eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.5هزار دنبال‌کننده
233 عکس
29 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
از هشدارهای قبلی کارشناسان فاکتور می‌گیریم، به هردمبیلی در مجوزهای ساخت و ساز و پایان کار ضریب نمی‌دهیم، غم و رنج مردم را بین خود تقسیم می‌کنیم، به جمع شدن عابران در اطراف محل حادثه گیر نمی‌دهیم، با خبر این بحران برخورد سطحی می‌کنیم تا از عمق فاجعه کاسته شود، از شدت اندوه و عصبانیت رفتار رادیکالی بروز نمی‌دهیم، سعی می‌کنیم با رسانه‌های دشمن مخرج مشترک پیدا نکنیم و از همه‌ی ابعاد این بحران می‌گذریم اما ... اما نمی‌توانیم از پیوند اصحاب قدرت و ثروت در ابرپروژه‌ی متروپل چشم بپوشیم. عامل اصلی ریزش آسمان‌خراش آبادان، موریانه بوده است. موریانه‌ای که نمی‌تواند عهدنامه‌ی اخوت صندلی و پول را بجود، حتما ستون‌های متروپل‌ را می‌بلعد. وقتی تصاویر تندیس و لوحِ افتخار باند ثروت در کنار تصویر باند و قیچی اصحاب قدرت وایرال می‌شود، آنچه زیر آوار برجِ ویران بجا می‌ماند، اعتماد مردم است. به شکوه پلاسکو قسم اگر سقوط کرد، دوباره می‌سازیمش؛ مواظب باشیم ایمان مردم به نظام سقوط نکند. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴دوگانه‌‌ی سلام فرمانده و متروپل چند ده‌هزار نفر در ورزشگاه آزادی و حکما چند میلیون نفر در داخل و خارج از کشور از طریق رسانه‌ها را هم‌خوانی کردند. محتوا عمیقأ ایدئولوژیک، درونمایه به شدت حماسی و ابزار انتقال مفهوم در قالب هنر موسیقی و سرود جمعی بوده است. اجرای برنامه‌های اقتصادی دولت یا فشار گرانی چه دخلی به این داستان دارد؟ کجای سلام فرمانده طرب‌انگیز و شادی‌آفرین است که تقارن داستان ورزشگاه آزادی با شب شهادت امام صادق (ع) و ماجرای ثلمه‌ به اسلام یا دهن‌کجی به مردم آبادان باشد؟ سلام فرمانده تقویت باور به اصل مهدویت به عنوان غایت آمال رییس مذهب تشیع است. در کنار زشتی‌هایی که در پس و پیش ماجرای متروپل آبادان بوده و هست، عالی‌ترین رکن اجتماعی این بحران، همدلی همه مردم ایران (در قالب حضور نیروهای داوطلب برای آواربرداری، اهدای خون، طبخ غذای نذری، عزاداری برای درگذشتگان، مطالبه‌ی عمومی برای مجازات متخلفین و ...) است. بی‌شک همدردی حاضرین در ورزشگاه آزادی با مردم داغدیده آبادان مقوّم این همدلی بوده، نه مخرب آن. اگر از جنبه مذهبی به ماجرا نگاه کنیم، حضور خانوادگی مردم در ورزشگاه آزادی از جنس حضور خانواده‌ها در مراسم اربعین، مراسم عزاداری خیابانی محرم، مراسم احیا در صحن‌های رضوی یا حضور زن و مرد در مراسم حج است. هر ازدحامی اختلاط نیست. موضوع تجمع، فضای حاکم بر آن و نوع ارتباط زن و مرد در آن تعیین می‌کند که با اختلاط شهوانی روبرو هستیم یا اجتماع سالم انسانی. کلاهمان را قاضی کنیم؛ همخوانی سلام فرمانده در آزادی از کدام جنس بود؟! مسأله حضور بانوان در ورزشگاه‌ها برای تماشای مسابقات ورزشی را نیز باید به این مبانی عرضه کرد. معتقدیم مسأله‌ای که نه سیاه است و نه سفید را می‌توان با مدیریت درست با کمترین هزینه راهبری کرد. 🔻و اما رسانه ... رسانه می‌تواند پیوست را به گسست تبدیل کرده و از دل فرصت همنوایی، نفرت اجتماعی بیافریند. داغ‌شده‌های مجازی می‌تواند فرسنگ‌ها با واقعیت‌های میدانی فاصله داشته باشد. در این ماجرا متاسفانه فضای مجازیِ ول، ماهیت یاغی خود را نشان داده و بخشی از جامعه‌‌ را دچار دودستگی و تردید و شبهه کرده است. اگر بازی‌گردان فضای مجازی نباشیم، از رسانه بازی می‌خوریم. مدیریت افکار عمومی را گاهی یک فِنگ رسانه‌ای به دست می‌گیرد که هزار قرارگاه مجازی به انضمام رسانه‌ی ملی نمی‌تواند آن را جمع کند. گاهی بازی سه هیچ برده میدان به جریان رسانه‌‌ واگذار می‌شود. توسعه‌ی روابط حقیقی و دیدن واقعیات میدانی به ما کمک می‌کند تا از غار فضای مجازی و مدیریت شبکه‌های اجتماعی بیرون بیاییم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
جانداری‌ست که در لحظه‌ی صفر تقویم هجری قمری بر دهانه‌ی غار ثور تار تنید تا جان‌پناه پیامبر آخرالزمان شود. وقتی دوام اسلام به تاری بند بود، حشره‌ای سُست‌منزل محاسبات دنیای کفر را بهم ریخت. حالا که شیعه زیر سایه‌ی امامی قُدس‌منزل قوام گرفته، کجا شب‌پره‌ای با نیشتر هنر هفتم می‌تواند بر چهره‌ی آفتاب هشتم پنجه بکشد؟ پرده‌ی نقره‌ای را کجا آن یارا باشد که گنبد طلایی را بپوشاند؟ رسانه‌های زنجیره‌ای اهل باطل کی می‌توانند سلسله‌الذهب و عروة الوثقای حق را از هم بگسلانند؟ گنبد طلای مشهد همان درخت طوباست که خدا با دست خود در جان دنیا کاشته و نخل طلای کن همان شجره‌ی زقوم است که سران ابلیس لای زرورق پیچیده‌اند تا رئوس الشیاطین از آن بیرون نزند. شهر عنکبوتی واقعی همانی است که چند سال آینده را نخواهد دید، آنگاه که مرد عنکبوتی هم دیگر نمی‌تواند به دادش برسد. قاتل زنجیره‌ای، غرب وحشی است که زنجیر پاره کرده و شیک و مجلسی نسل‌کشی می‌کند و از خون کودکان یمنی و سوری و عراقی در ونیز و برلین و کن فرش قرمز پهن می‌کند تا تعدادی ناهنرمند از وطن گریخته روی آن اسکی بروند. در قاموس هنر سکولار، حکما سامری چهره ماندگار و هنرمندی مردمی است که گوساله‌ای را از طلا تراشید و به شعبده جای خدا جا زد و مُشتی گوسفند برای او کف زدند و با او عکس یادگاری گرفتند. تندیس طلایی گوساله‌ی سامری هم باشد برای آنها که برای فستیوال‌های موهن غربی غش و ضعف می‌روند. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴آواز دلفین‌ها و دعای گربه‌سیاه بهار سال ۱۳۸۷ و در دوران فترت اصلاح‌طلبان و دوری آنها از قدرت، معصومه علی‌نژاد خبرنگار روزنامه‌ی اعتماد ملی مقاله‌ای می‌نویسد و در آن سفرهای استانی رییس‌جمهور وقت را مورد انتقاد قرار می‌دهد. او حلقه‌ی مردمی را که به استقبال رئیس‌جمهور می‌آمدند و در حمایت از او شعار سرمی‌دادند و نامه‌ها و عریضه‌هایی همراه می‌آوردند، به دلفین‌های گرسنه‌ی پارک آبی تشبیه می‌کند که حاضرند آوازی هماهنگ اما ناهمگون سر دهند تا مربی آنها لقمه‌ای غذا برای آنها بیندازد. تشویق دولت به استمرار سفرهای استانی از جانب طرفدارانش را شبیه تشویق تماشاگران پارک آبی می‌داند که از مشاهده‌ی سمفونی باشکوه گرسنگی دلفین‌ها به وجد می‌آیند و کف و سوت می‌زنند. بعدا مهدی کروبی، صاحب امتیاز روزنامه‌ی اعتماد ملی به دلیل انتشار این مقاله‌ی موهن مجبور می‌شود از مردم ایران عذرخواهی کند. دنیا می‌چرخد و می‌چرخد و معصومه با دلی مملو از حقد و کینه و عقده نسبت به مردم ایران و جمهوری اسلامی ترک وطن کرده و رسماً اپوزیسیون می‌شود. در رقابت شدید میان سلطنت‌طلب‌ها و مجاهدین و براندازان ضد انقلاب و روح الله زم و جمیع اپوزیسیون مفلس برای کسب رضایت آمریکا و سعودی و اسرائیل جهت شل کردن سرکیسه و تخصیص بودجه (بخوانید یک لقمه نان) به فعالیت‌های این گروه‌ها، مسیح علی‌نژاد با تمرکز بر اباحه‌گری و مبارزه با حجاب، کم‌کم شناخته شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. در میان گله‌ی گوسفندان، یک بُز اَخفَش سربرمی‌آورد. با توسعه‌ی شبکه‌های اجتماعی در دهه ۹۰، مسیح موج‌سواری خود را ذیل کمپین مجازی «آزادی‌های یواشکی» و «چهارشنبه‌های سفید» ادامه می‌دهد. او موفق می‌شود با تعدادی از سیاستمداران غربی مثل پمپئو، بلینکن، زلنسکی و همچنین تَرَکه‌ی پهلوی ارتباط بگیرد و از این طریق پول‌های خوبی به جیب بزند. مسیح که به تازگی از جامعه یهودیان آمریکا کاپ اخلاق گرفته، از وزیر امور خارجه این کشور خواسته که به جمهوری اسلامی (بخوانید مردم ایران) رحم نکند! این خوش‌رقصی و دم تکان دادن و التماس کردن، ناخودآگاه رفتار آن دلفین‌های گرسنه را در ذهن تداعی می‌کند. که از بیماری‌های روحی رنج می‌برد، برای ارتزاق و بقای خود ناچار است هر روز شعبده‌ای جدید رو کند و آوازی تازه سر دهد تا مربی تکه‌ای نان جلویش بیندازد. رسم شاه و تلخک همیشه با زمین خوردن دلقک و درآوردن شکلک همراه بوده تا بینوایی به نان و نوایی برسد. مسیح و کمپین‌ها و میتینگ‌هایش را نباید جدی گرفت. به دعای گربه‌سیاه باران نمی‌بارد. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نه ضعیفه و نه سلیطه، بلکه ریحانه بازخوانی الگوی سوم زن جریان تحجر و تفکر سَلَفی هویت زن را در اندرونی منزل خلاصه می‌کند تا در جامعه آسیب نبیند یا نزند. ضعیفه یا سلیطه برچسب‌هایی است که این دو تفکر بر پیشانی زن زده‌اند. نگاه غربی و جنبش فمنیستی زن را در کف جامعه می‌خواهد تا نظام سرمایه‌داری منتفع گردد یا مردسالاری برانداخته شود. جنسیت‌ زدگی یا زدایی دستاورد ویرانگر