قاتل اولویتها
✍ #شاهین_کلانتری
ما خسته و پریشان و ناامید میشویم. چون اولویتبندی نداریم؛ یا درستتر اینکه با اولویتها سر سازگاری نداریم.
چند بار برنامه ریختهایم و گامهای یک روز کاری را به ترتیب تنظیم کردهایم؛ اما در عمل همۀ کارها را پس و پیش انجام دادهایم؟ حتماً شما هم مثل من مکرر در مکرر. اینکه طی بعضی روزها به خاطر موضوعات پیشبینینشده آب روغن قاطی کنی گریزناپذیر است. اما اگر همیشه گرفتار چنین موضوعاتی هستیم و عملاً همین موضوع ما را از هر گونه برنامهریزی ناامید کرده؛ پس مشکل در جای دیگریست.
https://shahinkalantari.com/blog/2018/06/20/%d9%82%d8%a7%d8%aa%d9%84-%d8%a7%d9%88%d9%84%d9%88%db%8c%d8%aa%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/
🇮🇷 @linguiran
من میترسم، میترسم از اینکه تمام دردها و لذتها و امیدها و بیمهایمان خلاصه شود در اینستاگرام و تلگرام و این قبیل کشندههای وقت و حوصله.
بهجای اینکه بنشینی و از جهانسومی بودن ناله کنی، فراخ بودنت را چاره کن و به تنبلی و کمکاری شرقی خودت افتخار نکن.
رشد و توسعۀ فردی فرمول و تکنیک عجیبوغریبی ندارد.
در این رخوت و سستی که ماییم، اگر کمی همت کنی و مسیر گله را نروی، پا به جادهای میگذاری که کمتر پا خورده و رو به رضایت و موفقیت است.
بگذار وقت تلفکردن در تلگرام و اینستاگرام گریزگاه پیرترین و خستهترین و شکستهترین ذهنها باشد. ذهن تو نباید زیرزمینی تاریک و نمناک باشد.
از اینترنت با این همه وسعت و قدرت برای تکرار نالههای بوی ناگرفتۀ توی تاکسی استفاده نکن.
ذوق و ظرافت داشته باش و آدمی باش که میخواهد بداند تا بتواند.
#شاهین_کلانتری
🇮🇷 @linguiran
تندخوانی | پایان عصر مطالعۀ فستفودی؟
موبایل و شبکههای اجتماعی، خواهناخواه همۀ ما را تندخوانتر کردهاند. پریدن جای خواندن را گرفته و تأثیر این شتابزدگی از اغلب افاضات اینترنتی ما پیداست. ما نقل میکنیم پیش از آنکه بخوانیم و نظر میدهیم پیش از آنکه فکر کنیم!
فرار از این شتابزدگی فرمول عملی و آسانی ندارد و عملاً بسیاری از تکنیکهای تمرکزِ برنامههای تندخوانی نیز، برای ذهن موبایلزده کارساز نیستند.
اصلاً چرا در میان تمام چیزهای مربوط با کتاب، تندخوانی از همه بازاریتر شده؟
به خاطر اینکه بشر حرص و طمع و تنبلی و عجلۀ خودش را وارد کتابخوانی هم بکند.
در اینکه تندخوانی در مواردی میتواند مفید باشد شکی نیست، اصولاً هر متنی ارزش تامل و کندخوانی ندارد و چه بسا که باید با سرعت نور از روی آن گذشت. اما اینکه تندخوانی را تنها روش مطالعۀ موثر بدانیم چشم ما را روی روشهای موثرتر میبندد.
من فکر میکنم لازم بود تا ما به عصر وب و تندخوان شدن همه برسیم تا بفهمیم اصرار روی تندخوانی چقدر بیمعنی بوده است.
حتی به فرض اینکه فهم مطالب در تندخوانی سرعت بگیرد. صادر کردن حکم کلی تندخوانی برای همۀ کتابها به هزار و یک دلیل، وهن واژه و فکر است.
روی بعضی جملهها و واژهها باید ایستاد و کنار صفحات چیزی نوشت، گاه بیشتر از اصل متن.
گاهی خواندن یک صفحۀ از یک کتاب کافی است تا مدتها از آن فاصله بگیریم و فکر کنیم. بالاخره فرق کتاب و فلافل باید جایی روشن شود!
به نظر میرسد که مهارت مراقبه، مفیدتر و کارساز از تندخوانی چندبارۀ یک کتاب است. ذهن ما برای درک و خلاقیت، محتاج تأمل است.
اصلاً دیگر کتاب خواندن بیفایده است. چه تند و چه کند. باید کتابها را بنویسیم.
نه که یکبار از روی کتاب بخوانیم و بعداً برای رونویسی از آن تصمیم بگیریم. باید از سطر اول، کتاب را با نوشتن بخوانیم: کشف متن، کلمه به کلمه، مفهوم به مفهوم.
وگرنه این ذهن پریشان موبایلی، چنان غرق تنوع هست که خواندن یکبارۀ یک کتاب برایش یک پیروزی بزرگ محسوب میشود. پاداش بار اول مطالعه آنقدر زیاد هست که بتواند دوباره خوانی را تا ابد به تعویق بیندازد.
اما وقتی از اول با شروع به نوشتن متن کتاب میکنی، احتمالاً کنجکاوی کشف متن مانع حواسپرتی بیشتر میشود.
اما در رونویسی پس از مطالعۀ اول، چون از محتوای متن آگاه شدهایم. احتمالاً مثل مدرسه فقط مشق بنویسیم و فکرمان به هزار جای دیگر سرک بکشد.
در نهایت: میدانم. سخت است. در دنیایی که همه تشنۀ رکورد زدن و نمایش هستیم. پز دادن برای تعداد عناوین خواندهشده فریبندهتر از زندگی آرام با یک کتاب به نظر میرسد.
#شاهین_کلانتری
🇮🇷 @linguiran
🔴 نقلقولی که شما را بدبخت میکند.
گور ویدال نقلقول طنزی دارد که بهانۀ من برای نوشتن این پست کوتاه شد: «پیروز شدنِ شما کافی نیست؛ شکستِ دیگران هم لازم است.»
حتی اگر در لایه خودآگاه چنین باوری نداشته باشیم، داشتن چنین دیدگاهی بهصورت ناخودآگاه علت عقبافتادگی بسیاری از ماست.
با نگاهی که مدام دنبال کمبودها و کاستیهاست و بردن را در ازای باختن دیگران میبیند، تنها کسی که میبازد خود ما هستیم.
هیچکسی جای ما را تنگ نکرده، این نگاهی سادهلوحانه است که فکر کنیم هیچ فرصتی برای ما باقی نمانده.
برای سازنده بودن، باید روحیه فراوانی داشته باشیم. حتی اگر تمام اخبار حکایت از این داشته باشند که کفگیر به ته دیگ خورده.
من که فکر میکنم فراوانی هست، کسی جای ما را نگرفته، افسوس نخوریم که چرا فلانی زودتر شروع کرده و من عقب ماندهام.
بیایید وارد بازی برد-برد-برد-برد-برد… شویم. توی دنیای متصل اینترنت، با این همه دانش و امکانات همه بهراحتی میتوانیم برنده باشیم.
همین تغییر نگرش کوچک، باعث میشود درِ دنیایی از فرصتها به روی ما باز شود.
#شاهین_کلانتری
🇮🇷 @linguiran
✅ هر کلمه یک ایده است.
به این کلمات نگاه کنید: خاک، هاله، تن، پناه، زیتون، درخشان، توزین، زلال، دردبار، دیگ، سیر، لنگر.
با دیدن هر کلمه چیزی در ذهن شما تداعی نشد؟
عینی یا ذهنی بودن کلمات فرقی نمیکند، مهم این است که هر کلمه تداعیکنندۀ تصاویر و مفاهیمی است که گاه گنگ و گاه واضحاند. و این تداعیها بهترین جرقه برای شروع نوشتناند.
کافی است یک واژه را در مرکز ذهنت نگه داری و شروع کنی به قلم زدن. بنویسی که به آن واژه چه حسی داری، آن واژه در زندگی تو چه نقشی دارد؟ آیا میتوانی مفهومپردازی آن واژه را در ذهن خودت گسترس بدهی؟ دربارۀ رنگ و بوی آن واژه چه فکر میکنی؟! و دهها سوال منطقی و فرامنطقی دیگر که تو برمیگزینی و در پاسخ آنها کاغذ سیاه میکنی.
به گمانم کسی در این تمرین موفقتر است که به زبان و کلمه به عنوان ارزشمندترین دستاورد بشری نگاه کند. اما اغلب آدمها چون از بدو تولد، زبان مادری مفت و مسلم به چنگشان آمده، با زبان برخوردی شلخته و سرسری دارند. مثل هر چیزی که سهل به دست میآید و فراوان است. اما برخورد نویسنده با کلمات از سر احترام و کمیابی است. نویسنده واژهها را بهتر خرج میکند. او میداند که «هر واژه یک ثروت است» و هزاران هزار سال تلاش انسان است که زبان را به شکل و صورت فعلی پیشکش ما کرده.
نوشتن، قدر دانستن کلمههاست.
#شاهین_کلانتری
🇮🇷 @linguiran
🔴 از شبکه های اجتماعی بیشتر از تلویزیون بترس.
بله، پُز نده که تلویزیون نمیبینی.
اون قدیم بود که تلویزیون ندیدن هنر حساب میشد.
الان که سر همه تو گوشیه،
هنر اینه که کمتر سراغ گوشی بیای
و بیشتر به اولویتهات برسی.
#شاهین_کلانتری
🇮🇷 @linguiran