#تلنگرانه
آیتاللهمظاهری:
[ در قيامت بابت اتلاف وقت
مؤاخذه خواهند شد،
آن دسته از افراد که شبانهروز،
خود را سرگرم کارهايی مانند
تماشای فيلم و سريال و
شنيدن موسيقی میکنند و
به فکر کار، مطالعه،
خدمت به خلق خدا و عبادت نيستند
و عمر خود را به بطالت و
بيهودگی میگذرانند،
از زندگی، حاصلی جز پوچی
نصيب آنان نمیگردد،
در آخرت نيز گرفتار خواهند بود!🌱 ]
#تلنگر
حوصله داری
¹دقیقه از قمر بنی هاشم بگم برات؟:)...
یکی میگفت...
با زنُ و بچه رفتیم کربلا... 🙂
شب اول؛
همسرم گفت خستم...
رفتن هتل...
با دخترم رفتیم حرم...:)
بِینُ الحَرمِین
داشتن روضه میخوندن.
ماهم رفتیم
به خودم اومدم
دیدم دخترم نیست!!!
میگفت همه جا رو زیر و رو کردم
ولی نبود...
روش نمیشد بدون بچش بره هتل
نشست همونجا تا صبح شاید پیدا شد...
گذشت....
نیومد منم عصبی شدم
بلند شدم
رفتم حرم حضرت عباس
گفتم؛این چه رسم مهمون داریه؟؟؟
من الان جواب زنم چی بدم؟!
گفت ناامید برگشتم هتل...
دَر اتاق که باز کردم
دیدم دخترم
توی بغل همسرم خوابیده:))
به همسرم گفتم دخترمون کی اومد؟
گفت دیشب یک اقایی اوردش....
دخترم که بیدارشد.
ازش پرسیدم کی اوردتت اینجا؟🥲
گفت یک اقای مهربون من اورد..
بهم گفت به بابات بگو....
ما یک سه ساله گم کردیم:)💔
نمیزارم دیگه کسی شرمنده زن بچش بشه
#تلنگرانه🌱💕
#اللھم_عجل_ݪوݪیڪ_اݪفࢪج✨💛
⸽❥︎
میگفتاصلـامیدونۍچیہ؟
همہجـٰاۍڪربلـٰاقشنگہهـٰا
هرڪۍبایہجاییشخـاطرـہدارـہ
وحـالشباهـٰاشخـوبمیشـہ
ببینمتوباڪجاشخـاطرـہدارۍ؟
چندلحـظـہنگاشڪردموگفتم :
ڪربلـٰانرفتم :)💔
#تلنگرانه
#گمنام
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
# لبیک یا مهدی
#تلنگرانه
چندشبپیش
یهچییهجاخوندم ...
هنوزمپریشونم🚶🏻♂️-
نوشتهبود
#رفیق #شهید روح الله #قربانی !
یهشبخوابشهیدرومیبینھ🌱
بهشمیگه:
+روحاللهازاونورچهخبر !؟
شهیدمیگھ
_خبرایخوب...
تاسال ۱۴۰۰ #ظهور انقدرنزدیکمیشهکھ
دیگهنمیگینآقاکدوم #جمعه میاد ؟!
میگینآقاچندساعتدیگهمیاد (:🖐🏽
#نسلِمانسلِظهوراست !
خلاصهکھ
اگهمجازینمیذارهخودسازیکنی ؛
یهمدتنباشاصلا ...
هرچیزیکهتوروازمولاتدورمیکنه،
بریزدور ؛ واݪسلام ↻
#شهیدانه 💚✨
اڵڵهݥ اڶ؏جل اݪولیڪ اڶفࢪج🌱🕊
بر عہد؎ کہ بٮـــٺیم ھٮــــٺیم
✥------- ✥ -------✥
@لبیک یا مهدی
✥------- ✥ -------✥
مواظبزبونمـونباشیم...!!🚶🏽♂»
دروغهایۍڪهبہشـوخۍمیگیم...!!🕯»
واسمشوگذاشتیمخـالۍبندے...!!🥀»
گناهڪبیـرهاست...!!💔»
دروغدروغــہ...!!
چهجدےوچهشوخۍ...!!
بپاشوخۍشوخۍ،گناهنکنۍ...!! :)
#تلنگرانه
نمےدونـمچرا
: وقتنداریـمنمـازبخونیم! وقتنداریـمقــرآنبخونیم! وقتنداریـمبـاخـداحرفبزنیم! وقتنداریـمبـاامامزمانحرفبزنیم! امـا۲۴ساعـتہاینگوشۍدستمونہ..! -حقیقتابهخودمونبیایم❤️🩹
! #تلنگرانه ️
خواهـرم!
بلاخـرهیہروزمجبـورۍباحجـٰاببشۍ!
وازسرتـاناخـنوپـٰاترومۍپوشونَن
امـٰادیگہدیرشـده!
اینآخـرینحجـٰابتخـواهدبـود!
پسمحجـوببـٰاشو
نـزاراولیـنحجـٰابت،ڪفنتبـٰاشہ..
#تلنگرانه🕊♥️
کـٰاشخنثۍکَـردننَفسراھم
یـٰادمانمۍدادند:))
مۍگویـند؛آنجاکِہنَفسمغلـوبباشد
عـٰاشقمۍشَوۍ..
عاشِـقکہشُدۍشَھیدمیشَوۍ..💔📻!'
🖇#تلنگرانہ🌱
به جای اینکه
کفشت رو با لباست ست کنی...
یاد بگیر حرفت رو با عملت ست کنی
#تلنگرانـہ
یہجاخوندم:
امامحسینقیامعاشورارو
انداختنعقبتاحُـربرسہ؛
شایدالانمامامزماندارن
قیامشونرومیندازنعقب
تا ما برگردیم..!💔
#تلنگرانہ
🌹شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
🌹عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت.
سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت:
مامان میخوام برم جبهه.
مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
🌹عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش.
گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت:
اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب.
فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی!
تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت:
چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن.
پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود.
قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت:
” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید.
فقط پل رو منفجر کنید و برگردید.
اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند…
یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته…
اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم.
تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد…
زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت:
حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
🇮🇷عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم.
رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی.
سر هم نداشت.
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت:
این عباسعلیه!
گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند:
روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته…
اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭
🌹جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره.
وقت تشییع مادر گفت:
صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه!
ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت:
نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
🌹مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم…
🌹مادر اومد و کفن رو باز کرد.
شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن.
🌹پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
🌹و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
🌹(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
🌹شادی روح پاک شهدا صلوات:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔 مسئولان گرامی و مردم عزیز یادمان باشه این کشور و آرامش و امنیت به سادگی به دست نیومده که با چندتا لبخند و سیاست بازی و سرگرمی از دست بدهیم
#شهیدانه
#تلنگرانه
#یاد_شهدا