این رویکردهاست. تحجر، عاطفه‌ی زن را نقطه‌ضعف می‌بیند؛ سَلَفیت آن را فتنه‌انگیز می‌شمارد؛ غرب عاطفه زن را می‌کُشد و فمنیسم به انکار آن می‌پردازد. الگوی سوم زن اما در تعریف نقش اجتماعی و خانگی جنس لطیف از ورطه‌ی افراط و وادی تفریط دامن پیراسته می‌کند. در این الگو، توجه به توسعه‌ی فردی، مسئولیت خانوادگی و ماموریت اجتماعی، برای زن هویتی سه بعدی می‌آفریند. موازنه‌‌ی در این ساحات، هنر زن انقلابی است و مدیریت تزاحم نقش‌های سه‌گانه، کارویژه‌ی حیات اوست. رها کردن هر یک از این ساحات، بی‌هویتی می‌آفریند و زن بی‌هویت لاجرم به فساد کشیده می‌شود. الگوی سوم عاطفه را برای جنس لطیف نه پاشنه‌ی آشیل، نه مُهره‌‌ی مار، نه بسمل شده و نه بر باد رفته می‌داند بلکه آن را «امام» می‌خواند. امامت عاطفه‌ی زن، نخ نامرئی جامه‌ی جامعه و خانواده است که اگر نباشد، بنای بیت بی‌ستون خواهد بود و ردای مدنیت و قبای مدرنیته بر قامت بشر مضحک بلکه منکَر جلوه خواهد کرد. امامت عاطفه اگر به آزرم و حیا مقید شود، حیات‌بخش خواهد بود. در زن الگوی سوم، عاطفه مترادف احساسات نیست. حمایتگری، امدادرسانی، فداکاری، امنیت‌آفرینی و تسلی‌بخشی همه از انشعابات عاطفه است که در فقدان اینها جامعه تعالی نمی‌یابد و به تباهی می‌انجامد و این صفات در زنانگی زن در حد اعلا و به صورت فطری مستتر است. غرب و فمنیست پای زن را برای مسابقه و مبارزه با مرد به اجتماع می‌کشاند و انقلاب زن را برای پوشش ضعف و پر کردن خلأ صفاتی و رفتاری مرد به میدان جامعه فرامی‌خواند. در سیطره‌ و شیوع تفکرات فمنیستی، الگوی سوم زن چقدر مصداق‌یابی، روایتگری و بازتولید شده است؟! 🔻در نشست روایت زنان به میزبانی غرفه حسینیه هنر در نمایشگاه کتاب و قرآن از این منظر به مؤلفه‌های هویت زنانه پرداختم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴این اخبار زرد پیرامون زندگی سلبریتی‌های غربی در رسانه‌های مجازی فارسی‌زبان با بسامد بالا منتشر می‌شود...
🔻ماراتن دادگاه امبر هرد و جانی دپ بالاخره با پیروزی جانی به خط پایان رسید و جنبش «می تو» هم نتوانست امبر را از دست دزد دریای کارائیب نجات دهد. بریتنی اسپیرز برای بار دوازدهم ازدواج کرده و در آغوش سام اصغری آرام گرفت و این زوج عاشق تا ابد در ویلای لاکچری خود سکنی گزیدند. گروه موسیقی بی‌تی‌اس موقتا منحل شد تا پسران کره‌ای کمی استراحت کنند و دختران ایرانی به درس و مشقشان برسند. پیکه به شکیرا خیانت کرد و کانون گرم خانواده‌ی آنها از هم پاشید و این زوج‌ستاره‌ی دنیای فوتبال و موسیقی، طلاق را بر قرار ترجیح دادند تا پیکه بدون مزاحم با کیس جدیدش مشغول باشد. یکی از قُل‌های توراهی کریس رونالدو و جورجینا رودریگز درگذشت تا فوق ستاره‌‌ی فوتبال و دوست دخترش مجبور باشند فقط با پنج فرزند زندگی را سوگمندانه ادامه دهند. این اخبار