*﷽*
#در_محضر_شهدا
در بخش مجروحین جنگی بیمارستان شفا یحیی تهران بستری بودم. شب جمعه بود. روی تختم خوابیده بودم که صدای سوزناک دعای کمیل در راهرو پیچید.
با تعجب از اتاقم بیرون آمدم. صدا از چهار اتاق پایین تر بود، جایی که یک ﺑﻴﻤﺎﺭ بستری بود که نماز هم نمی خواند چه رسد به دعا!
به سمت اتاق رفتم، تا صاحب صدا را ببینم. با تعجب دیدم محمد است که روی تخت دیگر اتاق خوابیده و وزنه ای با قرقره به ران پایش وصل است. اشک از دو چشمش جاری بود و با سوز کمیل می خواند...
مدتی بعد که محمد مرخص شد، در اتاقش یک ﺑﻴﻤﺎﺭ بود که حالا نماز اول وقتش ترک نمی شد...
#شهیدمحمداسلامی_نسب
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم