eitaa logo
بادام 🇮🇷
239 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
792 ویدیو
6 فایل
🌿خانواده؛ محکم و قوی، شیرین و پرمغز، مثل بادام! ارتباط با ما: @badam_lifestyle ارتباط با ما: @badam_lifestyle
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها با هر حمله ایران به اسرائیلِ ستمکار، شاهد رونمایی از یه شگفتانه جدید موشکی هستیم 😎🚀 طوریکه هنوز اسم چندتای اولی و فرقشون رو یاد نگرفته، یه سری اسم جدید رو توی اخبار می‌شنویم. دلمون روشنه و سرمون از افتخار به موشکهای تمام وطنی بلنده 🤩 و در همین حال سوال‌های بیشتری تو ذهنمون میاد، مثلا اینکه: 🤔از کِی ساختن این موشکارو شروع کردیم؟ 🤔چه کسایی این کار رو شروع کردن؟ 🤔چه مسیری رو اومدیم تا به اینجا برسیم؟ 🤔با این همه تحریم، آخه چطور؟ و... اگه شما هم دلتون می‌خواد از روایت صنعت موشکی کشور عزیزمون بیشتر بدونید پس با ما و کتاب "خط مقدم" همراه بشین. 📚این کتاب قطور ۵۲۸ صفحه‌ای که 🖊به قلم خانم فائضه غفار حدادی نوشته شده 🔅روایتی است داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران 🔅با محوریت زندگی شهید حسن طهرانی مقدم و همین الان که شما قراره بخونیدش برای بیستمین بار چاپ شده.👌🏻 این روزها که روی خط بالا پایین کردن اخبار جنگیم؛ بد نیست یه سری هم به خط مقدم بزنیم... 📕۱ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
🔸بخشی از کتاب خط مقدم: 🏢 در اتاق رئیس دانشکده بعد پذیرایی، سرتیپ عبدالقادر به تفصیل، نوع آموزش توپخ
ادامه از پست قبل... 🤨ضمن اینکه حسن آقا در بازدید دیروز با دقتی که در توضیحات خدمه‌ی موشک‌ها کرده بود متوجه شده بود که آماده‌سازی و پرتاب موشک به این سادگی‌ها نیست که خودشان با انگولک کردن و وررفتن یاد بگیرند. مثل پرتاب گلوله‌ی توپ هم نیست که نهایتًا با چند دیدبان و خدمه بشود یک شلیک موفق انجام داد. پرتاب موشک، کار گروهی از افراد متخصص و دوره دیده و با صرف وقت و دقت زیاد بود. ✌️🏻🇮🇷 📖 📕۲ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
🔸بخشی از کتاب "خط مقدم": 🔹از لحظه‌ای که خبر آماده شدن موشک‌ها را به حاجی زاده داده بودند، دل توی دل
ادامه ا پست قبل... 🔹هواپیمای ۷۴۷ باری ✈️ تازه رسیده بود و انتهای باند اختصاصی توی یک آشیانه پارک کرده بود. خلبان و چند تا از لودمسترها پای هواپیما مشغول صحبت بودند. حاجی زاده خودش را معرفی کرد و با تک تکشان دست داد. همان طور که با همدیگر خوش و بش می‌کردند، به دماغه‌ی هواپیما نزدیک شدند. در باز بود. لوله‌های دراز موشک از همان بیرون هم دیده می‌شدند. 🔹 - اینم امانتی‌ها، تحویل شما، صحیح و سالم! ✅ حاجی‌زاده گردنش را دراز کرد و داخل هواپیما را دید زد. اولین بار بود که موشکی را از نزدیک می‌دید. فکر نمی‌کرد که این قدر دراز و بدقواره باشند حالا چطوری می‌خواست این درازهای بیقواره را جابه جا کند و پنهانشان کند؟ 🤦🏻‍♂️ 🔹- ظاهرا برای سوارشدن خیلی اذیتتون کردن! - اذیت که نه، ولی نافرمانی تا دلتون بخواد! حالا نگران نباشید! همان طور که به زور سوارشون کردیم به زور هم پیاده شون می‌کنیم. همگی خندیدند. خنده هم نمی‌توانست خستگی توی چهره هایشان را پنهان کند. - اینجا سرده. شما تو سالن منتظر باشین. ما اینا رو پیاده می‌کنیم. دیگه قلقشون دستمون اومده. 🖊پاورقی: ۱. یا آشیانه، ساختمانی جهت نگهداری هواپیما، بالگرد و دیگرهواگردها. ✌🏻 📖 📕۳ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
✋🏻نقش بانوان در جریان امام حسین عليه‌السلام، همیشه و همواره پررنگ بوده و هست چه در روز واقعه چه روزه
ادامه از پست قبل... ▫️صدای حزن‌انگیز و نوحه‌سرایی خواهرها، خون حسینی را در رگ‌های ما به جوش آورده بود. یکدفعه مثل بمبی که منتظر جرقه‌ای باشد، همه شروع کردیم به سینه‌زنی و نوحه‌خوانی با صدای بلند. ▪️چند دقیقه که گذشت آسایشگاه‌های دیگر و حتی قاطع کنار ما هم شروع به عزاداری و سینه‌زنی کردند. در عرض چند دقیقه صدای 《یا حسین》گفتن اسرا که همه با هم یکپارچه تکرار می‌کردند، در فضای اردوگاه پیچید. از پنجره‌ها محوطه را کاملا زیر نظر داشتیم. یکدفعه دیدیم عراقی‌ها مثل مور و ملخ ریختند وسط اردوگاه... ▫️بچه‌های عزادار بی‌توجه به تهدیدها یکصدا فریاد می‌کشیدند:《یا حسین》و محکم سینه می‌زدند و نوحه می‌خواندند. آنجا بود که فرمانده خبیث دست به ابتکار عمل زد ... 📖 📙 🏴 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بعضی وقت‌ها برای دونستن و فهمیدن مطالب، حوصله خوندن مقاله یا گوش‌دادن به یه سخنرانی طولانی رو نداریم!🫤 اما اگه دوستمون در مورد اون موضوع با ما صحبت کنه و مطالب رو داستان‌وار از بیان او دریافت کنیم، اصلا احساس بی‌حوصلگی نمی‌کنیم😃 کتابی که امروز بهتون معرفی می‌کنیم، یه جورایی شبیه همون دوسته‌ است. شما در طی خوندن ۳۷۶ صفحه‌ی این کتاب، با یک سری حقایق که در داخل داستان گنجانده شده آشنا می‌شید و چون از ابتدا، این کتاب رو به اسم "رمان" تهیه کردید و نه "مقاله"، اشتیاق‌تون به ادامه دادن مطالعه، تا آخر حفظ میشه و چی از این بهتر😌 کتاب ✨"ستاره‌ها چیدنی نیستند"✨ به قلم آقای محمدعلی حبیب‌اللهیان و از نشر معارف ماجرای زندگی دختری به نام "سارا" ساکن امریکا رو روایت می‌کنه که حوزه کاریش، تبلیغات منفی برای زنان ایرانی به خصوص در حوزه "حجاب و سبک زندگی" هست. در همین راستا با یک مجموعه اسلامی آشنا میشه تا بتونه از این طریق، کارش رو دقیق‌تر انجام بده، اما‌... دیگه بقیه‌اش طلب‌تون...😉 به مناسبت روز "عفاف و حجاب"، خوندن این کتاب رو برای اینکه با ادله حجاب بیشتر آشنا بشید، بهتون توصیه می‌کنیم.🖐🏻 در پست بعدی، بخشی از این کتاب رو با هم ‌می‌بینیم...👇🏻 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
بعضی وقت‌ها برای دونستن و فهمیدن مطالب، حوصله خوندن مقاله یا گوش‌دادن به یه سخنرانی طولانی رو نداریم
🔸بخشی از کتاب ستاره‌ها چیدنی نیستند 💠 ... اگه کسی توی جامعه امنیت نداشته باشه، می‌تونه دل‌ خوش کنه که توی محیط خانه و خانواده به آرامش می‌رسه. اما وای به روزی که محیط خانه هم امنیت نداشته باشه. به قول ما ایرانی‌ها: هر چه بگندد نمکش می‌زنند وای به روزی که بگندد نمک! 💠 همه فطرت‌ها، نیاز شدید به خانواده رو احساس می‌کنن. من بارها افرادی که پا روی فطرت خودشون گذاشتن و مثلاً یک سوپر مانکن مشهور بودن، شنیدم که آرزو دارن "ای کاش!‌ یک خانواده داشتم و صاحب فرزندانی بودم." 💠 مونا شارن آمریکایی می‌گه: «آزادی زنان برای ما افزایش درآمد، سیگار ویژه زنان، خانواده تک‌نفره، ایجاد مراکز بحران تجاوز، عشق آزاد و زنان متخصص بیماری‌های زنان را به ارمغان آورد؛ ولی در ازای آن، چیزی را به غارت برد که خوشبختی بسیاری از زنان در گرو آن است و آن وجود همسر و خانواده است.» 💠 اگر خانواده دچار مشکل بشه، دیوار جامعه تا ثریا کج خواهد رفت. 💠 دونالد بی رینزی، استاد روان‌پزشک بالینی دانشگاه کانزاس می‌گه: هر چیزی که باعث تضعیف خانواده شود، در نهایت منجر به تضعیف جامعه می‌شود. آمریکا و به‌طور کلی جوامع غربی، روز به روز دچار آشفتگی بیش‌تری می‌شوند... 📖 📕 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
🔸بخشی از کتاب "خط مقدم": (توضیحات ادمین:😉🖐🏻 لیبی بالاخره قبول می‌کنه به ایران موشک صادر کنه، قرار ب
ادامه از پست قبل... 🔹ابتدا با طمأنینه و قدم‌های کوتاه به سمت انتهای سوله، جایی که آب از سقفش چکه می‌کرد حرکت کردند حسن آقا خودش مکان سوراخ را به حاج آقا نشان داد و درباره کارهایی که میشد برای تکرار نشدن این ماجرا انجام داد با او حرف زد. 💧 🔹همان طور که حاج آقا چشمش روی سقف بود و دنبال نشتی‌های احتمالی دیگر می‌گشت حسن آقا به آرامی به یکی از جعبه‌های چوبی بزرگ نزدیک شد. پلمب جعبه‌ها شکسته شده بودند و دیگر حتی قفل هم نبودند. با احتیاط در یکی از آن‌ها را باز کرد چیزی را که می‌دید باور نمی‌کرد.خنده‌اش گرفته بود.😄 🔹توی جعبه سراسر پر بود از بسته‌های ماکارونی، در جعبه را گذاشت و رفت سراغ جعبه‌های بعدی داخلشان روغن و تن ماهی و پلیورهای بافتنی ضخیم و پوتین و جزوات درسی و این چیزها بود یعنی درباره ی ایران چه فکری می‌کردند که این چیزها را با خودشان آورده بودند؟ حالا که آورده بودند چرا آن قدر سفت و سخت از آنها محافظت می‌کردند؟ تلیشکا و خودروی سوخت و اکسید ایزر و این چیزها که به درد کسی نمی‌خورد این چیزهای داخل جعبه هم که ارزش دزدیده شدن نداشت 🤷🏻‍♂️ دیگر پلمب زدن به در سوله و نگهبان شبانه روزی برای چه بود؟! 🤔 🔹حسن آقا کمی کتاب‌ها و جزوات آموزشی را بالا و پایین کرد همه چیز دقیقاً همان‌هایی بودند که در سوریه (که برای آموزش رفته بودند) خوانده بودند. لابه لای مطالب چشمش خورد به لیست موادی که با آن تست سوخت را انجام می‌دهند هرچه فکر کرد چیزی در این باره توی سوریه نشنیده بود💡 🔹کاغذ را بیرون کشید و با خودش به سمت دیگر سالن برد لیبیایی‌ها دستگاه کپی‌شان را به برق زده بودند و معلوم بود که از آن استفاده هم کرده اند. کلی کاغذ سفید کنار دستگاه گذاشته بودند یک کپی از مطلب گرفت و کاغذ اصلی را سر جایش برگرداند.🖨 🔹بررسی‌های حاج آقا هم تمام شده بود. چراغ‌ها را خاموش کردند و از سوله خارج شدند پلمب را به دستگیره زدند و به سمت پادگان منتظری راه افتادند تمام عملیات نیم ساعت هم نشده بود 🤌🏻😎... 📕۴ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
برشی از کتاب "خط مقدم": (بخش اول) 🚀دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند ۶۳
ادامه از پست قبل... 📣حسن آقا به محض دریافت دستور پروژه عملیات را کلید زد. چیزی تا تاریک شدن هوا نمانده بود. احمد و گروهی از نیروهای جدید توی موضع بودند. نواب هم چند ساعت پیش ماشین آهو را برداشته بود و رفته بود دنبال تیم نقشه‌برداری لیبیایی‌ها. خودشان خواسته بودند که مختصات موضع را دوباره بررسی کنند.🔎 ادامه در بخش بعدی... 📖 📙۵/۱ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
برشی از کتاب "خط مقدم": (بخش اول) 🚀دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند ۶۳
برشی از کتاب "خط مقدم": (ادامه از پست قبل) 📞حسن آقا بی‌سیم زد که احمد برگردد. برای انتقال موشک و آن همه دم و دستگاه، علاوه بر تاریکی شب تیم حفاظتی مستحکمی لازم بود. انتقال بعضی گروه‌ها نه نیاز به اسکورت داشت و نه پوشش شبانه می‌خواست؛ مثلاً می‌توانست گروهان هواسنجی را زودتر از بقیه راهی کند. حسن آقا توی بی‌سیم حیدری‌جوار را صدا زد حیدری‌جوار بلافاصله جواب داد: «به گوشم برادر!» مهمونا رو تا موضع همراهی کنین مفهومه؟ مفهومه الان حرکت می‌کنیم. 🌅صدای اذان مثل همیشه از سمت پادگان آموزشی بلند شد. کم کم رد قرمز و بنفشی که از رفتن خورشید گوشه آسمان مانده بود، زیر لایه سیاهی شب ناپدید می‌شد. با رفتن خورشید انگار به یکباره سوز سرمای شبانه هم از راه می‌رسید حسن آقا با آب یخی که از شیرهای عایق بندی شده دستشویی‌ها می‌آمد وضو گرفت. خوشحال بود که میتواند در آرامش و قبل از حرکت به سمت موضع نمازش را بخواند. 📿حاجی زاده و چند نفری که آن اطراف بودند، در کاخ سفید جمع شدند. یکیشان به اصرار حسن آقا جلو ایستاد و همه به او اقتدا کردند همگی با لباس فرم و آماده حرکت آمده بودند. نمازشان به نظر کمی بیشتر از همیشه طول کشید. بعد از نماز حسن آقا دست‌هایش را بلند کرد 🤲🏻 "خدایا تو شاهدی که ما برای عزت دادن به دین تو و نجات مردم بیگناه و خوشحالی امام و شهدا عازم چنین مأموریتی هستیم 🤲🏻 خدایا دستمان را بگیر و هر آنچه که خیر ماست بر ما نازل كن. 🤲🏻 رب إني لما انزلت إلى من خير فقير." ✌🏻 📙۵/۲ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
ادامه از پست قبل... ..... با این تماس و این دستور تکاپوی عجیبی توی پادگان افتاد. بچه‌ها از پرتاب موفق دیروز روحیه گرفته بودند، اگر تا دیروز برای انجام عملیاتی تلاش می‌کردند که تا حالا تجربه‌اش نکرده بودند، امروز با چشمی باز و انگیزه‌ای دو چندان مشغول انجام کارها شدند.✨ ...[این بار] موشک ایران در قلب بغداد فرود آمده بود. حسن آقا و بچه‌های پادگان ساعت ده و نیم از خواب بیدار شدند. 🏢 خبر خراب شدن بانک رافدین را قبل از اخبار ایران از رادیو بغداد شنیدند. خبری که در انتهای آن تأکید می‌شد: شواهدی که به دست آمده نشان می‌دهد که عامل انفجار بمبی بوده که توسط عمال ایرانی در آسانسور این ساختمان کار گذاشته شده بود.» 😐😒 بچه‌ها از این اعتماد به نفس عراقی‌ها تعجب کرده بودند. دیگر همه می‌دانستند که این سطح تخریب و جنس کار فقط می‌تواند اثر یک موشک باشد. با این اوصاف بدیهی بود تا زمانی که عراق به توانمندی موشکی ایران اعتراف نکند باید به کارشان ادامه بدهند. هر شب ممکن بود دستور عملیات دریافت کنند. آمادگی بچه‌ها و لیبیایی‌ها برای پرتاب خوب بود، تنها نگرانی حسن آقا محدودیتِ تعداد موشک‌ها بود. از آن هشت موشک حالا فقط شش تا مانده بود... 🇮🇷✌️🏻 📙۶ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
🌷۱۸ مرداد، روز بزرگداشت شهدای گرانقدر مدافع حرم هست و ما به همین مناسبت، کتاب خاصی رو این هفته برای معرفی در نظر گرفتیم... 📚کتاب بیست سال و سه روز، روایتی است از زندگی جوان‌ترین شهید مدافع حرم. شهید سید مصطفی موسوی؛ تک پسر و عزیز دردانه خانواده به‌ خصوص مادرش بود؛ مادری که تحمل یک لحظه جدایی از پسرش را نداشت، هربار دوری‌اش از خانه، او را به تب می‌انداخت، از خورد و خوراک می‌افتاد و کارش گریه می‌شد؛ چطور می‌شود از چنین مادری رضایت سفر بی‌بازگشت گرفت؟! 😢💔  "اگر در خیابان می‌دیدمش، هرگز باورم نمی‌شد که او روزی شهید می‌شود؛ شاید هر کسِ دیگری هم جای من بود چنین خیالی می‌کرد. با خودش می‌گفت مگر می‌شود پسری که یقه‌ی پیراهنش را باز می‌گذارد و بوی عطرش محلّه را بر‌می‌دارد، بشود جوان‌ترین شهید مدافع حرم؟" 👆🏻این جملات توصیف نویسنده کتاب از شهید بزرگوار است. بخشی از این کتاب رو در پست بعدی با هم می‌خوانیم... 📖 📗 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
ادامه از پست قبل... 📿داشت تسبیحات حضرت زهرا (س) را می‌گفت که مادر روبرویش نشست. لبخند نرمی گوشه لبانش بود و با چشمانی که مثل همیشه مهربان و آرام بودند، به او خیره شده بود. با صدایی آرام گفت: *«می‌دونم این چند روزه می‌خوای یه چیزی بگی.خُب بگو»* 😞تاب دیدن چشم‌های مادر را نداشت. سرش را پایین انداخت و به مُهر خیرع شد. کمی مکث کرد و سپس گفت: «مامان راضی شو. دل بِکّن.» سرش را بالا نیاورد. می‌دانست مادر به او خیره شده. مادر پرسید: «یعنی چی؟» صدای مادر قاطع بود و محکم. مطمئن بود که مادر دیگر لبخند نمی‌زند. آب دهانش را قورت داد و گفت: «سعی کن از تعلقات این دنیا دل بِکنی. تا دل نکنی به معرفت واقعی نمی‌رسی.» ... 📖 📗 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam