آخ که چقدر دلتنگ شما هستم حاج خانم عزیزم. حسی که به عنوان یک محقق داشتم، در برابر شما بینظیر بود! بینظیر! هنوز صدای شما در گوشم زنگ میزند وقتی در اولین دیدارمان در تابستان 91، وقتی قرار شد برایم از حسن عزیزتان بگویید، گفتید: «حسن، نازنین صنم من بود خانم!» ... میگفتند شما سواد مدرسهای نداشتید اما شما مدیر بودید و البته عاشق! عاشق مردم، عاشق دین و عاشق حسن. فکر میکنم در برابر غم شهادت حسن، شاعر هم بودید! من هر زمان کم آوردهام در کار این کتاب، به شما توجه کردهام. این را کسی به من آموخت که دومین زن بزرگ زندگی حاج حسن بعد از شما بود... همان چند جلسه دیدارمان کافی بود بدانم چقدر دلسوز مردم هستید! وقتی هر دفعه مرا میدیدید قبل از این که من سوالهایم را بپرسم از همسرم میپرسیدید و ازاینکه آیا بعد از جانبازیاش با او ازدواج کردهام؟ من با خنده چیزهایی میگفتم که نگران من نباشید و میرفتم سراغ سوالهایم .. اما این روزها بیش از همیشه آرزو میکنم نگران من باشید و برای سرنوشت کاری که زندگیام با آن دگرگون شد، مادرانه دعا کنید. #فاطمه_داووددخت_جلیلی #مادر_شهیدان_علی_و_حسن_طهرانی_مقدم
#کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #دلتنگیهای_یک_نویسنده
https://eitaa.com/lashkarekhoban
13.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تازه آمده بودیم تهران... گرچه برای این هجرت موقت، بهانههای جدی داشتیم؛ وضع ... همسرم و کتاب حاج حسن که به جایی رسیده بود که نمیتوانستم مطالب را در نت بفرستم. بسیار در رفتوآمدهای من به تهران سختی میکشیدیم...
حالا آمده بودیم و در سوئیت کوچکی ساکن بودیم که شاید وقتی دربارهاش نوشتم، آن جا، متن اصلی کار حسن آقا تمام شد، آنجا شاهد تبوتاب من و نبردهای من بود... ما روزهای بسیار خاصی انجا گذراندیم... .
هفتههای اول حضور در تهران بود و هنوز برنامه ما مشخص نبود و همین حیرت، سخت بود...
با دوست بزرگواری به دلیل کاری حرف میزدم، او سالیان پیش به قم هجرت کرده بود و از برکت هجرت با نیتهای پاک میگفت. او گفت حتما از آقا سیدالکریم اذن بگیرید... شاید ندانست چه کلید خوبی در وقت خوبی به من داد...
یا سیدالکریم، چه تنهاییها به محضرتان آوردم و چه مهربانی ها با من کردید و میکنید یا سیدالکریم...😭🩵
شرمندهام که کم آمدم... کمتر از نیازم...
مخصوصا از وقتی خانه ابدی مادرجون ( مادر شهیدان طهرانی مقدم ) را پیدا کردم فکر میکنم جوارتان، عجب جای خوبیست برای قرار گرفتن پس از بیقراریها! مادرجون عجب زن دانایی بود⚘️
#هجرت
#سیدالکریم
#قرار
#مادر_شهیدان_علی_و_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban