🌹شهیدی که امداد امام زمان (علیهالسلام) نصیبش شد...🌹
#شهید_سید_علی_اندرزگو
این خاطره را شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو برای آزاده و شهید حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی نقل کردهاند:
یک بار مجبور شدیم به صورت قاچاقی از طریق مشهد به افغانستان برویم. بین راه رودخانه وسیع و عمیقی وجود داشت که ما خبر نداشتیم. آب موج میزد بر سر ما و من دیدم با زن و بچه نمیتوانم عبور کنم...
راه بر گشت هم نبود، چون همه جا در ایران دنبال من بودند. همان جا متوسل به وجود آقا امام زمان- عجل الله فرجه- شدیم. نمیدانم چه طور توسل پیدا کردیم...
گفتیم: «آقا! این زن و بچه توی این بیابان غربت امشب در نمانند، آقا! اگر من مقصرم اینها تقصیری ندارند.»...
در همان وقت اسب سواری رسید و از ما سوال کرد این جا چه میکنید؟ گفتم میخواهیم از آب عبور کنیم. بچه را بلند کرد و در سینهی خودش گرفت. من پشت سر او، خانم هم پشت سر من سوار شد. ایشان با اسب زدند به آب؛ در حالی که اسب شنا میکرد راه نمیرفت. آن طرف آب ما را گذاشتند زمین و تشریف بردند...
من سجدهی شکری به جا آوردم و درهمان حال گفتم بهتر است از او بیشتر تشکر کنم. از سجده بر خاستم دیدم اسب سوار نیست و رفته است. در همین حال به خودم گفتم لباسهایمان را دربیاوریم تا خشک شود. نگاه کردیم دیدیم به لباسهایمان یک قطره آب هم نپاشیده ! به کفش و لباس و چادر همسرم نگاه کردم دیدم خشک است. دو مرتبه بر سجدهی شکر افتادم و حالت خاصی به من دست داد...
#بزودی_لشگر_شهدا
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada
🌹شهیدی که با باز شدن راه کربلا٬ خبر بازگشتش را داد...🌹
#شهید_علیرضا_کریمی
مادرش تعریف میکرد:
چهار ساله بود ...
مریضی سختی گرفت ...
پزشکان جوابش کردند ...
گفتند : این بچه زنده نمی ماند !
پدرش او را نذر آقا اباالفضل (ع) کرد . به نیت آقا به فقرا غذا می داد . تا اینکه به طرز معجزه آسایی این فرزند شفا یافت !
هر چه بزرگتر میشد ارادت قلبی این پسر به قمر بنی هاشم بیشتر میشد ...
تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت !در جبهه انقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد ...
خوشحال بود که به عاشقان اربابش خدمت می کند ...
علیرضا کریمی شانزده سال بیشتر نداشت.
آخرین باری که به جبهه می رفت گفت : راه کربــــــــــــــلا که باز شد برمیـــــگردم !شانزده سال بعد پیکرش بازگشت . همان روزی که اولین کاروان به طور رســــمی به سوی کربـــــــــــــــلا می رفت !!!آمده بود به خواب مسئول تفحص ، گفته بود :زمانش رسیده که من برگـــردم !!! مــــــحل حضورپیکرش را گفته بود !!عجیب بود...
#بزودی_لشگر_شهدا
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada
🌹شهیدی که عطرش با عطرهای دنیایی فرق داشت... 🌹
#شهید_حسینعلی_اکبری
بوی عطـــــــر عجیبی داشت!
نام عطر را كه می پرسیدیم جواب سر بالا می داد ...
شهید كه شد تو وصیت نامش نوشته بود :
به خدا قسم هیچگاه به خودم عطر نزدم ...
هر وقت خواستم معطر شم از ته دل می گفتم :
الســــــلام علیك یا ابا عبدالله الحسین (ع)...
#بزودی_لشگر_شهدا
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada
14.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم لحظه آسمانی شدن زنده یاد سرتیپ فناخسرو در محل شهادت و معراج دو فرزند شهیدش که در حال سخنرانی جان به جان آفرین تسلیم کرد .
🌹 مبارزه مردانی بدون سر، در جنگ ۳۳ روزه حزب الله🌹
با پایان یافتن تجاوز رژیم صهیونیستی که با شکست نیروهای زبده این رژیم همراه بود و بعد از سؤال و جواب از افسران میدانی، 300 تن از سربازان اسرائیلی شرکتکننده در نبردهای بنت جبیل، الخیام، یعترون و مارون الرأس که از نیروهای یگان ایگور و گولانی بودند برای معالجه راهی مراکز درمانی اروپا شدند...
این افراد مطالب عجیبی را به روزنامهها گفته بودند و فرماندهان آنها مورد سرزنش واقع شده بودند...
چرا که گفته می شد آنها مسئول دیوانگی و جنون این سربازان شدهاند...
در مصاحبه شبکه صهیونیستی با افسران اسرائیلی:
سرباز اسرائیل، دانی:
ما میدیدیم اشباحی با ما میجنگند...
مجری: چگونه؟ می توانی توضیح بدهی؟
دانی: بارها به فرماندهان گفتم که این مسئله واقعیت دارد ولی آنها ما را به مصرف مواد مخدر و قرصهای روانگردان محکوم کرده و برای صحت این موضوع، معاینه های پزشکی بسیاری بر روی ما انجام میدادند...
مجری: دانی تو میدانی که اشباح وجود خارجی ندارد، میتوانی درباره توان استتار و خیزش رزمندگان حزبالله برایمان توضیح بدهی؟ سخن گفتن از این اشباح غیرمنطقی به نظر میرسد!!
دانی:من مطمئنم که آنها شبح بودند، چرا که آنها در آسمان پرواز میکردند...!!!
با این گفته دانی، مجری و برخی از حاضران میخندند و مجری رو به سرباز دیگری به نام راقی کرده و می گوید: تو در گزارشت گفتی که مبارزانی بدون سر دیدهای؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟!
راقی : تنها من آنها را ندیدهام ...
تمام افراد یگان من این صحنه را رؤیت کردهاند..!!
مجری : با دیدن آنها چه کار کردید؟
راقی: فرار کردیم...
مجری: آیا این امور به خاطر ترس، اضطراب و پریشانی میدان نبرد نبوده است؟
راقی: باید به شما بگویم نه تنها من که تمامی سربازان دیدند که مبارزانی بدون سر به ما حمله میکنند...
دانی، راقی و دیگر افراد مجموعه آنها برای خارج ساختن تصاویر مهاجمان بی سر از اذهانشان راهی درمانگاههای فرانسه و سوئیس شدند...
برگرفته از کتاب وعد صادق
#بزودی_لشگر_شهدا
#نگاه_شهدا_را_به_خود_جلب_کنیم
🕊 @lashgareshohada
"بزودی لشگر شهدا":
📲| خبرنگار افتخاری لشگرشهداء باشید
شما می توانید معجزات و کرامات شهدا را با موبایل خود ضبط کرده و برای ما به آی دی زیر ارسال نمایید تا با نام خودتان منتشر شود:
@soobhegharib