eitaa logo
[اܩـاܩ زَܩــانـےـہا عـجـღ]
1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
97 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج:) آقا جان! اگࢪ دیدم‌ونشناختم سلامٌ علیڪم(: کپی: با ذکر یک صلوات برای سلامتی امام زمان(عج) 🕊️
مشاهده در ایتا
دانلود
{•❤•} ✋ هرگاه‌خواستےگناه‌ڪنے🙄 یڪ‌لحظہ‌بایسـت{✋} بھ نفست بگو:🗣_✨ اگھ یڬ‌بار‌دیگھ‌[^🔒^] وسوسم‌کنے••|🏌🏽‍♂¶💭|•• شکایتت‌رو‌بھ‌امام‌زمان‌میکنم💔 حـالااگـرتوانسٺے‌حُـرمـت آقاروبشکنے😔 برو کن😞✋💔 @lmamaj
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽راهکار آموزش نماز به کودکان به رنگ خدا باشیم... ▫️استاد عباس صراف @lmamaj
4_5953990064387131993.mp3
3.77M
🔊 صوت استاد رائفی پور 🔮 « امام زمان آمدنی نیست، آوردنی‌ست » 🔺در آخرالزمان خیلی‌ها ریزش می‌کنن... شما وایستید، نترسید. 📥 3 MB ❓وظیفمون تو این شرایط سخت چیه؟ باید چه‌کار کنیم؟ 🔷🔸🌸✨♦️✨🌸🔸🔷 🏅نشر آثار عج ع @lmamaj
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 خدا رو چه جوری میشه دید؟ چه بهانه باشد آن را که تو را ندیده باشد... ‌ به رنگ خدا باشیم... ▫️استاد الهی قمشه ای 🕋 @lmamaj
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽خدا صدام و میشنوه؟ 🔻چه بهانه باشد آن را که تو را ندیده باشد... به رنگ خدا باشیم... ▫️استاد الهی قمشه ای 🕋 @lmamaj
افراد زیادی به جمعیت اضافه شده بودند مرد آهی کشید و روی زمین نشست برای اینکه بتونیم با خلوص نیت برای فرج دعا کنیم ،باید احساس درد و نیاز داشته باشیم . با تضرع و چشمی گریان برای فرج مولا دعا کنیم ... شرط ایمان هم همینه ،هر کسی چشمانش برای امام عصر گریان بود مومنه ... از اوصاف مومنین در زمان غیبت هم یکیش گریان بودن برای امام عصر هست حالا به درونتون مراجعه کنین ببینین واقعا احساس درد و نیاز دارید؟؟ همانطور که نگاهم به تسبیح فیروزه ای رنگِ در دستش بود ،به حرفهایی که گفته بود فکر میکردم واقعا من احساس درد و نیاز دارم ؟؟ تا حالا چند قدم برای امامم برداشتم ؟؟ تا حالا چند نفر رو به آقا وصل کردم ؟ تا حالا چقدر از کارهای زندگیم رو به آقا اختصاص دادم؟ با صدای صلوات جمعیت متوجه شدم حرفای مرد به پایان رسیده بود ... جمعیت هم در حال پراکنده شدن بودند با صدای جواد برگشتم و نگاهش کردم از چشمان قرمزش مشخص بود که چقدر گریه کرده بود تو دلم قربون صدقه ای براش رفتم _جانم جواد :بریم ؟ روده بزرگه، روده کوچیکه رو خورد میدونستم میخواد حال و هوای خودش رو عوض کنه لبخندی زدمو گفتم :هر چی آقامون دستور بدن، بریم... سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم رسیدیم به فلافل فروشی که همیشه پاتوق منو جواد بود هر موقع میایم اینجا به یاد حرف معصومه میافتم که میگفت "همه نامزدا میرن کافی شاپ و رستوران ،شما دوتا میرین فلافلی" نمیدونم شاید به خاطرِ خاطره بچگی هامون باشه که اینقدر علاقه پیدا کردیم به فلافل.... یا شاید هم نمیخوایم هیچ وقت خاطره ها فراموش بشن ... خاطره روزهایی که عمو اینا هر سال وقتی به خونه عزیز اینا میاومدن منم برای دیدن و بازی کردن با بچه های عمو به خونه عزیز میرفتم عزیز هم برامون فلافل درست میکرد و کلی قربون صدقه امون میرفت .. ای کاش گذشته هیچ وقت تمام نمیشد ... مشغول خوردن فلافل بودیم که گوشی جواد زنگ خورد از طرز صحبت کردنش مشخص بود باید دوستش رضا باشه بعد از اینکه صحبتهاش تمام شد گفت : مریم جان رضا بود گفته برم داروخونه _میدونم از داداش گفتنت و چشم گفتنات مشخص بود جواد: اخ قربون هوش خانم دکترم بشم مابقی ساندویج رو داخل کیفم گذاشتم و از فلافلی بیرون اومدیم جواد منو به خونه رسوند و خودش به داروخونه رفت وقتی وارد خونه شدم و سکوت خونه رو دیدم تعجب کردم همینطور که به سمت اتاقم میرفتم گوشیمو از داخل کیفم برداشت خواستم شماره معصومه رو بگیرم که نگاهم به کاغذ روی در اتاقم افتاد 《آبجی خانم از اونجایی که رفتی با اقاتون خوش گذرونی ،ما هم رفتیم امام زاده صالح دلت بسوزه ...شام درست کن تا برگردیم ،ترجیحا ماکارونی باشه دستت طلا 》 از نوشته اش خنده ام گرفت وارد اتاقم شدم بعد تعویض لباس درحال خارج شدن از اتاق بودم که یاد نامه ای افتادم که اون خانم در جمکران بهم داده بود بعد یادم اومد که گل رو داخل ماشین جواد جا گذاشتم نامه رو برداشتم و بازش کردم با دیدن نوشته های داخل نامه شوکه شدم و روی زمین نشستم ... 🔰"مجموعه‌المنقذالعالمے،نجات‌بخش‌جهانے"
در حالی که دستهام میلرزید شروع کردم به خوندن نامه شدم بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا آیا میدانید که ما در آخر الزمان هستیم ؟ آیا میدانید که ما یک امامی داریم که خیلی مظلومه؟؟ ایا میدانید که الان کسی آمده برای یاری رسانی امام زمان عجل الله که ما باید کمکش کنیم تا به وسیله آن زمینه ظهور امام زمان عجل الله را فراهم کنیم؟؟ اگر شما در کربلا بودید چه کار میکردید؟؟ مسلما میگفتید اگر در کربلا بودید حتما حتما تو صف امام حسین علیه السلام بودید و در مقابل یزد و معاویه می ایستادید ... حتما یه کاری برای امام حسین علیه السلام میکردید.. همانطور که مسلم بن عقیل علیه السلام قبل از امام حسین علیه السلام آمدند برای گرفتن بیعت.. اما حالا.... امام زمان عجل الله وصی خودش رو فرستاده .. اگر ما این حلقه و این تعداد یاران رو بتوانیم زیاد کنیم ،ظهور آقا رو میتوانیم چند سال جلوتر بیاندازیم و میتوانیم آن لحظه قشنگ ظهور را ببینیم و همه سختی هاو همه مشکلاتی که در سطح جهان تمام بشه .. نکنه یه وقت مثل کوفیان باشیم و وصی آقا رو تنها بگذاریم .... به امید آنکه هر چه سریعتر شاهد مهیا شدن زمینه تمکین قائم آل محمد (ع) در زمین باشیم، و با تبعیت از آل محمد ع از عذاب‌های الهی در دنیا و آخرت مصون و محفوظ بمانیم. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته اشکهایی که مثل ابر بهار در حال باریدن بودن رو با آستین لباسم پاک میکردم ... نامه رو چندین بار خوندم . باورم نمیشد .‌ وصی امام زمان عجل الله... حرفهای اون مرد .... یاری امام زمان .... کوفیان... اخ که چه آتشی به دلها زدند این کوفیان ... ای کاش همون لحظه نامه رو میخوندم و از اون زن میپرسیدم که باید چکاری انجام بدم ... کاری که سالها منتظرش بودم مگر میشود مولایمان کمکی بخواهد و سکوت کرد؟.. مگر میشود وصی امام زمان عجل الله را نادیده گرفت؟ ... سوالهایی زیادی در ذهن داشتم و هیچ پاسخی برای سوالهایم نداشتم .. صدای تپشهای قلبم را که به شدت در حال تپیدن بود حس میکردم باید با جواد صحبت میکردم ،باید باخبرش میکردم .باید باهم در این راه قدم برداریم . موبایل رو برداشتم و شماره جواد رو گرفتم جواب نداد دوباره شماره اش را گرفتم باز هم جواب نداد دیگر مانده بودم چه کنم که صدای پیامک گوشیم رو شنیدم جواد بود گفته بود داروخونه شلوغ شده وبعدا خودش تماس میگیره کلافه بودم گوشه اتاق نشستم و مثل بچه ها دستانم را دور پاهایم حلقه کردم. و به نامه ای که رو به رویم روی زمین بود چشم دوخته بودم .. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⭕️تمام شبهات مطرح شده در این پارت از داستان صرفا شبهه می باشد و پاسخ علمی دارد. 🔰"مجموعه‌المنقذالعالمے،نجات‌بخش‌جهانے"