eitaa logo
بادام 🇮🇷
239 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
792 ویدیو
6 فایل
🌿خانواده؛ محکم و قوی، شیرین و پرمغز، مثل بادام! ارتباط با ما: @badam_lifestyle ارتباط با ما: @badam_lifestyle
مشاهده در ایتا
دانلود
نترس، کنارتم 🤝 همیشه از اون لحظه می ترسیدم.😥 هرچی بیشتر نزدیکش می‌شدم ترس واضطرابم بیشتر میشد.😰 یکی دو ماه آخر، هرهفته می‌رفتم پیشش. تا کنارش بودم و باهام حرف میزد تا شب حالم خوب بود🥰 ولی دوباره روز از نو، روزی ازنو.😟 دوباره آتیش نگرانی و فکر و خیال می‌افتاد به جونم.😥 _سی و هفت، سی و هشت، سی و نه و چهل … وای دیگه وقتشه….😮 از دیروز تا حالا بیست بار بهش زنگ زدم ساعت 1شب، ساعت 2 شب.🕑 و ساعت 4.5 صبح .🕟 این دفعه گفت پاشو برو بیمارستان، وقتشه.⏰ رسیدم به بیمارستان و رسیدم به ترسم….😰 حالا چکار کنم؟ اگه نتونم؟ اگه اتفاقی بیافته؟😱 _"خب دخترجون، امروز نوبت درخشش توعه!🌟 آفرین، 👏 خوبه تمرکز کن، 👌 همونطوری که با هم تمرین میکردیم نفس بکش،😮‍💨 نه، اینطوری نه، همون‌طوی که گفتم، خب عاالی! فقط یکم دیگه مونده👏" هیچ وقت یادم نمیاد که انقد بچه‌ی حرف گوش کنی بوده باشم.😅 اگه این درد استخوان خورد کن میذاشت که کمتر جیغ بزنم، حتما شاگرد اول بلوک زایمان می‌شدم.🥇😅 بالاخره کارنامه قبولیم که یه روز کامل منتظرش بودم با بوییدن دلبندم، مُهر شد.🥰 و لذت بخش ترین لحظه عمرم که بعد از سخت ترین لحظات رسید.😍 و لذت شنیدن زیباترین و شیرین‌ترین گریه دنیا.❤️ اگه تو نبودی به این لحظه نمی‌رسیدم، تو قهرمان این لحظات منی، چشیدن حس خوبی مادری رو مدیون تو‌ام.🏆 مامای عزیزم روزت مبارک.💐🥰 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
مهمان های تازه وارد🐛🤨 این عزیزان یه هفته است که مهمان خونه مون شدن.☺️ اولش اندازه یه دونه برنج بودن
ادامه پست قبلی👆 اگه اینطوریه که یه مقدار هزینه کنیم ولی سود زیادی به دست بیاریم ارزشش رو داره، پس این مدل حسابگری ما چرا جاهای دیگه کارایی نداره؟🤔 مثلا چرا وقتی حرف از فرزندآوری زده میشه همه به این نگاه میکنن که اون فرزند چقدر خرج و هزینه داره و کمتر کسی به سود آوری این قضیه فکر میکنه؟💸😔 پر جمعیت بودن یک خانواده اول راه خانواده رو با چالش هایی مواجه میکنه ولی تو ادامه مسیر، سدّ خیلی از مشکلات پیش روی خانواده میشه.🧱 خوش جمعیت بودن خانواده‌ها، اول باعث رشد اقتصادی همون خانواده میشه📈 و بعد خیر جوانی جمعیت نصیب کل جامعه. چون این نیروی جوان و آماده به کار هست که به اقتصاد و تولید یه کشور رونق میده.🇮🇷✌️❤️ پی نوشت: میگم این نوغان داری هم فکر خوبیه برای سرمایه‌گذاری برای تولیدها! 😉 میخوام بزنم تو کار پرروش کرم ابریشم😎 کاری نداره فقط هی باید از درخت برگ بکنی🤭 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به وقت دلتنگی💔 و به وقت ۲۹اردیبهشت ماه ۱۴۰۴. و به یاد ۲۹اردیبهشت ماه ۱۴۰۳. 📆سی‌ام اردیبهشت ماه در تقویم ، روز ملی جمعیت ثبت شده و سال قبل، یک روز قبل از عروج 🚁 اینجا ، 🇮🇷 رئیس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی 💚 از گره گشایی برای می‌گوید. 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
