#مهدویت
#کتاب_مهدوی📚📚📚
#برشی_از_کتاب وظایف منتظران واحدتحقیقات مسجد مقدس جمکران
وظایف منتظران (۶)
#انتظار
همانند کسی که در بیابانی بی انتها سرگردان مانده ، تنها و وحشت زده رهنمایی را می طلبد .
همانند کسی که در قحطی و سالی بی باران ، در کنار مزرعه عطش زده اش ، به امید پدیدارگشتن ابر رحمت ، دیده به کرانه های آسمان ، چشم دوخته است .
همانند کسی که در حین بالا رفتن از کوهی ، پایش لغزیده و دست به سنگی گرفته و کمک دهنده ای را فریاد می کند.
همانند کسی که در کنار بستر بیماری عزیز ، ترسان از جان دادن او ، ورود طبیبی دردآشنا را لحظه شماری می کند.
باید انتظار کشید ، باید دیده به راه امام زمان علیه السلام بود ، باید هر صبح و شام چشم #انتظار_فرج ماند.
منتظر ظهور امام زمان علیه السلام بودن ، حرکت به سوی ظهور داشتن و #عمل به #آرمان های موعود نمودن است و چنین انتظاری خود فرج و #گشایش به حساب می آید.
🔶 #جامعه_منتظر جامعه ای #پویا است ، جامعه ای #متحرک و #فعال است که حاکمیت طاغوت را نفی می کند و بی عدالتی را برنمی تابد.
🔶 #انسان_منتظر ، انسانی #کوشاست ، انسانی جهادگر و مبارز است که در مسیر اقامه توحید و استقرار ولایت از نثار هر چه دارد ، دریغ نمی ورزد.
" المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله ؛ کسی که چشم انتظار حاکمیت ما باشد ، مانند مجاهدی است که در راه خدا به خون خویش غلطیده باشد ."
@lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ #برش_کتاب📚
#نگاهی_به_رابطه_عبد_و_مولا
#علیرضا_پناهیان
کسی که با معشوقی رابطه عاشقانه ای برقرار کنه و واقعا دلباخته معشوقش بشود، یکی از بزرگترین لذت های زندگیش خواندن #نامه_محبوبش خواهد بود.
@lahazate_talaei_ketabkhani
سلام خدمت دوستداران کتاب
انشاءلله بعد از اتمام برش های کتاب #چایت_را_من_شیرین_میکنم، قصد داریم کتاب فوق العاده #نگاهی_به_رابطه_عبد_و_مولا که دید آدم رو به خیلی مسائل عوض میکنه، با هم شروع کنیم و برش های جالب و تاثیرگذارش رو به صورت عکس نوشته براتون بذاریم.
@lahazate_talaei_ketabkhani
#جرعه_ای_از_زلال_وحی
#تفسیر_قرآن_کریم
به همراه تفسیرساده ، روان، قطره ای
@lahazate_talaei_ketabkhani
🌺 #سورةُ_البقره 🌺
#آیه_هشتم_البقره
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ (۸)
وگروهى از مردم كسانى هستند كه مى گويند: به خدا و روز قيامت ايمان آورده ايم، در حالى كه مؤمن نيستند.
@lahazate_talaei_ketabkhani
4_944437194989240434.mp3
1.46M
تفسیر آیه #هشتم سوره #البقره
@lahazate_talaei_ketabkhani
پیام
- ايمان، يك مسئله قلبى است وبه اظهارات انسان بستگى ندارد. «ماهم بمؤمنين»
- اساس ايمان، ايمان به مبدأ و معاد است. «آمنا باللَّه و باليوم الآخر»
- خداوند از درون انسان، آگاه است. «وما هم بمؤمنين»
@lahazate_talaei_ketabkhani
نکته
در آغاز اين سوره، براى معرّفى مؤمنان چهار آيه و براى شناسايى كفّار دو آيه آمده است. از آيه 8 تا 20 گروه سومى را معرّفى مى كند كه منافق هستند. اينان نه ايمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز كفر. منافق، همانند موش صحرايى است كه براى لانه اش دو راه فرار قرار مى دهد، يكى از آن دو را باز مى گذارد و از آن رفت و آمد مى كند و ديگرى را بسته نگه مى دارد. هر گاه احساس خطر كند با سر خود راه بسته را باز كرده و مى گريزد. نام سوراخ مخفى موش «نافقاء» است كه كلمه منافق نيز از همين واژه گرفته شده است.
گرچه مراد از نفاق در اين آيات، كفر در دل و اظهار ايمان است، ولى در روايات نفاق، داراى معناى گسترده اى است كه هركس زبان وعملش هماهنگ نباشد، سهمى از نفاق دارد. در حديث مى خوانيم: اگر به امانت خيانت كرديم و در گفتار دروغ گفتيم و به وعده هاى خود عمل نكرديم، منافق هستيم گرچه اهل نماز و روزه باشيم.
نفاق، نوعى دروغِ عملى و اعتقادى است و رياكارى نيز نوعى نفاق است.
@lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ #برش_کتاب 📚
#برش_چایت_را_من_شیرین_میکنم
#قسمت_پنجم5⃣
-خب تصمیمت رو گرفتی؟
-میرم ایران....
.... یکبار در اوج درد، حس سبکی کردم. حسی از جنس نبودن. .... بوق ممتد دستگاه. لحظه به لحظه دهانم تلخ تر می شد. ... اما دستی مرا به کالبدم کشید. همه رفتند و حسام ماند، با قرآنی در دست و صدایی کنار گوشم.
-سارا خانوم!... مقاومت کنید.... به خاطر برادرتون..... اما نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد.
.... سرم داشت منفجر میشد. حسام بی خبر از حالم، قرآن میخواند. صدایش جادویی عجیب را به دوش میکشید. حالا دیگر تنها منبع آرامشم در اوج ناله های خوابیده در شیمی درمانی و درد، خلاصه میشد در آوای جوانی که بزرگ ترین انتقام زندگی ام را برایش تدارک دیده بودم.
@lahazate_talaei_ketabkhani
#صحیفه_سجادیه
شهادت میدهم؛
که خدا آنچه را وسیله زندگی و معاش است، بین بندگانش به #عدالت تقسیم کرد و نسبت به تمام بندگانش راه #احسان پیش گرفت.
فرازی از دعای ۳۵
@lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ #برش_کتاب 📚
#برش_چایت_را_من_شیرین_میکنم
#قسمت_ششم6⃣
-گاهی ... بعضی آدما، چایی شونو با #طعم_خدا میخورن... بعضی هم، فنجان چای شونو در کنار خود خدا.
حرف هایش به کام دل می نشست. نفسی عمیق کشید که بی شباهت به آه نبود. ادامه داد:
-اما اون کسی می بره که چایی رو با طعم خدا، مهمون خود خدا بخوره.
....اسلامی که یک عمر آن را ترکیبی از ترس و وحشی گری میدانستم، حالا در کالبد این جوان، لبخند میزد بر حماقت دور و دراز سارا.
....چه قدر دلم هوای چای شیرینی داشت با #طعم_خدا. خدایی که خیلی دیر فهمیدم هست. درست وقتی که یک بند انگشت با نیستی فاصله داشتم. .... آن روز تا عصر خدا را صدا زدم. با تمام وجود و به اندازه تمام ساعت هایی که به خدایی قبولش نداشتم، عرق شرم ریختم.... روحم آرامش میخواست و دل دل میکرد برای #نجوای_قرآن حسام.
@lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ #برش_کتاب📚
#برش_چایت_را_من_شیرین_میکنم
#قسمت_هفتم7⃣
به دانیال حق می دادم بابت مبتلا شدنش به رسم حسام و رفقایش. اصلا انگار #خوبی میان این جماعت، حکم مرض مسری را داشت..... همان جوانی را که زمانی خنجر تیز میکردم محض یکبار دیدن، و خونی که قرار بر ریختنش داشتم، به جرم #مسلمانی. اما....مدیونم کرده بود به خودش. جانم را، برادرم را، زندگی ام را، آرامشم را، #خدایی که نداشتم و حالا یقین داشتم وجودش را و احیای حسی کفن پیچ شده، به نام #دوست_داشتن.
انگار از گور بی احساسی، به رستاخیز مسلمانی مسلمان زاده؛ به پا خاستم. این #شوالیه_مسلمان، تمام نداشته های دفن شده زندگی ام را از خاک بیرون کشید. این جا #ایران بود. سرزمینی که #خدا را، با #دستان_اسلامی اش به آغوشم پرت کرد. این جا ایران بود. جایی که مسلمانانش نه از فرط #ترس، سر خم میکردند، نه از #وحشی_گری گریبان می دریدند. این جا ایران بود. سرزمینی پر از حسام های مسلمان.
@lahazate_talaei_ketabkhani