#رمان_چاه_غفلت
#پارت_بیست_ویکم
_چیزی شده؟
جواد: فک کنم مسح پاتو اشتباه کشیدی،همیشه همینجوری میکشی؟
_هااا...نه..درست کشیدم
جواد: نه عزیزم درست نکشیدی
_بزار بعد نماز برات توضیح میدم
جواد: وقتی وضوت درست نیست چه طور میخوای نماز بخونی؟
_جواد جان بعد نماز بهت توضیح میدم
جواد چیزی نگفت و از کنارش گذشتم
سجاده رو کمی عقب تر از سجاده جواد پهن کردم همیشه وقتی با هم بودیم نمازمون رو به جماعت میخوندیم ولی حالا که وضو و نمازش ناقص بود نمیتونستم اینکارو انجام بدم و شروع کردم به خوندن نماز ..
ولی جواد هنوز همانجا ایستاده بود و نگاهم میکرد
بعد از خوندن نماز ظهر بهش گفتم : نمیخوای نمازتو بخونی؟؟
جواد بدون حرفی وضو گرفت و آمد کنارم نشست
بعد از خوندن نماز عصر مشغول گفتن ذکر تسبیحات اربعه شدم
جواد بعد از تمام شدن نماز برگشت و گفت :قبول باشه
_قبول حق آقا ..
جواد :خب میشنوم ،چی شده ؟ قرار بود چیزمهمی بهم بگی..
_اگه بفهمی فرستاده امام زمان عجل الله ظهور کرده و نیاز به کمک داشته باشه چیکار میکنی؟
جواد :فرستاده آقا؟ مگه امام زمان عجل الله فرستاده دارن؟
بلند شدم و به سمت آشپر خونه رفتم...کیفمو از روی اُپِن برداشتم و کنار جواد نشستم
نامه رو برداشتم و به سمتش گرفتم
جواد نگاهی به نامه انداخت و گفت : این چیه؟
_این همون نامه ای هست که تو جمکران یه خانمی بهم داده بود یادت هست؟
جواد :اره
_خب بخون ببین چه نوشته
جواد نامه رو گرفت و بازش کرد ،نگاهش سرشار از تعجب بود
جواد:اینا چیه نوشته ؟ فرستاده کیه؟ چرا اینجوریه ؟
_ببین برای ظهور آقا باید ۵ علائم حتمی رخ بده ..یکی از اون علائم خروج یمانی هست
یمانی فرستاده آقا امام زمان عجل الله فرجه هست که حتی اسمش تو وصیت پیامبر هم اومده یعنی یمانی فرزند امام زمان عجل الله فرجه هست ...
جواد :مریم جان حالت خوبه؟ امام زمان عجل الله فرجه اصلا فرستاده ای نداره تو زمان غیبت کبری ..چرا این حرفا رو باور کردی؟
_جواد من خیلی ازشون سوال پرسیدم همه چیزهایی که میگن درسته ...من حتی خواب سید احمد الحسن ع رو دیدم باورت میشه؟
جواد : احمد الحسن دیگه کیه ؟ چی داری میگی مریم ؟
مریم: سید احمد الحسن ع همون یمانی و فرستاده آقاست ..فرزند امام زمان عجل الله فرجه هست ..یادته گفتم ۳ روز نذر کردم باید روزه بگیرم؟ ..نذرم به خاطر این بود که خواب سید رو ببینم ..باورت نمیشه دیشب خوابش و دیدم..میتونی از مامان هم بپرسی دیشب وقتی خوابشو دیدم فقط داشتم گریه میکرم ،اصلا باورم نمیشد سید ع منو به عنوان یارش بپذیره
جواد: چیکار داری میکنی با اعتقاداتت مریم ؟ میدونی چیکار کردی؟ تو نذر کردی خواب کسی رو ببینی که اصلا نسبتی با امام زمان عجل الله نداره؟ میدونی این کارت حرام بوده؟
_ چی حرامه؟ توسل کردن به حضرت فاطمه سلام الله علیها حرامه؟ اینکه ازش بخوای حق رو بهت نشون بده حرامه؟ سید ع اسمش تو وصیت پیامبر اومده ! مگه وصیت پیامبر دروغه؟ جواد بیشتر روایت ها در مورد مهدیین صحبت کردن سید ع هم اولین مهدی هست فرزند امام زمان عجل الله فرجه ..
جواد:طریقه وضو گرفتنت و اقامه گفتنت تو نماز هم به این اتفاق ربط داره؟
_یمانی حجت خداست ،پس حجت خدا هر حکمی بده باید بپذیریمش مگه غیر از اینه؟
جواد کلافه دستش رو لای موهاش میکشید و میگفت : ای وای.. ای وای
بعد نامه رو بلند کرد و در حالی داشت نامه رو پاره میکرد گفت : بخدا اینا دروغن مریم امام زمان عجل الله فرجه نه وصی داره نه فرستاده...این رو همه شیعیان اتفاق نظر دارن...
نگاهم به نامه ای بود که تو دستهای جواد در حال تکه تکه شدن بود ..اصلا متوجه حرفایی که میزد نمیشدم قلبم به درد آمده بود ...نامه ای که برای دعوت من فرستاده شده بود
اشکهام جاری شدن و فریاد کشیدم : ای چه کاری بود که کردی ؟ تو به چه حقی نامه رو پاره کردی ؟
در حالی که گریه میکردم تکه های نامه رو از روی زمین جمع کردم
جواد هم همچنان درحال توضیح دادن بود ولی من گوشی برای شنیدن حرفاش نداشتم
تکه های نامه رو داخل کیفم گذاشتم و بلند شدم چادرمو برداشتم و از خونه خارج شدم
🔰"مجموعهالمنقذالعالمے،نجاتبخشجهانے"
#رمان_چاه_غفلت
#پارت_بیست_ویکم
_چیزی شده؟
جواد: فک کنم مسح پاتو اشتباه کشیدی،همیشه همینجوری میکشی؟
_هااا...نه..درست کشیدم
جواد: نه عزیزم درست نکشیدی
_بزار بعد نماز برات توضیح میدم
جواد: وقتی وضوت درست نیست چه طور میخوای نماز بخونی؟
_جواد جان بعد نماز بهت توضیح میدم
جواد چیزی نگفت و از کنارش گذشتم
سجاده رو کمی عقب تر از سجاده جواد پهن کردم همیشه وقتی با هم بودیم نمازمون رو به جماعت میخوندیم ولی حالا که وضو و نمازش ناقص بود نمیتونستم اینکارو انجام بدم و شروع کردم به خوندن نماز ..
ولی جواد هنوز همانجا ایستاده بود و نگاهم میکرد
بعد از خوندن نماز ظهر بهش گفتم : نمیخوای نمازتو بخونی؟؟
جواد بدون حرفی وضو گرفت و آمد کنارم نشست
بعد از خوندن نماز عصر مشغول گفتن ذکر تسبیحات اربعه شدم
جواد بعد از تمام شدن نماز برگشت و گفت :قبول باشه
_قبول حق آقا ..
جواد :خب میشنوم ،چی شده ؟ قرار بود چیزمهمی بهم بگی..
_اگه بفهمی فرستاده امام زمان عجل الله ظهور کرده و نیاز به کمک داشته باشه چیکار میکنی؟
جواد :فرستاده آقا؟ مگه امام زمان عجل الله فرستاده دارن؟
بلند شدم و به سمت آشپر خونه رفتم...کیفمو از روی اُپِن برداشتم و کنار جواد نشستم
نامه رو برداشتم و به سمتش گرفتم
جواد نگاهی به نامه انداخت و گفت : این چیه؟
_این همون نامه ای هست که تو جمکران یه خانمی بهم داده بود یادت هست؟
جواد :اره
_خب بخون ببین چه نوشته
جواد نامه رو گرفت و بازش کرد ،نگاهش سرشار از تعجب بود
جواد:اینا چیه نوشته ؟ فرستاده کیه؟ چرا اینجوریه ؟
_ببین برای ظهور آقا باید ۵ علائم حتمی رخ بده ..یکی از اون علائم خروج یمانی هست
یمانی فرستاده آقا امام زمان عجل الله فرجه هست که حتی اسمش تو وصیت پیامبر هم اومده یعنی یمانی فرزند امام زمان عجل الله فرجه هست ...
جواد :مریم جان حالت خوبه؟ امام زمان عجل الله فرجه اصلا فرستاده ای نداره تو زمان غیبت کبری ..چرا این حرفا رو باور کردی؟
_جواد من خیلی ازشون سوال پرسیدم همه چیزهایی که میگن درسته ...من حتی خواب سید احمد الحسن ع رو دیدم باورت میشه؟
جواد : احمد الحسن دیگه کیه ؟ چی داری میگی مریم ؟
مریم: سید احمد الحسن ع همون یمانی و فرستاده آقاست ..فرزند امام زمان عجل الله فرجه هست ..یادته گفتم ۳ روز نذر کردم باید روزه بگیرم؟ ..نذرم به خاطر این بود که خواب سید رو ببینم ..باورت نمیشه دیشب خوابش و دیدم..میتونی از مامان هم بپرسی دیشب وقتی خوابشو دیدم فقط داشتم گریه میکرم ،اصلا باورم نمیشد سید ع منو به عنوان یارش بپذیره
جواد: چیکار داری میکنی با اعتقاداتت مریم ؟ میدونی چیکار کردی؟ تو نذر کردی خواب کسی رو ببینی که اصلا نسبتی با امام زمان عجل الله نداره؟ میدونی این کارت حرام بوده؟
_ چی حرامه؟ توسل کردن به حضرت فاطمه سلام الله علیها حرامه؟ اینکه ازش بخوای حق رو بهت نشون بده حرامه؟ سید ع اسمش تو وصیت پیامبر اومده ! مگه وصیت پیامبر دروغه؟ جواد بیشتر روایت ها در مورد مهدیین صحبت کردن سید ع هم اولین مهدی هست فرزند امام زمان عجل الله فرجه ..
جواد:طریقه وضو گرفتنت و اقامه گفتنت تو نماز هم به این اتفاق ربط داره؟
_یمانی حجت خداست ،پس حجت خدا هر حکمی بده باید بپذیریمش مگه غیر از اینه؟
جواد کلافه دستش رو لای موهاش میکشید و میگفت : ای وای.. ای وای
بعد نامه رو بلند کرد و در حالی داشت نامه رو پاره میکرد گفت : بخدا اینا دروغن مریم امام زمان عجل الله فرجه نه وصی داره نه فرستاده...این رو همه شیعیان اتفاق نظر دارن...
نگاهم به نامه ای بود که تو دستهای جواد در حال تکه تکه شدن بود ..اصلا متوجه حرفایی که میزد نمیشدم قلبم به درد آمده بود ...نامه ای که برای دعوت من فرستاده شده بود
اشکهام جاری شدن و فریاد کشیدم : ای چه کاری بود که کردی ؟ تو به چه حقی نامه رو پاره کردی ؟
در حالی که گریه میکردم تکه های نامه رو از روی زمین جمع کردم
جواد هم همچنان درحال توضیح دادن بود ولی من گوشی برای شنیدن حرفاش نداشتم
تکه های نامه رو داخل کیفم گذاشتم و بلند شدم چادرمو برداشتم و از خونه خارج شدم
🔰"مجموعهالمنقذالعالمے،نجاتبخشجهانے"