eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.4هزار دنبال‌کننده
231 عکس
28 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴نه ضعیفه و نه سلیطه، بلکه ریحانه بازخوانی الگوی سوم زن جریان تحجر و تفکر سَلَفی هویت زن را در اندرونی منزل خلاصه می‌کند تا در جامعه آسیب نبیند یا نزند. ضعیفه یا سلیطه برچسب‌هایی است که این دو تفکر بر پیشانی زن زده‌اند. نگاه غربی و جنبش فمنیستی زن را در کف جامعه می‌خواهد تا نظام سرمایه‌داری منتفع گردد یا مردسالاری برانداخته شود. جنسیت‌ زدگی یا زدایی دستاورد ویرانگر این رویکردهاست. تحجر، عاطفه‌ی زن را نقطه‌ضعف می‌بیند؛ سَلَفیت آن را فتنه‌انگیز می‌شمارد؛ غرب عاطفه زن را می‌کُشد و فمنیسم به انکار آن می‌پردازد. الگوی سوم زن اما در تعریف نقش اجتماعی و خانگی جنس لطیف از ورطه‌ی افراط و وادی تفریط دامن پیراسته می‌کند. در این الگو، توجه به توسعه‌ی فردی، مسئولیت خانوادگی و ماموریت اجتماعی، برای زن هویتی سه بعدی می‌آفریند. موازنه‌‌ی در این ساحات، هنر زن انقلابی است و مدیریت تزاحم نقش‌های سه‌گانه، کارویژه‌ی حیات اوست. رها کردن هر یک از این ساحات، بی‌هویتی می‌آفریند و زن بی‌هویت لاجرم به فساد کشیده می‌شود. الگوی سوم عاطفه را برای جنس لطیف نه پاشنه‌ی آشیل، نه مُهره‌‌ی مار، نه بسمل شده و نه بر باد رفته می‌داند بلکه آن را «امام» می‌خواند. امامت عاطفه‌ی زن، نخ نامرئی جامه‌ی جامعه و خانواده است که اگر نباشد، بنای بیت بی‌ستون خواهد بود و ردای مدنیت و قبای مدرنیته بر قامت بشر مضحک بلکه منکَر جلوه خواهد کرد. امامت عاطفه اگر به آزرم و حیا مقید شود، حیات‌بخش خواهد بود. در زن الگوی سوم، عاطفه مترادف احساسات نیست. حمایتگری، امدادرسانی، فداکاری، امنیت‌آفرینی و تسلی‌بخشی همه از انشعابات عاطفه است که در فقدان اینها جامعه تعالی نمی‌یابد و به تباهی می‌انجامد و این صفات در زنانگی زن در حد اعلا و به صورت فطری مستتر است. غرب و فمنیست پای زن را برای مسابقه و مبارزه با مرد به اجتماع می‌کشاند و انقلاب زن را برای پوشش ضعف و پر کردن خلأ صفاتی و رفتاری مرد به میدان جامعه فرامی‌خواند. در سیطره‌ و شیوع تفکرات فمنیستی، الگوی سوم زن چقدر مصداق‌یابی، روایتگری و بازتولید شده است؟! 🔻در نشست روایت زنان به میزبانی غرفه حسینیه هنر در نمایشگاه کتاب و قرآن از این منظر به مؤلفه‌های هویت زنانه پرداختم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴این اخبار زرد پیرامون زندگی سلبریتی‌های غربی در رسانه‌های مجازی فارسی‌زبان با بسامد بالا منتشر می‌شود...
🔻ماراتن دادگاه امبر هرد و جانی دپ بالاخره با پیروزی جانی به خط پایان رسید و جنبش «می تو» هم نتوانست امبر را از دست دزد دریای کارائیب نجات دهد. بریتنی اسپیرز برای بار دوازدهم ازدواج کرده و در آغوش سام اصغری آرام گرفت و این زوج عاشق تا ابد در ویلای لاکچری خود سکنی گزیدند. گروه موسیقی بی‌تی‌اس موقتا منحل شد تا پسران کره‌ای کمی استراحت کنند و دختران ایرانی به درس و مشقشان برسند. پیکه به شکیرا خیانت کرد و کانون گرم خانواده‌ی آنها از هم پاشید و این زوج‌ستاره‌ی دنیای فوتبال و موسیقی، طلاق را بر قرار ترجیح دادند تا پیکه بدون مزاحم با کیس جدیدش مشغول باشد. یکی از قُل‌های توراهی کریس رونالدو و جورجینا رودریگز درگذشت تا فوق ستاره‌‌ی فوتبال و دوست دخترش مجبور باشند فقط با پنج فرزند زندگی را سوگمندانه ادامه دهند. این اخبار زرد پیرامون زندگی سلبریتی‌های غربی در رسانه‌های مجازی فارسی‌زبان با بسامد بالا منتشر می‌شود. به مدد فضای مجازی ول، فرآیند الگوسازی از ستاره‌های غربی و طبخ محصولات ضدفرهنگی برای نوجوانان ایرانی با سرعت مایکروفری انجام می‌شود و بازتولید الگوهای وطنی و روایتگری شخصیت‌های پخته‌ی ایرانی و اسلامی با سرعت فتوسنتزی روی می‌دهد. در عصر انفجار اطلاعات، وقتی زره نداشته باشیم، ترکش‌های بِزِه در تنمان و پاره‌های تنمان فرو می‌رود. 🔻در شبکه‌های اجتماعیِ یله، بجای تسخیر دانش گرفتار مسخرگی در بینش می‌شویم. وقتی در فضای مجازی ذهن جوان ایرانی مستعمره‌ی غرب شود، چه نیازی به فتح سرزمین است؟! وقتی از ارتباطات رسانه‌ای دنبال کسب فضائل انسانی نباشیم، حتما فضولات اخلاقی نصیبمان خواهد شد. وقتی دسته‌ی بهتر کنسول بازی مجازی دست غرب است، دست برتر فرهنگ مهاجم هم با آنها خواهد بود. هرزه‌گردی دختران اسکیت‌باز در شیراز نتیجه‌ی هرزگردی سیاست‌های ما در قبال فضای مجازی است. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مهاجر سرزمین آفتاب درست مقارن با زمانی که هیروشیما و ناکازاکی با سوغات هسته‌ای آمریکا به تلی از خاک تبدیل شده و مردم سرزمین آفتاب تابان، دو بار طلوع خورشید را به نظاره نشستند، خانواده‌‌ی یامامورا کمی آنطرف‌تر در شهر آشیا چشمشان به دیدار کونیکو روشن شد. دختری که نافش را در بحبوحه جنگ جهانی بریدند، کودکیِ خود را در تراژدی جنگ و صلح گذراند. بزرگتر که شد، خدای رب المشارق و المغارب پسری ایرانی را در مسیر زندگی این دختر شرقی قرار داد تا از ناخدایی بودیسم گسسته و به باخدایی اسدالله دلبسته شود. غارتگری عشق کار خود را کرده بود و دختر چشم‌بادامیِ بودایی، قاپ اسدالله بابایی تاجر ایرانیِ مسلمانِ معتقد را دزدیده بود. جوان ایرانیِ آموزگار که معلم دختر ژاپنی بود، یک سال آزگار دوید و پاشنه‌ی درب خانه‌ی یامامورا را درآورد تا از پدرِ پدرسالار کونیکو بله را گرفت. تاجر ایرانی، این بار با خدا به داد و ستد برخاسته بود تا دختری غیرهم‌کیش را در زمره‌ی هدایت‌شدگان الهی قرار دهد و مزد آن را بعدا از خدای خود دریافت کند. دخترک از چرخه‌ی باطل نیروانا به شهادتین پناه آورد، لباس کیمونو را با حجاب اسلامی تاخت زد، کونیکو را در ژاپن جا گذاشت و با نام «سبا بابایی» به ایران آمد. خدا سیر نفس را برای او با سیر آفاق همراه کرده بود. نام آقا روح الله که بر سر زبان‌ها افتاد، محبتش پیش و بیش از آن در میان دل‌ها افتاده بود. مهاجر سرزمین آفتاب، پناهنده‌ی سایه‌سار مهر خمینی کبیر شده بود. سبا که مقلد امام بود، سه فرزند را در گهواره بزرگ می‌کرد به این امید که روزی سرباز آقا روح الله شوند. بچه‌ها را که به مدرسه فرستاد، مشق فارسی را همراه آنها آموخت و همکلاسی فرزندانش شد. انقلاب که شد، سلمان، بلقیس و محمد استخوان ترکانده بودند و به همراه مادرشان اعلامیه‌های امام را پخش و در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند. هنوز دو بهار از انقلاب ۵۷ نگذشته بود که سایه‌ی شوم جنگ تحمیلی بر سر کشور گسترده شد. پسران حاجیه خانم سبا بابایی که بچه‌مسجدی بودند، هوای جبهه به سرشان زد. سلمان رفت و مجروح برگشت و نوبت محمد شد. برادر کوچکتر کنکور را داد و با بدرقه‌ی مادر راهی فکه شد. خبر شهادتش در والفجر یک پیش از خبر قبولی او در دانشگاه علم و صنعت شهر را گرفت. محمد بابایی قبل از اینکه مهندس متالورژی شود، شهید ایدئولوژی شد تا درس عشق را در کربلای فکه پیش از قیل و قال مدرسه پاس کند. بدین ترتیب کونیکو یامامورا تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس شد و حاج اسدالله بابایی مزد معامله‌ای که در آشیا با خدا کرده بود، در فکه گرفت تا ردای آبرومند و فاخر پدر شهید بر قامت تاجر پارچه بنشیند. سبا پیشه‌ی آموزگاری را در پیش گرفت و معلم هنر و زبان انگلیسی دبیرستان دخترانه شد تا راه همسرش را رفته باشد. وقتی همای سعادت روی شانه‌ی او نشست که به دیدار امام خمینی دعوت شد. در دیدار دو نفره، مقابل کوه ابهت و اقیانوس آرامش، مهر سکوت بر لب زده و تنها به پهنای صورت گریسته بود و امام با گفتن «ایدکم الله» او را بدرقه کرده بود. حاجیه خانم دلش به کیفیت این دیدار راضی نشد و با هر لطایف الحیلی که بود، بار دیگر در محضر آقا روح الله حاضر شد و این بار ماجرای زندگی خود و فرزند شهیدش را سیر تا پیاز تعریف کرد و دعای خیر امام را برای خود خرید. بعدها آیت الله خامنه‌ای در کسوت ریاست‌جمهوری به منزل آنها رفته و هم‌سفره‌ی مادر شهید شده بود. قبل‌ترها سباخانم مهریه‌‌ی پنج هزار تومانی خود را به مرحوم اسدالله بابایی بخشیده بود تا خرج فرش مسجد کند. این اواخر او لقب «مادر موزه‌ی صلح ایران» را به خود دید و زنی که از جنگ هیروشیما تا دفاع مقدس را زیسته بود، پیام‌بر صلح شد. او با قرآن انس داشت و عاشق سوره‌ی حجرات بود. حاجیه خانم سبا بابایی پس از عمری مجاهدت و مهاجرت الی الله دیروز دامن از خاک برچید و در آسمان‌ها میهمان فرزند شهیدش شد. رضوان خدا بر او باد... منتشر شده در روزنامه فرهیختگان/ ۱۲ تیر ۱۴۰۱ https://farhikhtegandaily.com/universitynewspaper/3631/3/ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزیده‌ای کوتاه از آنچه در همایش روز عفاف و به میزبانی کانون بانوان آستان قدس رضوی استان خوزستان به آن پرداختم. 🔺بازخوانی الگوی سوم زن ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مخالفت با گشت ارشاد و شکست از دشمن فرضی! اگر سیاهه‌ای از سرفصل‌های مرتبط با تهیه کنیم، شاید آخرین مسأله‌ای که می‌توان به آن پرداخت، باشد. در سرتیتر رسانه‌های رسمی و فضای مجازی این روزها کلیدواژه‌ی «گشت ارشاد» جولان می‌دهد اما در خیابان‌ها، بوستان‌ها و میدان‌های شهرهای کشور، چنین گشتی «تقریبا» محو است. در مقابل، آنچه در منظر و گذر جامعه بسیار مشهود و ملموس است، تساهل و انفعال محض حاکمیت نسبت به مسأله‌ی پوشش، علیرغم وجود قانون حجاب است. وایرال شدن معدودکلیپ‌های گشت ارشاد یک اغراق رسانه‌ای برای سیاسی جلوه دادن حجاب و تشکیل دوقطبی‌های مخرب است، که متاسفانه مذهبی‌ها هم در این دام افتاده و بر آتش این التهاب کاذب می‌دمند. هنوز هم در جنگ با دشمن فرضی در فضای مجازی شکست می‌خوریم و زمین بازی را اشتباه تشخیص می‌دهیم. نقد اهداف، کارکردها و عملکرد گشت ارشاد موضوعی است که باید خارج از هیاهوی رسانه‌ای و به صورت تخصصی و علمی به آن پرداخت. نگارنده معتقد است که اغلب شل‌حجاب‌ها و بی‌حجاب‌ها انگیزه‌های سیاسی و ضدمذهبی ندارند. آنچه جامعه را از حجاب فاصله داده، تغییر کارکرد آن از یک امر شرعی، عقلایی و هویتی به یک امر عرفی از جنس سبک زندگی است. وقتی مسأله ای عرفی شد، حدود و ثغورش نیز در کنترل و سیطره‌ی عرف قرار می‌گیرد. تغییر این ذهنیت فزاینده سال‌ها، زمان برده و در سایه‌ی انفعال دستگاه‌های فرهنگی، سیاست‌گذاری‌های غیرکارشناسانه، هجمه‌ی تلویزیون‌های ماهواره‌ای و رهاشدگی فضای مجازی، محقق شده است. دشواری فرهنگ‌سازی در زمینه حجاب، همین تغییر ذهنیت‌ها و هویت‌بخشی مجدد به حجاب و بازتعریف کارکردهای آن است. توسل به حاکمیت و غلبه‌ی قانون شاید دومینوی خزنده‌ی بی‌حجابی را در نقطه‌ای متوقف کند، اما برگرداندن سبک پوشش و حجاب زنان به موازین قابل پذیرش شرع نیازمند تغییر عرف جاری است که جهاد فرهنگی سنگین، همه‌جانبه و درازمدتی را می‌طلبد. نقش مردم در فرهنگ‌سازی حجاب نیز کمتر از حاکمیت نیست‌. عرف رایج را مردم راحت‌تر از حاکمان می‌توانند تغییر دهند. امر به معروف در زمینه‌ی حجاب باید بیشتر از نوع مردم به مردم باشد، نه حاکمیت به مردم. 🔻اگرچه حجاب یک مسأله‌ی پیچیده‌ی ذوابعاد و چندوجهی است که علاوه بر فرهنگ، از سیاست، امنیت، اقتصاد و ... نیز متاثر است، اما منحصر دانستن ریشه‌ی ناهنجاری بی‌حجابی به مشکلات معیشتی یا نارضایتی‌های اجتماعی و آزادی‌های مدنی، پیچاندن صورت‌مسأله است‌ و به حل آن کمکی نمی‌کند. الی‌ماشاءالله می‌توان مثال نقض داخلی و خارجی آورد که در شرایط خفقان سیاسی، تنگناهای معیشتی و عدم وجود قانون یا قوه‌ی قهریه، زنان مسلمان به حجاب خود التزام داشته‌ و دارند. البته باید اعتراف نمود که عریان کردن زنان و پوشش‌زدایی از آنها همواره یک ابزار سیاسی قوی در دست دشمنان حاکمیت اسلام بوده است. به همین دلیل اگرچه نگاه ما به مقوله‌ی حجاب بیشتر حول فرهنگ سیر می‌کند، اما ملتفتیم که گرگ‌های سیاسی با هدف دریدن نظام اسلامی برای حجاب‌زدایی چنگ و دندان تیز می‌کنند. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
آه از آن بیست و شش نهاد! 🔴 گشت ارشاد بر خلاف نامی که روی آن گذاشته‌اند نه ماموریت فرهنگی و تبلیغی دارد و نه حتی نهادی است برای امر به معروف و نهی از منکر. ، صرفا ضامن اجرایی قانون حجاب است. دقیق‌تر اگر بگوییم، وظیفه‌ی قانونی گشت ارشاد «تذکر به افراد بدحجاب و برخورد با آن‌ها طبق ضوابط قانونی در اماکن عمومی شهر» است. طبیعی است قوانین برای آنکه پا از صحن مجلس بیرون نهاده و قدم به عرصه‌ی حکمرانی اجتماعی بگذارند، باید ضابط اجرایی و ناظر بیرونی داشته باشند و الّا در حد آرزو و رؤیا باقی می‌مانند. با این زاویه‌‌ دید، شأن نزول و فلسفه‌ی وجودی گشت ارشاد باید پاسبانی از حجاب قانونی باشد. 🔵 اینکه برگزاری کلاس‌های آموزشی و توجیهی را به گرده‌ی پلیس می‌گذارند، از بی‌صاحبی مسأله‌ی در کشور است. اینکه به غلط تصور می‌شود گشت ارشاد در حال امر به معروف و نهی از منکر بانوان است، به این خاطر است که ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر جاخالی داده و عملا تعطیل است‌. اینکه پلیس در پایین‌دست با جین‌های مندرس و تاپ‌های بالانافی و ساپورت‌های زیرزانویی برخورد می‌کند (تازه اگر برخورد کند)، به این دلیل است که وزارت اقتصاد در بالادست، یا عُرضه‌ی کنترل بازار لباس را ندارد و یا در بغل مافیای قاچاق پوشاک غش می‌کند. ⚫️ صدا و سیمای جمهوری اسلامی که بیشترین وظایف قانونی را در ترویج فرهنگ حجاب و عفاف دارد، در آستین خود سلبریتی‌هایی پرورش می‌دهد که نه تنها به حجاب اعتقاد ندارند، بلکه در بزنگاه‌ها کشف حجاب کرده و آتش‌بیار معرکه‌ی ضدحجاب می‌شوند. سوپراستارها از تریبون رسانه‌ی ملی بالا می‌روند، شهرتی به هم می‌زنند، در بین مردم مرجعیتی پیدا می‌کنند، و درست در لحظه‌ای که باید دِین خود را ادا کنند، ادا در می‌آورند و به روی نظام اسلامی تف می‌کنند. چهار روز بعد دوباره صدا و سیما سراغ همین هنرمندان بی‌تعهد تفی می‌رود تا شبکه‌های تلویزیون جمهوری اسلامی بی‌مخاطب نمانند. بعد می‌بینیم که تلویزیون در شلوغی‌های این روزها، یکباره یادش می‌آید که ژست روشنفکری بگیرد و بین موافقان و مخالفان گشت ارشاد، مناظره برگزار کند. ⚪️ وزارت به اصطلاح فرهنگ و ارشاد اسلامی به فیلم‌هایی مجوز پخش در شبکه نمایش خانگی می‌دهد که خانوادگی نمی‌شود آنها را تماشا کرد. فیلم‌هایی که شاکله‌ی جذب مخاطب آنها بر جلوه‌های بصری شمایل بازیگران غرق آرایش زن و شوخی‌های جنسی سخیف و نشان دادن روابط خارج از عرف دختر و پسر بنا شده است. بعد در جمهوری اسلامی جشنواره فیلم فجر برگزار کرده و برای بازیگرانی که لباس پلنگی می‌پوشند، فرش قرمز پهن می‌کند و کسی هم جرأت ندارد به این سلبریتی‌های پلنگی بگوید خرتان به چند! قوه‌ی قضائیه در برخورد با سرشبکه‌های فساد اخلاقی و ترویج بی بند و باری فعال در اینستاگرام لاس می‌زند و تا تقی به توقی می‌خورد و حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، با قیافه‌ی حق به جانب بازار گفتار درمانی و خط و نشان کشیدن‌ها را داغ می‌کند که ما چنین می‌کنیم و چنان. 🔵 آموزش و پرورش مدارس غیرانتفاعی را رها کرده تا با فراغ بال و زیرپوستی انواع و اقسام آموزش‌های ۲۰۳۰ را به خورد کودکان دهند. هنوز پخش آهنگ‌های سخیف ساسی مانکن و همخوانی دانش‌آموزان در مدارس از یاد ما نرفته است. وزارت خارجه در انتخاب سفرا وضعیت خانواده آنها را لحاظ نمی‌کند تا چند جوانک لندهور از این آقازاده‌ها با نمایش بی‌عفتی و خوش‌گذرانی آبروی نظام اسلامی را ببرند. ⭕️آری پشت ون‌های گشت ارشاد، بیست و شش نهاد متولی ترویج پوشش و حجاب قایم شده‌اند تا این روزها انگشت اتهام به سمت آنها نشانه نرود. پلیس، شاید آخرین حلقه‌ از سلسله‌نهادهایی باشد که در مسأله‌ی حجاب مسئولیت دارد. بر خلاف الباقی نهادها، استثنائا این نهاد کارهایی انجام می‌دهد. اگر گشت ارشاد خطا دارد (که دارد)، دیکته‌ی سایر نهادها نانوشته است. همان‌ها که دهانشان به انتقاد باز است و در بلبشوها دست پیش می‌گیرند تا پس نیفتند. 🔵 حکم الهی حجاب را رها کرده‌اند تا یک دخترک مو وزوزی‌ بیمار از آن طرف آب‌ها با همراهی اوباش سلطنت‌طلب و منافقین و تجزیه‌طلبان و حمایت تلویزیون‌های فارسی زبان بی‌بی‌سی و اینترنشنال و کوفت، از دل حجاب برای مردم ایران بحران امنیتی بسازند و به ریش نظام بخندند. اگر ضد انقلاب روی خون مهسا امینی اسکی می‌روند و بشکن می‌زنند و کمر می‌جنبانند، همان بیست و شش نهاد قایم‌باشکی صحنه‌گردان این تیاتر هستند. اگر اوباش، پلیس آتش می‌زنند و سرباز لخت می‌کنند و چادر از سر زن‌ها می‌کشند، همین نهادها باید پاسخگو باشند. نمی‌شود در فجازی فحش‌ها را پلیس بخورد و آقایان پشت میزشان پهلو به پهلو شده و از روی شکم‌سیری توییت بزنند و با خانواده‌‌ی مرحومه امینی ابراز همدردی کنند. آقای جمهوری اسلامی! خودت را در مسأله‌ی حجاب جمع کن قبل از آنکه خدا با تو قهر کند. ✍‌ @lafzeghalam
🔴آفتابه لگن مجازی هفت دست، شام و ناهار کف خیابان هیچ! 🔹غزوه‌ی احد با پیروزی لشکر ابوسفیان به پایان رسید و سپاه اسلام بعد از رها کردن تنگه‌ی احد، قلع و قمع شد. لشکریان قریش که به سمت مکه برگشتند، از اینکه تمام جبهه‌ی اسلام را از پا در نیاورده بودند، پشیمان شدند و دوباره به سمت مدینه حرکت کردند تا کار اسلام را یک‌سره کنند‌. خبرچین‌ها بین دو سپاه شروع به شایعه‌پراکنی کردند. ابتدا کسی به ابوسفیان رساند که لشکر انبوه محمد (ص) نو نوار شده و در تعقیب شمایند و دیر بجنبید، باید فاتحه‌‌ی خود را بخوانید. همین شایعه کمر لشکر ابوسفیان را شکست و دست از پا درازتر قصد بازگشت کردند. برای اینکه فرصت کافی جهت عقب‌نشینی داشته باشند، ابوسفیان از تجّاری که به مدینه می‌رفتند خواست که شایعه‌‌ی مشابهی را در آنجا پخش کنند؛ اینکه چه نشسته‌اید که سپاه قریش در راه است و اگر برسد، تار و مار می‌شوید. از آنها بترسید. پاسخ مسلمانان دندان‌شکن بود: «خدا ما را کفایت می‌کند و او بهترین وکیل است». شیرازه‌ی سپاه قریش با یک شایعه از هم پاشید اما عملیات فریب دشمن بر مسلمانان بی‌نتیجه ماند و بدون خونریزی خطر از سر امت اسلام دور شد. 🔸لشکر ربات‌ها فضای مجازی را مثل سرطان گرفته‌ است. پیرمردهای کمپ تیرانا این روزها اضافه‌کاری می‌کنند. گنجشکک اشی مشی چوب خود را با اجی مجی در حوض نقاشی فجازی چرخانده و لجن‌های کف حوض رو آمده‌اند. در بورس لندن عرضه‌ی اشک تمساح از تقاضای آن پیشی گرفته و بی‌بی‌سی فارسی مجبور به تعدیل نیرو شده است. اکانت‌های ستاره‌دار آبی‌رنگ، بدون ترس از زمستان سرد اروپا، یکدفعه یاد زبان مادری افتاده و به فارسی جیک جیک مستون می‌کنند. کار سالومه و مسیح به خاطر یک مشت دلار به گیس و گیس‌کشی کشیده. در مجازی نظام بارها سقوط کرده و به دست مخالفان افتاده. براندازان توییتری که با هشتگ‌های میلیونی موش زاییده‌اند، افسردگی بعد از زایمان گرفته‌اند. کنتورهای دروغ‌شمار در فضای سایبری از کار افتاده‌ است. قیام نیاز به تنفس دهان به دهان دارد. 🔹پیج سلبریتی‌ها تنگه‌ی احد شده است. زامبی‌ها و آدمخوارهای مجازی به کمک انبوه ربات‌های جگرخواری که قرص‌های خود را نخورده‌اند، به این صفحات حمله‌ور شده و تقاضای بادبزن می‌کنند. آتش در حال خاموش شدن است و در اروپا قیمت بنزین سر به فلک کشیده. خط لوله‌ی نورد استریم هم منفجر شده و گازی در فندک‌ها باقی نمانده. اما فوت کردن که مالیات ندارد. هوادار را از سلبریتی جماعت بگیری، جانش در می‌آید و زوارش در می‌رود. خطر ریزش فالوور جدی‌تر از خطر متروپل است. ما را بکُش اما آنفالو نه. سکوت نشانه‌‌ی رضایت به وضع موجود است. اگر چیزی از خودت توییت نکنی، در خون به ناحق ریخته شده‌ی ربات‌ها سهیمی. محبوبیتی که نظام خرده خرده برایت ساخته، یکدفعه کرور کرور بر باد خواهیم داد. به حجاب دم‌خروسی مریم رجوی قسم ما بی‌شماریم. به استحکام ساختمان‌های پژاک و کومله در برابر موشک‌های سپاه سوگند ما هرگز فرو نمی‌ریزیم ... 🔸در خیابان‌ها اما هیچ پهپادی پر نمی‌زند و جریان نرمال زندگی برقرار است. مدرسه‌ها باز شده و رفتگر محل منتظر سطل آشغال جدید است. بجز گنجشک‌ها و پلیس سر چهارراه، کسی در خیابان سوت نمی‌زند. قبوض آب و برق به روال همیشگی پرداخت می‌شود. در نیم‌کره‌ی غربی، فعالان فارسی‌زبان شبکه‌های اجتماعی خوابیده‌اند و موقع تعویض شیفت است. زمستان در راه است و قیمت لحاف در اروپا دارد رکورد می‌زند. بایدن تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع می‌کند و تحلیل‌گران سیاسی خمیازه می‌کشند. اینجا جمهوری اسلامی است و مردم خود را برای جشن ۴۴ سالگی انقلاب آماده می‌کنند. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هدایت شده از سِدخارجی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای واقعیت‌هایی که دیده نشد... 🇮🇷 @sedkhareji✔️
مسیر آنارشیسم در دانشگاه فوقش به کمیته‌ی انضباطی ختم می‌شود، نه کمیته‌ی انقلاب. آنها که هرج و مرج‌ها را در درس و مشق‌ها می‌ریزند، سنتی و صنعتی را قاطی می‌زنند. وقتی از دل شریف شما رکیک بیرون می‌آید، مفاهیم دچار زوال معنا می‌شوند. تعلیم و توحش عبادت نیست، مایه‌ی خجالت است. اگر با فحش آرام می‌شوید، دانشگاه چرا؟! شما را باید در آغوش طبیعت رها کرد. گاهی وراثت عامل انتقال شخصیت است و لقمان با دیدن اجداد شما بود که ادب آموخت و حکیم شد. دو واحد ادبیات هم لابلای چرندیات بخوانید شاید از غیرفحش بدتان نیامد. نخبه‌ای که مخ دارد اما تربیت نه، پُخ هم نیست. مشکل پوسیدگی مغزها جدی‌تر از فرار آنهاست. گاهی توهم براندازی از توهم اکستازی پیشی می‌گیرد. در دنیای موازی، مریم رجوی فارغ التحصیل شریف رهبر ایران شده است. بله جایی که از کرسی آزاداندیشی خبری نیست، خطر دگردیسی از آنچه فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌تر است. آنجا که ناامیدی از کشور تئوریزه شده و سیاه‌نمایی نسبت به آینده سکه‌ی رایج می‌شود دانشگاه نیست، خط تولید نفرت است. وقتی در تعلیم و تربیت باد می‌کاریم، طوفان درو می‌کنیم... ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لولیانِ شوخِ شیرین‌کار، شهر را به آشوب کشیده‌اند. دیواری که جلوی سلف دانشگاه کشیده‌اند، اجازه نمی‌دهد دختر و پسر در هم بلولند. تروریست‌های مجازی با همکاری افتخاری سلبریتی‌های وطنی به داعش پاس روی تور می‌دهند. ، گوهرشاد می‌شود. جامعه جهانی به احترام شهدای حجاب در گوهرشاد، یک قرن سکوت می‌کند. لشکر ربات‌ها از کشته‌های فیک پشته می‌سازند. مردم شیراز در مرکز انتقال خون جمع می‌شوند تا خون کشته‌های شاهچراغ روی زمین نماند. خون را باید با خون شست تا سنگ‌فرش‌ها تمیز شوند. هنوز هم سیاهی چادر از سرخی خون شهید کوبنده‌تر است، اما حفظ نظام، از اوجب واجبات است. همه می‌دانند که حجاب بهانه است و اصل نظام را نشانه رفته‌اند. ما به سندروم صبر استراتژیک بی‌قرار مبتلا شده‌ایم. مماشات را تا مرز وادادگی پیش برده‌ایم، مبادا بی‌بی‌سی ناراحت شود. جلوی سگ هار پا پس کشیده‌ایم و کلاهمان پس معرکه رفته است. جامعه‌‌ی آرمانی با آنها که از جانوران آلبانی خط می‌گیرند، محقق نمی‌شود. دست یقه‌سفیدهای بحران را که برایمان بحران امنیت ملی ساخته‌ و امروز پشت ون گشت ارشاد قایم شده‌اند، باید از مرفق برید تا جامعه پاکسازی شود؛ سوره‌‌ی توحید بی‌جهت در پی «تبت یدا» نیامده. سلبریتی‌های «حمالة الحطب» را که هیزم این آشوب شده‌اند، باید نقره‌داغ کرد. بر پیشانی سیاسیونی که هشتگ‌های اغتشاش را داغ کرده‌اند، باید داغ بی‌شرفی زد. مسئولینی که فضای مجازی را ول کرده‌اند، باید در بیابان‌های قم ول کرد. جام جم را باید کوبید و از نو ساخت. بله بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود. همان ملتی که واردات سیم‌خاردار را به صادرات پهپاد تبدیل کرد. همان جوانانی که دیروز توپ سرخ و سفید و آبی را زمین می‌زدند، امروز ماهواره‌ای ساخته‌اند که در آسمان‌ها نمی‌دانی تا کجا می‌رود و مثل توپ صدا می‌کند. دل اتم را شکاف می‌دهند تا داروی هسته‌ای بسازند و آب در دل بیماران سرطانی تکان نخورد. احمق‌های درجه یک نمی‌دانند با چه ملتی طرف‌اند. ترور کور می‌کنند و نمی‌دانند که خون شهید بصیرت‌زاست. بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود... ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648