زرد پیرامون زندگی سلبریتی‌های غربی در رسانه‌های مجازی فارسی‌زبان با بسامد بالا منتشر می‌شود. به مدد فضای مجازی ول، فرآیند الگوسازی از ستاره‌های غربی و طبخ محصولات ضدفرهنگی برای نوجوانان ایرانی با سرعت مایکروفری انجام می‌شود و بازتولید الگوهای وطنی و روایتگری شخصیت‌های پخته‌ی ایرانی و اسلامی با سرعت فتوسنتزی روی می‌دهد. در عصر انفجار اطلاعات، وقتی زره نداشته باشیم، ترکش‌های بِزِه در تنمان و پاره‌های تنمان فرو می‌رود. 🔻در شبکه‌های اجتماعیِ یله، بجای تسخیر دانش گرفتار مسخرگی در بینش می‌شویم. وقتی در فضای مجازی ذهن جوان ایرانی مستعمره‌ی غرب شود، چه نیازی به فتح سرزمین است؟! وقتی از ارتباطات رسانه‌ای دنبال کسب فضائل انسانی نباشیم، حتما فضولات اخلاقی نصیبمان خواهد شد. وقتی دسته‌ی بهتر کنسول بازی مجازی دست غرب است، دست برتر فرهنگ مهاجم هم با آنها خواهد بود. هرزه‌گردی دختران اسکیت‌باز در شیراز نتیجه‌ی هرزگردی سیاست‌های ما در قبال فضای مجازی است. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مهاجر سرزمین آفتاب درست مقارن با زمانی که هیروشیما و ناکازاکی با سوغات هسته‌ای آمریکا به تلی از خاک تبدیل شده و مردم سرزمین آفتاب تابان، دو بار طلوع خورشید را به نظاره نشستند، خانواده‌‌ی یامامورا کمی آنطرف‌تر در شهر آشیا چشمشان به دیدار کونیکو روشن شد. دختری که نافش را در بحبوحه جنگ جهانی بریدند، کودکیِ خود را در تراژدی جنگ و صلح گذراند. بزرگتر که شد، خدای رب المشارق و المغارب پسری ایرانی را در مسیر زندگی این دختر شرقی قرار داد تا از ناخدایی بودیسم گسسته و به باخدایی اسدالله دلبسته شود. غارتگری عشق کار خود را کرده بود و دختر چشم‌بادامیِ بودایی، قاپ اسدالله بابایی تاجر ایرانیِ مسلمانِ معتقد را دزدیده بود. جوان ایرانیِ آموزگار که معلم دختر ژاپنی بود، یک سال آزگار دوید و پاشنه‌ی درب خانه‌ی یامامورا را درآورد تا از پدرِ پدرسالار کونیکو بله را گرفت. تاجر ایرانی، این بار با خدا به داد و ستد برخاسته بود تا دختری غیرهم‌کیش را در زمره‌ی هدایت‌شدگان الهی قرار دهد و مزد آن را بعدا از خدای خود دریافت کند. دخترک از چرخه‌ی باطل نیروانا به شهادتین پناه آورد، لباس کیمونو را با حجاب اسلامی تاخت زد، کونیکو را در ژاپن جا گذاشت و با نام «سبا بابایی» به ایران آمد. خدا سیر نفس را برای او با سیر آفاق همراه کرده بود. نام آقا روح الله که بر سر زبان‌ها افتاد، محبتش پیش و بیش از آن در میان دل‌ها افتاده بود. مهاجر سرزمین آفتاب، پناهنده‌ی سایه‌سار مهر خمینی کبیر شده بود. سبا که مقلد امام بود، سه فرزند را در گهواره بزرگ می‌کرد به این امید که روزی سرباز آقا روح الله شوند. بچه‌ها را که به مدرسه فرستاد، مشق فارسی را همراه آنها آموخت و همکلاسی فرزندانش شد. انقلاب که شد، سلمان، بلقیس و محمد استخوان