eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.5هزار دنبال‌کننده
246 عکس
30 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچه آسمان سخاوت می‌ورزد، باد پرده‌دری می‌کند. اشک‌ها که فرو می‌ریزند، آه‌ها طومار می‌پیچند. شکاف طبقاتی گاهی از درز و دوز لباس اعیانی بیرون می‌زند. وقتی ضریب جینی بشکاف به دست می‌گیرد، دلق‌های مندرس رشته‌های قبای اطلس را پنبه می‌کنند. طاقه‌های اعلا که جامه‌ی حضرات والا شود، طاقت جامعه‌ی بی‌نوا طاق می‌شود. وقتی پارچه‌ی وارداتی به اراده‌ی مدیریت رانتی، پاچه‌ی صنعت نساجی را گرفته، وعده‌ی حمایت از تولید داخل پوچ است. واردات فرنگی، وصله‌ای ناجور بر پیکر فرمانده‌ی جنگ اقتصادی است. پرچم استقلال اقتصادی که از دست ما بیفتد، استعمار سیاسی چتر سیاه وابستگی را بر سرمان می‌گستراند. وقتی ظاهر و باطن زمامداری‌مان گرگ‌و‌میش است، اقتصاد درون‌زای برون‌نگر بجای نصب‌العین، لقلقه‌ی زبان می‌شود. ریشخند بزرگان به دسترنج کارگر ایرانی، حمله به جهش تولید است. این ورق برمی‌گردد و جامعه‌ی تاخورده از زیر بار بی‌توجهی یقه‌دیپلمات‌های اتوکشیده، سر بلند می‌کند. دایره‌ی بسته‌ی قدرت اگرچه گریز از مرکز ندارد اما ناگزیر حاشیه‌نشینان، مرکز پرگار آینده‌ی انقلاب‌اند. کارخانجات به حاشیه رفته روزی نام زیبای ایران را بر حاشيه‌ی تولیدات خود طلاکوب می‌کنند و به متن زندگی ایرانیان باز می‌گردند. این جامه عوض‌به‌در می‌شود و رونق بازار نو، از خجالت کهنه‌های دل‌آزار در می‌آورد. تحول ایام تابع تحول انفس است. تغییر اراده‌‌ی مردم، مقدمه‌ی تغییر سرنوشت قوم است. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🌷آخرین پنجشنبه سال به یاد فرزندان روح‌الله🌷 مادر موسی او را درون صندوق‌چه‌ای گذاشت و به آب داد و تاب نیاورد. دیری نپایید که دوباره آغوش گشود و آرام گرفت و چشم روشن داشت. بنی‌اسرائیل، یوسف‌جمالی را به چاه افکندند و کار پیر کنعان آه شد. عزیز مصر به رغم برادران غیور، ز قعر چاه درآمد، به اوج ماه رسید. یعقوب عمری گریست و چشم سپید کرد و از دور بوسه بر رخ مهتاب زد تا به بوی پیرهن عزیز، شامه بنوازد و دیده به یوسف باز کند... این، دو دو تا چهار تای عشق است؛ بچه‌های کربلای چهار تا یکی‌یکی از خط برگردند، قد مادرهاشان دوتا دوتا شد. تا سر از سجده‌ی زخم بردارند، کمر پدرهاشان شکست. گرد داغ جوانان جنگ، گیس مادرها را زودتر از ریش پدرها سپید کرد. چین و چروک پیشانی مادرها در غم پسرها شیارشیار شد. مادران جوان دهه‌ی شصت، به حادثه‌ای پیر شدند ناگهان. حال یونس‌داده‌ها را فقط الفت‌های شیار ١۴٣ می‌فهمند. جوانان بیست‌ساله را که استخوان ترکانده بودند، دادند و بیست‌سال بعد، چند تکه استخوان ترک‌خورده تحویل گرفتند. یونس‌های گم‌گشته باز آمدند به کرمان؛ اما الفت‌ها چه کردند؟ مفصل بدرقه کردند و به پیشواز مختصر رفتند. شناسنامه دادند و پلاک پس گرفتند. میوه‌ی عمر دادند و انقلاب را بیمه‌ی عمر کردند. پری‌زاده‌ها «شهید» شدند و پوریاهای ولی «شهید گمنام». مگر فرزند روح‌الله، پور ولی‌الله نیست؟ جز خدا در عالم مؤثر نیست و شهید، جاویدالاثر است. از دامن زن، مرد به معراج‌الشهدا می‌رود و پنج‌شنبه‌ها بهشت‌زهرا زیر پای مادران شهدا است. راز «قطعه‌ی شهدای گمنام» را فانوس عقل روشن نمی‌کند... دنیا همان قمقمه‌ی خالی رزمندگان بیت‌المقدس هفت است که به آن دل نبستند و جنگیدند و جمجمه‌ها را به خدا سپردند. میدان زندگی همان کشت‌زار مین عملیات رمضان است که کشته‌مرده‌های لبخند خمینی از خود گذشتند تا از آن راحت بگذرند. در آن مزرع سبز فلک، کشته‌ی خویش درو کردند و برای ما گل کاشتند تا هنوز هم که هنوز است وجب به وجب تن این خاک مرده را بگردیم و هزار خاطره‌ی نیمه‌جان درآوریم. وقتی گل‌بوسه‌ی زخم‌ها تن جوانان وطن را دشت شقایق کرده بود، زمین کارزار از خون آن‌ها لاله‌زار شد تا امام‌زاده‌های عشق، یکی در ‌میان بی‌مزار شوند... الهی! یا راد ما قد فات؛ کودکی را به سینه‌ی مادر بازگرداندی تا اولوالعزم کنی. یا رازق الطفل الصغیر؛ صدیقی را به آغوش پیر کنعان رساندی تا عزیز کنی. یا راحم الشیخ الکبیر. ای آن‌که دل شکسته بند می‌زنی؛ چقدر شهید رشید را به کفنی کوچک پیچیدی تا بزرگ کنی. یا جابر العظم الکسیر... منتشر شده در نشریه مجازی حق دیلی http://haghdaily.ir/?nid=12&pid=82&type=0 ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴پوشش خبری یا خبرهای پوششی! 🔸ایران و چین سند قرارداد ٢۵ ساله امضا کردند. رسانه‌ی استعماری روباه پیر، نگران استقلال ایران شد. 🔹کشتی غول‌پیکر، مثل استخوان همچنان در گلوی کانال سوئز گیر کرده. 🔸موشک غیبی پهلوی کشتی اسرائیلی را در دریای عرب شکافت. 🔹آزاده نامداری خودکشی کرد. 🔸قم قرنطینه شد. 🔹امید دانا عمار انتخابات در شبکه‌های مجازی اهل بصیرت شد. 🔸«عدالتخواری» در توییتر انقلابی ترند شد. فضای مجازی «ول‌»وله شد. 🔹مرغ صفی، از نوادگان جوجه‌های زنده به‌گور شده، شناخته شد. 🔸گاندو ٢ هیأت دولت را برآشفت. 🔹 وزیر جوان تور گردشگری ایام کرونا راه انداخت. 🔸مریخ‌نورد تصاویر جدیدی از سنگلاخ‌های مریخی مخابره کرد. کویر لوت ناراحت شد. 🔹اصلاح‌طلبان در حال تدارک وسیع برای انتخاب «تدارکاتچی» هستند. 🔸١۴۵ روز از باخت قمارباز مزاحم و انتخاب بايدن گذشت و ایران همچنان تنها پایبند به توافق جهانی برجام و دارنده‌ی کاپ اخلاق باقی ماند. 🔹ساسی مانکن عقربه‌ی قطب‌نمای زنگ‌زده‌ی فرهنگ را بعد از سالها تکانی داد. 🔸یمن، ۶ سال دفاع مقدس را پشت سر گذاشت. 🔹قرن جدید عرفی، گوی سبقت را از قرن جدید تقویمی ربود. 🔸سیلی نماینده‌ی مجلس به سرباز خط ویژه به خاطره‌ها پیوست. 🔹فائزه هاشمی به دنبال عبور از فیلتر «رجل سیاسی» شورای نگهبان است. 🔸کلاب هاوس فیلتر نمی‌شود. 🔹رؤسای دوقوه مشغول سفر استانی و «کادر در امان» در حال مدیریت مانیتوری و مینیاتوری کشور است. 🔸لباده‌ی فرمانده‌ی جنگ اقتصادی، فرنگی از آب درآمد. 🔹پاپ از سفر عتبات عالیات به واتیکان بازگشت. اینها پوشش خبری نیست، خبرهای پوششی است تا یادمان برود که فرزند «نبأ عظیم» از احوال ما غافل نیست. بی‌پرده بگویم که شبکه‌های مجازی در عصر انفجار اطلاعات، بی هیچ تأویل و تفسیری حجاب هرمنوتیک می‌آورند تا پرده‌ی غیبتِ صاحب عصر ضخیم‌تر شود. غوطه‌ور شدن در سطحیات و شطحیات، از عمق باور ما می‌کاهد. بدون تعارف بگویم در اصلاح امور مملکت، خود را بی‌نیاز از «مصلح کل» می‌دانیم. یادمان می‌رود که گشایش امور در فرج اوست. بارالها! رجب رفت و شعبان به نیمه رسید و ما در غفلتیم. حیات ما مملو از مرگ ثانیه‌ها در غیبت صاحب‌ زمان است. از آن یار سفر کرده چه ساده می‌گذریم و اهل عبوریم. ما را ببخش و بیامرز که در خلوت‌سرای منتظران آن حی قیوم، از اهل قبوریم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔺شکافتن اتم را کنار گذاشتیم تا بین سگ زرد و شغال شکاف بیندازیم. اما اروپا برای آمریکا همچنان دُم تکان می‌دهد. وکیل‌مدافع شیطان برای استیلای غرب وحشی، قانون جنگل را می‌شناسد نه برجام را. دنیا، منطق قدرت را می‌فهمد نه زبان مذاکره را. اقتصاد ما با غسل ارتماسی در دریای دیپلماسی از لوث دلار پاک نمی‌شود. به پر قبای ایتالیایی کسی برنخورد، با بست‌نشینی نمی‌توان اقتصاد مقاومتی را بسط داد. چشم‌آبی‌های بی‌چشم‌ و رو چشم ندارند که ببینند ایران با چشم‌بادامی‌ها چشم‌انداز ٢۵ ساله روابط اقتصادی امضا کرده است. تحریم‌های گازانبری را می‌توان با پیمان‌های راهبردی دوجانبه لوله کرد. باج‌گیران جهانی و خراج‌گیران روانی چرخش ایران به شرق را باج سبیل جا می‌زنند تا سنبه‌ فشار حداکثری را پرزورتر کنند. پنجره‌ی فرصت غرب که بسته شود، دیگر باد مزاحم کارت بازی شرق را با خود نمی‌برد. تپاله‌های ضدانقلاب، از ترَکه‌ی رضاپالان با سابقه‌ی کاپیتولاسیون گرفته تا لخت‌و‌پتی‌های وطن‌فروش درجه‌چندمی هالیوود به تحریک بوق‌های فارسی‌زبان پارسی‌ستیز و تطمیع پول‌های کثیف شیخ‌نشین‌های نفت‌خیز، همه نگران استقلال ایران شده‌اند. از درخت اقتصاد چین در باغ ایران قلمه می‌زنیم، اما قلم‌به‌مزدان، خاک ایران را به توبره می‌کشند. به شرق عالم نظر می‌کنیم و از غرب، آخ و ناله بلند می‌شود. 🔻اینجا سرزمین شجره‌ مبارکه‌ زیتون است. درون‌زای برون‌نگر همان نه‌ شرقی و نه غربی است که ارتباط می‌گیرد اما انقیاد نمی‌پذیرد. تک نمی‌افتد تا پاتک نخورد و تکیه نمی‌کند تا از تکانه در امان باشد. اینجا است. ✍ زهرا محسنی‌فر @lafzeghalam