میوه‌فروشی داغ🔥 محله ما یه میوه‌فروشی معروف داره. 🍎 نه به خاطر میوه‌هاش🍋 به خاطر گرما و صمیمیتی که بین افرادش موج میزنه.💞 امروز صبح که برای خرید ملزومات شام رفته بودم🥬🫑🫛 آقا کریم مثل همیشه روی صندلی کنار پیشخوان نشسته بود و با چشمانی پر از رضایت به بچه‌هاش نگاه می‌کرد که چطور مغازه رو اداره می‌کنن.😍 از نگاهش میشد فهمید که چقدر خاطرش جمع و دلش گرمه.🥰 آخه حسام پسر بزرگترش داشت میوه‌های تازه رو از نیسان خالی می‌کرد. 🛻 احسان مشغول کمک به مشتری‌ها بود تا بارشون رو به ماشین‌هاشون ببرن. 🚗 حسین هم پشت پیشخوان ایستاده بود و با دقت میوه‌ها رو وزن می‌کرد و به مشتری‌های قدیمی تخفیف کوچیکی می‌داد. ٪ اولین باری که اونجا رفتم، یه ساعتی رو فقط تماشاشون کردم. 👁 دیدم آقا کریم داشت به حاج محسن می‌گفت: "همین بچه‌ها بزرگترین نعمت منن." 🤲 بهترین چیز اینه که انگار هر کدوم از این بچه‌ها یه تیکه از وجود پدرشونن 🧩 و با هم یه دنیای کامل رو ساختن، دنیایی که نه تنها میوه‌ها رو خوشمزه‌تر میکنه بلکه این انرژی رو به بقیه‌هم منتقل میکنه.🔆 دیگه برام سوال نیست که چرا این مغازه همیشه شلوغه... ✔️ مردم اینجا نمیان فقط میوه بخرن، میان یه ذره از این صمیمیت و گرمای خانوادگی رو هم با خودشون ببرن. 🥰 اینجا فقط یه مغازه نیست، یه مدرسه زندگیه که بچه‌ها توش بزرگ میشن و یاد می‌گیرن چطور با هم و با مردم رفتار کنن.🤝 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
"مامان، ما مراقبتیم"🫂💞 صدای بازی بچه‌ها از اتاق کناری می‌اومد. 🧸🧩 منم، طبق معمول، مشغول آشپزی بودم. 👩🏻‍🍳 جسمم در حال غذا درست کردن بود، ولی ذهنم پر بود از کارهایی که بعد از یه هفته مهمونی، رو هم تلنبار شدن: 😵‍💫 لباس‌های نشسته، 👚👖🧦 تمرین‌های حل‌نشده‌ی بچه‌ها، ✍🏻 تولد پیش‌روی علی، 🎂🎈🎁 تدارک مهمونی جمعه... 🍲🥗🍛🍹 در کنار همه اینا به این فکر می‌کردم که کی نوبت خودم میرسه؟ 🤔 تو همین فکرها بودم که زهرا اومد آروم، مهربون، بی‌سؤال. 👧 گفت: ـ «مامان، بچه‌ها خوابیدن. بیا یه کم استراحت کن. حواسم به غذا هست.» بعد لبخند زد و گفت: ـ «اگه کار دیگه‌ای هم از دستم برمیاد، بگو. دوست‌دارم کمک کنم.» 🥰❤️ قلبم گرفت… نه از ناراحتی، از شکر. دختر کوچولوی من داشت می‌شد یه تکیه‌گاه. 😍 تا قبل از اون شاید فکر می‌کردم "مادر بودن" یعنی همیشه خودتو فدای خونه و خانواده کنی. 