🌕 تصاويری از فضای بازی
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
🔆 @lighthouse3
۱۳ آبان ۱۴۰۳
۱۳ آبان ۱۴۰۳
۱۳ آبان ۱۴۰۳
🌕 نقد فیلم قطار یخشکن(2013 snow piercer)؛ مبارزه با سرمایهداری، رادیکال و اخلاقمدار.
💡 نگاهی به فرم
🔦 بعد از فیلم قطار یخ شکن ژانر جدیدی از فضای آخرالزمانی با نگاه انتقادی به سرمایهداری ایجاد شد که فیلمهایی مثل پلتفرم دنبالهروی این اثر بودند. فیلمنامه نقاط قوت خوبی دارد؛ پرداخت شخصیت ها و همچنین ریتم و ضربآهنگ خوب فیلم همراه با غافلگیرانه هایی که کارگردان دارد باعث می شود از فیلم خسته نشوید. رنگ پردازی سیاه و قهوه ای سوخته و زرد چرک همراه با تصویر برداری لرزانِ مختص قطار حس ناامنی و خفقان را تداعی میکنند.
🔦 کارگردان گاها به زیبایی از تکنیک تغییر فوکوس دوربین برای انتقال مفاهیم استفاده میکند. صحنه نبرد در قطار با فیلمبرداری خوب خود نقطه قوت اثر است. ساختار دراماتیک فیلم باعث شده اثر شعارزده نباشد و دیالوگ های استعاری دقیقا وجه روایی و معنایی را با هم حفظ کنند.
#نقد_فیلم
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
۱۹ آبان ۱۴۰۳
🌕 خلاصه ای از داستان
🔦 داستان از جایی آغاز می شود که برخی دولت ها برای پیشگیری از خطر افزایش بی رویه دمای کره زمین ماده ای شیمیایی(cw7) را وارد اتمسفر میکنند. اما از بد حادثه این ماده بیش از حد خوب عمل می کند و کل زمین را برف و بوران دربر میگیرد.
🔦 در این میان ویلفورد که نابغه ای علاقهمند به قطار و لوکوموتیو است این خطر را می تواند پیشبینی کند و قطاری بسازد که رو بسوی ابدیت دارد. قطاری که موتور آن حیات ابدی دارد و در یک دور همیشگی، دائما در حال حرکت است و خود سوخت را تامین و مایحتاج مسافران را با تدابیر ویلفورد آماده میکند.
🔦 اما اینجا یک مسئله هست، عده ای از سرمایهداران با پرداخت هزینه، مسافر قطارند و عده ای بیخانمان مستضعف بخاطر بقا مجانی سوار شده اند! حال بخاطر تبعیض های بیشمار میخواهند به قسمت های جلویی قطار راه پیدا کنند و این نظم ناعادلانه را بهم ریزند.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
۱۹ آبان ۱۴۰۳
خانم وزیر میگوید: تمام گرما و آبی که به ما می رسد، بلطف موتور اسرارآمیز ویلفورد است. در فیلم همینطور هم هست.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
۱۹ آبان ۱۴۰۳
🔦 پایه تئوریک علم اقتصاد در توجیه ستم طبقاتی فیلم و جامعه
🔦 قیاسِ شکل گرفته و نمادسازی فیلم از جهان و طبقات اجتماعی به شدت بر روی پایه تئوریهای علم اقتصاد است که منابع را کمیاب میدانند و نیازهای انسان را بیشمار. وقتی حیات انسانی به این گستردگی و وفور نعمت با یک آکواریوم که حفظ تعادل آن بر همه چیز ارجحیت دارد مقایسه می شود، طبیعی است در چنین نظامی باید هرکس که بیشتر لیاقت دارد بیشتر بهره بردارد.
🔦 حال با اینکه کمیابی منابع در میان اقتصاددانان بالاتفاق پذیرفته شده است، اما حقیقت این است که منابع بسیار گسترده ای از ثروت و منابع در اختیار بشر می باشد و اصل کمیابی که پایه علم اقتصاد است دچار تزلزل است، برای مثال قاره آفریقا با دارا بودن نزدیک به نیمی از طلای جهان و یک سوم مواد معدنی، تقریبا حدود ۱۸ درصد از کل جمعیت جهان را تشکیل میدهد؛ اما آیا مردم آفریقا سهم کامل خود از این ثروت ها را دریافت میکنند؟
🔦 آیا مشکل معیشت مردم آفریقا به خاطر جمعیت زیاد است یا چپاول دول غربی؟ پس هیچگونه کمیابی آنجا مطرح نیست. همچنین فیلم بحثی از چگونگی تقسیم و توزیع این ثروت میان ساکنان واگن(مردم جهان) نمیکند و ما تنها میدانیم که ثروتمندان با صرف هزینه وارد قطار شدهاند و از گذشته آنان سخنی در میان نیست؛ ما نیز صرفا به همین خاطر، ناخودآگاه حق را به آنان میدهیم.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
۱۹ آبان ۱۴۰۳
🔦 اما مگر حقیقت جز این است که اکثر بهرهمندان میتوانند بیشتر بهرهمند شوند و فقیران و مستمندان روز به روز ضعیفتر میگردند؟ در واقع فیلم با قبول دو پیشفرض های نادرست سرمایه دارس به نبرد او می رود و بدیهی است که با پذیرش اصولی که او وضع میکند؛ شکست حتمی است.
🔦 در سکانس های پایانی که حتی کورتیس میفهمد راهبر معنوی او نیز همدست ستمگر بوده و اصلا چاره ای جز این ظلم منظم و حسابشده نیست و ویلفورد نیز با بودن در جلوی قطار زحمت جایگاه خودش را می کشد؛ وی حسابی شکست میخورد و جلوی دخترک شرقی می ایستد و با ویلفورد همراه میشود. یعنی هرچه ویلفورد گفته است منطقی است. اکت های غمبار کریس اوانز، تسلط ویلفورد و نحوه استقرار دوربین و ساکت ماندن کورتیس نشاندهنده این است که تمام هرچه او می گوید درست است! درحالیکه اصلا چنین نیست نه جهان آکواریوم است، و نه منابع به این شکل محدود و نه چاره کار این ظلم و ستم منظم!
🔦 وقتی سعادت انسان در گرو برآوردن همه نیاز های کاذب و صادق او به هرنحوی تعریف شد و سودپرستی و طمع به عنوان یک پایه انسانشناسی در علم اقتصاد مورد قبول واقع شد، در پس چنین جهانبینی نفسمحوری؛ باید منابع کم باشند و نیاز ها بیشمار. درحالیکه نیاز های مادی انسان بیشمار نیستند، این کمالطلبی و ایدهآل خواهی اوست که در جهت طمع به مادیات و خلود(جاودانگی) در زمین منحرف شده است. چاره کار تقسیم عادلانه فرصتها و باز تعریف مفاهیمی چون انسان، نیاز و ... است. تا مستضعفین هم بتوانند به نسبت تلاشهایشان بهرهمند شوند و هم از فرصت ها به اندازه کافی برخوردار.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
۱۹ آبان ۱۴۰۳