا ناظر به اهل سنت و صحابه و ... است یا در اهمیت تبلیغ غدیر است یا .... خلاصه اینکه انقلاب اسلامی شروع یک جهان و تاریخ جدید است. اگر این است پس فهم و درک و عمل ما هم باید تابع این جهان باشد و اگر نباشد آیا ما چه نسبتی با انقلاب اسلامی داریم؟ اگر انقلاب اسلامی سرآغاز ما در این تاریخ است باید پرسید بدون انقلاب چگونه می توان از دین و خدا حرفی زد؟ و انها که با انقلاب زاویه دارند اما دین را تبلیغ می کنند کدام دین را تبلیغ می کنند؟ و آیا واقعا تبلیغی در کار هست؟ خلاصه کلام که البته بسیار جای تامل و تفصیل دارد این است که ما برای احیای غدیر و احیای تمام معارف و مناسک دینی در تاریخ مدرن راهی به جز رجوع حقیقی به انقلاب اسلامی نداریم. و البته نه رجوعی سطحی و شعارزده و سیاسی. و بی شک این راه، راهی دشوار و رنج اور است. و ما نباید به هیچ وجه و با هیچ بهانه ای از زیر این رنج شانه خالی نکنیم. و بیندیشیم چگونه این رنج را قابل تحمل کرده و سعی کنیم وارد ساحت دیگری شویم. تا خدای ناکرده فعالیت های فرهنگی دینی مان به پوچی نگراید.
[قسمت سوم]
در پایان بیانی حقیقتا نورانی و حکیمانه را از رهبر انقلاب یاداور می شویم که به نوعی لب همه این مطالب درش وجود دارد :
✅اگر نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب بزرگ و جهانی را، و رستاخیز عظیمی که در دنیا به وجود آمده، و رستاخیز عظیمتری که در درون انسانها پدید آمده، و این تحولی که مسها را طلا کرده است، کلمهی طیبه و شجرهی طیبه بدانیم - که هست - ریشهی این شجرهی طیبه، همینشخصیت عظیمی است که همه چیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند. او همه چیز بود، و اگر نبود، ما هیچ چیز نداشتیم.
در گذشته، همین ایران و ملت و موقعیت جغرافیایی و همین فقه و قرآن و نهجالبلاغه بود؛ اما در واقع چیزی نداشتیم و روزبهروز عقبتر میرفتیم و بیشتر بر سرمان میخورد وشخصیت ما هضم میشد. بعد که او پدید آمد و قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودی که ماهیات را هستی و تحقق میبخشد، و مثل خورشیدی که میتابد و اشیا را آشکار میکند، و مانند روحی که به کالبدی دمیده میشود و اجزای آن را زنده میسازد، ما را زنده و نمایان کرد و به حرکت درآورد؛ آنوقت ارزش جغرافیایی و تاریخی و فرهنگ گذشته و قرآن و نهجالبلاغه و ملت ما احیا شد و به کارمان آمد.او کلید بود. او ریشهی این درخت محسوب میشد. این ریشه باید محفوظ بماند. اگر این نظام از ریشهی خود - یعنی از امام عزیز(ره) - جدا شود، مثل درختی است که «اجتثّت من فوق الارض»(۱)؛ یعنی از روی زمین آن را اره کرده باشند و بین تنه و ریشهی آن فاصله انداخته باشند. ممکن است چهار روزی هم نمود و هیکلی داشته باشد، اما سرنوشتش معلوم است: دیگر رابطهی حیاتی و تغذیهیی بین این دو نیست✅.۱۳۶۸/۰۴/۲۸
اولویت حوزهها تبلیغ است. در همهی دورهها این جور بوده، اما در دورهی ما بالخصوص مضاعف است این اهمیت. برای اینکه ما در دورهی ما یک اتفاقی افتاده است که در طول هزار سال بیش از هزار سال از صدر اسلام چنین اتفاقی نیفتاده بود، و آن حاکمیت اسلام بود. تشکیل سازمان سیاسی مدیریت کشور در شکل محتوای اسلامی این سابقه ندارد. وقتی که یک چنین وضعی هست، طبعاً دشمنیهای با اسلام شدّت پیدا میکند.پس تبلیغ در دورهی ما اهمیت مضاعف پیدا میکند. هم از جهت اینکه در نظام اسلامی پایهی قوام نظام مردماند، ایمان مردم است. اگر چنانچه ایمان مردم نباشد نظام نخواهد بود.
ثانیاً از این جهت که دوره دورهی تطور علمی است انواع و اقسام شیوههای پراکندن پیام امروز وجود دارد که در گذشته حتی فکرش را هم نمیکردند. از تلویزیون و ماهواره بگیرید تا اینترنت و تا پسا اینترنت، این چیزهای جدیدی که پیش آمده، هوش مصنوعی و امثال اینها.
خب با یک چنین شرایطی با یک چنین وضعیتی که دست دشمن شمشیرهای آختهی برّان خونریزی وجود دارد، ما چه کار میخواهیم بکنیم، تبلیغ اینجا اهمیت مضاعف پیدا میکند.۱۴۰۲/۴/۲۱
آخر که خواست از او ما را بیافریند؟
آدم بیافریند، حوا بیافریند
خود آفرید و خود نیز بر خویش آفرین گفت
می خواست هر چه خوبی ست یک جا بیافریند
خود آفرید و آن گاه از خویش راند ما را
تا بلکه بر زمین هم غوغا بیافریند
از خویش راند ما را، آنگاه خواند از نو!