🔴مرغ سحر در شام آخر دولت شما که زبان گرگ‌‌های دنیا را بلدید، لااقل کمی منطق‌الطیر یاد بگیرید شاید مشکل مرغ با مذاکره حل شود! تا محو زبان بدن دیپلماسی شدیم، اقتصاد ما چغر بدبدن شد. اگر یک ارزن همت داشته باشیم، دیگر مشکلات مزرعه‌ اقتصاد را گردن آن مترسک کاکل‌طلا نمی‌اندازیم که جو را جای خود کاشته است. کدخدا، برای حل مشکل بازار مرغ ما تخم دو زرده نمی‌گذارد. سوء‌مدیریت مرغی نه به تحریم ربط دارد و نه به قحطی؛ نتیجه‌ تحریمِ خودباوری و قحطی تدبیر است.  آقایان باعرضه! مدیریت عرضه و تقاضای ماکیان را درست کنید، مدیریت آدمیان پیشکش! با جادوی اقتصاد آزاد، مرغ‌ها را لیبرال کرده‌اید تا از قفس قیمت رها شوند. دستگاه محاسباتی مرغ پخته را چنان مختل کرده‌اید که سفره‌ مردم را دام بلا می‌بیند تا هم غم فراقش اشک‌مان را درآورد و هم تصور مزه‌اش بزاق‌مان را. آن بسته‌های کتف‌وبال‌ را بلندپرواز کرده‌اید تا همه برای مشاهده‌ مانور هوایی آنها صف بکشند. مرغ، همان دشمن فرضی است که در جنگ اقتصادی داریم از آن شکست می‌خوریم. وقتی با کنج‌نشینی نمی‌توان کنجاله را مدیریت کرد، طبیعی است با بست‌نشینی نتوان اقتصاد مقاومتی را بسط داد. مدیریت مانیتوری، تصویری مینیاتوری از مرغ خلق می‌کند تا تابلوی «مرغ دولتی» برای عزت مردم گران تمام شود. وقتی توانمندی ملی را در حد خودکفایی در تولید لولهنگ و آبگوشت بزپاش می‌دانیم، طبیعی است که در تهیه سور و سات جوج هم درمانده شویم. قرارگاه فرماندهی طیور، برج مراقبت قلعه‌مرغی نیست که ناظر افت و خیز طیاره‌ها باشد. مدیریت کف‌میدانی، قیمت مرغ را به قرارگاه می‌رساند.  سفره‌ دل مردم که باز می‌شود، از مرغی می‌گویند که از سفره‌ آنها بار سفر بسته. عزت مرغ‌های امروز ثمره‌ به خاک ‌و ‌خون کشیده شدن و زنده به گور شدن جوجه‌های دیروز است. زمانی گوشت سفید قوت لایموت بود ولی امروز قیمت آن روزگار مردم را سیاه کرده است. مرغ آزاد ما را به مرگ گرفته تا به تب مرغ دولتی راضی شویم. آقایان متخصص گفتاردرمانی! وقتی مرغ‌های زبان‌بسته‌ در بازار قشقرق به پا می‌کنند، برای اینکه زخم مردم را نمک‌سود نکنید، بهتر است زبان به کام بگیرید. مدعی بودید عزت ملی را به ایرانیان بازمی‌گردانید، نه به پرندگان! می‌خواستید پاسپورت را مایه‌ افتخار کنید اما امروز کارت ملی را مانع ازدحام کرده‌اید. صف مرغ در آستانه‌ انتخابات، صف رأی را جمع می‌کند، تا حماسه‌های قبلی دیگر تَکرار نشود! بگذارید در شام آخر دولت، سفره‌ مردم آبرومند باشد، شکوهمندی پیشکش. صبح انتخاب نزدیک است. یادمان باشد «مرغ سحر» برای‌مان آب و نان نمی‌شود. در این دام و دانه‌ها گرفتار نشویم.  روزنامه وطن امروز/ ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
در اوج کارزار فشار حداکثری و در چنبره‌ی تحریم‌های فلج‌کننده، شبکه‌ی همکاران داخلی آمریکا، نفَس مردم را همچون نبض اقتصاد به شماره انداخته‌اند. مانع‌‌زدایی گاندوها شاید مؤثرترین شیوه‌ی بی‌اثر کردن تحریم‌ها باشد. برای رفع تحریم‌ها باید نگاهمان به داخل باشد. حالا که سربازان گمنام امام زمان (عج) تیغ هرس را به دست گرفته‌اند و شاهین ترازوی عدلیه میزان شده است، دولت جوان انقلابی نیامده باید پالایشگاه راه بیندازد. ✍زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴آب سرد فراموشی بر آتش انتقام آبسرد و تکرار طنز تلخ نطنز تا وقتی از نگاه ما هر توافقی بهتر از عدم ‌توافق است، تروریسم هسته‌ای هم مذاکرات برق‌آسای وین را از پریز نمی‌کشد. طنز تلخ روزگار این است که نتانیاهو هم دیگر می‌داند خرابکاری هسته‌ای، مذاکرات سازنده‌ را خراب نمی‌کند. وقتی انتقام‌ها‌ تلنبار شود، اتفاق‌های بد تکرار می‌شود. آنها می‌زنند و برخی در دولت خود را به آن راه می‌زنند؟! اینها مثل آب خوردن از کنار انتقام آبسرد گذشتند تا امروز خرابکاری‌های گاه‌و‌بیگاه، آب سردی باشد بر پیکره عزت ملی. قرار گرفتن در موضع پدافندی، اشرار عالم را بر ما مسلط می‌کند. نفوذ در گنبد آهنین مانع نفوذ در سایت هسته‌ای است. پاسخ نطنز را باید در دیمونا داد، نه وین. برای پاکسازی امنیتی ایران باید خانه‌ عنکبوت‌ را تکاند. برای قطع نفوذ مویرگی باید شاهرگ غده‌ سرطانی را زد؛ این زبانی است که غرب وحشی می‌فهمد.  ۸ سال است معیشت مردم گروگان سیاهچال مذاکره شده تا در «تله‌ تنش» نیفتیم. وقتی سانتریفیوژها هوا می‌روند، یک خوش‌غیرت یقه‌دیپلماتی باید بگوید «بالمره تمام مذاکرات تا اطلاع ثانوی پر»! عجله برای احیای برجام تا انتخابات ایران، کار شیطان بزرگ است و الا تا دیروز صبر استراتژیک بر بدعهدی‌های غرب سرلوحه‌ دیپلماسی ما بود. ساختمان کلنگی برجام را می‌خواهند بکوبند و از نو بسازند، آجر به آجر، گام به گام. تعهدات خود را که سفید امضا در وجه قاتل به ترامپ شرخر دادیم و رفت اما چک توافق هسته‌ای با دموکرات‌های خرنشان هم پاس‌شدنی نیست. تا سایه‌ گرگ‌و‌میش مذاکره از سر کشور دور نشود، کار ملت سلام و صلوات است. مردم را به توبه‌توبه انداخته‌اید تا شیطان بزرگ توبه کند؟ «سیاست قطعی» رهبری، اقتصاد را از قحطی نجات می‌دهد، نه خط‌خطی کاغذی بایدن. توقف غنی‌سازی در نطنز، امتیاز نقدی است که آمریکا پیش از توافق احتمالی وین گرفته است. رفع تحریم‌ها پیشکش، لکن طوری مذاکرات را ریل‌گذاری کنید که از نطنز فقط زمین سوخته به دولت بعدی نرسد. وقتی زیر سایه‌ امن توافق هسته‌ای سانتریفیوژها از بین می‌روند، گلابی برجام تحفه نطنز می‌شود.  عقل حکم می‌کند کار فردوسازی نطنز را به فردا نیندازیم. رو بازی کردن ما، غربی‌ها را پررو کرده است. فعالیت‌های زیرزمینی زیرساخت‌های هسته‌ای را حفظ می‌کند. چراغ دانشی را که احمدی‌روشن‌ها روشن کرده‌اند، با قطع برق خاموش نمی‌شود. شاهکار معماری هسته‌ای شهریاری‌ها با خرابکاری ویران نمی‌شود. افتخارآفرینی فخری‌زاده‌ها در خودکفایی، با انفجار از بین نمی‌رود. عزت ملی را آنها که خلوص دارند، غنی‌سازی کرده‌اند. دستاوردهای هسته‌ای بادآورده نیست. خون‌ها داده‌ایم و خون ‌دل‌ها خورده‌ایم. مادامی که شهادت ارث پدری آرمیتاهاست، صنعت اتمی نه یتیم می‌شود، نه عقیم. روزنامه وطن امروز/ ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ویروس تبعیض در واکسن وی آی پی عقیل در فقر و تنگدستی دست و پا می‌زد. به ناچار نزد برادر آمد تا از گندم بیت‌المال، سهمیه‌ای ویژه بگیرد و اهل‌‌بیتش را از گرسنگی نجات دهد. علی علیه‌السلام که ویژه‌خواری در قاموس عدالتش جای نداشت، برادر را به آهن تفتیده مهمان کرد و آتش‌پاره‌ای در دستش گذاشت تا چشیدن حرارت گداخته، جزع و فزع گرسنگی دنیوی را از او بگیرد و ذائقه‌ی اُخروی‌اش را باز کند. انقلاب، بساط ویژه‌خواری پهلوی‌چی‌ها را جمع کرد و سفره‌ی برادری و برابری را پهن نمود. مردم همه در جنگ سهم داشتند و در صف شهادت می‌ایستادند تا نوبت به ایثار آنها برسد. جنگ، حتی بیژن قالپاق‌ها را هم آدم کرد تا از سهمیه ماسکشان بگذرند و شیمیایی شوند اما به خودخواهی آلوده، نشوند. از اندیشه‌ی امام که فاصله گرفتیم، رانت‌خواری قوت غالب برخی مسئولین شد. وقتی غربزده‌ها لفت و لیس را به عنوان ملزومات توسعه تئوریزه کردند، سهم‌خواهی‌ها از سفره‌ی انقلاب شروع شد. وقتی خط‌ویژه‌ها را برای تشریفات وی‌آی‌پی پذیرفتیم، خط امام را گم کردیم. وقتی بین مردم و مسئولین نرده کشیدیم، جامعه را به زبردستان و فرودستان طبقه‌بندی کردیم. به واکسن باید خارج از نوبت رسیدگی کرد تا ویروس تبعیض بیش از ویروس کرونا شیوع نیابد و تلفات نگیرد. مسئولی که استتار می‌کند تا به اول صف واکسن بپرد با مسئولی که اختلاس می‌کند و به کانادا می‌پرد، فرقی ندارد. واکسن‌دزد روزی وطن‌فروش می‌شود. هویت سارقین اعتماد مردم را باید آشکار کرد و داغ رسوایی را بر پیشانی ویژه‌خواران گذاشت. آهن تفتیده‌ی مولا کجاست؟ ✍زهرا محسنی‌فر @lafzeghalam
آنگاه که دعوت به پرستش خدای یگانه، شورش علیه امپراتوری بت‌ها بود و هیچ مردی جز علی (ع) جگر پذیرش اسلام را نداشت، یک زن تمام قامت ایستاد تا پیامبر آخرالزمان به او تکیه زند. (س) کدام ماه و خورشید را به معجزه در دستان محمد (ص) دیده بود که برای دومین بار به او بله گفت؟ در گوشه سجاده محقر محمد (ص) برق کدام سود سرشار چشم بازرگان سرشناس قریش را گرفته بود که کل مال‌التجاره‌اش را به خرید سهام اسلام اختصاص داد و بسی سود کرد از آنچه بخشیده بود. پیش از او هیچ تاجری چنین متاعی نخریده بود. هیچ بازرگانی با خدا داد و ستد نکرده بود. و چه نیکو بانوی نازپرورده قریش با نان خشک محمد (ص) در تحریم شعب ابیطالب ساخت و آخ هم نگفت. او با خدا ساخت و پاخت کرده بود. آنچه داشت باخت و خدا برای او آنچه خواست، ساخت. داغش بر دل محمد (س) نه آنچنان بود که در کلام آید. تو گویی یتیم قریش یکبار دیگر یتیم شد. او رفت تا فاطمه (س) ام ابیها شود. در عام الحزن، انتهای جنة المعلی، کمی آن‌طرف‌تر از شعب ابیطالب... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648