eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
384 دنبال‌کننده
181 عکس
359 ویدیو
87 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی بمیرم ، چی اومد سرت؟ فقط یکی میگفت ، حسن مادرت میونِ شلوغی زمین خوردی و دیدم شرمُ تو چشمای حیدرت تو جگرم ریخته غمِ سیلی و داغِ کوچه ها موهایِ من سفید شده تو بچگی نپرس چرا الهی بمیرم میخوای پا بشی نمیتونی چون پات نداره رمق میخوای دست بزاری روی شونه هام ولی دیگه دستات نداره رمق وا اُمّا وا اُمّا وا اُمّا بند دوم چی میشه یکم استراحت کنی میترسم که زخمِ تو سر وا کنه کی میدونه دردً منو مادرم نتونست مسیرش رو پیدا کنه از وقتی که پایِ مغَیره وا شده به خونمون مادرِ من هرجا میره پشت سرشه رَدِّ خون دیگه جای سالم نمونده براش شد عجّل وفاتی تمومِ دعاش برا حیدر از بس که ضجه زده یه چند روزه مادر گرفته صداش وا اُمّا وا اُمّا وا اُمّا بند سوم بیا زینبِ من وصیت کنم گذاشتم کنار واسه حیدر کفن یه پیراهنِ کهنه واسه حسین یدونه کفن هم برای حسن پیرُهنِ محسنمو بده به اصغرِ رباب زینبِ من از این به بعد با فکرِ کربلا بخواب عزیزم یروز پیش چشمایِ تو حسینُ غریبونه سر میبُرن میبینن لباش پاره پاره شده جلوش هی میخندن هی اب میخورَن حسین وای حسین وای حسین وای
دری که چهل نفر بهش بزنن لگد نمیشه در چه برسه به یه مادری که بزننش چهل نفر درِ خونه رو اتیش زدن دلشون ولی خنک نشد جلو رفتم که سپر بشم نخوره مادر کتک نشد چِل نفر مرد جنگی مادرم زخم و تنها میزدن تازیونه بسته بود دست بابا قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش بند دوم نمیدونم چی اومد سرش که دیگه خمیده شد قدش یکی داد میزد  و اون طرف یکی وحشیونه میزدش جلوی چشم همه چه جور بضعه ی پیمبرو زدن پسر بزرگشم پیشِ چشای من مادرو زدن هی با گریه میگفتم مادرم بی گناهه زخمه پهلو و بازوش پای چشماش سیاهه رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده بند سوم مادرم که سرِ هر نماز برای همه دعا میکرد چرا هیشکی نیومد کمک هرچی مادرم صدا میکرد مادری که نون سفرشو صدقه میداد به دشمناش وقتی که مغیره میزدش هیشکی در نمیومد صداش کوچه ها کربلا شد خیلی سر و صدا شد با یه سیلیِ محکم حق زهرا ادا شد کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
(اقا شرمندم) بزرگواران حواستون باشه تو هر مجلسی اجرا نشه ان شاالله (مسولیت اجرای این شور پای خودتون) روضه مکشوفه و بنده با احتیاط سعی میکنم واردش بشم ارسال فایل اجرا به ایدی زیر @khademozeinab جمع شدن دورش تک و تنها بود و حلقه زدن دورش با عصا و نیزه و سنگ اومدن دورش جمع شدن دورش نه امون داره نه دیگه دست و پاهای مولا جون داره دست خالی مونده و حرمله کمون داره نه امون داره سنگ خورده پیشونیش داره میره از حال میندازنش بدجور با لگد تو گودال خون قلبش داره میریزه رو خاکا من میگم وا اَخاه اون میگه وا اُماه وای غریب اقام غریب اقام غریب اقام بند