eitaa logo
زبان‌شناسی همگانی
324 دنبال‌کننده
462 عکس
103 ویدیو
309 فایل
احراز هویت کانال زبان‌شناسی همگانی در سامانه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی http://t.me/itdmcbot?start=linguiran کد شامد: 1-1-717929-61-4-1 https://eitaa.com/linguiran @linguirani ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی يواشكی زير چادر بشكن ميزدم! مادربزرگ با چارقدش اشکش را پاک کرد و گفت: "انقد دلم می‌خواست عاشقی کنم" ولی نشد. دلم پر می‌کشید که حاجی بگه "دوست دارم" و نگفت... گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود، زیر چادر چند تا بشکن می‌زدم، آی می‌چسبید. به چشم‌های تارش نگاه کردم و حسرت‌ها را ورق زدم. گفتم: مادر جون حالا بشکن بزن، بذار خالی شی. گفت: حالا که دستام دیگه جون ندارن. انگشت‌های خشک شده‌اش رو به‌هم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتن! با خندهٔ تلخی گفت: این‌قدر به‌هم هیس نگین! بذار بچه‌ها حرف بزنن، بذار کودکی کنن، بذار جوونی کنن، بذار زندگی کنن. @mohamadrezahadadpour 🇮🇷 @linguiran
هدایت شده از زبان‌شناسی همگانی
گاهی يواشكی زير چادر بشكن ميزدم! مادربزرگ با چارقدش اشکش را پاک کرد و گفت: "انقد دلم می‌خواست عاشقی کنم" ولی نشد. دلم پر می‌کشید که حاجی بگه "دوست دارم" و نگفت... گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود، زیر چادر چند تا بشکن می‌زدم، آی می‌چسبید. به چشم‌های تارش نگاه کردم و حسرت‌ها را ورق زدم. گفتم: مادر جون حالا بشکن بزن، بذار خالی شی. گفت: حالا که دستام دیگه جون ندارن. انگشت‌های خشک شده‌اش رو به‌هم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتن! با خندهٔ تلخی گفت: این‌قدر به‌هم هیس نگین! بذار بچه‌ها حرف بزنن، بذار کودکی کنن، بذار جوونی کنن، بذار زندگی کنن. @mohamadrezahadadpour 🇮🇷 @linguiran