مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعت بیکرانه ها. او را نه زمانه میشناختش، نه زمانیان. اندیشناک بود بر « قوم خویش » و بر « ابنای روزگار » و بیمناک بر هوس هایی که چشم های بصیرت را به یغما برده بود. دلی به وسعت بی کرانه ها به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه میکرد.
درباره کسی سخن می گوییم که هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش باز شد و مسجد به خونش، غسل طهارت کرد، صحبتمان درباره مولا علی « ع » هست. کتاب
📖 آن چهارده روز
📇 ترجمه و تحقیق: مؤسسه بیان معنوی
روایتی ناب هست از چهارده رخداد ویژه در زندگی حضرت علی « ع » از زبان خود مولا.
ماجرای این کتاب، از آنجایی شروع میشه که روزی بزرگ یهودیان در کوفه به خدمت امام رسید و سؤالاتی را از ایشان پرسید…
برشی از کتاب:
و اما درباره جان خودم تمام کسانی که در اینجا میبینی و آن کسانی از اصحاب پیامبر که الان حضور ندارند میدانند که مرگ برای من مثل آب خنک برای شخص بسیار تشنه در روز بسیار گرم است. من عمویم حمزه، برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده با خدا پیمان بسته بودیم که در راه دین ثابت قدم باشیم و به آن وفا کردیم. هم پیمانهایم پیش از من از دار دنیا رفتند اما من به خاطر مصلحتی که خدا میداند ماندم...
#معرفی_کتاب
#آن_چهارده_روز
#انتشارات_بیان_معنوی
#رخدادهای_زندگی_حضرت_علی_ع
https://eitaa.com/libshqom