ترکانده بودند و به همراه مادرشان اعلامیه‌های امام را پخش و در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند. هنوز دو بهار از انقلاب ۵۷ نگذشته بود که سایه‌ی شوم جنگ تحمیلی بر سر کشور گسترده شد. پسران حاجیه خانم سبا بابایی که بچه‌مسجدی بودند، هوای جبهه به سرشان زد. سلمان رفت و مجروح برگشت و نوبت محمد شد. برادر کوچکتر کنکور را داد و با بدرقه‌ی مادر راهی فکه شد. خبر شهادتش در والفجر یک پیش از خبر قبولی او در دانشگاه علم و صنعت شهر را گرفت. محمد بابایی قبل از اینکه مهندس متالورژی شود، شهید ایدئولوژی شد تا درس عشق را در کربلای فکه پیش از قیل و قال مدرسه پاس کند. بدین ترتیب کونیکو یامامورا تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس شد و حاج اسدالله بابایی مزد معامله‌ای که در آشیا با خدا کرده بود، در فکه گرفت تا ردای آبرومند و فاخر پدر شهید بر قامت تاجر پارچه بنشیند. سبا پیشه‌ی آموزگاری را در پیش گرفت و معلم هنر و زبان انگلیسی دبیرستان دخترانه شد تا راه همسرش را رفته باشد. وقتی همای سعادت روی شانه‌ی او نشست که به دیدار امام خمینی دعوت شد. در دیدار دو نفره، مقابل کوه ابهت و اقیانوس آرامش، مهر سکوت بر لب زده و تنها به پهنای صورت گریسته بود و امام با گفتن «ایدکم الله» او را بدرقه کرده بود. حاجیه خانم دلش به کیفیت این دیدار راضی نشد و با هر لطایف الحیلی که بود، بار دیگر در محضر آقا روح الله حاضر شد و این بار ماجرای زندگی خود و فرزند شهیدش را سیر تا پیاز تعریف کرد و دعای خیر امام را برای خود خرید. بعدها آیت الله خامنه‌ای در کسوت ریاست‌جمهوری به منزل آنها رفته و هم‌سفره‌ی مادر شهید شده بود. قبل‌ترها سباخانم مهریه‌‌ی پنج هزار تومانی خود را به مرحوم اسدالله بابایی بخشیده بود تا خرج فرش مسجد کند. این اواخر او لقب «مادر موزه‌ی صلح ایران» را به خود دید و زنی که از جنگ هیروشیما تا دفاع مقدس را زیسته بود، پیام‌بر صلح شد. او با قرآن انس داشت و عاشق سوره‌ی حجرات بود. حاجیه خانم سبا بابایی پس از عمری مجاهدت و مهاجرت الی الله دیروز دامن از خاک برچید و در آسمان‌ها میهمان فرزند شهیدش شد. رضوان خدا بر او باد... منتشر شده در روزنامه فرهیختگان/ ۱۲ تیر ۱۴۰۱ https://farhikhtegandaily.com/universitynewspaper/3631/3/ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزیده‌ای کوتاه از آنچه در همایش روز عفاف و به میزبانی کانون بانوان آستان قدس رضوی استان خوزستان به آن پرداختم. 