eitaa logo
LightHousePLus+|لایت‌هَاوس
62 دنبال‌کننده
38 عکس
60 ویدیو
0 فایل
متون بلند و نقد های تفصیلی کانال لایت هَاوس!
مشاهده در ایتا
دانلود
موآنا که بزرگتر می‌شود، علاقه به رفتن به دریا را سعی می‌کند نزد پدر کتمان کند، و از ایستادن در روی پدر پرهیز می‌کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر هم از موضعش قدمی عقب نمی‌آید، موآنا را بالا کوه می‌برد و به او سنت‌های اجدادی را آموزش می‌دهد و دوباره میگوید: آینده تو در جزیره است و نه در دریا و چیزی که دوست داری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ادامه موآنا سعی می‌کند از هوای نفس خود(دریا) پرهیز کند و تن به سنت‌ها و خواسته‌های پدر بدهد و آینده‌اش را در جزیره دنبال کند و به مسئولیت‌هایش بعنوان رئیس قبیله برسد، تا دختری خوب و عالی بنظر برسد. موسیقی‌ این سکانس‌ها کاملا روی این موضوع تأکید دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چالش‌ها جدی شده و تضاد بین پدر و دختر علنی می‌شود، موآنا ماهیگیران را دعوت به می‌کند، موآنا برای اولین بار در روی پدر می‌ایستد. پدر هم خیلی جدی قانون را به موآنا یادآوری می‌کند. و مادر برای آرام کردن موآنا، می‌گوید پدر صلاح تو را می‌خواهد و دوستت دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ادامه موآنا شروع به خواندن می‌کند، و دوگانگی خود را توصیف می‌کند، که میخواهد دختری کامل باشد و پدر را راضی کند و سنت‌ها را بجا آورد، از طرفی هم عاشق دریا است. اما نهایتا این خواستن دریا بر راضی کردن پدر و سنت غلبه می‌کند. حتی خیلی قاطعانه تا بالای کوه می‌رود تا سنگش را گذاشته و سنت را بجا آورد، اما نمی‌تواند خود را قانع کند و دومرتبه به سمت دریا میدود، و در سکانسی از چیزی شبیه به تاج که مربوط به مراسم جانشینی اش است، می‌گذرد و می‌خواهد آنچه دلش میخواهد( دریا) را انجام دهد. ( بخاطر خوانندگی زن صداش رو قطع کردم)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ادامه دل را به دریا می‌زند، اما ناموفق برمی‌گردد و ظاهرا پدرش پربی‌راه نمی‌گفته. حالا مادربزرگش با سخنان انگیزشی و شواهد باستانی موآنا را باد می‌کند تا دوباره دل به دریا بزند تا دنیا را نجات دهد. مشکل جدی شده و باید راه‌حلی پیدا کرد برای نجات جزیره، موآنا پای افسانه‌ها را به حقیقت باز می‌کند و از پدر بصورت علنی می‌خواهد اجازه دهد تا سوار قایق شده و به دریا بروند. و پدر به شدت مخالفت می‌کند.
اما دیگر راضی کردن پدر و سنت و قانون برای موآنا مهم نیست، بدون اجازه پدر از خانه فرار می‌کند و به به‌سمت آنچه دلش می‌خواهد می‌رود، تا دنیا را نجات دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ادامه موآنا، همراه مائویی جهان را نجات می‌دهد و سرانجام به جزیره خود برمی‌گردد. و از استقبال پدر معلوم می‌شود زمان سبب شده به اشتباهات خود پی ببرد. موآنا را در آغوش می‌گیرد، و دستور می‌دهد قایق‌ها را از انباری بیاورند، تا به همه نشان دهد اشتباه میکرده و حق با دخترش(موآنا) بوده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آخر یک دیگر هم موآنا انجام می‌دهد، و بجای اینکه مثل پدرانش سنگ خود را روی کوه بگذارد، یک صدف روی کوه می‌گذارد، چقدر شاعرانه!
امروز ما با نسلی طرف هستیم، که بخاطر اقتضائات زمانه گاها تفکراتشان با عقاید والدینشان ١٨٠درجه فرق می‌کند. این انیمیشن‌ها تنها دلیل این اتفاق نیستند، اما بی‌تأثیر هم نبوده‌اند. این نسل، نسل عجیب و غریبی نیست، منتها به راحتی نسل‌های قبل با والدین خود همفکر نمی‌شود، و به سنت‌ها احترام نمی‌گذارد، منطق و استدلال بیشتری می‌طلبند و زبان خودشان را دارند. و چه‌بسا اگر مطلب را بگیرند استوارتر از والدینشان پای اعتقادشان بمانند. هدف این یادداشت‌ها نقد مفصل یک انیمیشن نیست، بلکه جریان‌شناسی یک موضوع در چندین انیمیشن است. یادداشت بنده روایت داستان انیمیشن بود، با یک نتیجه‌گیری کوچولو. اگر خواستید نقد انیمیشن موآنا را اینجا بخوانید و اینجا ببینید.
هدایت شده از  LightHouse | نقد فیلم
🌕 گسل نسلی، پیش بسوی شکستن تابوها و زیر پا گذاشتن سنت‌ها: بخش سوم: انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم ١(How To Train Your Dragon) @LightHouse2 || نقد فیلم و سریال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کل داستان فیلم برمبنای رابطه بین پدر و پسر، و تضاد بین‌شان است. این انیمیشن هم از عریان ترین آثار در این موضوع است. پدر رئیس قبیله، متعصب و پایبند به سنت‌ها است. و پسر روشنفکر و منتقد سنت‌ها است. داستان از آنجایی شروع می‌شود که هیکاپ، قهرمان داستان(فعلا بی‌عرضه) سعی می‌کند شایستگی خود را به پدرش و همه مردم ثابت کند، به چه شکل؟ طبق قوانین وایکینگ‌ها، با کشتن یک اژدها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ادامه هیکاپ، یک اژدها شکار می‌کند. برخلاف جثه ی کوچکش، شانس خوبی دارد، چرا که نادرترین اژدها یعنی یک خشم شب شکار می‌کند. اما کسی این اتفاق را نمی‌بیند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ادامه هیکاپ گند می‌زند، و پدرش جلوی همه مردم، او را دعوا می‌کند. ما کم‌کم تضاد و تقابل پدر و پسر را می‌بینیم. پدری که پسرش را درک نمی‌کند و پسری که ضرورت سنت‌ها را متوجه نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا هیکاپ در یک دوراهی قرار می‌گیرد، همان دوگانگی که در کل اثر حاکم است. می‌تواند اژدها را بکشد و قلبش را به پدر تقدیم، شایستگی‌اش را به همه اثبات و به سنت‌ها بعنوان یک وایکینگ عمل کند. یا اینکه برخلاف راه اجدادش اژدها را آزاد و به آنچه می‌خواهد عمل کند. و نهایتا گور بابای هرچه وایکینگ‌ و سنت است.