دوم شد تنش پا مال من رو سر میزنم و شمر و سنان خوشحال خولی با خورجینش اومد وسط گودال شد تنش پا مال جمعیت دیدم کِی بریدن سرشو من نفهمیدم حتی نالشو تو قتلگاه نشنیدم جمعیت دیدم ادم نه ادم نه گُرگا گُرگا گُرگا ریختن توی گودال واویلا واویلا بالای گودالش دعوا بود دعوا بود تو کیسه ی اونا هم خیلی چیزا بود بند سوم میدویدم من همه چیزو برده بودن و رسیدم من روی خاکا خودمو میکشیدم من میدویدم من چادرم پارست وا نکن چشماتو که معجرم پارست نبینی زینبو که تو صحرا اوارست چادرم پارست تو نیزه میخوردی من سیلی میخوردم تو زیر پا بودی و من داشتم میمردم کو عمامت داداش انگشتت انگشتت؟ اعضای جسمت کو؟ کی اینجوری کُشتت؟
با سلام لطفا در صورت استفاده از این شعر فایل ضبط مجلس رو به ایدی زیر ارسال فرمایید با تشکر 👇🏻 @khademozeinab تو چشمام روضه ی گوداله تو قلب من هنوز جنجاله تا چشمامو روهم میزارم میبینم پیکرت پا ماله اشکایی که میبارم خونه این بیشتر منو میسورونه نیزه داری که بین زنها سر رو روو نیزه میچرخونه زیر سایه میشینم نگرونم نگرونم نگرونم سوخت تن بی سر تو نمیتونم نمیتونم نمیتونم زیر سایه بعد تو من بمونم من بمونم بمونم سوخت تن بی سر تو نمیتونم نمیتونم نمیتونم توی چشام چادریه که داره با خیمه ها میسوزه سه ساله ای که زخم پاهاش مثل لب بابا میسوزه بند دوم آب آتیشو میخوابونه تو قلبم اما غوغا میشه با یاد اون لبای خشکت آبم واسم مثه آتیشه هرجا دختری میبینم میریزه قلب من واویلا ای وای ای وای از اون ویرونه ای وای ای وای از اون صحرا دست به پهلو میگیرم وای مادر وای مادر وای مادر میریزه خون چشام از حنجر از حنجر از حنجر داره میدوه هنوز با خنجر با خنجر با خنجر سمت قتلگاه یکی وای مادر وای مادر وای مادر تو سوختی و منم میسوزم تا طفلی میبینم میسوزم با روضه های عمه زینب چهل ساله دارم میسوزم بند سوم خدا کنه که پیش چشمام نیافته هیچ زنی واویلا دیگه طاقت نمیارم من آخه دیدم میون صحرا دخترهای سرگردونو زنهارو با لباس پاره من زنده بودم و میدیدم عمه هامون شدن آواره عمه هامو میزدن دیدم من دیدم من دیدم من خواهرامو میزدن دیدم من دیدم من دیدم من چادرای سوخته رو دیدم من دیدم من دیدم بردنه انگشترو دیدم من دیدم من دیدم من دستای یه مرد و ببندن جلوش اسیر کنن زنارو سخته برادری ببینه سیلی زدن به خواهرارو به نیابت از حضرت بقیه الله الاعظم و جهت شفای بیماران محترم از جمله بیماران منظور
ارسال فایل اجرا به ایدی زیر @khademoeinab اَین العباس علمدارت کو علمدارت کو علمدارت کو تنهایی پس سپهدارت کو سپهدارت کو سپهدارت کو ابالفضل تو که با یه اخمت میپاشه یه لشکر چه جور باورم شه که نیستی برادر میگن نیزه خوردی میگم تاب میاره رباب میگه حالا میاد اب میاره بلندشو میگن یه سه شعبه به چشم تو خورده ولی من میگم نه علمدار زینب نمرده اگه اون ابالفضله حتما سرش تاب اورده بند دوم اَین العباس علمدارت کو علمدارت کو علمدارت کو تنهایی پس سپهدارت کو سپهدارت کو سپهدارت کو ابالفضل بلند شو کفیلم بلندشو امیدم علمدار لشکر داداش رشیدم حسین مونده تنها علم رو زمینه نزار حرمله بی کسیشو ببینه بلند شو که خیمه بدون تو از هم میپاشه بلند شو مگه میشه میدون علمدار نباشه بلند شو نزار سهم جسم حسین بوریا شه بند سوم اَین العباس علمدارت کو علمدارت کو علمدارت کو تنهایی پس سپهدارت کو سپهدارت کو سپهدارت کو ابالفضل دیگه باورم شد تو هم پر کشیدی بار اوله که جوابم نمیدی حسین بی علمدار حرم بی پناهه میگن بچه ها که عمو توی راهه تو باشی حسینم تو گودال گرفتار نمیشه تو باشی دیگه هیشکی راهی بازار نمیشه تو باشی چشای سه ساله دیگه تار نمیشه
افتادی از پا ، قامتت خم شده واویلا چرا اومدی تنها ، حسینم کجاس سقا صدا هلهلست ، تو صحرا شده غوغا حرم تو اضطرابِ ای وای ، این گریه ی ربابِ ای وای لالاییایی که میخونه ، عمو میاره ابِ ای وای رو کمر دست گرفتی مولا رفته علمدارِ حرم واویلا عمودِ خیمه ی عباسُ میخوابونی ، بمیره زینب بمیره زینب یعنی تو با این لشکر تنها میمونی ، بمیره زینب بمیره زینب بند دوم ای وای عباسم ، پاشو جونی نمونده واسم حسینم ببر من رو ، کنارِ تنِ عباس خودش میدونه ، پناهِ منِ عباس شاید به احترام زینب ، بلند بشه حرم برگرده اگه ببینه تنهاییمُ ، شاید به خاطرم برگرده قول داده بود کفیلم باشه شاید ببینه من رو پاشه چه جور قبول کنم اخه برنمیگرده ، بمیره زینب بمیره زینب سکینه هی میگه عمه ، عمو دیر کرده ، بمیره زینب بمیره زینب بند سوم تنهایی ای وای ، ای علمدار کجایی ای وای چرا دورِ اون گودال ، حسین لشکر ایستاده واسه کشتنت ، دارن میشن اماده دیگه کسی نمونده دورت ، غریب دیدن تو رو واویلا حالا که دیگه رفت عباست ، اگه میشه نرو واویلا چشم عباستو دور دیدن به غریبیِ تو خندیدن دیدن سپاهی نداری ، هلهله کردن ، بمیره زینب بمیره زینب اونا که نیزه ندارن ، سنگ اوردن ، بمیره زینب بمیره زینب
افتادی از پا ، قامتت خم شده واویلا چرا اومدی تنها ، حسینم کجاس سقا صدا هلهلست ، تو صحرا شده غوغا حرم تو اضطرابِ ای وای ، این گریه ی ربابِ ای وای لالاییایی که میخونه ، عمو میاره ابِ ای وای رو کمر دست گرفتی مولا رفته علمدارِ حرم واویلا عمودِ خیمه ی عباسُ میخوابونی ، بمیره زینب بمیره زینب یعنی تو با این لشکر تنها میمونی ، بمیره زینب بمیره زینب بند دوم ای وای عباسم ، پاشو جونی نمونده واسم حسینم ببر من رو ، کنارِ تنِ عباس خودش میدونه ، پناهِ منِ عباس شاید به احترام زینب ، بلند بشه حرم برگرده اگه ببینه تنهاییمُ ، شاید به خاطرم برگرده قول داده بود کفیلم باشه شاید ببینه من رو پاشه چه جور قبول کنم اخه برنمیگرده ، بمیره زینب بمیره زینب سکینه هی میگه عمه ، عمو دیر کرده ، بمیره زینب بمیره زینب بند سوم تنهایی ای وای ، ای علمدار کجایی ای وای چرا دورِ اون گودال ، حسین لشکر ایستاده واسه کشتنت ، دارن میشن اماده دیگه کسی نمونده دورت ، غریب دیدن تو رو واویلا حالا که دیگه رفت عباست ، اگه میشه نرو واویلا چشم عباستو دور دیدن به غریبیِ تو خندیدن دیدن سپاهی نداری ، هلهله کردن ، بمیره زینب بمیره زینب اونا که نیزه ندارن ، سنگ اوردن ، بمیره زینب بمیره زینب
