eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
565 ویدیو
61 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب https://daigo.ir/secret/3411742195 حرف:
مشاهده در ایتا
دانلود
این جا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست.
«من از دور بسیار خشک و جدی‌،از نزدیک بسیار شوخ و صمیمی و از خیلی نزدیک بسیار غمگینم.»
. «ما اینجا می نویسیم و تقاضا میکنیم که هرکس هر طور دوست داشت و توانست،می تواند کمک کند تا برای بچه های مشتاق و مستعد و البته کم برخوردارِ روستای دوری که از شهر بسیار فاصله دارد،کتاب تهیه کنیم.چند نفر از شما لطف کردند،کتاب فرستادند،هزینه واریز کردند و کتاب خریدیم.بچه ها به قدری از این کمک ها خوشحال شدند که ما از وصفش عاجزیم..ما که هیچ ، ولی از خدا می خواهیم عملاً از شما تشکر کند و پاداش انفاق کردنتون رو در دو دنیا بدهد.» .
پاداش بعضی کارهای بزرگ فقط محبت امام حسینه اون رو برای شما آرزومندم:)
. «زنگ آخر امروز همه در هم و کنار کتاب های روی زمین چیده شده ، نشسته بودیم.بعضی ها از شوق زیاد چندتا کتاب با هم گرفته بودند و می خواندند ، بعضی ها چسب می زدند تا جلد کتاب ها کنده نشود ، بعضی ها لیبل می زدند که با نظم کتاب ها رو بچینیم.خودم هم روی صندلی نشسته بودم و داشتم به هزینه ای که نجار برای قفسه ها گفته بود بلند بلند فکر می کردم.یکی از بچه ها پرسید *خانم گرون نیست؟ چطور می خواهین تهیه کنید ؟ هنوز،به سوالش پاسخ نداده بودم که بعد از چند ثانیه،مدیر با خوشحالی وارد شد و بدون اینکه توضیح بده چیشده ، چادرمو گذاشت رو سرم و دستمو گرفت و کشوند بیرون..یک آقایی اومده بود باهام کار داشت.سلام کرد و گفت : خانم این قفسه ها برای شماست.نپرسیدم از کجا و چطور فهمیدید ما به قفسه نیاز داریم،چون میدونستم چه کسی به دلِ آدمای بزرگ، انجام کارهای بزرگ رو الهام میکنه.» .
«ما كانَ لِلّهِ يَنموُ» !
این رو هم بگم که یهو تماس گرفتند گفتند:یک صندوق پر برای شما کتاب اوردیم.بدون درخواست قبلی:)
فقط یه چیزی رو می خوام برسونم: خدا مارو تو این راه تنها نمیزاره خدا مارو حمایت میکنه از جایی که توقع نداریم.خدا همون دوست و رفیقیه که میتونی دغدغه هایِ کوچک و بزرگت رو بهش بگی.
خدا مارو با آدم های شبیهِ خودمون آشنا میکنه!
اگه از گناهاتون خسته شدید بدونید که خدا از بخشیدن شما خسته نمیشه . آیت الله مرتضی تهرانی
«یه نفر رو هیچ وقت ، دوبار پیدا نمیکنی.»
. «گاهی میشم شبیه آدمایی که مشغولیت های بسیار، باعث محدود شدن نگاهشون میشه ! شبیه به آدمایی که فقط دنبال اون هایی میرن که در حال درخشش هستند.کسانی که خوب بلدن خودشون رو نشون بدن.کسانی که دلایلی برای نشون دادن امتیازات درونیشون پیدا میکنند.اما یادم میره که بعضی ها تمام تلاششون رو کردند که چیزی از درون خود نشون بدن اما نتونستن،خسته شدن،ناامید شدن ولی ندیدمشون.شبیه وقتایی که خیره میشی به نور آفتاب و چند لحظه بعد همه جارو تاریک می بینی.بعد از چند ماه همین الان به فکر فرو رفتم.همین الان غصه ی ندیدن بعضی ها دلمو گرفت.چرا صرفاً نور طلب شدم؟ چرا تاریکی های دیگران رو ندیدم و نجستم که شاید نوری پیدا کنم و اگر نبود خودم برای اون ها ستاره می کشیدم ؟چرا خودمو سپردم به ارزشیابی های اداری که صرفا زرنگ محور و عاشق آدم های برجسته اند؟ چرا یادم رفت دانش آموز ساکت و درون گرا و آسیب دیده ای که از همه جا طرد شده است را ببینم ؟ناراحتم.» .
امروز همه رو شُستم فرش ها و بچه ها :)