eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.6هزار دنبال‌کننده
282 عکس
45 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
🔴چرا برجام آخرین تجربه‌ی اعتماد به غرب نخواهد بود؟ 🔻اگر تصور می‌کنید پس از تجربه‌ی تلخ #برجام، دیگ
🔺🔺بازخوانی یادداشت ۴ ماه پیش کانال؛ فشار بر معیشت مردم تا قبول مذاکره مجدد با آمریکا ادامه خواهد داشت!
«هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسان‌ها». خانم‌معلم گرمه‌ای از روی تخت بیمارستان، تعهد را با رسم شکل بر تخته‌ی جان ما کشید و دست از جان کشید. نه نشان شوالیه داشت و نه فن‌پیج اختصاصی. از پرداخت مالیات هم معاف نبود. نشان تعهد در بی‌نشانی است و شهرت هنرمند در گمنامی است. تعلیم مجازی، مجاری تربیت را بسته است، اما مرحومه ، پرورش حقیقی را در بودجه‌بندی آموزش مجازی‌اش جا داد. این شعبده نیست، ترجمان هنر متعهد است. امروز کلاسش تعطیل شد تا آنها که برای مدیریت ضعیف باید پای تخته‌ی سین‌جیم بیایند، جیم بزنند و به تعطیلات بروند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حذف فیزیکی اهل حق، حماقت همیشگی اهل باطل است. درختی که در کشتزار معرفت الهی ریشه بدواند، به ضربه‌ی تبر بت‌های بزرگ، شاخ و برگ نو می‌گستراند. میراث‌دار خاندان بزرگ آنیلی از ارث محروم شد تا میراث ماندگار خمینی کبیر شود... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
حذف فیزیکی اهل حق، حماقت همیشگی اهل باطل است. درختی که در کشتزار معرفت الهی ریشه بدواند، به ضربه‌ی ت
مغناطیس انقلاب خمینی، قطب‌های جغرافیایی را بهم ریخت. بلوک شرق و غرب شکاف خورد تا «لاشرقیة و لاغربیة» در مرز خاور و باختر سربرآورد. پیر جماران، عصای موسوی خود را در حوضچه‌ی تمدن غرب تکان داد تا لجن‌های اومانیسم رو بیایند و سردمداران لیبرالیسم پیش چشم غرب‌باوران از رو بروند. اما دم مسیحایی روح‌الله گرم که به اراده‌ی قلب سلیمش مرده زنده می‌کرد و در کارخانه‌ی انسان‌سازی‌اش، صنعتگری می‌نمود. اکسیر عشق خمینی، پیاله‌های مس وجود را به زرّ ناب پالوده کرد و بیابان تشنه‌ی فطرت را به آب حیات آلوده! زکزاکی‌ها را خمینی از سیاه‌لشگری ازلی به کنشگری ابدی رساند. آنیلی‌های چشم‌آبیِ چشم‌‌و‌دل‌سیر، اسیر گوشه‌چشم او شدند تا به آزادگی رسیدند. دارالقرار خمینی، ادواردو را از فِراری فَراری داد تا حسن‌عاقبت حیات را با حسن‌عافیت فیات معاوضه کند. بازی دنیا مالک یوونتوس را بازی نداد تا بازی مافیا، برچسب گل‌به‌خودی را روی پیشانی او بچسباند. حذف فیزیکی اهل حق، حماقت همیشگی اهل باطل است. درختی که در کشتزار معرفت الهی ریشه بدواند، به ضربه‌ی تبر بت‌های بزرگ، شاخ و برگ نو می‌گستراند. میراث‌دار خاندان بزرگ آنیلی از ارث محروم شد تا میراث ماندگار خمینی کبیر شود. امام ما سلطان صادرات انقلاب بود و امام‌دیده‌های امام‌نچشیده‌ سلطان واردات شدند. هنوز هم جنگ ما جنگ فقر و غناست. ادواردوی اشراف‌زاده‌ی بنده‌ی خدا شرافت دارد به آقازاده‌های ژن‌خوب بنده‌ی اشرفی. اخلاص، برگ برنده‌ی امام‌شناسان است و اختلاس، گرین‌کارت خدانشناسان. امام‌زادگان انقلابی اهل نجابتند و نجیب‌زادگان قلابی اهل جیب‌بری. فاصله از تفکر امام، فاصله‌ی طبقاتی می‌آورد و چسبیدن به غرب، از هم‌گسستگی اجتماعی. دیروز نگاه جهان به پیر جماران بود و امروز نگاه دگردیسان به واشنگتن‌دی‌سی! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
قلم قاضی بغداد که بر زمین افتاد، بهلول فرصت را غنیمت شمرد و گفت: «جناب قاضی کلنگت را بردار!» قاضی نگاه عاقل اندر سفیهی به بهلول کرد که مشاعرت کجا رفته؟! قلم کجا و کلنگ کجا؟! بهلول که همیشه پاسخی کوبنده در آستین داشت، گفت: «با این قلم و احکامی که نوشته‌ای، چه خانه‌ها که بر مردم خراب نکردی. خانه‌خراب! بردار آن کلنگت را». «خیر دنیا و آخرت شما در رسیدگی به حال محرومان است» این را امام پابرهنگان گفت. اگر بر سر یقه‌سفیدهای اهل ساخت‌و‌پاخت آوار نشد، اما خانه‌به‌دوشان بی‌خانمان را آواره کرد، جایش لب کوزه است نه در کتاب قانون. کارگزاری که چشم به دهان اهل قدرت داشته باشد و ناله‌ی محرومان در او اثر نکند، به فتوای من بر او نماز بخوانید. آه مظلوم، خشک و تر نمی‌شناسد و دامن‌گیر است. عدالت، اگر با سلطانِ ترک‌فعل‌ها دست‌به‌یقه شد، عدالت است و الّا گریبانگیری از قربانیان ترک فعل، ضعیف‌کشی است. اگر جنبه‌های انسانی در اجرای احکام جایی ندارد، ربات‌ها مجریان گوش‌به‌فرمان‌تری هستند. بله قانون بد، بهتر از بی‌قانونی است، اما اجرای بدِ قانونِ بد را کجای دلمان بگذاریم؟! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴رسانه‌ی تراز، رسانه‌ی شاغول! 🔹رسانه اگر تراز نباشد، شاغول آویخته است. رسانه‌ی آویخته، با جابجایی بند قبای این و آن، مواضع پاندولی می‌گیرد. رسانه‌ی تراز، سنگ بنای خود را بر فونداسیون آرمانخواهی می‌گذارد تا دیوار روشنگری‌اش تا ثریا کج نرود. 🔸اشتباه به عرض بعضی‌ها رسانده‌اند که دفاع از شخصیت‌های نظام را دفاع از شخصیت نظام می‌دانند. رسانه‌ی تراز، بادیگارد ترازاول‌ها نیست، پاسبان آرمان‌های انقلاب است. آرمان‌خواهی برای نظام شخصیت می‌آورد. تاریخ انقلاب گواه است که هرکه روی افراد قمار کرد، باخت! 🔹اعتبار جریانات سیاسی را باید به ترازوی حق محک زد، نه به آرم و اتیکت انقلابی که بر سینه‌ی آنها حک شده. هسته‌ی آرمان‌خواهی را نباید به پوسته‌ی جریان‌محوری عرضه کرد. سُرنا را نباید از سر گشاد آن نواخت. دروازه‌ی حریف را باید به غضنفرها نشان داد. 🔸رسانه‌ی شاغولی، لاجرم لاپوشانی می‌کند. از میان آرمان‌ها لایی می‌کشد. برای خوش‌خوشک نام‌و‌نشان‌دارها، در ساحت حق‌طلبی «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» است. در هندسه‌ی مطالبه‌گری، مواضع سینوسی دارد. در نقد عدالتخواهانه، تبعیض ظالمانه می‌کند. توجیه‌گری شتابزده، تکذیبیه‌ی غیرصادقانه و ماله‌کشی استادانه را برای رضای خدا انجام می‌دهد تا قربة الی‌الله از نظام دفاع کند. دوستی دیرینه‌ای با خاله خرسه دارد. 🔹آرمان‌گرایی، حریت می‌خواهد اما بند اسارت رسانه‌های شاغولی به جاهای بالا وصل است. وابستگی طیفی رسانه‌ها، مرزکشی کاذب می‌آفریند تا بکش‌بکش‌های جناحی، روح آرمان‌خواهی را شرحه‌شرحه کند. توهم توطئه، قوت لایموت این رسانه‌هاست. عینک سیاست‌زدگی بر چشم شاغولی‌ها، کوررنگی می‌آورد تا کوه نیازها و منافع مردم به چشمشان نیاید. 🔸انقلاب، بیش از رسانه‌چی به بوقچی نیاز دارد تا صدای محرومان را در هیاهوی دعواهای سیاسی به گوش اهلش برساند. بوقچی تراز، با نقد دلسوزانه‌ی صاحب‌منصبان و دفتر‌ و‌ دستک‌داران، حافظ شخصیت نظام است. 🔹وقتی نگاهبان آرمان‌خواهی انقلاب به ضعف عدالت‌گستری اشاره می‌کند، رسانه‌های عدالتخواه باید دو موتوره این عقب‌افتادگی را با حساب‌کشی مستثنی‌ناپذیر، صریح، شفاف و عادلانه از همه‌ی افراد و جریانات، جبران کنند. در این کارزار سخت، اختیار با ماست تا یکی را انتخاب کنیم؛ تراز یا شاغول! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
قبل‌ترها، شماره‌‌موبایل‌های رُند برای درآوردن چشم حسودها بود. دقیق یادم‌ نیست که از چه زمانی پای تقویم به این چشم‌و‌هم‌چشمی‌ها باز شد، از ۹۶/۶/۶ بود یا شاید عقب‌تر. ٢٠٢٠/٠٢/٢٠ نسخه‌ی اینترنشنال برای باراندازی بارداران فرنگی‌پسند بود. ٩٩/٠٩/٠٩ پیچ تاریخی بشرِ ضایع برای صرف فعل «زایش» است و ١۴٠٠/٠۴/٠۴ آخرین شانس سده‌ی ١۴ هجری شمسی است تا کسی در آن از قافله‌ی جاهلیت مدرن جا نماند. زنده‌ها را که شمردند، برای اینکه کم نیاورند، به سراغ قبرها رفتند. در جاهلیت، تعداد افراد قبیله حکم فالوورهای پیج اینستاگرام را داشت؛ هرچه کیلویی‌تر، بزرگِ قبیله خف‌و‌خوف‌تر! بسم‌الله الرحمن الرحیم الهیکم‌ التکاثر، حتی زرتم المقابر ... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
وقتی جناب پرزیدنت امید دارد که آمریکا به شرایط ٢٠ ژانویه ٢٠١٧ باز گردد، یعنی در محاسباتش انتقام ترور دولتی سردار سلیمانی محلی از اعراب ندارد، یا قابل مصالحه است. این پالسها در دستگاه محاسباتی دشمن اینگونه تحلیل می‌شوند: «ایران به مذاکره نیاز دارد و حاضر است برای آن خون بدهد و از خون‌خواهی هم بگذرد.» خون اما محاسبات رفقای بایدن را به‌هم می‌زند و سودای مذاکره را بر باد می‌دهد. ✍زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴آتش افکار عمومی و انتقام آبسرد عین‌الاسد، انتقام لنگه‌کفش حاج قاسم بود. حاج قاسمی که لنگه‌کفشش هم در بیابان‌های شامات و عراق، نعمت بود. ضربه‌ی مغزی ملایم، عطش شورای عالی امنیت ملی را خواباند، اما آب‌سردی بر آتش انتقام سخت ریخت. ترامپ صورت خود را با سیلی موشکی سرخ نگه داشت. وقتی اوج تهدید شوالیه‌های دیپلماسی، خودکار پراکنی و فشار ایمیلی است، جنتلمن‌های پشت میز مذاکره گزینه‌ی نظامی روی میز می‌گذارند. سایت نطنز، قالیشویی تورقوزآباد نبود که به کاهدان زده باشند. زدند و خود را به آن راه زدیم تا امروز دانشمند ما را در راه بزنند و آه‌مان درآید. حادثه‌ی آبسرد، نزاع خیابانی از نوع تسویه حساب خانوادگی نیست که بتوان آن را در افکار عمومی ماستمالی کرد، پدرکشی سیاسی-امنیتی-علمی است. پدر مقاومت را که کشتند، بجای قصاص، سیلی زدیم تا دشمن به خودش بیاید و سوراخ دعا را پیدا کند. دوران «بزن‌در‌رو» که تمام شد، سیاست «یکی بزنند، ده‌تا می‌خورند» آمد، اما در اجرای سیاست‌های دفاعی که مصلحت‌سنجی کردیم، رسیدیم به ورطه‌ی «نزنیم، می‌زنند». دنیای امروز دنیای گفت‌و‌گو نیست، دنیای کوفت‌و‌کوب است؛ دنیای بزن‌بزن است و اگر خود را به خواب بزنیم، در خانه لگد را می‌خوریم. نفتکش‌ها اگر با پرچم ایران به ونزوئلا رسیدند، ناخدای باخدا داشتند که از کدخدا نترسید. خدای کعبه، خدای ابابیل هم هست. سجیل در کمان داریم و به امداد خدا گمان نداریم. مکانیزم ماشه، کاردستی آنهایی‌ست که برای امضای قراردادهای بین‌المللی، سندروم دست بیقرار دارند. آقای جمهوری اسلامی! تا آتش افکار عمومی سرد نشده، انتقام آبسرد را بگیر و الا سرمایه‌ی اجتماعی آب خواهد رفت. بزدلان سیاسی، پوست خربزه زیر پای انتقام سخت می‌گذارند تا هم پیاز تحریم اشکمان را درآورد و هم چوب مذاکره کشکمان را بسابد. نامحرمِ پَست را به پستوی خانه راه نمی‌دهند. پرستوهای آژانس را از پست بازرسی‌ها رد نمی‌کنند. اصلا ما بی‌شناسنامه‌، اما برای جاسوس شناسنامه‌دار، فرش قرمز پهن نمی‌کنند تا رد قرمز به آسفالت بیندازد. این انقلاب، خونبهای شهدا و میراث امام شهداست که رهبری معظم با خون دل آن را نگاهبانی می‌کند. در خون‌خواهی از بدخواهان آن اهمال نکنید. آقای جمهوری اسلامی! با تو هستم. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نان «جو» و رگ هویت ایرانی 🔹️در آمریکا پالان عوض می‌شود، اقتصاد فعلی ما جفتک می‌خورد و کرک و پر اثر پروانه‌ای می‌ریزد. اوضاع انتخاباتی آمریکا که قاراشمیش می‌شود، ماله‌به‌دستان وطنی قرشمال‌بازی درمی‌آورند. 🔸️پرچم ینگه دنیا توسط مردمش آتش می‌گیرد و اینجا عده‌ای لنگ باز می‌کنند تا از روی پرچم یانکی‌ها رد نشوند.از پاپ کاتولیک‌تر در ام‌القرای جهان اسلام زیاد داریم که برای آبروی نداشته‌ لیبرال ـ دموکراسی، دایه‌ مهربان‌تر از مادر می‌شوند. بزک‌سرای چشم‌آبی‌ها مثل دفتر مرکزی رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد در ایلینوی، در تهران شعبه‌ مرکزی دارد. 🔹️اگر با اقتصاد ایزوله‌ ریالی نمی‌توان به توسعه‌ خیالی رسید، با اقتصاد لوله‌ لیبرالی به چه چیزی می‌توان رسید؟ در برابر اقتصاد مقاومتی، جبهه‌ مقاومت راه انداخته‌اند تا معیشت مردم، سپر انسانی برای بقای حکومت دلار آمریکایی باشد. وقتی نبض تالار شیشه‌ای سعادت‌آباد به پشم گرگ‌های وال‌استریت بند است، عجیب نیست که بورس به پیشواز برنده‌ آبی کاخ سفید، فرش قرمز پهن کند. 🔸️مدیریت وصله‌پینه‌ای، هنر آنهاست که برای وصل شدن به آمریکا پیله کرده‌اند. اقتصاد کج‌دار و مریز مثل برج‌های دوقلوی آمریکا روزی فرومی‌ریزد، اگر ام‌الامراض غرب‌زدگی را درمان نکنیم. تکانه‌های بین‌المللی، برج‌ پیزای اقتصادهای لم داده به غرب را منارجنبان می‌کند تا هیچ جنبنده‌ای از آسیب سونامی‌های اقتصاد غربی در امان نباشد. به آفتاب بی‌زوال برجام قسم، مذاکره چراغ جادو نیست که غول بی‌شاخ‌و‌د‌م آمریکا را با ما مهربان کند، تا بالمره به آرزوهای بی‌عمل‌مان برسیم. 🔹️هتل کوبورگ، همان حمام فین کاشان است که در آن، جنتلمن‌های دلاک برای زدن رگ هویت ایرانی، تیزی به دست می‌گیرند. جمهوری‌خواه و دموکرات، سر و ته یک کرباسند و خیار مذاکره با شیطان را از هر طرف که بخوریم، آخرش تلخ است. وقتی در مزرعه‌‌ ظرفیت‌های داخلی «گندم ری» داریم، چرا به نان «جو» دل ببندیم. گرگ را از هر طرف که بخوانیم، گرگ است؛ چه مزاحم برجام باشد و چه رفیق ٣٠ ‌ساله‌‌. 🔸️هنوز رد خون گرم روی آسفالت آبسرد باقی است که بزدلان سیاسی سایه‌ دروغین جنگ را در صورت انتقام سخت، روی سر مردم نشان می‌دهند. شبح مذاکره در حال بلعیدن مفاخر درخشان ماست. رگ خواب ما وقتی دست دشمن افتاد که چشم اسفندیار وطن را بر آب حیات خودباوری بستیم و سودای مذاکره، پاشنه‌ آشیل ما شد تا درِ تعاملات بین‌المللی همچنان بر پاشنه‌ اعتماد به غرب بچرخد و چرخه‌ نیمه‌عمر سانتریفیوژهای ما با چرخ کارخانجات نیمه‌جان ما یکجا برچیده شود. خون شهید اما آب حیات عشق است که در رگ انقلاب ما روانه می‌شود. روزنامه وطن امروز / ۱۰ آذرماه ۱۳۹۹ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
آب، راه خود را می‌یابد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوزش بیشتر است. دل آدم می‌سوزد برای خانه‌هایی که پارک آبی می‌شوند. برای ماشین‌هایی که به پارکینگ نمی‌رسند. برای کسبه‌ای که کرکره‌ را پایین می‌کشند. برای عابرانی که پاچه را بالا می‌دهند. آب، راه خود را می‌یابد؛ مثل راه توجیه که برای مسئولین باز است... شاکر آسمانیم و دعاگوی زمین، که روی ما را زمین نگذارد. «یا ارض ابلعی ماءک...» پ.ن: تصویر مربوط به آب‌گرفتگی بندر ماهشهر پس از بارش باران ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
نجیب، جیب ایران است اما عجیب نیست که در اقتصاد شیر در شیر، از ثروت ارزساز ارزش‌آفرین‌اش، ریال ارزشمندی برای خوزستان جیب به جیب نشود. چاه‌های نفت، شیره‌ی خوزستان را کشیده‌اند و سدهای بزرگ، رودهای خروشانش را رگ‌به‌رگ کرده‌اند. چپق فلرها و اگزوز کارخانه‌ها، آسمان نیلگون خوزستان را قیرگون کرده‌ است. با این همه، برای پرداخت طلب‌های قانونی‌اش چرتکه می‌اندازند تا برای یافتن حقوق پرداختی‌اش، ذره‌بین به دست بگیریم. آنجا هم که با سلام و صلوات بودجه‌ای اختصاص می‌یابد، مثل ماهی در دریای محرومیت خوزستان و اقیانوس بی‌تدبیری مدیران، گم می‌شود. اینها همه درست اما اصل ماجرا اینجاست که با استمرار مدیریت ناکارآمد، پروژه‌ها یکی پس از دیگری زخمی و بودجه‌ها - کم یا زیاد - ردیف‌ردیف حیف‌و‌میل می‌شوند. از ترک‌فعل‌های مدیران بومی و به‌به و چه‌چه حامیان پایتخت‌نشین آنها، مغز آدم سوت می‌کشد و نیازی به قانون سوت‌زنی هم نیست. ترک‌فعل‌ شبیه ترک‌پست است، که اگر در گردنه‌های اُحد حراست از منافع مردم و خدمت به آنها اتفاق بیفتد، نظام اسلامی زخم برمی‌دارد. این حجم از محرومیت و نابسامانی در خوزستان با وجود این حجم از ثروت و منابع خدادادی، اتفاقی نیست. آقای سازمان بازرسی کل کشور! آقای فرمانده‌ی کل سپاه! برای آبگرفتگی که ورود کرده‌اید، ممنونیم. با همین فرمان سراغ دردهای دیگر خوزستان هم بروید تا آه و افسوس‌ها را به دعای خیر تبدیل کنید. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648