eitaa logo
لطیفه سرا
14.5هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
1 فایل
طنز زیبا هدف ماسلامت محتواست که خانواده باخاطری آسوده درکنارهم لذت ببرند نهایت سعی میشه که ازمحتوای بی ادبی وضداخلاقی اجتناب بشه . ادمین : @rezazadeh_joybari تبلیغات : @tablighatch
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️🌺 در کشور ژاپن سگ معروفی با نام هاچیکو به دنیا آمد که زندگی و منش و افسانه های فراموش نشدنی بدل گشت. زمانی که هاچیکو دوماه داشت به وسیله قطار از اتاق به فرستاده شد و زمانی که به ایستگاه شیوبی می رسد قفس حمل آن از روی پا به پایین می‌افتد و آدرسی که قرار بود تا هاچیکو و آنجا برود گم می‌شود و از قفس بیرون آمده و تنها در ایستگاه به این سو و آن سو می رود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 در همین زمان یکی از مسافران هاچیکو را پیدا کرده و با خود به منزل میبرد و نگهداری از آن می پردازد این فرد استاد دانشگاهی بود. پروفسور به قدری به این سگ دل بسته می شود که بیشتر وقت خود را به این سگ اختصاص می دهد. منزل پروفسور در حومه شهر ترکیه قرار داشت و هر روز برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه قطار شیبی می‌رفت و ساعت ۴ بعدازظهر برمی‌گشت با یک روز به دنبال پروفسور به ایستگاه می آید و هر چه پروفسور از او می‌خواهد به خانه برگردد او نمی‌رود و او مجبور می‌شود که خود هاچیکو کار را به منزل برساند و از قطار آنروز جا می ماند. در زمان بازگشت از دانشگاه و تعجب می بیند کاجیکا روبروی در دانشگاهبه انتظارش نشسته و با هم به خانه برمیگردد از آن تاریخ به بعد هر روز هاچیکو پروفسور با هم به ایستگاه قطار می‌رفتند و ساعت چهار هاچیکو جولی در قطار منتظر بازگشت او می ماند تمام فروشندگان و حتی بعضی از مسافران هاچیکو را می شناختند و با تعجب به او نگاه می کردند. در سال ۱۹۲۵ استاد دانشگاه بر اثر سکته قلبی از دنیا می‌رود و تا شب هاچیکو در ایستگاه قطار به انتظار صاحبش می نشیند و خانواده پروفسور به دنبالش آمده و به خانه می‌برد اما روز بعد نیز مثل گذشته هاچیکو ایستگاه رفته و منتظر بازگشت صاحبش می مانند و هر بار که خانواده پروفسور جلوی رفتنش را می‌گرفتند هاچیکو فرار می‌کرد و به هر طریقی بود خود را از ساعت ۴ به ایستگاه میرساند. هاچیکو خانواده پروفسور را ترک کرد و شب‌ها در زیر قطار فرسوده میخوابید فروشندگان و مسافران برایش غذا می‌آوردند و نه سال هر بعد از ظهر روبروی در ایستگاه قطار منتظر بازگشت عزیزش می ماند و در هر شرایطی از این انتظار دلسرد نشد و تا زمان مرگش در مارچ ۱۹۳۴ در سن ۱۱ سال، منتظر بازگشت صاحبش بود... وفاداری که در سراسر پیچید و در سال ۱۹۳۵ تندیس یادبود روبروی در ایستگاه قطار شیوبی از ساخته شد و اکنون تندیس برنزی همچنان در ایستگاه قطار شیوبی منتظر بازگشت پروفسور است. در زمان جنگ جهانی دوم تندیس تخریب شد و در سال ۱۹۴۷ دوباره تندیس جدیدی در وعده گاه همیشگی‌اش بنا شد اگر چه این تندیس جدید حالت ایستاده دارد و زیبایی تندیس نیست اما یادبودی از وفاداری عشق و زیبایی برای مردم جهان است. هاچیکو نشان داد که عشق هرگز نمی‌میرد و فراموش نمیشود... @latife_sara😍😍