پرهیز گاری همان ریاضت و کنترل کردن نفس است از گرایش به چیزهایی که حقیقت ندارند.
ریاضت علمی غیر از ریاضت احساساتی است. پرهیز گاری یعنی یک ریاضت عالمانه پرهیز گاری یعنی روح در شرایطی قرار بگیرد که موانع صعودش را بشناسد.
پرهیز گاری از جنس عمل است، ولی شناختن این که چرا نباید به دنبال امیال رفت، از جنس علم است.
علم و شناخت وقتی درست باشد، به سرعت عمل زا است.
وقتی انسان آگاه شد که چه چیزی را باید بخواهد و چه چیزی را نباید بخواهد، عمل گرایش به سوی آنچه باید بخواهد و دوری از آنچه نباید بخواهد در او محقق می شود.
انسان موجودی است اخلاقی و در حد دانستن حقایق متوقف نمی شود، بلکه نسبت به حقایق برای خود تکلیف و باید و نباید می آفریند.
همین که چیزی را حق دانست می خواهد که آن را داشته باشد. این که می خواهد داشته باشد دیگر عمل است و در نتیجه نزدیکی به آن را در خودش اراده کند.
پس مشخص شد اگر انسان بتواند معرفت صحیحی پیدا کند، پرهیزگاری او شروع میشود، و پرهیزگاری یعنی رفع موانع.
@lahootiyan_ir
ما سال رو به 9 چله تقسیم کردیم خودِ روز های چله ها هم اعمالی دارن.
غسل جمعه واجبِ برای سالک
نماز جمعه
نماز توبه یکشنبه ها
نماز امام زمان
پنج شنبه یا جمعه صبح باید به مزار رفت و در باب مرگ تفکر کرد.
از چله اول : اول ماه، وسط ماه، آخر ماهِ قمری روزه داریم.
از چله چهارم : دوشنبه و پنج شنبه هم اضافه میشه.
خاصیت و اعمال ماه های قمری رو از کتاب المراقبات میرزا جوادآقا ملکی تبریزی استخراج کنید.
کتاب معراج السعاده رو قبل از خواب چند صفحه مطالعه کنید، هر شب.
مراقبه و توجه قبل از خواب مهم هست، با وضو بخوابید و چند دقیقه با امام زمانمون حرف بزنید، برای حضرت گزارش بدید، از حضرت استمداد بطلبید، اینا خیلی تاثییر داره نتایجش رو خواهید دید.
این اعمالی که گفته میشه رو جلو جلو انجام ندین و عجله نکنید فقط در تقویم رو میزی یادداشت بفرمایید، نمیخوایم اعمال برای شما سنگین بیاد که بار سلوک رو زمین بگذارید، وقتی گرم شدین به نور الهی خودتون تشنه میشید و براتون شیرین خواهد شد.
@lahootiyan_ir
تسبیحات حضرت زهرا(س) بعد از هر نماز واجب هست برای سالک.
بعضی از اعمال متأسفانه برای بعضی از دوستان ساده به نظر میاد اما فقط سالکین و عرفاء و اهل دل میدونن چه آثار نوریه ای دارن.
اصلاً آثار اعمال عبادی برای ما گفته نشده البته دلیل هم داره، یه مطالبی از عرفا فقط درز پیدا کرده، مثلاً حضرت امام خمینی در مورد دعای عهد میفرمایند تو سرنوشت انسان تاثیر داره مداومتش(عاقبت بخیری خیلی ارزشمندِ حتی عرفایی مثل آیت الله مرندی میترسیدن از سوء عاقبت) ، دعای عهد هم بعد از زیارت عاشورا از چله دوم خواهیم داشت، شیعه دعای عهدش ترک نمیشه اصلاً، یه بحث رجعت هم داریم که شما ببنید چه آثار روحانی داره که به شخص لیاقتِ رجعت رو میده، شوخی نیست روح خیلی باید مقدس شده باشه که جسم رو سالم و مطهر نگه داره در قبر که این هم یکی از آثار دعای عهد هست و تو فلسفه ما بحث میکنیم دلایلش رو که خیلی جذاب هست مباحث نظری داره.
@lahootiyan_ir
🌀نقش خیال در ایجاد صورت🌀
گاهی شما اگر در جایی تنهایی باشید، و از نظر روحی طوری باشید که بقیه قوای ادراکی شما فعال نباشند، خیالتان فعال می شود و با قدرت بیشتر صورتهای خیالیه را ایجاد می کند در حدی که شما تصور می کنید آن صورت ها در بیرون هستند.
اساسا در تنهایی، هر بعدی از ابعاد خود را که انسان بیشتر رشد داده باشد، همان بعد تقویت می شود.
بدین صورت که تنهایی؛ آنچنان را آنچنان تر می کند.
حالا انسانی که بیشتر با خیالاتش مأنوس است نه با عقلش (که عموم مردم بیشتر تحت تأثیر خیالات خود هستند) چنین انسانی اگر در بیابان ساکت و تنها قرار گیرد، خیال او شديدا تقویت می شود و آنچنان همه توجه نفسش تحت تأثیر خیالات قرار می گیرد، و آنچنان در ساختن صورت های خیالی قوی می شود که آن صورت ها را به نظر خود به واقع در بیرون می بیند. یعنی آنچه در ذهنش شدید شده است، در بیرون میبیند.
@lahootiyan_ir
مثلا اگر به شما بگویند جنیان آنقدر قوی هستند که شما را بلند می کنند و محکم به زمین می زنند. چنانچه نفس شما آن را بپذیرد تحت تأثیر آن خیال، آن قدر قوی می شود که بدن شما را بلند می کند و محکم به زمین می زند.
خیالات آن قدر قوی است که گاهی شخص را واقعا مریض می کند.
شخصی می گفت گاهی جئيان آنچنان بر صورت من می زنند که جای پنج انگشتشان روی صورت من می ماند و بقیه هم میدیدند، چون نفس او آنچنان در ایجاد این صورت خياليه قوی می شود که صورتی همراه با ضربه پنج انگشت بر روی صورتش ایجاد می کند و لذا آثار آن پنج انگشت ایجاد می شود. حالا اگر تصورش این بود که شش انگشت در روی صورتش می خورد، جای شش انگشت می ماند.
@lahootiyan_ir
وقتی تمام توجه ما به صورت خیال خود جلب شد، گاهی این قدر تقویت می شود که می تواند تمام بدن را از جا بکند.
این حالت را نباید صرفا به جنیان نسبت دهیم. آری؛ شیطان این جا مؤثر است، چون عموما این افراد، آدم هایی هستند که از وحی و عقل دورند و لذا شیطان صورتهای خیالیه آنها را تحت تأثیر خود قرار می دهد ولی نقش خیال آنها نقش اساسی است.
حالا عکس این حالات، خلوت عارف است.
گفتیم خلوت و تنهایی، آن چنان را آنچنان تر می کند.
برای بعضی جنبه های عقلانی و قلبی آنها را تحریک می کند. شما بزرگانی را دیده اید که دهها روز تنها هستند و نمی خواهند از این خلوت در آیند، چون از طریق سیر خیال به کمک عقل، در آن خلوت چیزهای واقعی و نورانی و معنوی به دست می آورند که در بیرون عالم ماده اصلا نیست.
@lahootiyan_ir
پس این یک نکته خوبی است که متوجه باشیم ریشه این خیالات خودمان هستیم و لذا نباید اجازه دهیم که شیطان با وسوسه های خود وهم ما را تحریک کند و خیالات واهی را برای ما جدی نشان دهد.
بیش از حد حساس شدن به امور وهمی موجب می شود خیالات ما حكم همان چیزها را در نفس ما رشد دهد.
آدم های وسواسی از همین جا ضربه می خورند کسانی که بیش از حد نسبت به پاکیزگی ظاهری حساس اند، آرام آرام خیالاتشان تحریک می شود و حتی موج های رنگی یخچال را هم یک نوع چرکی حس می کنند و اگر با موضوعات عقلی و قرآنی خود را مشغول نکنند، کارشان به ضعف اعصاب و جنون می کشد.
@lahootiyan_ir
تماشای تلوزیون و گوشدادن به موزیک هم بی تاثیر نیست.
در فیلم سازی تمدن غرب سه فاکتور همیشه لحاظ میشه در ساختن فیلم هاشون، اول وهم، دوم مسائل جنسی، سوم خشونت، دلیلش هم بر میگرده به قبل از رنسانس، نیچه در کتاب آنتی کرایس پیشبینی کرده بود، حتی جنگ جهانی رو، بخاطر ضعف نظام اجتمایی، کلیسا میل جنسی رو نفی میکرد و جدی نمیگرفت امثال فروید اومدن، و تفسیر اشتباه مسیحیت قوه غضبیه رو نابود کرد.
تمدن جدید و شاخصه های اون رو باید شناخت، و به سنت گرایی نزدیک شد، تمدن پژوهان به این نتیجه رسیدن که بشر به زودی از این تمدن بازخواهد گشت، در این زمینه میتونید به کتاب های استاد طاهرزاده رجوع کنید.
@lahootiyan_ir
شیطان وعده نمی دهد مگر وعده های دروغ، که به صورت راست نمایان می گردد
شیطان امور دنیایی و پست را باغی پر از حقیقت می نمایاند.
چون حقیقت شیطان همین است. کارش غیر از حقیقتش نیست.
خودش را می چسباند به روح و روح را از حقیقت شیطانی متأثر می کند و همچنان که خودش با خیالات لذت می برد و عمر خود را با همین خیالات دروغين تباه می کند، انسان را هم در همین خیالات ولذات دروغین گرفتار می نماید.
و کارش ایجاد بی خبری و فراموش نمودن امور آخرت است.
شاید ضربه ای مهلک تر از این نباشد که انسان از واقعی ترین و جدی ترین بعد حیاتش که همان ابدیت انسان است، غافل شود و شیطان با وعده های دروغ و آرزوهای وهمی، انسان را به چنین مهلکه ای می اندازد، لذا نفس انسان از این وعده های شیطانی لذت می برد، مگر این که جان خود را با عقل و شرع روشن کند و بیش از آن که با وعده های شیطانی مأنوس باشد، با حقایق غیبی و معنوی مرتبط گردد.
@lahootiyan_ir
خواست شیطان بد کند با من؛
ولی، احسان نمود
از بهشتم بُرد بیرون، بسته ی، جانان نمود
خواست از فردوس بیرونم کند، خوارم کند
عشق پیدا گشت و از مُلک و مَلَک پرّان نمود
#امام_خمینی
@lahootiyan_ir
کاری که شیطان در بهشت مثالی با مقام آدمیت کرد در این عالم ماده تکرار میکنه
بعضی از قشریون در پی اینن که اون درخت چی بود( شجره ممنوعه) ؟ بعضی میگن سیب بود، انگور بود، گندم بود، در صورتی که هیچ کدوم از اینها نبود، اون شجره صورتی از عالم ماده بود که انسان میل کرد به اون و وجه مادی بودنش رو دید و شهواتش نمایان شد، خداوند به مقام آدمیت فهموند که باید از عالم ماده شروع کنی.
کار شیطان که وجودش خیر هم هست همینه انسان رو به شجره ممنوعه دائم نزدیک میکنه، و عجب امانی هست توبه و استغفار، انسان باید با شناخت جنود عقل و جهل، و برنامه ریزی و سلوک، پیروی از هادی درون(عقل) و هادی بیرون و دین به مقصود اصلی برسه و داشتن اخبات خیلی مهمه.
@lahootiyan_ir
شما از عدم کنترل قلب ناراحت هستید؟
حالا حضرت حق می فرمایند با جوع مشکل حل می شود.
این فرهنگ بزک کردن دنیا، خیلی زشت است اصلا نمی گذارد که انسان گرسنه باشد.
کاری می کند که مقاومت انسان در مقابل این غذاهای رنگارنگ از بین برود.
چه نیاز است که گرسنگی کاذب به وجود آوریم تا بیشتر بخوریم؟!
همین غذاهای طبیعی که خدا آفریده است، مثل سبزی خوردن و ماست و شیر و پنیر، خودش به اندازه کافی برای اشتهاء تحریک کننده است و خواسته اند با خوش طعم بودن آنها ما را امتحان کنند، حالا کسی با ناشی گری و بیشتر کردن مزه غذا مثل انواع فست فودها، خودش را در امتحان بیشتر قرار بدهد. مثل این است که به ما بگویند اگر این پهلوان را زمین زدید، می توانید بروید در این باغ زندگی کنید، حالا ما هنوز قدرت زمین زدن این یک پهلوان را نداریم، چند پهلوان دیگر هم دعوت می کنیم، معلوم است که مثل توپ زمین می خوریم.
در فرهنگ دینی غذاهای رنگارنگ نداریم، این ها مربوط به فرهنگ انسان هایی است که حقیقتشان را گم کرده و مسیر سعادتشان را فراموش کرده اند.
آرزوهای نفس را که دستگیره های شیطان است با ترک خوشی ها به خصوص با گرسنگی کم کنید.
در روایات هم بارها و از زوایای مختلف هست که «طول الأمل» آرزوهای دراز، انسان را بازی می دهد، باید آرزوهای دنیایی را کم کرد و به جد هم باید کم کرد، وقتی آرزوهای دنیایی وارد فکر و خیال ما شد، سر و کله شیطان پیدا می شود، شیطان آرزوساز و آرزوپرداز است و لذا یک هم سنخی با شیطان در ما ایجاد می شود و او همنشین و هم زبان ما می گردد هر وقت دیدید آرزوهای طولانی دنیایی دارید، بدانید که رفیق شیطان هستید، و هر وقت دیدید برنامه برای تربیت خود و روسفیدی در قیامت، دارید، بدانید که عاقل هستید، چرا که برنامه داشتن برای زندگی، غیر از آرزو داشتن است.
در مورد شهوت طعام هم یک راهکارهای شخصی از عرفاء و بزرگان دین رسیده متناسب با شرایط میشه استفاده کرد.
یکی رو که عرض کردیم برای شروع وعده غذایی رو زیاد کنید و حجمش رو کم و بعد از مدتی وعده اضافی رو حذف کنید اما حجم کم رو حفظ.
مثلا از آقا عبدالکریم حامد یاد گرفتیم که غذای خورشتی رو جور دیگه ای استفاده کنیم، برنج رو جدا میخوردن و خورشت هم جدا که از ترکیب این دو لذت نبرن. نباید کسی بفهمه چرا این کار رو میکنید، نباید جلب توجه کرد.
چیزایی که کنار غذا مصرف میشه رو خذف میکنیم که اکثراً هم زیان آور هستن مثل نوشابه، ترشی و...
بعد و قبل از غذا نمک میخوریم، البته نه نمک صنعتی که مشکلاتی ایجاد میکنه از عطاری ها نمک طبیعی بگیرید و آسیاب کنید که املاح معدنی داره.
زمان تشنگی همون لحظه آب نمیخوریم یک ربع، نیم ساعت بعدش آب میخوریم خیلی هم برکت داره، چون گره میزنیم به شهدای کربلا
فست فود و غذاهای مصنوعی استفاده نمیشه.
غذا رو هم سیر نباید خورد، در حدی که احساس سیری دست بده، و خیلی راه کار های دیگه که اگر کسی طالب باشه با نهایت رضایت و خرسندی انجام میده، نه از روی کراهت و بی میلی، فقط باید عالم انسان تغییر کنه.
@lahootiyan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر این درنده خوئی زطبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیّت
@lahootiyan_ir
یکی از محور های اصلی سلوک تربیت و کار کردن روی قوه خیال هستش، برای نورانی کردن و جهت دادن به قوه خیال باید از تمدنی که اسمشو میزاریم تمدن وهم گذر کرد، یکی از کتاب هایی که میتونه در این زمینه کمک کنه، کتابِ استادِ عزیزم جناب آقای طاهرزاده حفظهاللّه هستش، تفکر و جهت ایشون میتونه سالک رو از ظلمات آخرالزمان عبور بده، بدون شک.
@lahootiyan_ir
عشق در موطن خیال پدید می آید و آن در صورتی است که بتوانیم از مطلوب خود صورتی در خیال ایجاد کنیم و یا صورتی را مد نظر قرار دهیم که ما را به محبوب یا مطلوب مان منتقل کند، به طوری که قلب آن را بپسندد و خیال از طریق آن بپرورد. در این صورت قلب به سوی او جهت می گیرد و خیال صورتی از او و یا صورتی از لوازم او را در درون خود پدید می آورد.
به سحرا بنگرم، صحرا ته وینم
به دریا بنگرم، دریا ته وینم
به هر جا بنگرم، کوهو درو دشت
نشان از روی زیبای ته وینم
@lahootiyan_ir
شاعرانِ واقعی که عرفاء و سالکین هستن از طریق نورانی کردن خیال خودشان به مقامات میرسند .
اگر کسی خواست خیالش را درست بپروراند، باید مثنوی جلال الدین محمد بلخی را بخواند، مثنوی قهرمان خیال صادق است.
شما گاهی تعجب می کنید؛ این همه مثال را مولوی چگونه در کلمات خود می آورد و این قدر منظم نتیجه می گیرد!
اشعار مثنوی مولوی و دیوان حافظ و از آن مهم تر مثال های قرآنی، بسترهای مناسب تربیت خیال است.
@lahootiyan_ir
جسم و حس، زمینه هستند تا خیال و عقل در بستر صحیح قرار گیرند و چنانچه خیال و عقل درست تربیت شوند زمینه ی مناسبی هستند تا قلب به کمال مطلوب خود برسد.
پس در این صورت عقل در دنیا موجب به ثمر رسیدن قلبی است که پس از دنیا همهی حقیقت ما خواهد بود.
خیال را در دنیا باید درست تربیت کرد تا ما را به بیراهه نکشاند و شوق لازم جهت زندگی را به انسان بدهد.
عقل را باید تربیت کرد تا نفس متوجه حقیقت بشود و قلب را آماده ی تماس با حقیقت نماید.
اما وقتی قلب با انواع ریاضت های شرعی با حقایق عالم وجود و با حضرت رب العالمین مأنوس شد، دیگر قلب می ماند و خدا. ما در ابدیت خود فقط قلب هستیم، حس و خیال و قلب به معنی دنیایی اش آنجا نیست.
سالک باید در قدم اول جهت جانش رو مستقیم و ثابت کنه، و خوراک های نفس رو بر اساس هدف و مقصدش با حساسیتی خاص دستچین کنه.
مثلا جناب شیخ الرئس میفرمود هرگز در طول زندگی رمان نخواندم.
@lahootiyan_ir
ابن سینا می گوید، اگر آن چیزی که من در آخر عمر به آن رسیدم اول عمر به آن می رسیدم، به شکل دیگری زندگی می کردم.
ابن سينا آخر عمر متوجه شد یک حکمتی غیر از حکمت موجود در کتاب اشارات و تنبیهات باید به بشر عرضه کند، اسمش را «حکمت مشرقی» گذاشت، ملاصدرا هم به همین جهت اسم فلسفه اش را «حکمت متعالیه» گذاشت.
ابن سینا ظاهرا یک چیزهایی هم در رابطه با حکمت مشرقی نوشته بوده که در حمله غزنویان به اصفهان از بین رفته است. و نمط هشتم و نهم اشارات او نیز خبر از چنین رویکردی دارد.
@lahootiyan_ir
چند بار در مورد اینکه سیر و سلوک در هر زمان، شرایط و تفاوت های خاص خودش رو داره صحبت کردیم، و این که در زمان ما جوانانی به مقاماتی میرسن که پیرانِ راه اواخر عمر رسیدن، حالا در مورد این مسئله استادِ حکیم جناب طاهرزاده مطلبی رو فرمودن
🔅زمان، زمان فوران علم است🔅
در زمان ما اصلا از این خبرها نبود که این قدر راحت بشود قدم قدم جلو بیاییم و برنامه ریزی کنیم، استادهایی به این خوبی و شرح حال هایی به این خوبی نبود، راستی چطور می شود که یک مرتبه در یک زمان این همه فکر فوران کند؟!
همانطور که قرن هفتم هجری زمان عجیبی است، شاید بتوانیم بگوییم در قرن هفتم و هشتم با پیشینه ای که انبیای الهی پدید آورده بودند، پایه ی تمام فرهنگی بشر ریخته شد، انگار در آن زمان دیوارهای عالم ماده شکافته شده و حقایق عالم معنویت بیرون ریخته است، شرایطِ حضور امثال مولوی و حافظ و محی الدین عربی و ابن فارض مصری، شرایط فوق العاده ای است.
چطور آدم ها در آن شرایط این قدر خوب به عالم معنا منتقل می شده اند؟!
💡زمان شما هم یک چنین شرایطی فراهم شده که زمین و زمان یک چنین آمادگی ای دارد که ملکوتیان حقایق عالم معنا را بر فضای عالم بپراکنند، کمی خود را آماده کنید، راه صد ساله را یک شبه طی خواهید کرد.
@lahootiyan_ir