🔺بازخوانی الگوی سوم زن ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مخالفت با گشت ارشاد و شکست از دشمن فرضی! اگر سیاهه‌ای از سرفصل‌های مرتبط با تهیه کنیم، شاید آخرین مسأله‌ای که می‌توان به آن پرداخت، باشد. در سرتیتر رسانه‌های رسمی و فضای مجازی این روزها کلیدواژه‌ی «گشت ارشاد» جولان می‌دهد اما در خیابان‌ها، بوستان‌ها و میدان‌های شهرهای کشور، چنین گشتی «تقریبا» محو است. در مقابل، آنچه در منظر و گذر جامعه بسیار مشهود و ملموس است، تساهل و انفعال محض حاکمیت نسبت به مسأله‌ی پوشش، علیرغم وجود قانون حجاب است. وایرال شدن معدودکلیپ‌های گشت ارشاد یک اغراق رسانه‌ای برای سیاسی جلوه دادن حجاب و تشکیل دوقطبی‌های مخرب است، که متاسفانه مذهبی‌ها هم در این دام افتاده و بر آتش این التهاب کاذب می‌دمند. هنوز هم در جنگ با دشمن فرضی در فضای مجازی شکست می‌خوریم و زمین بازی را اشتباه تشخیص می‌دهیم. نقد اهداف، کارکردها و عملکرد گشت ارشاد موضوعی است که باید خارج از هیاهوی رسانه‌ای و به صورت تخصصی و علمی به آن پرداخت. نگارنده معتقد است که اغلب شل‌حجاب‌ها و بی‌حجاب‌ها انگیزه‌های سیاسی و ضدمذهبی ندارند. آنچه جامعه را از حجاب فاصله داده، تغییر کارکرد آن از یک امر شرعی، عقلایی و هویتی به یک امر عرفی از جنس سبک زندگی است. وقتی مسأله ای عرفی شد، حدود و ثغورش نیز در کنترل و سیطره‌ی عرف قرار می‌گیرد. تغییر این ذهنیت فزاینده سال‌ها، زمان برده و در سایه‌ی انفعال دستگاه‌های فرهنگی، سیاست‌گذاری‌های غیرکارشناسانه، هجمه‌ی تلویزیون‌های ماهواره‌ای و رهاشدگی فضای مجازی، محقق شده است. دشواری فرهنگ‌سازی در زمینه حجاب، همین تغییر ذهنیت‌ها و هویت‌بخشی مجدد به حجاب و بازتعریف کارکردهای آن است. توسل به حاکمیت و غلبه‌ی قانون شاید دومینوی خزنده‌ی بی‌حجابی را در نقطه‌ای متوقف کند، اما برگرداندن سبک پوشش و حجاب زنان به موازین قابل پذیرش شرع نیازمند تغییر عرف جاری است که جهاد فرهنگی سنگین، همه‌جانبه و درازمدتی را می‌طلبد. نقش مردم در فرهنگ‌سازی حجاب نیز کمتر از حاکمیت نیست‌. عرف رایج را مردم راحت‌تر از حاکمان می‌توانند تغییر دهند. امر به معروف در زمینه‌ی حجاب باید بیشتر از نوع مردم به مردم باشد، نه حاکمیت به مردم. 🔻اگرچه حجاب یک مسأله‌ی پیچیده‌ی ذوابعاد و چندوجهی است که علاوه بر فرهنگ، از سیاست، امنیت، اقتصاد و ... نیز متاثر است، اما منحصر دانستن ریشه‌ی ناهنجاری بی‌حجابی به مشکلات معیشتی یا نارضایتی‌های اجتماعی و آزادی‌های مدنی، پیچاندن صورت‌مسأله است‌ و به حل آن کمکی نمی‌کند. الی‌ماشاءالله می‌توان مثال نقض داخلی و خارجی آورد که در شرایط خفقان سیاسی، تنگناهای معیشتی و عدم وجود قانون یا قوه‌ی قهریه، زنان مسلمان به حجاب خود التزام داشته‌ و دارند. البته باید اعتراف نمود که عریان کردن زنان و پوشش‌زدایی از آنها همواره یک ابزار سیاسی قوی در دست دشمنان حاکمیت اسلام بوده است. به همین دلیل اگرچه نگاه ما به مقوله‌ی حجاب بیشتر حول فرهنگ سیر می‌کند، اما ملتفتیم که گرگ‌های سیاسی با هدف دریدن نظام اسلامی برای حجاب‌زدایی چنگ و دندان تیز می‌کنند. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648