هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 بهار قلب من
تمام شد.
تمامِ تمام.
یک سال دیگر هم تمام شد.
چه قدر زود!
چشمم را روی هم گذاشته بودم
که سال نو آغاز شد
و چشم که باز کردم و دیدم تمام شد.
به همین زودی.
آقا!
در سالی که گذشت، از دست من راضی بودی؟
من دوست خوبی برای تو بودم؟
به دوستیام چه نمرهای میدهی؟
چند بار دلت را شکستم؟
حساب، دستت هست؟
چند بار لبخند به لبت نشاندم؟
جایی نوشتهای؟
خانۀ محبّتت در دلم آبادتر شده یا ویرانتر؟
دلم نمیآید این سؤال را بپرسم
ولی آزارم میدهد.
نپرسم، آرام نمیگیرم
بپرسم، شاید بیقرارتر شوم.
میپرسم به این امید که پاسخت
آرام کند دلم را:
آقا!
چند بار به خاطر من گریه کردی؟
چند قطره اشک برای من از چشمت جاری شد روی گونهات؟
اشک شوق بود یا اشک غصّه؟
راستی چند بار دعا کردی برایم؟
به گمانم تو به نیابت از جاماندهها به زیارت هم میروی.
نه؟
جامانده خوب باشد یا بد
برای تو فرقی میکند؟
چند بار به نیابت از من به زیارت رفتی؟
میشود بگویی الآن چند کربلا در نامۀ عملم نوشتهاند
کربلاهایی که تو رفتی و به نام من زدند؟
من که در سالی که گذشت خوب نشدم
ولی خودت میدانی که دوست دارم خوب باشم.
حنای عهدهای من پیش تو
رنگی دارد یا نه، نمیدانم.
در آغاز سالی که گذشت
قول دادم خوب شوم؛ امّا نشدم.
میشود التماس کنم
سالی را که گذشت فراموش کنی؟
میخواهم باز هم قول بدهم به تو:
آقا! باور کن خوب میشوم.
کمی صبر کن.
#بهانه_بودن
#امام_زمان
#لحظه_طلایی
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 بهار قلب من
تمام شد.
تمامِ تمام.
یک سال دیگر هم تمام شد.
چه قدر زود!
چشمم را روی هم گذاشته بودم
که سال نو آغاز شد
و چشم که باز کردم و دیدم تمام شد.
به همین زودی.
آقا!
در سالی که گذشت، از دست من راضی بودی؟
من دوست خوبی برای تو بودم؟
به دوستیام چه نمرهای میدهی؟
چند بار دلت را شکستم؟
حساب، دستت هست؟
چند بار لبخند به لبت نشاندم؟
جایی نوشتهای؟
خانۀ محبّتت در دلم آبادتر شده یا ویرانتر؟
دلم نمیآید این سؤال را بپرسم
ولی آزارم میدهد.
نپرسم، آرام نمیگیرم
بپرسم، شاید بیقرارتر شوم.
میپرسم به این امید که پاسخت
آرام کند دلم را:
آقا!
چند بار به خاطر من گریه کردی؟
چند قطره اشک برای من از چشمت جاری شد روی گونهات؟
اشک شوق بود یا اشک غصّه؟
راستی چند بار دعا کردی برایم؟
به گمانم تو به نیابت از جاماندهها به زیارت هم میروی.
نه؟
جامانده خوب باشد یا بد
برای تو فرقی میکند؟
چند بار به نیابت از من به زیارت رفتی؟
میشود بگویی الآن چند کربلا در نامۀ عملم نوشتهاند
کربلاهایی که تو رفتی و به نام من زدند؟
من که در سالی که گذشت خوب نشدم
ولی خودت میدانی که دوست دارم خوب باشم.
حنای عهدهای من پیش تو
رنگی دارد یا نه، نمیدانم.
در آغاز سالی که گذشت
قول دادم خوب شوم؛ امّا نشدم.
میشود التماس کنم
سالی را که گذشت فراموش کنی؟
میخواهم باز هم قول بدهم به تو:
آقا! باور کن خوب میشوم.
کمی صبر کن.
#امام_زمان #بهانه_بودن
#نوروز #لحظه_طلایی
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃جمعهها به غروب که نزدیک میشوند،
برای آدمهای معمولی وقت دلگرفتن میشود و برای آدمهای عاشق منتظر، وقت جان دادن.
🍃 این جمعه هم آمد و رفت و من حس احتضار را در خود ندیدم و این یعنی من هنوز عاشق نشدهام. چه حقیقت تلخی!
🍃من در خیالم شیرینی احتضار غروب جمعه را چشیدهام.
یک روز بچشان به کامم احتضار جمعۀ نیامدنت را.
#جمعه #امام_زمان علیه السلام
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi