eitaa logo
لشگر فرشتگان
791 دنبال‌کننده
504 عکس
64 ویدیو
11 فایل
✍️به استقبال از کنگره ی ملی ۲۴ هزار شهید استان خوزستان.(اجلاسیه مادران قهرمان پرور و یادبود ۱۶۵۴ شهیده زن استان خوزستان) جهت اشتراک مطالب مرتبط @Adminnnnnnnn
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 شهیده فوریه مزرعه 🌹 دشمن غوغای جنگ قومی راه انداخته بود و برای همراه کردن اعراب ایرانی به خوی اشغالگری خود این جنگ را جنگی بین عرب و عجم نامیده بود او می خواست ضمن سواستفاده از توانمندی‌های اعراب روستانشین و شهر نشین ایران در جهت امیال خود، بی آنکه مقاومتی را در مقابل خود ببیند سرزمین های اسلامی را آسان تر به اشغال خود درآورد. اما هوشیاری اعراب مسلمان و انقلابی ایران که خود سهم فراوانی در پیروزی اسلامی داشتند رویاهای آن ها را در هم شکست به همین خاطر ارتش عراق ضمن حمله وحشیانه به روستاهای مرزی خوزستان آنها را با خاک یکسان کرد.حماسه مقاومت مردمی در هویزه، روستای ابوحفیظه از آن دلاوری هاست حماسه ای که منجر به شهادت فوزیه مزرعه یازده ساله و عده زیادی از دیگر روستائیان گردید. 🕊🇮🇷 به استقبال از کنگره و 24 هزار شهید خوزستان 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
🌹 شهیده حکمیه مردانیان 🌹 جوانها سراسیمه خود را به کوت رساندند و خبر آوردند که عراق به سوسنگرد حمله کرده و آنها با عجله بچه ها را جمع کرده و مردانشان را از سر مزارع خبر کردندتا چاره ای کنند هیچکس نمی دانست از کدام مسیر باید فرار کنند فقط صداهای وحشتناکی که هیچ سابقه ای از آن نداشتند روستای آنها را تهدید می کرد .فرصتی باقی نمانده بود وقتی از دور شبح نیروهای عراقی را می دیدند که به طرفشان می آمد جمعیت روستا سوار خودروهای کهنه و فرسوده خود شدند تا محل را ترک کنند نگاهها به عقب دوخته شده بود و سرها از ترس اصابت گلوله در پشت همدیگر قایم شده بودند که ناگهان گلوله هایی حکیمه ونوه اش را مورد هدف قرار داد پیکر دو شهید در میان خودروهایی که با سرعت از معرکه فرار می کردند و وحشتی که تندتر از چرخهای خودرو آنها را دنبال می کرد ، ساعت ها اضطراب و نگرانی می آفرید تا اینکه خودرو خود را به بیمارستان حمیدیه رساند و هر دو را تحویل سردخانه داد. پیکر زن ۵۰ساله ای که در تمام عمر ،سالهای زحمت و رنج را پشت سر گذاشته بود وجز با احترام با مردم بر خورد نکرده بود اینک در حلقه مردمی بود که اینک عزادار او شده بودند. 🕊🇮🇷 به استقبال از کنگره و 24 هزار شهید خوزستان 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
🌹 شهیده مریم قلاوند 🌹 چقدر معصوم بود فرزندی که نامش را مریم گذاشتند. حرکات زیبا، حرف ها و اداهای کودکانه چه دلنشین بود برای خانواده ای که به تمام رفتارهایش لبخند می زدند. صداهای بلند بلند خنده هایش چه طراوت و نشاطی به خانه می آورد و چقدر فضای خانه از حضور با طراوت این دخترک شیرین زبان با نشاط می شد. این تلو تلو خوردن ها و آن به زمین افتادن ها چه صدای خنده‌هایی را در می آورد و چه شکوهی داشت چهره ای که جز عصمت از آن نمی بارید و چه زود این روزها جایش را با ماتم و عزا عوض کردند روزی که هواپیماهای وحشی دشمن حتی از خون همان دخترک دو ساله نیز نگذشتند و او را در کانون گرم خانواده اش در بهارترین روزهای نوروز ۱۳۶۳ به شهادت رساندند. 🕊🇮🇷 به استقبال از کنگره و 24 هزار شهید خوزستان 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
🌹 شهیده معصومه سید محمودی 🌹 چقدر دوست داشت فرشته ها را ببیند زیبا رویایی که دو بال قشنگ بر شانه هایشان زیبائی شان را دو چندان کرده و لبخند هایی از جنس آسمان به آدم تحویل می دهند در ذهن کوچک او، آن ها پرندگانی بودند که شاخه های گل را بین خوبترین انسان های روی زمین تقسیم می کردند و در هنگام خطر و در پرتگاه هستی کودکان را از سقوط نجات می دادند موجوداتی که عطر زیبائی و خوبی را در زمین پراکنده می کنند و بچه ها را بر بام بالهایشان به آسمان دعوت می کردند کودک شهیده معصومه سید محمودی هیچ گاه تصور نمی کرد که روزی بتواند همچون آنها لباس های سفید و قشنگی بپوشد و همپای آن ها در آسمان بال بگشاید و از آن بالا تمامی زیبائی ها را ببیند و در پایان به سرزمینی راه پیدا کند که متعلق به زمینی ها نباشد این پرنده کوچک در پانزدهم شهریور ماه ۱۳۶۰ در اهواز قهرمان بر اثر انفجار موشک به همراه پدر و برادرش و خواهرش آسمانی شد. 🕊🇮🇷 به استقبال از کنگره و 24 هزار شهید خوزستان 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
✍️درباره ی شهناز حاجی شاه،( پست اول ) ✅ تا پایان با ما همراه باشید و این پست ها رو برای دوستانتون ارسال کنید، تا شما هم در ثواب زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا سهیم باشید🤝 📌سال ۱۳۳۹ سومین فرزند خانواده حاجی شاه متولد شد.😇 از پدر و مادری دزفولی الاصل. این دختر زیبا شهناز نام گرفت.😊مادر نذر حضرت زهرا (س)کرده بود که پس از دو فرزند پسر، خداوند دختری به او عطا کند.😍گواهینامه رانندگی داشت👌تحصیلاتش دیپلم و تایپ فارسی و لاتین را بسیار خوب از بر شده بود🤗پس از پیروزی انقلاب و در زمانی که هنوز نهضت سواد آموزی تشکیل نشده بود به همراه دوستانش به روستا‌ها می‌رفتند و به بازماندگان از تحصیل سواد یاد می‌دادند.✌شهناز دروس حوزوی خوانده بود؛ و در بسیاری از مواقع به ارشاد دیگران می‌پرداخت.😇ادامه در پست های بعدی... 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
📌درباره‌ی شهناز حاجی شاه (پست دوم) ☀خیلی وقت‌ها او و دوستش را می‌دیدند که نان خشک می‌خورند😟 وقتی ازشان می‌پرسیدند: چرا نان خشک می‌خورید و از این مواد خوراکی استفاده نمی‌کنید؟ جواب می‌دادند: مردم این‌ها را برای رزمنده‌ها فرستادند ما که رزمنده نیستیم ما به رزمنده‌ها خدمت می‌کنیم😞 ✍️روز موعود فرا رسید هشتم مهرماه ۵۹ شهناز به همراه دوستش شهناز محمدی در حال انتقال مواد خوراکی به رزمندگان بودند. در بین راه با دیدن یک رزمنده مجروح که در چهارراه گل فروشی خرمشهر بر زمین افتاده بود از خودرو پیاده شدند. تا به او امداد برسانند😓 همین که به طرف مجروح رفتند خمپاره به آنجا اصابت کرد و شهناز حاجی شاه به همراه دوستش شهناز محمدی مظلومانه به شهادت رسیدند😭 ترکش‌ها مستقیما به قلب شهناز اصابت کرده بود.😑بعد از شهادت شهناز به فاصله یک ماه برادرش حسین به شهادت رسید که هیچ گاه پیکرش پیدا نشد😔. او تا روز آخر که خرمشهر سقوط کرد ماند و جنگید.💪 برادر بزرگش ناصر بعد از آزادی خرمشهر در منطقه شهید شد. اکنون او در جوار مزار دو برادر شهیدش ناصر و حسین حاجی‌شاه در گلزار شهدای خرمشهر آرمیده است🪽. 💚شادی ارواح طیبه ی شهدا و امام شهدا صلوات💚 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
🌹 شهیده شهناز محمدی زاده 🌹 زندگینامه متولد سال 1339 بود؛ روزهای کودکی اش را در خرمشهر گذراند و در سایه ی زحمات پدر و مادری صبور و متدیّن رشد نمود.  شهناز درعنفوان جوانی در درگیری تن به تن در خرمشهر نقش گسترده ای داشت؛ به طوری که وظیفه ی خود می دانست که هر جا نیاز به امداد و کمک باشد، حاضر شود. او که می توانست خود را از معرکه ی نبرد برهاند، مردانه ایستاد و مقاومت کرد و درس شجاعت و زندگی را به همه آموخت.  قبل از شهادتش به یکی از خواهران رزمنده گفته بود: «ما فردا همه شهید می شویم چون دیشب خواب دیدم که لباس سفیدی پوشیده ام.» بالاخره در تاریخ 8 مهر 1359 حوالی چهار راه گل فروشی خرمشهر در سنّ 20 سالگی بر اثر اصابت گلوله، جان به جان آفرین تسلیم کرد.  هنگام انتقال به بیمارستان به دوستانش گفت: «سلام مرا به پدر و مادرم برسانید و بگویید که مرا ببخشند و از راهی که انتخاب کرده ام، راضی و خشنود باشند و من هم خوشحالم که در راه دین به شهادت می رسم.»  🕊🇮🇷 به استقبال از کنگره و 24 هزار شهید خوزستان 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
✍️درباره ی شهناز حاجی شاه(پست سوم) ✳️نماز اول وقت با لباس‌هایی آراسته و زیبا، از او یک عاشق الهی ساخته بود😇. آن طور که خانواده و دوستانش روایت کرده‌اند لباس نمازش با لباس بیرون از خانه فرق داشت. او هر شب بعد از نماز عشا ادعیه می‌خواند و اشک می‌ریخت.😔 ✳️جنگ تحمیلی که شروع شد با وجود مهاجرت خانواده اش از خرمشهر در کنار برادرانش ماند. تا از شهر دفاع کند😌. او در مکتب قرآن خرمشهر در کنار چند نفر از خواهران مشغول شد. تمام اجناسی را که از کل کشور در کامیون به خرمشهر می‌رسید، از قبیل مواد غذایی و دیگر اقلام خوراکی به همراه دوستش شهناز محمدی آن‌ها را روی دوششان می‌گذاشتند و در انباری که از قبل تعیین شده بود جاسازی می‌کردند.😥 ادامه در پست های بعدی... 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
😂لبخند خاکی😂 چادرم خاکی میشه! 🍁در عملیات «رمضان»، علی‌رغم گرمای شدید اهواز و فشار کاری زیاد ما در بیمارستان تختی، باز هم روزه می‌گرفتیم🥵. تا این‌که بعد از ۱۵ روز، امام خمینی پیام دادند که می‌توانید روزه‌هایتان را بخورید و کفاره هم ندارد و بعداً قضای آن را بگیرید. منتها، چون ما قصد کرده بودیم، پاسدار‌ها مجبور شدند ما را ۱۰ کیلومتری از اهواز بیرون ببرند.😑 هویزه تازه از چنگ عراق بیرون آمده بود. شهر خلوت بود و نیاز به پاک‌سازی داشت؛ اما اصرار کردیم ما را پیاده نمایند که شهر را ببینیم.🤓 پیاده داخل شهر به راه افتادیم. جای سالمی روی در و دیوار شهر باقی نمانده بود😒. یکی از همکاران اصفهانی به سمت تلی از خاک می‌رفت که یکی از پاسدار‌ها داد کشید: «به آن طرف نروید!»😖 و پشت بند آن، از ترس انفجار مین فریاد زد: «دراز بکشید!»😱 جز آن خانم اصفهانی همه روی زمین دراز کشیدیم🤐. وقتی همه نگاه‌ها به او دوخته شد، با لهجه شیرین اصفهانی و در کمال خونسردی گفت: «چادرم را صبح اتو کرده‌ام اگر بخوابم خاکی می‌شود.»😬🤣 آن پاسدار که مثل بقیه از شوخ طبعی این خانم خنده‌اش گرفته بود، اعتراضی نکرد.😆 فقط اشاره کرد که همگی به‌طرف اتوبوس برگردیم. 🥀«رقیه صفری» امدادگر دوران دفاع مقدس اعزامی از قزوین🌸 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
✍️درباره ی شهناز حاجی شاه (پست پایان) 🥀خانم‌هایی که در خرمشهر حضور داشتند تعریف می‌کنند: شب قبل از شهادت با شهناز و گروهی دیگر از خواهران دور هم جمع شده بودیم. آن شب شهناز لباس سفیدی پوشید و چادر سفیدی به سر کرد😇. با تعجب از او پرسیدیم: در این آتش و خون جنگ، پوشیدن لباس سفید چه معنایی دارد؟🤔 او جواب داد: آدم وقتی خوشحال است بهترین لباس هایش را می‌پوشد🤗. بلند شوید دو رکعت نماز بخوانیم و چند عکس یادگاری بگیریم.😇 🍁سرانجام در ۸مهر۵۹ ،شهناز به همراه دوستش شهناز محمدی در حال انتقال مواد خوراکی به رزمندگان بودند. در بین راه با دیدن یک رزمنده مجروح که در چهارراه گل فروشی خرمشهر بر زمین افتاده بود از خودرو پیاده شدند. تا به او امداد برسانند😓 همین که به طرف مجروح رفتند خمپاره به آنجا اصابت کرد و شهناز حاجی شاه به همراه دوستش شهناز محمدی مظلومانه به شهادت رسیدند😭 🥀ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات🥀 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
✳️ در کنار عظمت دفاع مقدس و دلاوری های ایثارگران ، یاد وخاطره شهدا نقش بسزایی در انتقال فرهنگ ناب دفاع مقدس ، ایثار وشهادت به همه علی الخصوص نسل سوم وچهارم انقلاب دارد. ✳️به استقبال کنگره ملی ۲۴ هزار شهید خوزستان گرد هم می آئیم تا گوشه ایی ناچیز ازمقاومت زنان ایثارگر ، رشادت زنان رزمنده وایثار شهدای زن ، صبر مادران وهمسران شهدا و حمایت وپشتیبانی زنان کشورمان از رزمندگان در جبهه ها را تحت عنوان *لشگر فرشتگان* به تصویر کشیم . 🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ارواح طیبه ی شهدا ٕ و امام شهدا ٕ صلوات 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan
🏹نگهبانی و محافظت از مهمات 📌در پاره‌ای از مواقع نیز بانوان در جابه جایی، نگهداری، نگهبانی و حفاظت از مهمات رزمندگان نقش فعال داشته‌اند. خواهران ذخیره سپاه خرمشهر در مسجد امام صادق (ع) درحالیکه خود مسلح بودند،کارحفاظت از مهمات را به صورت پست‌های نگهبانی دو ساعته🕑 بر عهده داشتند و نیز در بعضی از مواقع کار توزیع سلاح در بین نیرو‌های داوطلب و مردمی توسط خواهران صورت می‌گرفت.😇 تمیز نمودن سلاح رزمندگان، خشاب گذاری، خالی کردن بار مهمات از کامیون‌ها و .. نیز از زمره فعالیت‌های تدارکاتی زنان برای جبهه‌های جنگ بود و نیز در مسجد جامع خرمشهر زنان جهت پشتیبانی رزمندگان به نگهبانی از انبار مهمات و تعمیر اسلحه و گلوله گذاری خشاب‌ها می‌پرداختند.👏 در مسجد سیدالشهداء خرمشهر نیز زنان به نگهبانی از مهمات می‌پرداختند😎. برخی از زنان در شرایط حساس بمباران‌های هوایی دشمن کامیون‌های مهمات را از منطقه‌ خطر و تیررس به محل امن منتقل می‌کردند.👌 🕊لشگر فرشتگان🕊 https://eitaa.com/lashkarefereshtegan