فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدی که از آینده انقلاب خبر داد...
#شهید_سید_علی_اندرزگو
#بزودی_لشگر_شهداء
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada
🌹شهیدی که بعد از شهادتش برای فرزندانش همسر خوب پیدا میکرد... 🌹
#شهــــید_سیــــد_علی_اندرزگو
فرزندان شهید میگفتند:
ما بهرهای از پدر نبردیم، خیلی کوچک بودم که ایشان شهید شد و
زیاد از او بهعنوان پدر بهرهای نبردیم ولی بهعنوان یک شخصیت معنوی خیلی بهرهها بردیم که یکی از بهرهها را مادرمان تعریف کرد و گفت: "هر موقع برای شما خواستم خواستگاری بروم به خوابم میآمد و میگفت این مورد خوب و آن مورد بد است یعنی کاملاً به زندگی ما اشراف داشت، بدون اغراق دارم میگویم به خواب مادرم میآمد و می گفت: اینها مثلاً خانواده شهیدند، برو سراغشان و الحمدلله بهخاطر مشورتهایی که دادهاند زندگیمان خوب است و همه از زندگی راضی هستیم".
شهید اندرزگو ولادت و شهادتش مصادف با شهادت امیرالمومنین (ع) بود٬ اسمش هم سید علی بود
#بزودی_لشگر_شهداء
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada
🌹شهیدی که از آینده ی انقلاب خبر داد🌹
#شهید_سید_علی_اندرزگو
همسر شهید می گفت:
به خدا هر کس دست از آقا بکشد ضرر کرده است.
این چیزی است که شهید اندرزگو به من گفت.
کارتر با زنش به ایران می آمد؛ بعد این،شهید، نشسته بود داشت نگاه می کرد....
گفتم: آقا هیچ کاری نکردی برای این؟؟!
گفتی ۶ ماه می خواهم زحمت بکشم و پهلوی را از بین ببرم پس چی شد؟!آمریکایی ها آمدند داخل ایران،نجات پیدا نمی کنیم...
گفت: پهلوی یا به دست من و یا با خون من از بین می رود..
بعد از آتش قلیان، یک زغال سرخ را روی دستش گذاشت..
گفت ببین مردم دینشان در آخرالزمان مثل این زغالی می ماند که در دست دارم..
قشنگ کف دستش بود..گفتم: آقا دستت نمی سوزد؟!
گفت: بدنم به آتش جهنم می سوزد...
گفت: ۲ سال اول انقلاب همه ی ملت ایران مورد امتحان قرارمی گیرند بعد از ۲ سال سید علی نامی می آید و رئیس جمهور می شود.!!!
بعد من گفتم: خب سید علی خودت هستی دیگر..!
خودت میخواهی رئیس جمهور شوی..
گفت: نه...
من آن موقع نیستم... فرد دیگری می آید ورئیس جمهور می شود...
بعد چند سال که بگذرد آقا امام زمان(عج) ظهور می کنند...
زمانی که آقا رئیس جمهور شد بچه ها این خاطره را برایشان گفتند...
#بزودی_لشگر_شهداء
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada
🌹شهیدی که امداد امام زمان (علیهالسلام) نصیبش شد...🌹
#شهید_سید_علی_اندرزگو
این خاطره را شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو برای آزاده و شهید حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی نقل کردهاند:
یک بار مجبور شدیم به صورت قاچاقی از طریق مشهد به افغانستان برویم. بین راه رودخانه وسیع و عمیقی وجود داشت که ما خبر نداشتیم. آب موج میزد بر سر ما و من دیدم با زن و بچه نمیتوانم عبور کنم...
راه بر گشت هم نبود، چون همه جا در ایران دنبال من بودند. همان جا متوسل به وجود آقا امام زمان- عجل الله فرجه- شدیم. نمیدانم چه طور توسل پیدا کردیم...
گفتیم: «آقا! این زن و بچه توی این بیابان غربت امشب در نمانند، آقا! اگر من مقصرم اینها تقصیری ندارند.»...
در همان وقت اسب سواری رسید و از ما سوال کرد این جا چه میکنید؟ گفتم میخواهیم از آب عبور کنیم. بچه را بلند کرد و در سینهی خودش گرفت. من پشت سر او، خانم هم پشت سر من سوار شد. ایشان با اسب زدند به آب؛ در حالی که اسب شنا میکرد راه نمیرفت. آن طرف آب ما را گذاشتند زمین و تشریف بردند...
من سجدهی شکری به جا آوردم و درهمان حال گفتم بهتر است از او بیشتر تشکر کنم. از سجده بر خاستم دیدم اسب سوار نیست و رفته است. در همین حال به خودم گفتم لباسهایمان را دربیاوریم تا خشک شود. نگاه کردیم دیدیم به لباسهایمان یک قطره آب هم نپاشیده ! به کفش و لباس و چادر همسرم نگاه کردم دیدم خشک است. دو مرتبه بر سجدهی شکر افتادم و حالت خاصی به من دست داد...
#بزودی_لشگر_شهدا
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada