eitaa logo
لحظات طلایی کتابخوانی
113 دنبال‌کننده
138 عکس
43 ویدیو
12 فایل
#لیست_کتب_کانال: http://eitaa.com/lahazate_talaei_ketabkhani/435 #قوانین_امانت_کتاب: http://eitaa.com/lahazate_talaei_ketabkhani/14 فهرست تفسیر قرآن: http://eitaa.com/lahazate_talaei_ketabkhani/349 ارتباط با ادمین: @lahazate_talaei_ketabkhani_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ 📚 ⃣ ام ربیع برخاست و گفت:" پدرت سفارش کرده که هرگز به شام نروی! " ربیع گیج و مبهوت گفت: " این چه سفارشی است؟! پدرم با چه کسی دشمنی داشته که ... " ام ربیع بغض آلود گفت: " او را کشتند، چون از برائت نجست! " @lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ 📖 ⃣ ماه کم‌کم از زیر ابری تیره بیرون می‌آمد. پای برکه‌ای کوچک، برپا بود و عبدالله بن عمیر و ام‌وهب کنار آتش نشسته بودند و پای سفره‌ای مختصر شام می‌خوردند. اسب‌های آن دو به درختی در حاشیه برکه بسته بود. تنها صدای هرم آتش و سوختن خس و خاشاک و چوب‌های خشک درون آتش به گوش می‌رسید. ام‌وهب میل چندانی به خوردن نداشت و این را عبدالله درک می‌کرد، اما به سکوت می‌گذراند. بی‌میلی ام‌وهب کم‌کم کلافگی او را شدت داد و یکباره از پای سفره برخاست و به کنار برکه رفت و به زانو نشست. به عکس ماه در برکه چشم دوخت. .. @lahazate_talaei_ketabkhani
1⃣از عاشورا درس بگیریم: برای اماممان تکلیف تعیین نکنیم!🤔😭 👌 عبدالله گفت: «من هم پسر فاطمه را شایسته‌تر از هم برای خلافت می‌دانم، اما در حیرتم که حسین چگونه به مردمی تکیه کرده که پیش از این، پدرش و برادرش، آن‌ها را آزموده‌اند و اکنون نیز به چشم خویش دیدم کسانی را که او را دعوت کردند، به طمع بخشش‌های ابن‌زیاد چگونه به پسر عقیل پشت کردند و هانی را تنها گذاشتند. به خدا سوگند تردید ندارم که این مردم حسین را در مقابل لشکر شام تنها خواهند گذاشت. یزید به خونخواهی ابن‌زیاد خون‌ها خواهد ریخت.»  مرد آرام گفت: «آیا حسین بن علی اینها را نمی‌داند؟!»😭😭😭 «اگر می‌داند، پس چرا به کوفه می‌آید؟»   مرد گفت: «او حجت خدا بر کوفیان است که او را فراخواندند تا هدایت‌شان کند.»     خواست برود لختی مکث کرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت: «و اما من! ، که تکلیف خود را از حسین می‌پرسم. و من حسین را نه فقط برای خلافت، که برای هدایت می‌خواهم. و من... حسین را برای دنیای خویش نمی‌خواهم، که دنیای خویش را برای حسین می‌خواهم. آیا بعد از حسین کسی را می‌شناسی که من جانم را فدایش کنم؟» و رفت. @lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ 📚 ⃣ انس بی آنکه به عبدالله نگاه کند، از بیرون آمد و گفت: " ترسی از شما ندارم، چه مشرک باشید و چه حرامی یا مسلمان؛ چرا که به زودی مشرکان و حرامیان و مسلمانان هم پیمان می شوند تا در همین بیابان و همین و فرزند رسولش را بکشند و به کشته اش پای فشانی کنند. "😭😭😭 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @lahazate_talaei_ketabkhani