eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.5هزار دنبال‌کننده
233 عکس
29 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
در رَطب و یابس ایام، برای خدمت به عیال‌الله بود تا قهر طبیعت و قحط مدیریت، خشک و تر خلق‌الله را یکجا نسوزاند. پا در چشمه‌ی سلسبیل می‌گذاشت وقتی برای خدا با پای پیاده از سیل می‌گذشت. یک‌تنه سرمایه‌ی اجتماعی را تکان می‌داد و قدرت بسیج‌کنندگی او زیر آسمان خدا نظیر نداشت. از نیل تا فرات در قبضه‌ی استیلای او بود تا از دز تا اروند امن باشد، اما امنیتی نه! انصاف نیست هزار ارگان خلاص را با یک تار موی آن یگانه‌ی با اخلاص برابر کنیم. از تشنگی ، دل او کباب می‌شد اما چرا هیچ مسئولی از خجالت این مردم آب نمی‌شود؟ جایش خالی‌ست، مثل رد آب بر دیواره‌ی خشک‌رود کرخه... 📌 تصویری از حضور سردار در سیل ۹۸ خوزستان ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷 https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نوبت مذاکره با کرام‌الکاتبین! برجام را دو بر یک بردیم و کاپ اخلاق گرفتیم. سد تحریم‌ها که بالمره شکسته شد، هورالعظیم را آب برد. مثل آب خوردن همه چیز را انداختیم گردن ترامپ. آن گوربه‌گوری که رفت، از این گوگولی‌مگولی هم آبی گرم نشد. اگر شتر دوکوهانه‌ی مشکلات کشور از سوراخ مذاکره با آمریکا رد می‌شد، سوزن اقتصاد لای درز بحران ارزی گیر نمی‌کرد. مقر مذاکرات وین همان کارگاه خیاطی است که دیپلمات‌های دوزنده بی پارچه و نخ برای پادشاه وعده‌ها قبای «تقریبا هیچ» دوختند تا عمری به این دستاورد چشم‌نواز ببالد. چقدر باید بشکاف زد و به عقب برگشت تا شکاف عمیق طبقاتی دوباره بخیه بخورد. کاش مرحوم هاشمی به دولت اعتدال گفته بود که در قبر مذاکره با آمریکا میّت نخوابیده تا آن‌ها که زبان‌ زنده‌ی دنیا را بلدند، بیخود گریه‌زاری راه نمی‌انداختند و به گور آمریکا دخیل نمی‌بستند. چطور نفتکش‌ها را نفس‌کش‌گویان و بی‌باکانه به حیاط‌خلوت امریکا رساندیم، اما پمپ بنزین قاره‌ی سبز هوای باک هواپیمای ظریف را هم نداشت؟! تروئیکای اروپا هم فهمید که مذاکره نر است، اما روحانی هشت سال مشغول دوشیدن آن بود. به امضای گربه نره و روباه مکار چه کسی اعتماد می‌کند؟ شنگول و منگول پشت دستشان را داغ کردند که دیگر به دست مخملی گرگ اعتماد نکنند، اما عراقچی و تخت‌روانچی تا لحظه آخر از مذاکره دل نکندند. دلواپس همین روزها بودیم، وقتی «دلواپس» برچسبی سیاسی برای بستن دهان منتقدان بود. نمی‌خواستیم دولت با خیالبافی رابطه با آمریکا و بزک کردن کدخدا هشت سال به مملکت تافت بزند و آخر سر با حلالیت خواستن نمایشی مظلوم‌نمایی کند که ما تلاش کردیم اما تحریم‌ها نگذاشتند. کسی نیست بگوید مرد حسابی شما برای برداشتن همین تحریم‌ها رأی آوردید اما کاری کردید که تحریم‌ها دوبله سوبله شد. بزرگترین دستاورد دولت تدبیر و امید، عبرت‌آموزی است. حق‌الناس هشتاد میلیون ایرانی در نتیجه‌ی اعتماد به غرب اگر در کتاب‌های تاریخ ثبت نشود، لوح محفوظ الهی حتما از قلم نمی‌اندازد؛ در روزی که مذاکره با کرام‌الکاتبین مثل مذاکره با شیطان رجیم سودی نمی‌بخشد. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
شمر‌بن ذی‌الجوشن زمانه به همراه همسرش جیل جگرخوار فرارسیدن ماه پیروزی خون بر شمشیر را گرامی داشته‌اند! مثل این است که نوادگان ابرهه عام‌الفیل را به پناهندگان حبشه تبریک بگویند یا پشه آنوفل به احترام قربانیان مالاریا یک دقیقه وزوز نکند. منبر ١٣ میلیون ممبری توییتر برای نشر معارف بايدن گرم گرم است. دستگاه تبلیغی دشمن از امام حسین (ع) هم علیه (ع) بهره‌برداری می‌کند تا با زوال معنا، پیام عاشورا را مصادره و قلب کند. جو، رک و پوست‌کنده از کربلا درس عدالتخواهی، برابری و مهربانی گرفته تا فنون اغواگری را به شیطان رجیم تدریس کند. عمر سعد فقط یک فقره آب را بر اهل حرم حرام کرد و ملعون اول و آخر تاریخ شد اما بايدن نگهبان سیاه‌چاله‌ی تحریم‌ها برای فشار حداکثری بر مردم ایران است و محبوب لیبرال‌ها. جنگ مجازی هزاره‌ی سوم، امتداد جنگ سال ۶١ هجری قمری است. تا «کل یوم عاشورا» هست، مجلس عزای اباعبدالله (ع) باید خیمه‌گاه فرماندهی مبارزه با یزیدها و حرمله‌های تاریخ باشد. اشک با معرفت، سلاح سازمانی بچه‌شیعه است و معرفت یعنی شناخت مختصات جنگ ترکیبی اهل باطل با جبهه‌ی حق و سربازی در این کارزار. محرم، شروع فصل سربازگیری حسین (ع) از میان اهل معرفت است. آیا مهیای سربازی هستیم؟! ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
روزی استالین و روزولت تصمیم گرفتند برای چرچیل جشن تولد مفصلی بگیرند. استالین برای مکان پارتی، تهران را انتخاب کرد. سران آمریکا، شوروی و انگلیس در بحبوحه جنگ دوم جهانی مثل بز سرشان را انداختند پایین و بدون اطلاع شاه مفلوک ایران به سفارت شوروی در تهران قدم گذاشتند. ایران، حیاط‌خلوت متفقین بود و جشن تولد چرچیل محل نقشه کشیدن برای کندن کلک هیتلر شد. ٨٠ سال بعد در حالی که آمریکا با اردنگی از ایران اخراج شده، کرک و پر بریتانیای کبیر ریخته و شوروی از هم پاشیده، جوجه‌سفرای انگلیس و روسیه در همان راه‌پله تاریخی و محل جلوس نیاکان خود یاد ایام می‌کنند و با ژست ابرقدرتی عکس یادگاری می‌گیرند. انقلاب ۵٧ دُم آمریکا را قیچی کرد اما حکما این دو سفیرصغیر به پشتوانه نفوذ مویرگی انگلیس در سیاست و روس در اقتصاد ایران باد به غبغب انداخته‌اند. دوران سیطره‌ها گذشته و ماجراجویی‌های نظامی با مشت آهنین ایران روبرو می‌شود اما تا دامن برون‌گرایی جمهوری اسلامی به طهارت «نه شرقی، نه غربی» نرسد، اجانب به این سرزمین چشم طمع خواهند داشت. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هنوز به تکلیف نرسیده بود اما آن شب تکلیف همه را مشخص کرد. هم سن و سال‌هایش در کوچه‌های مدینه مشغول بازی بودند و او در بیابان، حیثیت مرگ را به بازی گرفته بود. لباس رزم در قد و قواره‌ای نبود که او را سخت در آغوش گیرد. آن شب قاسم قرار نداشت، آخر با پدر قول و قرارهایی داشت. قاسم، یک سر و گردن بالاتر از مرگ ایستاده بود وقتی که در تلخ‌ترین شب تاریخ از دولبش عسل می‌چکید. آنگاه که زمین کارزار از خون عاشقان لاله‌زار شده بود، قاسم‌بن‌الحسن (ع) از کُشته، پُشته می‌ساخت. قصه‌ی قاسم هم به سر رسید و چه رازها در سردادگی عاشقان است. ماه روی قاسم که شکافت، خورشید حسین (ع) حادثه را بر نتافت و از گوشه‌ی آسمان کربلا سراسیمه به وسط میدان شتافت. جمع کردن پاره‌ی تن برادر کار راحتی نبود وقتی که پازدن‌هایش زمین کربلا را با دل حسین (ع) یکجا خراش می‌داد. الا لعنة الله علی القوم الظالمین... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
فرعون که خود را خدای بنی‌اسرائیل می‌دانست، وقتی در شکاف نیل و در محاصره‌ی امواج سهمگین قرار گرفت، از خر شیطان پیاده شد و به پروردگار موسی (ع) ایمان آورد، هرچند که کار از کار گذشته بود. طالبان افغانستان را جارو کرده و کاخ ریاست‌جمهوری را گرفته و خرخره‌ی کابل را زیر دندان دارد، اما مشاور اشرف غنی همچنان دل از شیطان بزرگ نمی‌بُرد. آمریکایی که دُمش را روی کولش گذاشته و فرار چهارنعل را بر قرار ترجیح داده است. گاوهای شیرده خلیج‌فارس ببینند امنیتی که به بند خُرجین آمریکا وصل است، عاقبت به پوتین متجاوزان بند خواهد شد. همان‌ها که سیلی عین‌الاسد، انتقام خون شهید فخری‌زاده و تقابل‌به‌مثل خرابکاری نطنز را «تله‌ی تنش» می‌دانستند، امروز فریاد واکابلستانا سر می‌دهند تا ایران را وارد باتلاق افغانستان کنند. فردا که آوارگان کشور همسایه در پناه رأفت جمهوری اسلامی قرار گیرند، همین‌ها معترض می‌شوند که چرا نان‌خور و سربار برای خود تراشیده‌ایم. ، جانستان پارسی‌زبانان است و امنیت آن آرزوی ایران‌دوستان. شرط امداد، ابتدا قیام بالنفس مردم افغان و سپس درخواست رسمی دولت مردمی آنهاست. پوست‌موز غربگرایانی که در بغل آمریکا غش می‌کنند هیچگاه زیر پای دکترین امنیت ملی ایران قرار نمی‌گیرد. ✍️ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
علی اکبر که به میدان رفت، یک تنه میمنه را به میسره آورد و دریای سپاه دشمن را به پیچ و تاب درآورد. در آن بازار آهنگری در میان معرکه‌ی فولاد، دست و بازوی یداللهی‌اش، صنعتگری می‌کرد. هر ضربت شمشیر علی که پایین می آمد طنین لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللَّه حسین(ع) بود که به آسمان می رفت. آنچنان برگریزانی به پا کرد که خلوتی و تُنُکی در شجره‌ی خبیثه پدیدار آمد. تشنگی را بهانه کرد تا برای آخرین بار به دیدار آفتاب رود. سرمست از چشمه‌ی خورشید به میدان آمد در حالی که رخساره برافروخته بود. تو گویی ابراهیم خلیل‌الرحمان (ع) بود که به منجنیق عذاب اندرافتاده و در آتش نمرودیان گرفتار آمده. اشبه‌الناس به رسول‌الله (ص) به میدان رفته بود و گرد و خاک معرکه چون خوابید، دشت پر از پیمبر شده بود. چشم آفتاب از هزار تکّه‌ی آینه مکدّر شد، آنگاه که نوه‌ی حیدر کرّار، به سنگ و نعل و سنان، مکرّر شد. علی اکبر رفت تا بعد از او برای همیشه خاک بر سر دنیا شود. ‌ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴فوت کوزه‌گری در رفوگری رابطه مردم و حاکمیت داستان مردم‌داری شیخ دیپلمات در دو سال آخر دولت تدبیر و امید، ماجرای جن و بسم الله بود. مبدع حکمرانی ریموتی و مدیریت مانیتوری، دو سال آزگار در هیچ قاب مشترکی با خلق‌الله دیده نشد. شیخ مردم‌گریز یک‌تنه تمام آرمان‌های انقلاب اسلامی را در التفات به محرومان و تفقد از فرودستان فرو ریخت. تصویری که او از دومین جایگاه حکومتی جمهوری اسلامی در ناخودآگاه مردم کاشت، دوم‌شخص غایب بود. تمام همتایان او در این کره‌ی خاکی واکسن‌زده و نزده، با ماسک یا بدون ماسک در میان مردمانشان حاضر شده و به مدیریت امور مشغول بوده‌اند؛ اما شیخ شجاع از خوف ویروسی به پستویی خزیده و کارگزارانِ گماشته، امور مملکت را خدمت ایشان می‌بردند تا برای باز شدن گره‌های کور زندگی مردم فرمان همایونی صادر کنند. کمر ملت زیر بار اقتصاد افلیج خم شد اما شیخ خانه‌نشین خم به ابرو نیاورد و از بی‌تحرکی شفا نیافت. شاه‌گربه‌های قاجار هم محض خالی نبودن عریضه گاهی در ملأ عام به زیارت شاه‌عبدالعظیم می‌رفتند و از روی درشکه برای رعیت دست تکان می‌دادند و تیاترشان را بازی می‌کردند، اما... روزگار او گذشت اما بعید است که مردم روزگار از او بگذرند. گذشت و حالا سید خراسانی از راه نرسیده، همچون ماهی خود را در دل دریای مردم انداخته است. سرزده و نزده جغرافیای ایران را گز می‌کند و از سکونت‌گاه‌های غربی سلسله‌جبال زاگرس تا سرحدات شرقی سرزمین سیستان را از این هفته تا آن هفته می‌پیماید تا تصویری که سلف او از یک حکمران تراز جمهوری اسلامی در ذهن عیال‌الله مخدوش کرده بود را بند بزند. «مرده‌شور» واژه‌ی مؤدبانه‌ای نیست اما «غسالی» شغل شرافتمندانه‌ای است. اگر نقشه‌ی اقوام و طوایف و مشاغل و گروه‌های مردمی را به دیوار پاستور بکوبند، حکماً مرده‌شورخانه‌ی بهشت زهرا زیر پونز قرار می‌گیرد، اما رئیس‌جمهور از غسال‌های آبرومند آنجا دیدار کرده و آنها را مورد تفقد قرار داد. مگر آدم مریض باشد که ناچار به داروخانه‌ی غلغله‌ی هلال احمر تهران برود، اما بازدید رئیسی از آنجا و همکلام شدن با مراجعین نشانه‌ی سلامت نفس او بود. ایستادن زیر تیغ آفتاب تابستان خوزستان و سخنرانی برای حاشیه‌نشینان اهواز شاید کار عاقلانه‌ای به نظر نرسد اما وقتی هزاران خوزستانی برای رسیدگی به گرفتاری‌های روزمره خود مجبورند به تیغ ناجوانمردانه‌ی آفتاب گردن بگذارند، گردن رئیس‌جمهور آنها باید از مو باریک‌تر باشد و با آنها همزادپنداری کند. سالهاست کپرنشینان سیستان همچون خفتگان هفت‌هزار ساله‌ی خاک، «نسیاً منسیاً» بوده‌اند و گرد چرخ اتومبیل هیچ مسئولی از حوالی آنها نگذشته تا خاطر مکدرشان را منور کند، اما رئیسی در برنامه‌ی بازدید خود آنها را از قلم نمی‌اندازد. نمایش، تظاهر، ریاکاری، تحرکات پوپولیستی و لیستی از این برچسب‌های نچسبِ آنها که آروغ روشنفکری می‌زنند و حرف‌های صد من یک غاز بلغور می‌کنند، نباید سد راه رئیس‌جمهور در بازتولید و بازترمیم رابطه‌ی مردم و حاکمیت شود. آری ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با مردم و بخصوص زیردستان، شرط لازم برای حاکمیت بر مردم در مانیفست جمهوری اسلامی است، ولی شرط کافی نیست. شکاف عمیقی که طی سال‌ها دولت‌‌داری طبقه‌ی اشراف بین مردم و مسئولین ایجاد شده، جایی باید رفو شود. چرا دانشمندان همه‌چیزدان حوزه علوم اجتماعی و نظریه‌خوانان حوزه‌ی روانشناسی غربی اثر روانی ارتباط بی‌واسطه‌ی رئیس‌جمهور با مردم و شنیدن مشکلات آنها از زبان خودشان را تشریح نمی‌کنند؟ چرا اثری که این ارتباط بر تسکین آلام آنها و افزایش سرمایه‌ی اجتماعی دارد را انکار کرده یا تقلیل می‌دهند؟! سید ابراهیم رئیسی و کابینه‌ی او باید با همین فرمان خود را درون امواج مردمی بیندازند و حصارهای بین ملت و حاکمیت را درهم بشکنند، تا آن تصویر کریه مردم‌گریزی در ذهن‌ها شکسته شود. نیاز امروز جمهوری اسلامی، رفوگری گسل بین زمامداران و ولی‌نعمتان است. این شرط لازم اگر محقق نشود، الباقی اقدامات آب در هاون کوبیدن است. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مدتی پیش به پیشنهاد دوستان رسانه بیداری مسئولیت سردبیری یک ویژه‌نامه با موضوع و را پذیرفتم. به ناچار فعالیت‌های مجازی خود را به حداقل رسانده و بر پیگیری امور «ویژه‌نامه رایات و روایات» متمرکز شدم. در این کار، که همزمان به صورت مجازی در صفحه اینستاگرامی مجله بیداری به آدرس: https://instagram.com/majalebidari?utm_medium=copy_link منتشر می‌شود، قریب به بیست نفر از نویسندگان و خبرنگاران و عکاسان استانی و کشوری در تولید محتوا مشارکت داشته‌اند. امیدوارم نتیجه کار مفید و باب طبع مخاطبین عزیز باشد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ساکن ابدی جزیره‌ اسرار-۱ یک روی سکه‌ی جنگ‌ها قتل و کشتار و خرابی و پلشتی است و روی دیگر آن بروز استعدادها و نمود ظرفیت‌ها و ظهور نوابغ است. اگر در روایت داستان جنگ تحمیلی شیر یا خط هم بازی کرده باشیم، اینک نوبت به نیمه‌ی پر لیوان و روایت از خط‌شکنی شیرمردان گمنام می‌رسد. کیمیای جنگ تحمیلی ذره‌ها را زر ناب می‌کرد. یک کارگر ساده‌‌‌ی شرکت نفت را جنگ به یک فرمانده‌ی نظامی تأثیرگذار تبدیل کرد. قصه‌ی عبدالمحمد سالمی از آن دست روایت‌های شنیدنی است که هنوز از نهانخانه‌ی سینه‌ها و گنجینه‌ی حافظه‌ها بر دفتر خاطرات جنگ تحمیلی نگاشته و مسطور نشده. وجب‌وجب تن این خاک مرده را در پهن‌دشت خوزستان اگر بگردیم، هزار خاطره‌ی نیمه‌جان بیرون می‌زند که هر یک می‌‌تواند به فرهنگ این مرز و بوم حیات جاودانه ببخشد. آنچه تاکنون مرقوم شده، نمی از یمی بوده است... وقتی خدا برای پدر عبدالمحمد جفت‌شش خواست، دوپسر دوقلو را بسان «نعمتان مجهولتان» در دامان مادرش گذاشت. عبدالمحمد با قل دوم خود زود بزرگ شد و به سنی رسید که باید کسب و پیشه‌ای ردیف می‌کرد. چون ساکن اهواز بود، کجا بهتر از کارگری در شرکت نفت! روزگار جوانی قهرمان قصه‌ی ما مقارن شد با انقلاب امام روح‌الله (ره) و عبدالمحمد چون قلبی سلیم و جگری پرزهره داشت، خیلی زود خود را در قامت یک انقلابی شجاع‌دل نشان داد و شروع به فعالیت کرد. کار توزیع اعلامیه‌های امام را تا جایی پیش برد که کارفرما عذرش را از شرکت نفت خواست و ساواک اخراجش کرد... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648