eitaa logo
لاله های ایل لری جنوب کرمان
335 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
175 ویدیو
30 فایل
شهدای ایل لری جنوب استان کرمان کانال معرفی ستارگان ایل لری دیار مالک ارتباط با ما از طریق آیدی زیر: @Mapsh66
مشاهده در ایتا
دانلود
سی و دومین سالگردشهادت شهیدمنوچهرشمس الدینی گرامی باد ولادت:۱۳۴۳ شهادت:۳اسفند۶۴ 🎋شهید منوچهر شمس الدینی🎋 در سال 1343 در خانواده ای مذهبی از عشایر ایل لری شهرستان رابر از پدر و مادری به نام های حسین و رخساره چشم به جهان گشود . کودک زیبای این خانواده که در سال های انتهایی حکومت جور پهلوی در دبستان تحصیل می کرد علی رغم سن کم ، با هوشمندی و شجاعت تمام ، بارها مخالفت خود را با آ«ن رژیم نشان می داد و حتی به همین دلیل در کلاس پنجم ابتدایی از مدرسه اخراج شد . این عزیز تا مقطع دبیرستان تحصیل نمود و درسال 1360 به جبهه های جنگ اعزام شد و پس از سال ها حضور مستمر در جبهه ، نهایتا در عملیات والفجر8 براثر مجروحیت شدید شیمیایی به کشورآلمان اعزام شد و قبل از نشستن هواپیما ، برفراز شهرفرانکفورت ، روحش پرکشید و به مقتدایش ابا عبدالله الحسین (ع) پیوست .🍃 🖋خاطره ای از شهید 📋 یکی از دوستان این عزیز نقل می کند ؛ ماه های آخر حکومت پهلوی بود ، من و منوچهر معمولا نیمکت نشین آخر کلاس بودیم . خانم معلم با حجاب نامناسبی در کلاس حضور می یافت ، یک روز به دلیل صدای خوبی که این عزیز داشت از منوچهر درخواست کرد برای بچه ها آواز بخواند ، منوچهر گفت شرط دارد ، خانم معلم گفت چه شرطی ؟ آهسته و درگوشی شرطش را با او درمیان گذاشت ، بیرون از کلاس گفتم به خانم معلم چه گفتی و چرا آواز نخواندی ؟ جوابم را نداد و هر چه اصرار کردم ، جواب را به آخرین روز مدرسه محول کرد و نهایتا در آن روز به من گفت : به خانم معلم گفتم به شرطی آواز می خوانم که تو با حجاب اسلامی در سرکلاس حاضر شوی ، او به شرط من عمل نکرد منهم آواز نخواندم . 🌷روحشان شادواهشان پررهروباد🌷 https://t.me/laleha_lori_kerman
بمناسبت ۲۱ بهمن ، سی و سومین سالگرد شهادت حاج قباد شمس الدینی، دلنوشته ای را که چند سال قبل در سالگرد شهید نگاشته شد؛ منتشر میگردد. بهمن ماه که اومد سالگرد شهادت حاج قباد شمس الدینی همون حبیب بن مظاهر لشکر 41 ثارالله فرا رسید. از همۀ شهدا و ایثارگران و خانوادۀ شهدا شرمنده ام. این عذرنامه ای غمگنانه برای سالگرد شهادت شهید حاج قباد است. نمی دونم چرا در مسیر راه شهدا نیستیم؟ البته می دونم مشکل از کجاست؟ آره این همه بی توفیقی نتیجۀ گناه و غفلت و دور شدن از ارزشهای الهی و راه خداست. آخه مگه میشه آدم فکرش محیط گناه باشه و به شهدا فکر کنه، مگه میشه قدمش آلوده به گناه باشه و برای خدا قدم برداره، مگه میشه دستت به گناه و خیانت آلوده باشه و قلمی برای شهدا بدست بگیره و مگه میشه … اصلاً مگه گناه با محبت جمع میشه، دل ناپاک کجا و عشق و عاشقی کجا، آدم یه دل داره یا باید حرم الله باشه یا حرم شیطان. و وااسفا دلی را که زمانی کانون محبت خدا و یاد و خاطره خوبان و همنشین شهدا بوده، امروز بر گام های کثیف و آلودۀ شیطان و دوستانش و هواپرستان سفره