🫥 و همون‌جا، با لبخند دخترم، فهمیدم: بچه‌ها فقط مسئولیت نیستن... اونا آینه‌ان؛ یه‌جور بازتابِ همه‌ی محبت‌های بی‌منتِ مادری هستن. وقتی بزرگ می‌شن، مهربونی رو از خودت یادمی‌گیرن، و همون مهربونی رو یه روز، بی‌دعوت، برمی‌گردونن به خودت. 🪞💞 اون لحظه فهمیدم که مادری، فقط از خودگذشتگی نیست، یه جور سرمایه‌گذاریه… روی دل‌هایی که یه روز برات سنگ صبور می‌شن. 💰 و شاید خستگی‌هام تموم نشن، اما حالا دیگه می‌دونم: تو خونه‌ای که بچه های پر از عشق بزرگ می‌شن، مادر تنها نمی‌مونه. 🤱🏡♥️ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
دقیقا ۱۰ روز پیش بود که... 🏠 برای عید غدیر جمع شده بودیم خونه بابا، از بچه‌ها فقط مریمِ ۱۰ساله براد
ادامه از پست بعد... شب شد، 🌙 کارمون تموم شده بود و می‌خواستیم‌ بریم‌ برای توزیع که اخبار صحبت‌های رهبری رو پخش کرد، مثل همیشه آرام جانمون شد.😌 و بعدش با خبر پاسخ ایران بچه ها خودجوش بلند بلند تکبیر گفتن و شادی می‌کردن.✊🏻✌️🏻 حالا دیگه نازنین و مریم هم آروم‌تر شده بودن، دل بچه‌ها قرص شده بود. شب موقع خواب یاسمین ۶ساله به بچه‌ها پیشنهاد می‌داد: «بیاید وضو بگیریم آخه شهید شدیم باوضو باشیم.»😇 شب به لطف پدافند، آرام خوابیده بودن و از صداها چیزی نفهمیدن. صبح بدون نگرانی بیدار شدن و با خوشحالی می‌گفتن: «چون وضو داشتیم سالم موندیم.» 😌🥰 این روزها می‌گذره، ولی اونچه که مهمه، اینه که بذر شجاعت و غیرت رو توی دل بچه‌ها بکاریم توان دفاعی‌مون رو براشون تصویر کنیم و قرص و محکم برای ساختن آینده آماده‌شون کنیم. 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
ما آماده‌ایم ✊🏻 - مامان اسرائیل می‌تونه خونه‌مون رو بزنه؟ - پسرم اینجا خیلی براش مهم نیست که بزنه. - اصلا اگه بزنه هم ما نمی‌ترسیم.💪🏻 - بله گلم نمی‌ترسیم ازش، هرکس هیئت بره مثل امام حسین علیه‌السلام میشه، از دشمن نمی‌ترسه. . . . رفته بودم بیرون از خونه، چند ساعتی نبودم وقتی برگشتم بساط هیئت به پا کرده بودن و خودشون مسئولیت‌ها رو تقسیم کرده بودن.😇 مسئول تدارکات و میزبانی از عزاداران مسئول انتظامات و جادهی به مردم قاری قرآن و مداح و …. حتی یاسمین ۶ ساله هم مسئولیت داشت، شده بود مسئول گیت امنیتی، اول درِ هیئت (اتاق) ایستاده بود و مردم (اهل خونه) رو بازرسی می‌کرد.🙂 - مامان چقد قدت بلنده بیا پایین بگردمت. میون‌دار‌ِ هیئت هم سهیل ۲ ساله بود و مثل یه میدون‌دار کهنه کار عزاداران رو برای سینه زنی هدایت می‌کرد. فکر نمی‌کردم این جنگ تحمیلی انقد زود بچه‌هامون رو بزرگ کنه. ما با بچه‌هامون داریم آماده می‌شیم، آماده برای مقابله تمام عیار با ظلم. به قول آقای ما، آقای اباعبدالله: «هَیهات مِنّا الذّلَه.»✊🏻 و دعای این روزهای ما باید این باشه: خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما که در راه حسینت لشکری از خون من باشد 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
خانم خانما ☺️ دختر اولم که به دنیا آمد از همان ثانیه‌های اول تولدش تا ۱۸، ۲۰ سالگی‌اش را دیدم... در
ادامه از پست قبل... مادر کوچک من حالا برای خودش خانمی شده، شده الگوی خواهرهای کوچکش، گیره روسری خواهر سه ساله به دستان او محکم می.شود. هرجا آبجی بزرگه چادر سر کند آن دو تا هم حتما باید سرشان باشد حالا تو بیا خودت را هلاک کن که گلم تو هنوز به سن تکلیف نرسیدی، فقط کار آبجی برایشان حجت است.🖐🏻 بذر حیا و عفاف را که از کودکی حفظ کنی تا ابد برایت میوه پاکدامنی خواهد داد. 🥹😇 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
پنج‌شنبه‌های خانه‌ی ما 🏠 "آفرین مامان حواس‌جمعمم!" 👏🏻 این صدای هدی بود که از آشپزخونه میومد وقتی چشمش به فر روشن افتاده بود و کیکی که قرار بود تزئیناتش رو انجام بده.🧁 مثل هر صبح پنجشنبه زودتر از خواب بیدار شده تا تو کارهای امروز شریک بشه. از ذوق و شوقش با همون موهای ژولیده و صورت خواب‌آلودش، خودش رو به آشپزخونه رسونده بود. 🥰 لبخندی از رضایت روی لبم نقش بست و وسایل قلاب‌بافی رو کنار گذاشتم. رفتم تا صبحانه رو براش آماده کنم. 🫖☕️ "هدی، میدونی خادم‌های کوچولو اول از همه وقتی از خواب بیدار میشن چیکار میکنن؟"☺️🤔 بدون اینکه منتظر جواب بمونم، انگار که از قبل بدونه، دیدم چطور چهارپایه‌اش رو کشید کنار ظرفشویی و روی پنجه‌های کوچولوی پاش وایساد تا دستش رو به شیر آب برسونه. "حالا تمیز شدم مامان؟" 😃 دست‌های کوچکش رو گرفتم و بوسیدم. "آفرین! حالا بریم صبحونه رو آماده کنیم." 🤗 *روضه‌ی خونگی،* رسم هر هفته‌ی ماست. از همون اوایل ازدواج تا الان که ۷ سال ازش میگذره هر پنج‌شنبه بدون استثنا برقرار بوده. حتی وقتایی که بنا به شرایط باید شب رو تنهایی به صیح برسونم حتی شده با صدای زیارت عاشورا این رسم رو ترک نکردم. 🤲🏻 امروز وجود هدی خونه رو پر از نور و روشنایی کرده و شوق و ذوق من رو برای پنجشنبه‌ها بیشتر از قبل، یه عضو جدید هم تا چند ماه دیگه به جمع خانواده‌ی سه نفره‌ی ما اضافه میشه و تصور ذوق و شور بیشتر باعث شده این روز از ایام هفته رنگ و بوی دیگه داشته باشه. شیرین‌تر، پرشورتر و قطعا آموزنده‌تر از روزها و سال‌های گذشته. 😌 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
منم میخوام پول دربیارم 😎💰 😙 خب باید یه کانال بزنم تا همه محصولاتم رو ببینن و بتونن سفارش بدن. 😙 با
ادامه از پست قبل... 🔺یادمون باشه کسب روزی حلال رو براش روشن توضیح بدیم. شما چه راهکارهایی به ذهنتون میرسه؟🤔 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
ادامه از پست قبل... ✋🏻قبل از سفر، باهاشون حرف زده بودم. بهشون گفته بودم: "بچه‌ها، این سفر یه فرصته برای اینکه حسابی حواسمون به همدیگه باشه. 🙂👈🏻اگه دیدید کسی نیاز به کمک داره، مثلاً یه پیرمرد خسته شده یا یه بچه کوچولو گم شده، حتماً کمکش کنید. 🙂👈🏻اگه دیدید زباله‌ای رو زمین افتاده، حتماً برش دارید تا زائرهای اباعبدالله (علیه‌السلام) تو مسیر زیبایی قدم بزنن و سختی راه براشون راحت‌تر بشه. 🙂👈🏻حتی می‌تونید یه آب خنک به یه زائر تشنه بدید. 😌اینجوری، هم به بقیه کمک می‌کنیم، هم خودمون حس بهتری داریم اینطوری بود که فرصت‌ها رو تو دل سختی‌ها پیدا می‌کردم. 🖐🏻این سفر، فقط یه پیاده‌روی نیست، ✨یک کلاس درسه برای تمام زندگی، ✨یک رسانه بزرگ، برای نشون دادن رسم و معرفت شیعیان به جهان ✨و یک تمرین واقعی برای همدلی و مهربونی و یادگیری تاب‌آوری در شرایط مختلف زندگی. راستش، قبل از این سفر، هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بچه‌ها چقدر می‌تونن انگیزه باشن برای سفرهای بعدی! 🥲 اما حالا که فکر می‌کنم، می‌بینم تو این چندباری که توفیق شده اربعین کربلا رو تجربه کنم، اگه ازم بپرسن کدوم سال از همه بهتر بود، بدون شک می‌گم: "سالی که با بچه‌ها رفتیم."😇 انگار یه چیزی توی این سفر خانوادگی بود که همه‌ی سختی‌ها رو تبدیل به یه خاطره‌ی شیرین می‌کرد... 🥰 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
ادامه از پست قبل... پدربزرگ یه نگاهی به دور و برش انداخت و گفت: «سختی که داره، ولی لذتش خیلی بیشتره. وقتی می‌بینم این بچه‌ها دارن با همدیگه بزرگ می‌شن، دارن یاد می‌گیرن هوای همدیگه رو داشته باشن، دارن عشق به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) رو تو دلشون حس می‌کنن، همه‌ی سختی‌ها برام آسون می‌شه.» 😌 گفت: «چند سال پیش، وقتی فقط چند تا نوه داشتم، سفر خیلی ساکت و آروم بود. ولی الان، هر سال که تعدادشون بیشتر می‌شه، سفرمون رنگ و بوی تازه‌ای می‌گیره. هر کدوم از این بچه‌ها، یه جور خاصی به سفرمون برکت می‌دن. یکیشون با صدای قشنگش روضه‌خونی می‌کنه، یکیشون با دستای کوچولوش به زائرای دیگه کمک می‌کنه، یکیشون با خنده‌هاش به همه امید می‌ده.» 🥰 اون شب، وقتی داشتم به حرفای پدربزرگ فکر می‌کردم، یه چیزی رو فهمیدم... فهمیدم که خانواده‌ی پرجمعیت، فقط یه تعداد آدم نیستن.🖐🏻 یه خانواده‌ی پرجمعیت، یه جامعه‌ی کوچیکه، یه دنیای کوچیکه، که در اون همه با همدیگه زندگی می‌کنن، با همدیگه یاد می‌گیرن، با همدیگه رشد می‌کنن، با همدیگه یاد میگیرن چطور سختی‌ها رو پشت سر بزارن و برای هر سختی به دنبال حله مسئله هستن و با همدیگه به سمت خدا می‌رن. و چه سفری بهتر از اربعین، برای تجربه‌ی این حس و حال ناب؟😇 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam