🏴 بقیع، در خلوت غریبانه اش دل به صدای مردی سپرده است؛ مردی که خدا، بسیار دوستش دارد. ماه، رخسار به خاک مزاری نهاده، که مدت هاست روشنای هیچ شمعی را حس نکرد، سوسوی هیچ فانوسی را نشنید و گرمایِ هیچ اشکی را لمس نکرد. مزاری که مثل صاحب غریبش، غریب است.
📖 آفتاب غریب
✍️ به قلم خانم: مریم کریمی
📇 انتشارات: شهید کاظمی
◾️روایتهای داستانی ناب است از زندگی امام مظلوم، دومین گل از بوستان امامت و ولایت؛ امام حسن مجتبی «ع». امامی که حتی بعد از شهادتش هم مظلوم بود و نگذاشتند که در کنار قبر جد بزرگوارش، خاک شود. امام حسنی که غربتش را هم از پدر به ارث برده و هم از مادر. آقاجان شرمنده ایم که در شب شهادتت، در کنار مزار پاکت نیستیم تا برایت عزاداری کنیم، اما یک روزی می رسد که می آییم و برایت حرم می سازیم و مزارت را از غم غربت پاک می کنیم، آن روز دیر نیست..
🔹پیشنهاد می کنم که این کتاب را هم خودتان بخوانید و هم به نوجوانانی که اطرافتان هستند، بدهید بخوانند.
📃 برشی از کتاب:
رنگش پریده بود. صورتش هم زرد. بند بند بدنش می لرزید؛ داشت وضو می گرفت. زردی صورت و لرزش زانوانش بیشتر شد. به نماز ایستاده بود.
#معرفی_کتاب
#آفتاب_غریب
#زندگی_امام_حسن_مجتبی_ع
#انتشارات_شهید_کاظمی
@libshqom