خوش داشت آدمی را شیدا بیافریند
خوش داشت آدمی را ویلان کوه و صحرا
یا در شلوغی شهر تنها بیافریند ...
غوغا شدیم غوغا ... شیدا شدیم شیدا ...
تنها شدیم تنها ... ها، تا بیافریند
باری، چنان که پیداست، می خواست بی کم و کاست
مجنون بیافریند ... لیلا بیافریند ...
(محمد مهدی سیار)
#سلام_بر_انسان
#سلام_بر_حسین
واقعاً با اطّلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم! بله، همهی این فعّالیّتهایی که ذکر شده، بیان شده، گزارش شده، واقعی است، درست است، میدانیم؛ در عین حال نیاز ما بیش از اینها است! اینقدر ظرفیّت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که اگر ما چندین برابر آن مقداری هم که کار میکنیم، کار کنیم، به نظرم این ظرفیّت پُر نمیشود. هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم؛ اگر تبلیغ ما متّکی به تحقیق نباشد، خنثیٰ و ابتر خواهد شد
۱۴۰۲/۴/۲۱
دومین جلسه میز گفتگوی "تبلیغ"
(با محوریت بیانات رهبر معظم انقلاب با طلاب و مبلغین)
زمان : شنبه ۱۴ مرداد
ساعت ۱۷
مکان : حوزه علمیه امام خمینی (ره)
پخش انلاین از مسیر 👇👇👇
https://eitaa.com/laallana
گفتم: "تبلیغ" گفت : "زبان تبلیغ"
[قسمت اول]
گفتم : چرا حوزه علمیه در قبال این سخنرانی اخیر آقا کاری نکرده و سکوت پیشه کرده است؟
گفت : از کجا می دانی سکوت کرده اند؟ شاید در اندیشه و تمهید کاری باشند. شاید هم تو انتظار داری دوباره همایش ها و گردهمایی ها برگزار کنند؟
گفتم : یعنی بعد از ده سال طلبگی هنوز نمیدانم در حوزه چه میگذرد؟
گفت : شاید کاری از دستشان بر نمی آید نه اینکه دغدغه نداشته باشند.
گفتم: تو انگار حواست نیست و یا شاید هشدار جدی و نگرانی اقا را خوب نگرفته ای. اقا از سیلی خوردن اسلام سخن رانده اند. از وضعیت تبلیغ نگران است.
گفت : شاید هم برخی با خودشان بگویند ما که دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات و سفیران هدایت و امیر بیان و ... را داریم و اینها سالهاست در حال فعالیت هستند. پس دیگر نگرانی از تبلیغ چه وجهی دارد؟
گفتم : شاید هم به حضرات آقایان برخورده که آقا اینگونه تبلیغ را به صدر نشانده اند. حتما می دانید که در حوزه معمولا طلاب مبلغ را به عنوان طلاب درس نخوان و بی سواد تلقی می کنند. اما حالا آقا تبلیغ را مقدم بر تحقیق و اجتهاد دانسته اند.برخی آقایان حوزه را با یک موسسه علمی، آموزشی و پژوهشی اشتباه گرفته اند. و البته این خلط تاریخی نیازمند توضیح بیشتر است که در ادامه شاید به ان پرداختم.
گفت : حالا واقعا مگر ما در کشور تربیون تبلیغ کم داریم؟ دفتر و سازمان تبلیغات، امیر بیان، سفیران، ائمه جمعه، نهادهای نمایندگی رهبری در ارگان های مختلف و ...همه اینها علی الظاهر باید مشغول تبلیغ دین باشند؟! پس آقا چه می گویند؟
گفتم : تبلیغ از اصل معنای خود که همان رساندن پیام به مخاطب است دور افتاده و در طول مسیر زمانی و ... دچار معنای مشهوری شده است که این معنای مشهور خود تبلیغ را به حجاب برده است. آقا می خواستند تبلیغ را زنده کنند. همین معنای مشهور چون در اذهان خیلی از ماها رسوب کرده است لذا نمی توانیم به راحتی بپذیریم که دو معنا برای تبلیغ وجود دارد و معمولا با همان ذهنیت قبلی هم بیانات اقا را دیده یا شنیده یا خوانده ایم. و لذا خیلی جدی نگرفته ایم.
گفت : حالا این دو معنا از تبلیغ را بیشتر توضیح بدهید.
گفتم: یکی همین که الان رایج است. طلاب اغلب از سر بیکاری و بی پولی در ایام محرم و ماه مبارک و ... به جاهای مختلف می روند. و طبعا این معنا روزمره شده کاری از پیش نمیبرد و البته مراجع و فضلا و ... چنین تبلیغی را کسر شان خود دانسته و بیشتر ترجیح می دهند شمع وار در قم بنشینند و طلاب و برخی از زائرین پروانه گون به گردشان بچرخند.
معنای دوم تبلیغ همین است که آقا در این سخنرانی بیان کردند
ادامه دارد ...
#زبان_تبلیغ