کرده ایم. و همین می شود که از شهدا هم که می نویسیم خودمان هم نمی فهمیم تا چه رسد به نسل امروز، از شهدا که می گوئیم، هیچ حس و حماسه ای در حرف هایمان یافت نمی شود، زمانی یادشان مو بر تن مان راست می کرد، و تا یک هفته شور و هوای شهادت را در دل هامان زنده می کرد و اینک همه چیز به خاطره گوئی و داستان سرائی ختم شده. خدایا نکند، یاد شهدا و روح شهادت برایمان خاطره شود و تنها در ذهن هامان بایگانی … خدایا نکند، چنان سرگرم زندگی و جلوه های فریبنده اش بشویم که دیگر خودمان را هم فراموش کنیم. چه بوده ایم؟ که بوده ایم؟ کجا بوده ایم؟ چه کردیم؟ دوستانمان چه کردند؟ ما چه باید بکنیم؟ آنها کجا رفتند و به کجا می رویم؟ و … درد ما یکی دو تا نیست، کتابها می توان نوشت، حیف که آنهم همتی ایثارگونه می طلبد که ما شرمندۀ آنیم. و برویم که زندگی دنیا منتظر ماست ؟؟؟
بخشی‌هایی از وصییت نامه سردار شهید قباد شمس الدینی ای مردم، هر کس از شما پیش امام خمینی رفت، از بابت من به او سلام برسانید. به او بگویید تا آخرین قطره خون از تو بر نمی گردم، ولی تو را به جدت قسم، از خدا به خواه از تقصیر من بگذرد. *** بارالها خودت می دانی نمی خواهم مقامی در سپاه یا بسیج بگیرم! فقط در راه تو برخواسته ام و اهل و عیالم را به تو سپرده ام. بارالها تو را به حق اسما خودت سوگند، فردای قیامت مرا در صف یاران حقیقی امام خمینی قرار بده. بار خدایا، به نوح دستور دادی کشتی بساز، می توانستی بدون کشتی هم او را نجات دهی. به نمرود قدرت دادی تا ابراهیم را به آتش بیاندازد و به آتش گفتی برای خلیل من سرد و سالم شو. به ابراهیم گفتی سر اسماعیل را ببرد و به کارد دستور دادی نبرد. یونس را انداختی در دریا و به ماهی دستور دادی چهل شبانه روز چیزی نخورد، پیامبر من در شکمت است. وقتی شمر لعنتی می خواست سر امام حسین(ع) را ببرد، به کارد دستور ندادی نبرد، که حسین بهترین مخلوقات تو بود. امروز هم هر کس را بخواهی شهادت نصیبش می شود، هرکس را بخواهی از این همه تیر و ترکش و موشک‌های صدام در امان می ماند، همه کاره تویی. خدایا شهادت در راهت را … . @laleha_lori_kerman
. وصیت نامه ی شهید عیسی حیدری بسم الله الرحمن الرحیم : ( إنّ اللهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ أنفُسَهُم وَ أموالَهُم بِأنّ لَهُم الجَنّة یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الله ) توبه ، 111 گواهی می دهم خدایی نیست جز الله ، پاینده و پابرجاست و در خلقت آسمان و آفرینش زمین هیچ کس را به کمک نگرفت . گواهی می دهم محمد (ص) بنده و رسول خدا و آخرین پیامبر الهی و کامل ترین انسان روی زمین است . حالا که دارم چند جمله ای را به عنوان وصیت نامه می نویسم ، چند صباحی بیش تا عملیات باقی نمانده است ؛ اکثر هم رزمان وصیت نامه هایشان را نوشته اند و آماده ی پیکار در راه خدا می باشند و من هم به عنوان یک رزمنده که امیدوارم حرکت و جهاد من در راه خدا و مورد رضای او قرار گیرد . خدایا تو را گواه می گیرم از موقعی که از خانه حرکت کرده ام و تا به امروز فقط برای کسب رضای معبود بوده است و هیچ انگیزه ی دیگری نبوده و من این مسائل را از سرور شهیدان اباعبدالله (ع) آموختـه ام ، لحظـه ای که احساس کرد که اسلام در خطر است ، از همه چیز خود گذشت ، زن و فرزند و خواهر و برادر و دوست ، همه را آماده و مهیا برای جانبازی در مقابل معبود کرد و حاضر به اسارت اهل بیت و شهادت فرزند خردسال و قطعه قطعه شدن بدن های پاک و مطهر عزیزانش شد ، یعنی این که بهترین نشانه ی خداپرستی این است که آن چه را از همه بهتر دوست دارید ، در راه خدا بدهید و من امروز این احساس را کرده ام ، این نهضت ما از همه طرف مورد تهاجم بیگانگان است ، دفاع امری واجب است . امروز عراق به نمایندگی از طرف آمریکا به ما حمله کرده است و می خواهد از ما برای آمریکا بیعت بگیرد .( هیهات ، اگر حسین (ع) در عاشورا با یزید بیعت میکرد)، ما هم امروز بیعت می کردیم . او این مسائل را با جانبازی خودش ثابت کرد ، جان بدون روح اسلامی چه ارزشی دارد . آنان که از جهاد سر باز می زنند آیا نمی میرند ؟ تاریخ در مورد آن ها چه قضاوت خواهد کرد و در مورد ما چه ؟ و این چه انگیزه ای دارد و این پاداش را چه کسی می تواند بدهد ؟ من در این جا شاهد دوستان و هم رزمان که از دورترین نقاط کشور بدون هیچ گونه چشم داشت مادی سنگر مدرسه و معلمی و هر کار دیگری داشته اند رها کرده اند و این طور با اخلاص آماده ی جهاد هستند . شب را مانند سربازان صدر اسلام می گذرانند و روز را مانند علی (ع) در میدان های جنگ . شما بنشینید و قضاوت کنید ، این طرف جبهه کیست و آن طرف جبهه کیست ؟ اگر شما بیایید به سنگر های مجاهدان ایرانی صدای دعاهای کمیل ، توسل ، راز و نیاز و مناجات به درگاه باریتعالی می گذرانند و با روحیه ای پر از صداقت نسبت به یکدیگر انجام می دهند . اما بر عکس آن طرف جبهه گروهی از انسان های خار و ذلیل و مزدور شب را در پستی و پلیدی و خودکامگی این دنیا بسر می برند . خدایا چه بسا در این بهار آزادی که به هر طرف تفکر می کنم ، تو را می بینم و هر لحظه ای که باد وزیدن کند بوی مطهر شهدا ، شهدایی که با ما بودند عزیزانی و برادرانی که در میدان های رزم به خون خود ؟؟؟ و بدن های پاکشان به عنوان هدیه در خوزستان به امانت گذاشتند. 🆔 @laleha_lori_kerman
شهید شهدوست شمس الدینی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷☘🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌱🇮🇷🍃🇮🇷 مرداد ماه سال ۱۳۴۳ در خانه محقر و عشایری مصیب کودکی به دنیا آمد که نامش را شهدوست نهادند، دوران کودکی را به همراه خانواده پنج نفره با مشکلات زندگی عشایری پشت سرگذاشت و در چهار سالگی مادرش را از دست داد. پدرش در سن شش سالگی او را به مکتب خانه فرستاد تا خلاء درس و مدرسه که ارمغان حکومت شاهنشاهی برای کودکان عشایر بود، خلل کمتری در پیشرفت شهدوست داشته باشد. فراگیری قرآن، پیشاپیش باعث انس او به قرآن تا پایان عمرش گردید. شهدوست دوشادوش پدر او را در زندگی عشایری یاری می­کرد تا اینکه با شروع جنگ تحمیلی و غائله کردستان، روح بی­قرارش او را به این مناطق کشاند و سرانجام در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۹ در مصاف با گروه­های ضد انقلاب در منطقه پیرانشهر پس از تحمل شکنجه­ هایی که آثار آن بر بدنش پیدا بود به فیض عظمای شهادت نائل آمد و اولین شهیدی بود که در روستای گنجان آرمید. @Mapsh66 @laleha_lori_kerman
ماجرای حضور غواص مسن در عملیات والفجر 8 محمود حاجی‌زاده از رزمندگان لشکر 41 ثارالله روایت می‌کند:نزدیک عملیات والفجر8 یک روز حاج احمد امینی از فرماندهان گردان‌های لشکر 41 ثارالله،پرسنل را در شهرک نورد پشت سنگر واحد تخریب جمع کرد. همه روی زمین نشستیم. کمی از سختی عملیاتی که پیش رو داشتیم، صحبت کرد و بعد گفت:«منطقه عملیاتی حساس و سخت است. من مجبورم افرادی را همراه خود ببرم که صددرصد به آنها اطمینان دارم. اطمینان دارم که می‌توانند این سختی‌ها را تحمل کنند. اگرچه همه چیز دست خداست، ولی من هم مسئولیتی دارم.وظیفه‌ای دارم که باید به آن عمل کنم. افرادی را که از صف خارج می‌کنم، می‌توانند به گردان‌های دیگر بروند. همه شما را می‌پذیرند و می‌توانید با قایق به عملیات بیایید.» وقتی سخنانش تمام شد،نیروهایی را که در آموزش ضعیف نشان داده بودند یا احساس می‌کرد ضعیف یا سیگاری هستند یا سن و سالی از آنها گذشته، از بقیه جدا کرد. یکی از این افراد «قباد شمس‌الدینی» بود. پیرمرد 68 ساله‌ای که به حاج احمد عشق می‌ورزید. قباد با ناراحتی بلند شد و در گوشه‌ای ایستاد. وقتی کار حاج احمد تمام شد، به قصد خداحافظی به سوی افرادی که جدا کرده بود رفت. ناگهان قباد گریه کنان گفت:«حاج احمد امینی! الآن زن و بچه من در جایی زندگی می‌کنند که اطراف آنها غیر از حیوانات وحشی چیز دیگری نیست و من آنها را در بیابان رها نکرده‌ام که تو دست مرا بگیری و از گردان کنار بگذاری. تمام سختی‌ها را تحمل کردم. با وجود سن و سال زیاد شنا یاد گرفتم. برای شب عملیات غواصی آموختم . هیچ کس حاضر نیست یک شب زن و بچه‌اش جایی بخوابند که زن و بچه من می‌خوابند. اگر کسی حاضر شد برای همیشه جنگ را رها می‌کنم.» حاج احمد دست قباد را گرفت. صورت او را بوسید و در حالی که عذرخواهی می‌کرد، گفت:«من درباره شما اشتباه کردم. شما بنشینید سرجایتان، قطعاً شما به اندازه تمام این گردان توانایی دارید.» قباد در این عملیات به شهادت رسید. منبع: تبیان @Mapsh66 @laleha_lori_kerman
کلیپی از شهدای گنجان روستای نمونه کشوری http://www.aparat.com/v/nbNJy
📣فراخوان شناسایی مروجان کتاب دفاع مقدس 📚هفدهمین دوره جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس ⏳مهلت ارسال اطلاعات اولیه: 22 آبان 1396 🆔 @hdbooks «کارگروه ترویج کتاب دفاع مقدس» هفدهمین دوره «جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس»، با هدف شناسایی، انتخاب و معرفی مراکز و افراد فعال در امور کتابخانه‌ای و رسانه‌ای کتاب دفاع مقدس، در شش گروه زیر، فعالیت خود را آغاز کرده است: 1️⃣ کتابخانه نمونه دفاع مقدس 2️⃣ رسانه نمونه کتاب دفاع مقدس 3️⃣ کتابدار نمونه دفاع مقدس 4️⃣ خبرنگار نمونه کتاب دفاع مقدس 5️⃣ کتابشناس نمونه دفاع مقدس 6️⃣ فعال فرهنگی نمونه حوزه کتاب دفاع مقدس از علاقمندان و ذینفعان دعوت می‌شود چنانچه طی سالهای 1393 و 1394 فعالیتی در این شش محور داشته‌اند، برای ثبت نام در این برنامه، اطلاعات اولیه خود را در پنج ردیف «نام و نام خانوادگی»، «کد ملی»، «شماره همراه»، «تلفن ثابت» و انتخاب «نوع فعالیت (یک یا چند مورد فوق)» به شماره همراه و یا به پست الکترونیک کارگروه ارسال نمایند. شایان ذکر است پس از اخذ اطلاعات اولیه، برای دریافت موارد تکمیلی، با شرکت‌کنندگان تماس گرفته خواهد شد. 📱شماره همراه: 09107650121 📭 پست الکترونیک: hdbooks.ir@gmail.com ⏳مهلت ارسال اطلاعات اولیه: 22 آبان 1396 🆔 کانال تلگرام: @hdbooks 💎 تعاریف: 🔹 کتابخانه دفاع مقدس مرکزی کتابخانه‌ای، که بخش خاصی از فعالیت مجموعه‌سازی خود را به گردآوری و سازمان‌دهی و اطلاع‌رسانی کتاب دفاع مقدس اختصاص داده است. 🔹 رسانه کتاب دفاع مقدس رسانه‌ای، اعم از خبرگزاری‌ها، مطبوعات، مراکز رادیویی و تلویزیونی، وبلاگ‌ها، وب‌سایت‌ها، کانال‌های شبکه‌های اجتماعی و نظایر اینها، که بخش خاصی از فعالیت رسمی خود را به ترویج کتاب دفاع مقدس اختصاص داده است. 🔹 کتابدار دفاع مقدس کسی که در یک کتابخانه (حتی کتابخانه غیر تخصصی دفاع مقدس) شاغل است و بخشی از فعالیت حرفه‌ای خود را به کتابداری و اطلاع‌رسانی کتاب دفاع مقدس اختصاص داده است. 🔹 خبرنگار کتاب دفاع مقدس کسی که در یک رسانه رسمی (حتی رسانه غیر تخصصی دفاع مقدس)، به عنوان خبرنگار شاغل است و بخشی از فعالیت حرفه‌ای خود را به نشر اخبار و گزارش‌ها، پیرامون کتاب و فرهنگ کتابخوانی دفاع مقدس اختصاص داده است. 🔹 کتابشناس دفاع مقدس کسی که کتابدار و خبرنگار نیست اما بخشی از فعالیت حرفه‌ای خود را، به معرفی کتابهای دفاع مقدس، در قالب کتاب‌شناسی‌های منتشره، بانکهای اطلاعاتی برخط، راهنماهای مطالعاتی و رسانه‌های مجازی (وبلاگ‌ها، وب‌سایتها و شبکه‌های اجتماعی) اختصاص داده و یا در برنامه‌های کتابخوانی، نشست‌ها و رونمایی‌ها به معرفی و تحلیل کتاب دفاع مقدس پرداخته است. 🔹 فعال فرهنگی حوزه کتاب دفاع مقدس کسی که برای ترویج فرهنگ کتابخوانی در حوزه دفاع مقدس، به عنوان فعال فرهنگی و خیّر اجتماعی، در اموری همچون: اهدای کتاب، کتابفروشی، تأسیس کتابخانه، احداث کتابخانه تهیه‌کنندگی و اجرای برنامه‌های ترویجی کتاب (مثل جشنواره‌ها، مسابقات، نمایشگاه‌های موسمی، نشست‌ها و رونمایی‌ها) و نظایر اینها، فعالیت داشته است. 🆔 @hdbooks
شهید زندگی نامه : مردادماه سال ۱۳۴۳درخانه ای محقر وعشایری مصیب کودکی به دنیا امدکه نامش را شهدوست نهادند. شهدوست درچهارسالگی ازنعمت مادر محروم شد. او دوشادوش پدر، او را در امور زندگی یاری می کرد. تا اینکه با شروع جنگ تحمیلی وغائله کردستان،روح بی قرارش او را به این منطقه رساند و سرانجام بیست شش دی ماه ۱۳۵۹ درمصاف با گروههای ضدانقلاب در منطقه پیرانشهر پس از تحمل شکنجه های که اثار ان بر بدنش پیدا بود. به فیض عظمای شهادت نائل امد.و اولین شهیدی بود که در روستای گنجان ارمید. : شهدوست سواد کافی برای خواندن و نوشتن نداشت ولی ساعتی از امام خمینی ( ره ) صحبت می کرد او ادبیات ولایت مداری و ولایت پذیری را خوب درک کرده بود سربازی او با تمام و کمال و همراه بصیرت و آگاهی بود . پدر برای شهدوست نامه نوشت بود : وقتی بچه بودی مادرت به رحمت خدا رفت. من برایت هم مادر بودم و هم پدر ، چه شبها که برایت خواب بیداری کشیدم ، چه رنجها که برایت به جان خریدم . تو ارزان به دست من نیامده ای و کسی را غیر تو من ندارم تمنا می کنم هر چه زود تر بر گرد . خیلی چشم براهم . می دانستم شهدوست کسی نیست که از این جملات به راحتی بگذرد برایم مهم بود نظرش چیست ؟ ازش پرسیدم چه کاری می خواهی بکنی ؟ ایا برمی گردی ؟ هنوز حرفم تمام نشده بود محکم گفت هرگز با دستش به طرف کربلا اشاره کرد می گفت راه ما به این طرف است . نه نه من راهم را انخاب کرده ام حتما به این طرف خدا ، هم رفت . مدتی که مهاباد بودیم شهید شبستری از فرصت استفاده کرد یک کلاس سواد آموزی برای بچه ها راه انداخت . شهدوست یکی از سواد آموزان پر و پا قرص او بود . او به محض اینکه حروف را شناخت اینگونه تمرین می کرد . سلام بر امام خمینی ، رهبر عزیزم تمرین روزهای بعد شهدوست : سلام بر نخست وزیر محبوب شهید رجایی عزیز و در ادامه مرگ بر بنی صدر . مرگ بر مخالفین امام شهدوست آخرین فرزند خانواده بود و پدر ش به او علاقه فراوانی داشت به دلیل اینکه شهدوست در کودکی مادرش را از دست داده بود برای او مادری هم کرده بود و رنج بیشتری برایش متحمل شده بود و وابستگی نسبت به به او با دیگر بچه ها مضاعف بود. برای همین وقتی شهدوست می خواست به جبهه برود مخالفت می کرد حتی بزرگان و ریش سفیدان و دوستان نزدیک شهدوست که روی او تاثیر گذار بودند را واسطه کرد تا شهدوست را متقاعد کنند جبهه نرود ، فایده نداشت . او فقط می گفت آنهایی که امروز در جبهه می جنگند و خون می دهند آنها هم دلسوز دارند ، پدر دارند ، زندگی دارند. @Mapsh66 @laleha_lori_kerman
معرفي دو سايت تخصصي درباره شهدا 1. پايگاه جامع ترویج فرهنگ ايثار و شهادت پايگاه جامع ترویج فرهنگ ايثار و شهادت در هفتم تير ماه سال 1384 با هدف انعكاس تمامي رويدادهاي فرهنگي ايثار و شهادت در سطح جامعه و اطلاع‌رساني فرهنگي و همچنين ايجاد بانك اطلاعات فرهنگي هنري، ادبي و مستند ايثار و شهادت افتتاح گرديده و هم اكنون با بيش از 150000 صفحه متن در سه زبان، 20000 دقيقه صوت و بيش از 25000 قطعه عكس و در چهار زبان فارسي، عربي و انگليسي و اردو به فعاليتهاي فرهنگي خود ادامه مي‌‌دهد. شايان ذكر است روزانه بيش از 25000 كاربر از سايت بازديد مي‌نمايند. آدرس: http://navideshahed.com/ 2. سايت صبح گروه فرهنگی هاتف از سال 1378 و به منظور حفظ و انتشار فرهنگ ایثار و شهادت از طریق معرفی شهدای اسلام، از صدر اسلام تا كنون شروع به فعالیت نموده است. در اين سايت به معرفي شهدا صدر اسلام، شهداي انقلاب اسلامي(شهداي تا بهمن 57، دفاع مقدس، ترورهاي منافقين، مدافع حرم و... )، شهداي جهان اسلام (كشورهاي لبنان، افغانستان، عراق، سوريه و ...) و مطالب ديگر در رابطه با شهدا پرداخته است. آدرس: http://www.sobh.org/Default.aspx
شهید اسحاق شیخ حسینی مادرم عروسی من شهادت است و سفیر گلوله عقد مرا خوانده است. من در پوشش سرخي از خون با بارش نقل گلوله و در حجله سنگر، عروس شهادت را در آغوش خواهم کشید. 👇 🆔 @laleha_lori_kerman