😭😭 (سلام الله علیها) تو که لگد زدی به در ، مگه نمیبینی پشت درم با قد خم ، چه دست سنگینی چی اومده به روز من ، جلو چش حیدر این صدای حسینمه ، که میگه وای مادر سعیم اینه جلو حیدر نخورم زمین نمیشه پیش این همه نا محرم حیدرم شرمنده میشه یه دست من به زانو و یه دستم روی دیواره نزن نامرد نمیبینی ، که حیدر داره میباره حسن داره با چشم تر ، میگه وا اُما وا اُمّا علی با دستای بسته میگه من رو ببخش زهرا بند دوم با شعله ی در چادرم ، میسوزه یا فضه میخ داره پهلومو به در میدوزه یا فضه قُتِلَ ما فی احشایی ، دلمو خون کردن محسنمو کشتن چرا اینجوری میخندن سعیم اینه که به حیدر نرسه ناله ی زهرا لبامو میگزم آروم از درون میسوزم اما میسوزم پشت در اما ، نمیزارم علی خم شه نباید که یذره هم غرور حیدرم کم شه با دست بسته سخته که ، ببینه اشک زهرا رو تحمل میکنم دردو نبینم شرم مولا رو بند سوم داره میسوزه چادرم ،تو فکر اون صحرام تو فکر آوارگیه ، زینب تو بازارام انگار دارم مییینم اون ، لبای پر خونو تو دل مضطر رباب دعای بارونو سعیم اینه من بسوزم اما خیمه ها نسوزه توی شعله های صحرا موی دخترا نسوزه تصور میکنم ای وای دویدنهای زینب رو تصور میکنم رو نی ، سر سقای زینب رو دلم خونه دلم خونه دلم خونه دلم خونه میبینم که یکی رو نی داره سر رو میچرخونه
دری که چهل نفر بهش بزنن لگد نمیشه در چه برسه به یه مادری که بزننش چهل نفر درِ خونه رو اتیش زدن دلشون ولی خنک نشد جلو رفتم که سپر بشم نخوره مادر کتک نشد چِل نفر مرد جنگی مادرم زخم و تنها میزدن تازیونه بسته بود دست بابا قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش بند دوم نمیدونم چی اومد سرش که دیگه خمیده شد قدش یکی داد میزد  و اون طرف یکی وحشیونه میزدش جلوی چشم همه چه جور بضعه ی پیمبرو زدن پسر بزرگشم پیشِ چشای من مادرو زدن هی با گریه میگفتم مادرم بی گناهه زخمه پهلو و بازوش پای چشماش سیاهه رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده بند سوم مادرم که سرِ هر نماز برای همه دعا میکرد چرا هیشکی نیومد کمک هرچی مادرم صدا میکرد مادری که نون سفرشو صدقه میداد به دشمناش وقتی که مغیره میزدش هیشکی در نمیومد صداش کوچه ها کربلا شد خیلی سر و صدا شد با یه سیلیِ محکم حق زهرا ادا شد کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
الهی بمیرم ، چی اومد سرت؟ فقط یکی میگفت ، حسن مادرت میونِ شلوغی زمین خوردی و دیدم شرمُ تو چشمای حیدرت تو جگرم ریخته غمِ سیلی و داغِ کوچه ها موهایِ من سفید شده تو بچگی نپرس چرا الهی بمیرم میخوای پا بشی نمیتونی چون پات نداره رمق میخوای دست بزاری روی شونه هام ولی دیگه دستات نداره رمق وا اُمّا وا اُمّا وا اُمّا بند دوم چی میشه یکم استراحت کنی میترسم که زخمِ تو سر وا کنه کی میدونه دردً منو مادرم نتونست مسیرش رو پیدا کنه از وقتی که پایِ مغَیره وا شده به خونمون مادرِ من هرجا میره پشت سرشه رَدِّ خون دیگه جای سالم نمونده براش شد عجّل وفاتی تمومِ دعاش برا حیدر از بس که ضجه زده یه چند روزه مادر گرفته صداش وا اُمّا وا اُمّا وا اُمّا بند سوم بیا زینبِ من وصیت کنم گذاشتم کنار واسه حیدر کفن یه پیراهنِ کهنه واسه حسین یدونه کفن هم برای حسن پیرُهنِ محسنمو بده به اصغرِ رباب زینبِ من از این به بعد با فکرِ کربلا بخواب عزیزم یروز پیش چشمایِ تو حسینُ غریبونه سر میبُرن میبینن لباش پاره پاره شده جلوش هی میخندن هی اب میخورَن حسین وای حسین وای حسین وای
دری که چهل نفر بهش بزنن لگد نمیشه در چه برسه به یه مادری که بزننش چهل نفر درِ خونه رو اتیش زدن دلشون ولی خنک نشد جلو رفتم که سپر بشم نخوره مادر کتک نشد چِل نفر مرد جنگی مادرم زخم و تنها میزدن تازیونه بسته بود دست بابا قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش بند دوم نمیدونم چی اومد سرش که دیگه خمیده شد قدش یکی داد میزد  و اون طرف یکی وحشیونه میزدش جلوی چشم همه چه جور بضعه ی پیمبرو زدن پسر بزرگشم پیشِ چشای من مادرو زدن هی با گریه میگفتم مادرم بی گناهه زخمه پهلو و بازوش پای چشماش سیاهه رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده بند سوم مادرم که سرِ هر نماز برای همه دعا میکرد چرا هیشکی نیومد کمک هرچی مادرم صدا میکرد مادری که نون سفرشو صدقه میداد به دشمناش وقتی که مغیره میزدش هیشکی در نمیومد صداش کوچه ها کربلا شد خیلی سر و صدا شد با یه سیلیِ محکم حق زهرا ادا شد کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
تقدیم به روح بلند شهدا به ویژه شهدای خوابیدی آروم راحت شدی از غم حیدر اما آخه نگفتی بیتو علی بی کسِ توی دنیا بعد از تو حیدر درد دلاشُ به کی بگه زهرا خوابیدی آروم انگار دیگه دردِ پهلو نداری راحت شدی از زخم زبون و تب و شب بیداری میزاری واسه حیدر تو این غربتو یادگاری راحت شدی از غم کوچه ها راحت شدی از غمای علی بعد از تو عَجِّل وفاتی میشه زهرای من ربنای علی بند دوم چشماتُ وا کن چشم امیدم هنوز به نگاتِ چشماتُ وا کن که قوت قلب من خنده هاتِ چشماتُ وا کن حیدر دلش خیلی تنگه صداتِ آروم ندارم سر رویِ چادر نمازت میزارم خانوم خونم مثل یتیمای تو بیقرارم بعد از تو زهرا من دیگه یه خواب راحت ندارم این التماس یلِ خیبره میباره اشکاش جلو بچه هاش اونی که کنده درِ خیبرو داره میلرزه حالا زانواش بند سوم کنده دلم رو خونابه هایی که رو بستره کنده دلم رو اون رَدِّ خونی که روی دره کنده دلم رو زینب که از حالا بی مادرِ تو عمق چشماش دارم میبینم سرِ خنجرو از تویِ گودال داره حسین میگه زینب برو قاتل رو سینش میشینه و میبُره حنجرو این چادری که تو اون کوچه ها خاکی شد ارثیه ی زینبه کرببلای حسین غریب زهرا شروعش همین امشبه