یادتان باشد برای ارتباط با ناشران از ایمیلهای رسمی و کاری استفاده کنید.
داشممد اتساین هاتمیل، بچهخفن اتساین یاهو و ساراجوجو اتساین جیمیل باعث میشود شما را جدی نگیرند! شاید برایتان عجیب باشد، ولی هنوز هستند افرادی که با ایمیلهایی مشابه آنچه نوشتم کتابهایشان را برای ناشران میفرستند!
#حسین_جاوید
🇮🇷 @linguiran
هیچ زبانی ذاتاً «سخت» یا «آسان» نیست؛ «سختی» و «آسانی» وقتی معنا مییابد که ما در جایگاه گویشور یک زبان دیگر ــ زبانی با ماهیت متفاوت، حوزهی رواج متفاوت، خانوادهی زبانی متفاوت و دهها و صدها تفاوت دیگر ــ به زبانی دیگرگون مینگریم و با خود میسنجیم که اگر بخواهیم آن زبان را بیاموزیم، چقدر زحمت و زمان در پیش داریم.
«سختی» و «آسانی» زبانها مثل «دور» و «نزدیک» بودن فواصل است. اگر من بگویم «شیراز دور است» آیا این گزاره «قطعی» است؟ نه، صرفاً «نسبی» است؛ اگر در مشهد یا تهران نشسته باشم، بله، شیراز دور است، اما اگر در آباده یا اقلید باشم، یا اصلاً بگو در بوشهر، شیراز نزدیک است. پس درواقع شیراز نه دور است و نه نزدیک، بستگی دارد من کجا باشم!
بگذارید اینطور پیش برویم: فرضاً یاد گرفتن «اسپانیولی» برای یک فرانسوی چقدر سخت است؟ یاد گرفتن «ترکی استانبولی» برای یک ترکمن ایرانی چه؟ یاد گرفتن «فرانسوی» برای یک ایتالیایی چه؟ حالا یاد گرفتن «فنلاندی» برای یک هندی چه؟ «هلندی» برای یک عرب عراقی چه؟ «سوئدی» برای یک اندونزیایی چه؟ ــ همهچیز «نسبی» نیست؟
یک مثال دیگر: منابع غیرآکادمیک از «چینی ماندارین» بهعنوان یکی از، به قول خودشان، «سختترین زبانهای دنیا» نام میبرند. آیا فرضاً کودکان چینی بهجای دو سالگی، در چهار سالگی زبان باز میکنند، چون باید زبانی «سختتر» را یاد بگیرند؟! یا مثلاً اهالی فلان قبیله در آمازون که به یک زبان بومی محلی با ویژگیهایی بسیار نادر نسبت به دیگر زبانها سخن میگویند از گویشوران بومی زبان انگلیسی مهارت زبانی بیشتری دارند؟!
پس به یاد داشته باشید که «فلان زبان سخت است» و «بهمان زبان آسان است» گزارههای درست زبانشناختی نیست.
#حسین_جاوید
https://t.me/virastaar
🇮🇷 @linguiran
این عکس یک کتابفروشی دانشگاهی در اردبیل پس از بارشهای سنگین چند روز اخیر است. آن مسیر بازشده در برف خیلی حس خوبی بهم منتقل کرد.
#حسین_جاوید
https://t.me/virastaar
🇮🇷 @linguiran
واژهسازی گاه همینقدر طبیعی و دلنشین انجام میشود، از برگهی سادهای که چند کارگر روی در کارگاه کوچکی چسباندهاند.
«ناهاری» به معنی چاشتی بوده که صبح میخوردهاند، سپس معنای همین «ناهار» امروزی را پیدا کرده، و اکنون دارد تخصیص معنایی مییابد: «ساعت استراحت و ناهار خوردن.»
#حسین_جاوید
https://t.me/virastaar
🇮🇷 @linguiran
در آگهی درگذشت یکی از بستگان دوستی اهل #سیرجان واژهی جالبی دیدم: «خاکبندان.»
بررسی کردم و دریافتم مراسمی است مختص همان دیار، در هفتهی اول یا سوم یا پنجم پس از فوت فرد برگزار میشود، و عبارت است از نهادن سنگی بر گور متوفی. رسم است که تا پیش از «خاکبندان» کسی برای فاتحهخوانی سر قبر نرود.
در کتاب نامهی سیرجان (واژهها و اصطلاحات لهجهی سیرجانی)، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، «خاکشکنان» یا، به لهجهی محلی، «خاکاشکنون» دقیقاً با همان توضیح بالا آمده و چنین مینماید که «خاکبندان» باید صورت رسمی «خاکاشکنون» باشد.
#حسین_جاوید
https://t.me/virastaar
🇮🇷 @linguiran
کلاههای طریقتهای مختلف صوفیه
ردیف بالا از چپ به راست:
شاخهی جراحیه از طریقت خلوتیه، آهیان، مولویه، دسوقیه، شاخهی سنبلیه از طریقت خلوتیه.
ردیف وسط از چپ به راست:
بکتاشیه، شاخهی شعبانیه از طریقت خلوتیه، نقشبندیه. خلوتیه.
ردیف آخر از چپ به راست:
شاذلیه، قدیریه، سعدیه، رفاعیه، بدویه.
#حسین_جاوید
https://t.me/virastaar
🇮🇷 @linguiran
این روزها مدام در رسانهها میخوانیم «واکنش ایران میتواند در فلان تاریخ رخ بدهد»!
در منابع این اخبار «could» به معنی «ممکن بودن» و «احتمال داشتن» است، نه «توانستن». بنابراین، فرضاً جملهی
«Iran could attack Israel in less than 24 hours»
را باید چنین ترجمه کرد:
«احتمال دارد ایران طی بیست و چهار ساعت آتی به اسرائیل حمله کند.»
#حسین_جاوید
https://t.me/virastaar
🇮🇷 @linguiran
«نداریم» آسانتر از «موجود نمیباشد» نیست؟
#حسین_جاوید
https://t.me/virastaar
🇮🇷 @linguiran