لشکرصاحبالزمانعج
شـهـیــ🌹ــد گـمـنـــام ••●❥🍂✦🍂❥●•• 🎤 سید رضا نریمانی 🌹 شهید گمنام 😭👌 بسیـــار زیبــا #پیشنهاد_دانل
شـهـیــ🌹ــد گـمـنـــام
••●❥🍂✦🍂❥●••
قصـهی مـادری تنهـا
که دلـش خــدایی تنگــه
هر دفعه شهید میارن
واسش انگار شبـــ جنگه
مادری که همه دنیاش
عکس بچـــهاش با تفنگه
هـر کـی رو میبینـه
میگه پسرم خیلی قشنگه
😭😭😭
#اللهم_ارزقنا_شهادة_فی_سبیلک
••●❥🍂💔✦💔🍂❥●••
@Lashkar_sahebazzaman
#با_کاروان_اسرا
✨❖ روایت هفدهم
در مسیـر شــام
⑩ دعوات
🔻مأموران چون به نزدیک «دعوات» رسیدند، نامهای به والی آنجا نوشته که: ما سر حسین را با خود آوردهایم.
او چون بر مضمون نامه آگاه شد، دستور داد تا در بوقها و کرناها بدمند و خود نیز برای استقبال از شهر بیرون آمد، سپس سر مقدس امام را بر نیزه زده و از دروازهای که آن را اربعین مینامیدند وارد نموده و در یکی از میدانهای شهر آن سر مطهر را از ظهر تا عصر در معرض تماشای مردم قرار دادند، در این شهر نیز گروهی گریان بودند و جماعتی شادی میکردند و میگفتند: این سر خارجی است که بر یزید خروج کرده است!
↫ پس شب در آنجا ماندند، و صبح به طرف «حلب» حرکت کردند. علی بن الحسین ؏ در آن هنگام گریست و این شعر را خواند:
«ای کاش میدانستم که شخص خردمندی هست که در ظلمتها بیتوته کند و از سختیهای زمان زمزمه نماید؛ من فرزند امام هستم، چه شده است که حق من ضایع شود بین این گروه کفار»¹
⑪ حلب
🔻در سمت غربی «حلب» کوهی است که آن را «جبل جوشن» مینامند و از آن مس استخراج کرده و به سایر شهرها میفرستادند، و گویند از آن هنگام که خاندان و اهل بیت حسین بن علی ؏ را بدانجا عبور افتاد، آن معدن از بین رفت، زیرا یکی از همسران امام حسین ؏ در دامنه ان کوه، فرزند خود را سقط کرد.
↫ نوشتهاند که: او از اهالی آن معدن آب و نان خواست ولی آنان مضایقه کرده و دشنام دادند! او آنان را نفرین کرد و پس از آن دیگر کسی از آن کوه سود نبرد. و در قسمت جنوب آن کوه، موضعی است که آن را «مشهد السقط» و «مسجد الدکَه» مینامند، و نام آن فرزند سقط شده، محسن بن حسین ؏ است.²
📚 منابع:
۱. الدمعة الساکبة ۵/۶۵
۲. قمقام زخار ۲/۵۴۹
••●✦✧✦✧✦●••
#در_مسیـر_شـام 😭
اصلا رقیه نـــه....
مثلا دختر خودت
یک شب میان کوچه بخوابد...
چه میشود؟!
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#الهی_بحق_زینب_الکبری
#عجل_لولیک_الفرج
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
•✦✨ کلام الله ✨✦•
❖✨﷽✨❖
💠 موعظه همیشگی #امام_سجاد ؏
❥✦ امام سجاد ؏، هــر جمعه، تو مسجد النبى، اين آيه رو براى مردم تلاوت مىفرمودند:
↯↻↯↻↯
🔰 سوره مبارکه آل عمران، آیه ﴿۳۰﴾
〖يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ〗
【به یاد آورید روزی را که، هر کس هر عملِ نیک و بدی انجام داده است، حاضر میبیند، در حالی که دوست دارد میان او و اعمال بدش فاصله زیادی باشد. خداوند شما را از نافرمانیِ خودش بر حذر میدارد، و در عین حال، خدا نسبت به همه بندگانش مهربان است】
⚠️ حواسمون رو بیشتر جمع کنیم...
یه روزی رو در پیش داریم که
❌«تَجِدُ... ما عَمِلَتْ... مُحْضَراً»❌
هر عملی انجام دادیم، خـودِ عمل رو جلومون حاضر میکنند...
دقّت کنیم
📛 فیلمش رو برامون نمیذارن، بلکه خودِ عمل رو جلومون حاضر میکنند...
👈 هـــر عملی انجام دادیم، جلومون حاضر میشه...
😰😥 حالا فکر کنیم ببینیم چه اعمالی انجام دادیم که از حاضر شدنِ دوبارهاش خجالت میکشیم..
🔰 و در ادامه دنباله آیه میفرماید:
اونوقت آرزو نمیکنیم کاش اون اعمالِ بد نابود بشه، چون نابودشدنی و از بین رفتنی نیست...
❗فقط آرزو میکنیم کاش با این اعمالِ بد، فاصله داشتیم...
❌ که این هم نشدنیه
👈 چون فاصله رو باید تو این دنیا بگیریم.
✔ تو این دنیا به هــر اندازه از عمل بدی دور شدیم، و فاصله گرفتیم، قیامت هم به همون اندازه از اون عملِ بد دور هستیم...
🔰 آخرِ آیه هم میفرماید:
⚠️ حذر کنید
📛 بترسید
👈 به فکر خودتون باشید
😔 انقدر بی خیال نباشید ➣●•
#ڪلام_الله
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
@Lashkar_sahebazzaman
❖✨ امام صادق عليه السلام فرمودند:
【افرادی که زیاد گریه کردند پنج نفر بودند: حضرت آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر رسول خدا (ص) و امام سجاد علیه السلام ...
که امام سجاد ؏ بیست یا چهل سال گریه کرد】
📚 بحار الانوار ۸۲ : ۸۶
✦_✨_✦_✨_✦
گریه صبح و مسائت...
ز دل زینبـــــ بود
علت اشڪ مدام تو...
غـم زینبـــــــ بود
#حدیث_روز
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
❖✨ امام صادق عليه السلام فرمودند: 【افرادی که زیاد گریه کردند پنج نفر بودند: حضرت آدم، یعقوب، یوسف،
❖✨ ﷽ ✨❖
😭 یعقوبـــ کــربلا...
✦_✨_✦_✨_✦
یعقوبــ کـربلا چه قدر گریه میکنی
از صبح زود تا به سحر گریه میکنی
یعقوب را که غصهی یوسف
شکستـه کرد
داری برای چنــد نفــر گریه میکنی
وقتی که چشمهات میافتدبه معجری
حق داری ای عزیز اگر گریه میکنی
این طفل را به جان خودت آب دادهاند
دیگر چرا میــان گــذر گریه میکنی
از صبح تا غروبــ فقط نیـزه میزدند
داری به قتـل صبـر پدر گریه میکنی
#غریبــــ_آقام... 😭😭
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
🏴 یا اَبَاالحَسَنِ یاعَلِیَّ بنَ الحُسَیـنِ
یا زَیـنَ العـابـِـدینَ یَابنَ رَسـوُلِ اللهِ
یاحُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یاسَیِدَناوَمَولانا
اِنا تَوَجَّهـنـا وَستَشفَعـنـا وَ تَوَسَّلـنـا
بِکَ اِلیَاللهِ وَقَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
یا وَجیهـاً عِند َاللهِ اِشفـَع لَنا عِندَ الله
#الهی_بحق_زینب_الکبری
#عجل_لولیک_الفرج
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
#با_کاروان_اسرا
✨❖ روایت هجدهم
#در_مسیـر_شـام
⑫ قنسرین
🔻 مأموران ابن زیاد، بهمراه سر امام حسین ؏ در منزلی به نام «قنسرین» فرود آمدند، راهب در دیر خود، آن سر مقدس را دید که نوری از آن ساطع است پس به نزد آن لشکر و نگاهبانان آمده و گفت: از کجا آمدهاید؟ گفتند: از عراق، با حسین جنگ کردهایم!
💠 راهب گفت: با پسر دختر پیغمبر و فرزند پسر عم رسول و پیغمبر خودتان؟ گفتند: آری! گفت: وای بر شما! اگر عسیی بن مریم را فرزندی بود ما او را برچشمان خود مینشاندیم!¹
↫ راهب به نزد حاملان سر آمد و ده هزار درهم به آنان داد و آن سر مقدس را گرفت و به صومعه برد، پس صدائی شنید که هاتفی میگفت: خوشا به حال تو! و خوشا به حال آنکه حرمت این سر را شناخت.
💠 راهب سر برداشت و گفت: یا رب! بحق عیسی، این سر مقدس را اجازه فرما که با من سخن بگوید:
✨ در این هنگام آن سر مقدس به سخن آمده فرمود: ای راهب! چه میخواهی؟!
💠 راهب گفت: تو کیستی؟!
✨ آن سر مقدس فرمود: «انا ابن محمد المصطفی و انا ابن علی المرتضی و انا ابن فاطمة الزهراء، انا المقتول بکربلا، انا المظلوم، انا العطشان!» و بعد از این جملات سکوت کرد.
💠 آن راهب صورت بر صورت آن حضرت نهاد و گفت: صورت از صورتت بر نمیدارم تا اینکه بگویی که شفیع من خواهی بود در روز قیامت.
✨ باز آن سر مقدس به سخن در آمد و گفت: به دین جدَم محمد باز گرد.
💠 پس راهب گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انَ محمَد رسول الله» پس آن حضرت شفاعت او را قبول کرد.
چون آن گروه صبح کردند، آن سر مقدس را از راهب گرفته و حرکت کردند، و هنگامی که به میان وادی رسیدند دیدند که آن ده هزار درهم به سنگ مبدل شده است
«ماالله غافلا عما یعمل الظالمون» و بر جانب دیگر آیه «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» نفش گردیده است²
📚 منابع:
۱. صواعق المحرمة ۲۳۱
۲. بحار الانوار ۴۵/۳۰۳
••●✦✧✦✧✦●••
خبر دارم کہ سر از دیر نصرانی درآوردی
و عیسی را به آییـن مسلمـانی درآوردی
#الهی_بحق_زینب_الکبری
#عجل_لولیک_الفرج
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
#با_کاروان_اسرا ✨❖ روایت هجدهم #در_مسیـر_شـام ⑫ قنسرین 🔻 مأموران ابن زیاد، بهمراه سر ام
❖✨ ﷽ ✨❖
بـخـتـش بـلـنـــــد ...
هر که پریشــان این سر است
✦_✨_✦_✨_✦
خبر دارم که سر از دیر نصرانی درآوردی
و عیـسی را به آییـن مسلمـانی درآوردی
#در_مسیـر_شـام
#یالیتناکنامعکم
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
•✦✨ کلام الله ✨✦•
❖✨ ﷽ ✨❖
صورتش سیاه بود...
اما... بختـش... سـفـیـــــــد...
چون اهل تــقـــوا بود...
↯↻↯↻↯
🔰 سوره مبارکه حجرات، آیه ﴿۱۳﴾
〖إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاكُمْ〗
【همانا گرامىترين شما نزد خدا، با تقواترين شماست】
⇩ جَون حالا تقریبا نود سال عمر داشت...
از وقتی یادش میآمد خوشبختــــ و شـــاد زیسته بود...
خوشبخت بود چون امیرمؤمنان او را خریده بود و به ابوذر بخشیده بود، بعد از شهادت ابوذر، به مدینه برگشت و غلام خانهی حضرت دلبرش، علی ؏ شد، و بعد در خدمت امام حسن ؏، و بعد در خدمت امام حسین ؏ بود...
روز عاشورا با اینکه مولا به او اجازه رفتن از کربلا را داده بود، عرضه داشت: به خدا سوگند مىدانم بويم ناخوشايند، حَسَبم ناچيز و چهرهام سياه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بويم خوش و حَسَبم شريف و سيمايم سفيد گردد.
مولا رخصتش دادند و بعد از جنگی نمایان، بر پیکر مطهرش حاضر شدند و فرمودند:
『خدايا چهره او را سفيد گردان، و بوى او را خوش گردان، و او را با ابرار محشور كن و بين او و محمد و آل محمد در بهشت آشنايى برقرار ساز』
از امام سجاد ؏ نقل شده است: آنگاه كه جمعى براى دفن شهيدان كربلا حاضر شدند، پيكر جون را در حالى يافتند كه با گذشت چند روز بوى بسيار خوشى از آن به مشام مىرسيد...
#ڪلام_الله
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
❖✨ امام صادق علیه السلام فرمودند: 『هر كس پياده به نزد قبر حسين عليه السلام بيايد، خداوند براى هر قد
❖✨﷽✨❖
❃اربعیـ(حــ(پاےپیاده)ــرم)ـن❃
••●❥🍂✦🍂❥●••
دل من سخـــتــــ هوای حـــرمت را دارد...
که بگیرم تسبیح ...
بنشینم یک گوشه دنــج حـــرم
بشمارم یکیک ...
و بگویم از دلــ💔ـــ ...
من همان عاشق دلخستهی خونین جگرم
من همان بندهی بــیلــایــق آشفتــه ســـرم...
😔😔😔
دل من یک سجاده از عطر خدا میخواهد ...
که بیندازد در صحــن حــــرم
دو رکعت عشق بخوانم آقــا
دل من میخواهد ...
دست در دست ضریح ...
گره اندازم و از عمق وجود ...
اشکهایم را جاری بکنم
تا که در سایهی امن حــــرمت
همه غمهای دلم را خالی بکنم
#ڪربلایم_نبری_میمیرم 💔😭😭
#اللهم_ارزقنا_زیارة_الحسین(ع)
••●❥🍂💔✦💔🍂❥●••
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
❖✨﷽✨❖ ❃اربعیـ(حــ(پاےپیاده)ــرم)ـن❃ ••●❥🍂✦🍂❥●•• دل من سخـــتــــ هوای حـــرمت را دارد... که بگیرم ت
√بذار بمونم آقا.mp3
7.65M
😭💔 اربــابــم... دریــابــم...
••●❥🍂✦🍂❥●••
🎤 سید رضا نریمانی
😭💔 بذار بمونم آقا...
#ادرکنی_یا_مولای 😭
#پیشنهاد_دانلود #التماس_دعا
••●❥🍂💔✦💔🍂❥●••
@Lashkar_sahebazzaman
#با_کاروان_اسرا
✨❖ روایت نوزدهم
در مسیـر شــام
⑬ معرة النعمان
🔻 چون حاملان سر به «معرة النعمان» رسیدند، اهالی آنجا به آنان خدمت کرده و خوراک و نوشیدنی در اختیار آنان قرار دادند و پاسی از روز را در آنجا ماندند و از آنجا رهسپار «شیزر» شدند.
⑭ شیزر
✧↫ چون به «شیزر» رسیدند، پیرمردی گفت: این سر که به آنان همراه است، سر حسین بن علی ؏ است. اهالی آنجا با هم سوگند خوردند که به هیچ روی، آنان را به منطقه خود راه ندهند، لذا آنان بدون آنکه در آنجا توقف کنند، به حرکت خود ادامه دادند تا به «کفر طالب» رسیدند.
⑮ کفر طالب
◥✧ اهالی آنجا نیز درها را به روی آنان بستند و حاملان آن سر مقدس، هر چه از آنان آب طلب کردند، گفتند: به شما آب نمیدهیم، چرا که حسین ؏ و اصحاب او را تشنه شهید کردهاید.
⑯ سیبور
پیرمردی از هواداران عثمان، مردان «سیبور» را گرد آورده و گفت: زینهار! فتنه مکنید، راه دهید تا مانند دیگر شهرها از اینجا بگذرند!
❥✦ جوانان امتناع کردند، پل ارتباطی آن منطقه را خراب کردند و سلاح بر گرفته آماه جنگ شدند. از طرفین تنی چند کشته شدند. ام کلثوم علیها السلام دعا نمود که خداوند ارزاق آنها را ارزان و آبشان را گوارا سازد و شر ستمگران را از آنان باز دارد.
از امام سجاد ؏ نقل شده که اشعاری را در «سیبور» خوانده است که از آن جمله این بیت است:
آل پیامبر بر شتران بی جهاز سوار شوند، و آل مروان سوار بر مرکبهای نجیب شوند ؟¹
⑰ حماة
از «سیبور» رهسپار «حماة» شدند، در آنجا نیز دروازهها را بر روی آنان بستند و از ورودشان به آنجا جلوگیری کردند.²
📚 منابع:
۱. الدمعة الساکبة ۵/۶۷
۲. قمقام زخار ۵۴۷
••●✦✧✦✧✦●••
و #در_مسیـر_شـام
امان از سر برافراشتهی علی اصغر
و امان از دل رُبـابـــــ...
😭😭😭😭😭
باز چشمش بہ ڪہ افتاد...
ڪہ غَش ڪرد رباب؟
باز هم آمده ایـن حرملهى وامـانـده
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#الهی_بحق_زینب_الکبری
#عجل_لولیک_الفرج
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
#با_کاروان_اسرا ✨❖ روایت نوزدهم در مسیـر شــام ⑬ معرة النعمان 🔻 چون حاملان سر به «معرة ال
❖✨ ﷽ ✨❖
😭امان از سر برافراشته ؏ـلی اصغر
✦_✨_✦_✨_✦
چقـَـدَر نیــزه بلند است، نیفتی پسرم
چنگِ این حرملهی پستـــ، نیفتی پسرم
با وجودیکه روی ناقـه و در زنجیــرم
دلم از دور به تو هستــ، نیفتی پسرم
هر طرف رفت سرتـــــ
دستـــــ به آن سو بردم
نیزهدار تو بُوَد مستــــ، نیفتی پسرم
در سفر شانه به شانه شدهای باعباس
به تـو حالا نرسد دستــ، نیفتی پسرم
کاش با روســری غـــارتی من قدری
روی نی دور تو میبست، نیفتی پسرم
#امان_از_دل_رباب 😭
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
#با_کاروان_اسرا
✨❖ روایت بیستم
در مسیـر شــام
⑱ حمص
❥✦ والی حمص را از ورود خود آگاه ساختند و از او خواستند تا به «حمص» وارد شوند، ولی در آنجا نیز با مقاومت مردم روبرو شدند، و با پرتاب سنگ از آنان پذیرایی کردند تا تنی چند از مأموران را کشتند. آنان مسیر خود را تغییر دادند تا از دروازه شرقی شهر در آیند! آن دروازه را نیز بستند و گفتند: «لا کفر بعد ایمان و لا ضلال بعد هدی» هرگز اجازه نخواهیم داد که سر مبارک امام ؏ را وارد این شهر کنید، و حاملان آن سر مقدس ار از آنجا دور کردند
⑲ بعلبک
✧↫ چون حاملان سر مقدس امام ؏ به «بلعبک» رسیدند، والی آنجا را از ورود خود باخبر ساختند، و او اهالی آنجا را به پیشواز فرستاد در حالی که پرچمهایی را با خود حمل میکردند و فرزندان خود را به تماشای اسیران آورده بودند!¹
💠 و در بحار آمده است که: ام کلثوم ؏ گفت: «خداوند عمران و آبادانی آنها را نابود و آب آنها را شیرین نگرداند و دست ستمگران را از سر آنها کوتاه نکند».
✨ چون علی بن الحسین ؏ این کلمات را شنید، گریست و فرمود:
«این، همان زمان است که شگفتیهایش از نظر بزرگان پایانپذیر نیست و مصائب آن نامشخص است؛ ای کاش میدانستم که مشغلههای زمان تا به کجا ما را به دنبال خود میکشاند و میبینی که ما او را به خود نمیکشانیم؛ ما را بر شتران عریان و بی جهاز در هر شهر و دیاری میگردانند و کسانی از دنبال، دارندگان مهار شتران را حمایت میکنند؛ گویا ما در میان آنان چون اسیران رومیان و گویا آنچه را پیامبر بیان فرموده است، نادرست بود!، وای بر شما، نسبت به رسول خدا کفران پیشه کردید و شمایان به گم کرده راهی میمانید که راهها را نمیشناسد»²
📚منابع:
۱. قمقام زخار ۵۵۰
۲. بحار الانوار ۴۵/۱۲۶
••●✦✧✦✧✦●••
#در_مسیـر_شـام 😭
آهـ...
اے قافله سالار زینب
از روی نیزه سـایهات افتاده بر سرم
ممنونم ای حسین که در فکر خواهری
😭😭😭😭😭
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#الهی_بحق_زینب_الکبری
#عجل_لولیک_الفرج
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
❖✨ ﷽ ✨❖ 🏴 قافله سالار من... ✦_✨_✦_✨_✦ از علقمـه به بعـد نخوابیدهام هنوز افتاده دست من علم لشکرت ح
❖✨ ﷽ ✨❖
😭 آهـ... نــازدانهی اربابـــ
✦_✨_✦_✨_✦
وقتی رقیــه را به ره شــام میزدند
دیدم حسین دست به دامان زینب است
#در_مسیـر_شـام 😭
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
•✦✨ کلام الله ✨✦•
❖✨﷽✨❖
کوله بار محرمم...
امانت دست خودت اربابـــ
↯↻↯↻↯
🔰 سوره مبارکه مائده، آیه ﴿۱۰۵﴾
〖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم〗
【ای كسانی كه ايمان آوردهايد!
به خودتان بپردازید، و مراقب خودتان باشيد】
⌛ به همین زودی... یک ماه محرم دیگه از عمر ما گذشت...
اگه از بازار پر رونق عزای حسین، دست پر برنگشتیم... لااقل دست خالی هم نیستیم...
اشک برای حسین ؏ ...
عزاداری برای حسین ؏ ...
هیئت رفتن برای حسین ؏ ...
آه کشیدن برای حسین ؏ ...
بهای زیادی دارن...
میبینی رفیق...
#الحمدلله دستت خالی نیستــــ
مراقب توشهات باش...
به سلامت به مقصد برسونش...
مبادا وسط راه، طوفان گناه و بادهای غفلت، کوله بار محرمت رو خالی کنن
#ڪلام_الله
#خداحافظ_محرم 😭
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
•✦✨ کلام الله ✨✦• ❖✨﷽✨❖ کوله بار محرمم... امانت دست خودت اربابـــ ↯↻↯↻↯ 🔰 سوره مبارکه مائده
😭 خداحافظ مـُـحـَـرَّم
✦_✨_✦_✨_✦
مُحَرَّم به پایان رسید
یڪ ماه با لباس مشکی احرام عشق بستیم و مُحْرِم ڪویت شدیم
و در لابهلای این رفت و آمدها دعا ڪردیم بر این خانه مَحْرَم شویم...
مـُـحـَـرَم جـان...
مـُـحـْـرِمت را مددے ڪن...
تا... مـَـحـْـرَم شود
#حسینی_شویم
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
✌🏼لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
😭 خداحافظ مـُـحـَـرَّم ✦_✨_✦_✨_✦ مُحَرَّم به پایان رسید یڪ ماه با لباس مشکی احرام عشق بستیم و مُحْر
❖✨ ﷽ ✨❖
😭 خداحافظ محرم
✦_✨_✦_✨_✦
من از تو مزد نوڪریم را نخواستم
تنها مرا به خاطر ڪم ڪاریم ببخش
😔😔😔
ببخش مولا جان
ڪہ پاے روضههات جون ندادیم
ببخش ڪہ منتقم خون شما
منتظر ماست
تا به خونخواهی شما برگرده
و ما...
😭😭😭😭
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
🔻 متن شــایـعـه 🔻
" اول ماه صفر است برای حفظ از بلا صدقه فراموش نشود...
ان شاءالله با خواندن این دعا در اول ماه صفر از بلا دور شوید:
سبحان الله یا فارج الهم و یاكاشف الغم فرج همی ویسرّ أمری وأرحم ضعفی وقلة حیلتی وأرزقنی من حیث لاأحتسب یارب العالمین.
پیغمبر فرمودند: هر كس مردم را از این دعا باخبر كند در گرفتاریش گشایش پیدا میشود "
✅ پاسخ شایعه ✅
۱. عبارت "سبحان الله یا فارج..." دعایی با سند مشخص نیست و ادعای رفع گرفتاری منتشر کننده، از قول پیامبر (ص) کذب و فاقد اعتبار است!
۲. دروغ از گناهان کبیره است و دروغ بستن بر دیگران از زشتترین انواع آن. زشتى افترا بستگى به شأن کسى که مورد اتّهام قرار گرفته دارد. لذا دروغ بستن بر خدا و پیامبر (ص)، از بدترین گناهان کبیره است.
۳. دعایی که برای هر روز ماه صفر در مفاتیح توصیه شده، در عکسی در ادامه همین پست آمده است.
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
#با_کاروان_اسرا
✨❖ روایت بیست و یکم
۱ صفر سال ٦۱ هـ.ق
رسیدن کاروان اسرا به شام
و امـــــان از شــــــام
😭😭😭😭😭
🔻 به هرحال اهل بیت رسول اکرم (ص) را همراه سرهای نورانی و پاک به طرف «دمشق» آوردند، چون نزدیک دروازه دمشق رسیدند.
✨ ام کلثوم ؏، شمر لعنة الله علیه را صدا زد و فرمود: ما را از دروازهای وارد دمشق کنید که مردم کمتر اجتماع کرده باشند و سرها را از میان محملها دور کنید تا نظر مردم به آنان جلب شده به نوامیس رسول خدا (ص) نگاه نکنند.
🔥 شمر ملعون کاملا" بر خلاف خواست ام کلثوم ؏ عمل کرد و کاروان اهل بیت ؏ را در روز اول ماه صفر¹ از دروازه ساعات که برای ورود کاروان تزیین شده بود و مردم زیادی در آنجا اجتماع کرده بودند - وارد شهر دمشق کرد، و اهل بیت عصمت ؏ و سرهای مقدس را در این دروازه نگاه داشت تا در معرض تماشای مردم قرار گیرند، سپس آنان را در نزدیکی درب مسجد جامع دمشق، در جایگاهی که اسیران را نگاه میدارند، نگاه داشت.²
😭 در بعضی از نقلها آمده است که: اهل بیت ؏ را سه روز در این دروازه نگاه داشتند.
📚 منابع:
۱. مقتل الحسین مقرم ۳۴۸
۲. الملهوف ۷۳
••●✦✧✦✧✦●••
زینب کبری (س) آن عفیفهای که قبل این چشم نا محرم به او نیفتاده بود...
حالا ...پیش چشم نا محرمانِ ناجوانمرد است
😭😭😭😭
دم دروازهی ساعات...
غـم با جـــــــان او حل شد
مـعـطـل شد...
😭😭😭
مـعـطـل شد...
😭😭😭
مـعـطـل شد...
😭😭😭
#شرمنده_ام_که_از_غم_زینبــــ
#نمـــرده_ام
😭😭😭😭😭
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#الهی_بحق_زینب_الکبری
#عجل_لولیک_الفرج
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
#با_کاروان_اسرا ✨❖ روایت بیست و یکم ۱ صفر سال ٦۱ هـ.ق رسیدن کاروان اسرا به شام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 #امان_از_دل_رباب
✦_✨_✦_✨_✦
🎤 حاج حیدر خمسه
😭 روضه در یک کلام
واااای از شــــــام
#نوای_محرم
#پیشنهاد_دانلود #التماس_دعا
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
😭 #امان_از_دل_رباب ✦_✨_✦_✨_✦ 🎤 حاج حیدر خمسه 😭 روضه در یک کلام واااای از شــــــام #نو
❖✨ ﷽ ✨❖
😭 #غریبــــ_آقام...
✦_✨_✦_✨_✦
روضه در یک کلام...
😭 وااااای از شـــام
دردِ بی التـیـــام...
😭 وااااای از شـــام
نـاسـزاهای بـــد به مـا گفتند
همــه جایِ سلام...
😭 وااااای از شـــام
آن دیـــاریِ که کرده بـازی با
آبــروی امــــام...
😭 وااااای از شـــام
قافله تا غروبــــ گیــــر افتاد
کوچه ها ناتمــام...
😭 وااااای از شـــام
دختـــرِ فــاطمـه اذیتـــ شــد
از نگـاهِ حــــرام...
😭 وااااای از شـــام
گذر از کوچه هایِ تنگِـــ یهــود
آتــشِ رویِ بــام...
😭 وااااای از شـــام
جایِ حیـدر... ز گیسـویِ دختر
می گرفت انتقـام...
😭 وااااای از شـــام
در میـان چهــار هـــزار رقاص
گـریه در ازدحـام...
😭 وااااای از شـــام
سر و تشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احتـرام...
😭 وااااای از شـــام
لعـنـتـی در کنارِ سر میریخت
میِ بــاقیِ جــام...
😭 وااااای از شـــام
سرخ موئی اشـاره کرد و یزید
گفت: گفتی کدام؟؟
😭 وااااای از شـــام
من چهـل ســال گریه میکردم
با همیـن یک کلام...
😭 وااااای از شـــام
#شرمنده_ام_که_از_غم_زینبــــ
#نمـــرده_ام
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
#با_کاروان_اسرا ✨❖ روایت بیست و یکم ۱ صفر سال ٦۱ هـ.ق رسیدن کاروان اسرا به شام
✍ یحیى مازنى روایت کرده است:
مدّتها در شهر مدینه همسایه حضرت على علیه السلام بودم و خانهام نزدیک محل سکونت زینب دختر امیرالمؤمنین علی علیهمالسلام بود.
به خدا سوگند! هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که میخواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون میرفت، در حالی که برادرش حسن علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش حسین علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه میرفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک میشدند، امام على علیه السلام پیش افتاده و نور چراغها را کم میکردند. یکبار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: «میترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»
📚 تراجم أعلام النساء، ج۲ ، ص ۱۶۹
#بدون_شرح 😭😭😭
#امان_از_شـــام
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman