eitaa logo
لب المیزان
5.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
32 ویدیو
165 فایل
🔸 گروه فرهنگی المیزان 🔸استاد اصغر طاهرزاده 💎ارتباط با مدیر کانال @modir_lobolmizan 🔹سروش: Sapp.ir/lobolmizan 🔹ایتا:Eitaa.com/lobolmizan 🌐www.lobolmizan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31778 🔺موضوع: انسان شناسی، معرفت نفس، اصول دین، فروع دین، حکمت احکام، سلوک فردی، ⁉️سلام استاد عزیز: برای داشتن ایمان و اعتقاد راسخ و و قوی به خداوند، که شیطان در سکرات مرگ نتواند از ما بگیرد چه کنیم؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه انسان را به لطف الهی بالا می‌برد، دو بال «معرفت بالله» و «تقوای الهی» است. در مورد معرفت بالله، «معرفت نفس» راه خوبی است. پیشنهاد می‌شود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31778 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31779 🔺موضوع: آقای هاشمی رفسنجانی، رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه ای، آیت‌الله حسن‌زاده آملی، ⁉️سلام علیکم: تعابیر بسیار بلندی آن بزرگمرد در مورد جناب هاشمی دارند که نشان می‌دهد عظمت جناب هاشمی در منظر ایشان فوق این حرفهاست که انسانی اخلاقی بداند باری من کاری به این ندارم که آن عزیز رفته تعبیر ولی به کار بردند و آن عزیز نه که بنظرم اگر از ایشان بپرسند بسیار محتملست هاشمی را از اولیاالله بدانند سخن من اینست تعابیری ایشان در مورد هاشمی آوردند که هم شما بهتر می‌دانید و هم من که با واقعیت منطبق نیست پس استبعادی ندارد تعابیری که جناب حسن زاده هم آوردند منطبق بر واقع نباشد. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: والله اعلم. ولی از شخصیت آیت‌الله حسن‌زاده که بنده از نزدیک لمس و تجربه کرده‌ام؛ این برمی‌آید که بر مبنای خاص آن سخن را فرمودند. ولی به هرحال این امری نیست که بنده یا جنابعالی بر آن اصرار داشته باشیم. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31779 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31781 🔺موضوع: معارف قرآنی، حدیث، حضرت محمد(ص)، ⁉️سلام: دو چیز می‌رود اندک ایمانم را به باد دهد تو را به آنچه قبول دارید راهکاری قانع کننده بفرمایید. یک کرونا مرا به این نتیجه رساند نه حس حجیت دارد و نه وجدانیات حتی لحظه ای شک کردم شاید مرده ام و فکر می‌کنم زنده ام. علامه طباطبایی گویا فرمودند عقل از خود چیزی ندارد. پایان نقل. بنابرین اتکا می‌کند به حس و وجدان عدم حجیت این دو را به علم حضوری یافتم پس عقل و به تبع آن بدیهیات فرومی‌ریزند. عقل در من به پایان رسیده است و به قول سوفسطاییان رسیدم اما راه دل اندکی ممکنست باز باشد یادش بخیر با اینکه در وجود خدا مردد بودم از صمیم قلب چه ﴿أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ) هایی می گفتم دو قصیده لبید عامری هرچه می اندیشم بالاتر از قرآن شاید باشد. ✅ باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده زمانی با روبه‌روشدن با سخنان لائوتسه این حالت برایم پیش آمد و با اُنس با روایات بخصوص با ارتباط با کتاب شریف «تحف‌العقول» متوجه عمق شخصیت اهل‌البیت «علیهم‌السلام» شدم و جایگاه نبوت نبی که چنین انسان‌هایی را تربیت کرده‌اند، برایم بحمدلله روشن شد و این‌که قرآن با عمق معرفتی خاصی به اموری اشاره دارد که در حدّ هیچ بشری نمی‌تواند باشد. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31781 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31782 💠موافقت‌ها و مخالفت‌ها از حضور آقای دکتر عبدالکریمی در دانشگاه 🔺موضوع: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، مدرنیته، فرهنگ غرب، تاریخ فلسفه ی غرب، روشنفکری، هایدگر، آقای دکتر داوری، آزاداندیشی، ⁉️با سلام به استاد عزیز: حتماً در جریان هستید که در هفته‌های اخیر اعلام شد دانشگاه آزاد آقای دکتر بیژن عبدالکریمی را اخراج کردند و البته بعداً آن حکم را به یک معنا لغو نمودند ولی عده‌ای از اساتید دانشگاه به آن اخراج اعتراض کردند. با توجه به این‌که بنده از سالها قبل در جریان مخالفت شما با نظرات آقای عبدالکریمی بودم، خواستم بدانم نظرتان در مورد اخراج ایشان از دانشگاه آزاد چیست؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید عرض کنم بنده نیز با اخراج ایشان از دانشگاه مخالف هستم و معتقدم به جای اخراج، باید سخنان ایشان نقد و بررسی شود زیرا نه نفیِ مطلق چاره‌ساز است و نه ارادت مطلق. و در همین رابطه از برنامه زاویه شبکه چهار تلویزیون گله‌مند هستم که چرا در بررسی موضوع اخراج آقای دکتر عبدالکریمی تنها دو نفر از مخالفان اخراج را دعوت کردند یعنی آقای دکتر سید جواد میری و آقای دکتر احمد راهدار. در حالی‌که انصاف آن بود از کسانی که تصمیم به اخراج ایشان گرفته‌اند نیز دعوت شود تا آن‌ها نیز دلایل اخراج را مطرح کنند که البته با سوابق فکری که بنده از آقای عبدالکریمی دارم، اخراج‌کنندگان نیز دلایل و سخنانی داشتند و این موجب می‌شد تا نقد دعوت شده ها به اخراج آقای عبدالکریمی در خلأ انجام نشود. در این‌که آقای دکتر عبدالکریمی فردی دغدغه‌مند و عاطفی هستند، بحثی نیست. حتی ایشان در رحلت فرزند بنده تلاش کردند با بنده تماس بگیرند و تسلیت بگویند و از این جهت لطف کردند. پس انتقاد بنده از ایشان یک امر شخصی نیست، بلکه تفاوت در نگاه به تاریخی است که ما در آن قرار داریم، بدون هرگونه کینه‌ورزی و یا این‌که معتقد باشم نظام باید در نفی امثال ایشان عمل کند. حتماً می‌دانید که ایشان از سال‌های قبل، اصلِ انقلاب اسلامی را بسط مدرنیته و نیهیلیسم می‌دانند و در ابتدای سال 98 می‌فرمایند: «انقلابیون باید مؤلفه‌های بنیادهای جهان کنونی را به رسمیت بشناسند و صرف تکیه بر ارزش‌های معنوی کافی نیست چنانچه در مسئله حجاب و نابودی اسرائیل شکست خوردیم.» - فعلاً بحث در نقد این سخن نیست، بحث در آن است که گویا از نظر ایشان به رسمیت نشناختن اسرائیل، به رسمیت نشناختنِ بنیادهای جهان کنونی است- ایشان معتقدند: حکومت دینی امری است پارادوکسیکال و خودْ متضاد، زیرا حکومت مربوط به مناسبات اجتماعی است و دین، رابطه‌اش با افراد است. - آیا از نظر آقای دکتر عبدالکریمی این‌همه دلایل قرآنی که حضرت امام در رابطه با اجتماعی‌بودن دین مطرح می‌کنند و می‌فرمایند: «والله، همه اسلام سیاست است» بی‌معنا است؟- آقای دکتر عبدالکریمی معتقدند تعبیر انقلاب اسلامی ایران، یک برساختِ تاریخی است و تفسیر جریان حاکم است که به جنبش مردم ایران عنوان «انقلاب اسلامی» دادند. - آیا از نظر آقای دکتر عبدالکریمی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که از اولین‌ شعارهای انقلابیون بود، برساخته جریان حاکم است؟- آقای دکتر عبدالکریمی در توصیه به جریان‌های برانداز می‌فرمایند دیدید که در بهمن 57 هم کاری نشد. بنابراین اگر باز بخواهید انقلابی صورت دهید هیچ نتیجه‌ای نخواهید گرفت - آیا آقای دکتر عبدالکریمی برای چنین توصیه‌ای به جریان‌های برانداز حقیقتاً معتقدند در انقلاب اسلامی هیچ کاری نشد؟ و آن تعبیری را به کار بردند که البته بنده به خود اجازه نمی‌دهم از آن واژه استفاده کنم- تعجب بنده از فرمایشات جناب آقای سید جواد میری در برنامه «زاویه» است، ایشان طوری صحبت کردند که گویا همه انتقادهای‌شان به آقای دکتر عبدالکریمی را از یاد برده بودند. در حالی‌که خود ایشان در جلسه رونمایی از کتاب «پرسش از امکان امر دینی» می‌فرمایند: «در روایت عبدالکریمی اشکالات بنیادینی به چشم می‌آید که یکی از آن‌ها مترادف‌پنداشتنِ امر عرفی و امر سکولار است و دیگری عدم تمایز بین سنت عبری- یهودی و اسلامی- شیعی، و سر آخر التفات نکردن به میدان معنایی قرآن با عطف به مفاهیمی چون غیب و شهادت و در عوض، تأکیدکردن بر مفاهیمی همچون قدسی و سکولار که از مفهوم‌های محوری در سنت مسیحی هستند تا مبتنی بر بینش قرآنی». و یا جناب آقای دکتر قاسم پورحسن با این‌که مخالف اخراج آقای دکتر عبدالکریمی هستند، در نقد نظریات ایشان می‌فرمایند: «این‌که فقه یا شریعت را به سبب تکلیفی و اجتماعی بودن و این‌که انسان‌ها با آن نسبت عملی دارند، سکولار بنامیم و تمام دین را تجربه درونی فرد، بدون پیوند با بنیان‌های حقیقی دین ترسیم کنیم؛ حکایت از آن دارد که نه می‌دانیم شریعت چیست و نه التفاتی به گوهر دین داریم. این کژتابی‌ها در «فهم» سبب شد تا در نیابیم امر دینی چیست.
بدون فهم صحیح از دین مدعی می‌شوند در دوره سلطه خرد جدید چیزی به نام دین وجود ندارد و در جوامع امروز انسانی با امر دینی مواجهه نیستیم... ریشه این تحلیل آن است که در درون مطالعات مغرب‌زمین در باب دین به‌سر می‌بریم.» جناب آقای دکتر پور فرج در جلسه بررسی سه کتاب مربوط به «تأملاتی بر ساحت قدس، وجود و تاریخ» در رابطه با اندیشه آقای عبدالکریمی می‌فرمایند: آقای عبدالکریمی یک متفکر ناراضی و نگران است و با بحران مخاطب روبه‌رو می‌باشد، زیرا جامعه هدفش معلوم نیست. با خواندن این مطالب - منظور سه کتاب فوق- نه کسی به «دین» می‌پیوندد و نه کسی از آن بُریده می‌شود. مؤمنین برای به دین پیوستن نیاز به چنین نظریاتی ندارند، برای ایمان‌ورزیدن دانستنِ این نظریات نقشی ندارد. آنچه آقای عبدالکریمی گفته‌اند قدرت آن را ندارد که از یک نظریه فلسفی فراتر رود و به امر قدسی نظر کند. این نظریه امکان آن را ندارد تا از امکانات جان‌دارِ سنت استفاده کند. و البته به نظر این حقیر که سال‌های متمادی نگاه آقای دکتر عبدالکریمی را دنبال می‌کردم، نظرات آقای پورفرج نظرات صائبی است و این بدان معنا نیست که فلسفی ‌بودن آقای عبدالکریمی نفی شود. آقای دکتر عبدالکریمی در بحثی که اخیراً و بعد از مطرح شدن اخراج ایشان با پژوهشگاه «شهید صدر» « https://t.me/bijanabdolkarimi/5753» تحت عنوان «تفکر دینی در تمدن آینده» داشتند، در گفتگویی که با آقای بیگدلی انجام دادند معتقدند ((با انقلاب اسلامی چیز تازه‌ای اتفاق نیفتاده است و جریان‌های انقلابی آخرین پتانسیل‌های سنت تاریخی خود را به صحنه آورده‌اند، نه این‌که انقلاب اسلامی آغاز تاریخ جدیدی باشد.)) تقاضامندم باز به این جمله ایشان دقت بفرمایید که می‌گویند: ((با انقلاب اسلامی چیز تازه‌ای اتفاق نیفتاده است و جریان‌های انقلابی آخرین پتانسیل‌های سنت تاریخی خود را به صحنه آورده‌اند نه این‌که انقلاب اسلامی آغاز تاریخ جدیدی باشد.)) و در مورد رخداد سال‌های اخیر در رابطه با آن را نیز آخرین پتانسیل‌های سنت تاریخی جریان مذهبی می‌دانند که به صحنه آورده‌اند.  می‌گویند جامعه من به جهت گفتمان انقلاب به شدت به دامن غرب پناه برده است. بنده در مجموعه مناظرات و گفتگوهای ایشان با مخاطبان‌شان، هرگز آنچه که در یک گفتگوی متقابل باید صورت گیرد و طرفین گفتگو هر کدام آینه فهم دیگری باشند؛ ندیدم. ظاهراً برداشت های ایشان از نظرات هایدگر آنچنان بر ذهن و روان‌شان سیطره دارد که حالت کلیشه‌ای پیدا کرده و هر چند بعضاً مطالب خوبی از هایدگر را مطرح می‌کنند، ولی طوری آن‌ها را فهمیده‌اند که از ادغام افق‌های فکر که گادامر از هایدگر آموخته است در سخنان شان خبری نیست. به نظر می آید هیچ برداشتی جز برداشت خودشان از موضوعات را، فکر به حساب نمی‌آورند. و به همین جهت یا در نقد آقای دکتر پورحسن می‌فرمایند آنچه دکتر پورحسن می‌گوید مربوط به دوره تاریخی دیگری است و یا در نقد آقای بیگدلی می‌فرمایند این حرف‌ها داستان آرزومندی است. و این جمله را در مقابل بسیاری از منتقدان‌شان تکرار می‌کنند و یا اگر بگویید ملت ایران با انقلاب اسلامی رسالت تذکر به تاریخ سکولاریته را دارد تا در تاریخ مدرن بازگشت به عهد قدسی پیش آید؛ می‌فرمایند این یک نوع یهودی‌گری است که خود را ملت برگزیده می دانستند. در سال 1396 که در دانشگاه تبریز بنا بود انقلاب اکتبر روسیه را نقد و بررسی کنند،[1] ملاحظه می‌کنید ملاک حقیقت یک انقلاب صحیح را انقلاب فرانسه گرفتند[2] و هر حُسنی که انقلاب بلشیویکی داشت را تحت تأثیر انقلاب فرانسه دانستند و هر عیبی که در آن انقلاب بود؛ آن را با انقلاب اسلامی مقایسه می‌کردند و می‌فرمودند مانند انقلاب ما. معتقدند انقلاب اکتبر روسیه بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی است و انقلاب اسلامی ابتدا کنش کرده و سپس می‌خواهد ایدئولوژی‌اش را تدوین کند و به گفته ایشان ابتدا منار را دزدیده و به دنبال چاه می‌گردند. می‌فرمایند انقلابیون ایرانی می‌خواهندبه نوعی اراده‌گرایی در روزگاری بپردازند که زمانه با آن‌ها یار نیست و می‌فرمایند علت اصلی شکست اصول‌گرایی در انتخابات اخیر – منظور سال 96- تأکید بر اندیشه‌ها و ایده‌هایی است که تاریخ از آن‌ها حمایت نمی‌کند. آقای دکتر عبدالکریمی طوری انقلاب اکتبر را با انقلاب اسلامی مقایسه می‌کنند که انقلاب اسلامی در نظر ایشان سراسر خطا و انحراف است و اگر بسیجیان و پاسداران و طلاب جوان را دوست دارند، نه به اعتبار تعلّق آن‌ها به انقلاب، بلکه به جهت آن‌که از نظر آقای دکتر عبدالکریمی آن‌ها فرزندان ایران‌اند. حال مقایسه بفرمایید نظر آقای دکتر عبدالکریمی را در رابطه با انقلاب اسلامی و اسلامی‌بودن آن و نظر آقای دکتر رضا داوری را که آقای دکتر عبدالکریمی خود را شاگرد ایشان می‌دانند. در نشستی که آقای دکتر رضا داوری در تاریخ پنجشنبه ۲۶ مرداد سال 1396در خانه مشروطه اصفهان داشتند، از ایشان ‌پرسیدند: «آ
یا انقلاب اسلامی راهی را برای ما باز کرده است؟ و آیا امکانات تازه‌ای به روی ایران گشوده است؟» ایشان در جواب می‌فرمایند: «چرا در بدیهیات شک می‌کنید؟ مگر می‌توان گفت که حرکت امام خمینی یک گشایش در تاریخ ما نبوده؟ انقلابی رخ داده و عهدِ دینی تجدید شده است، مهم آن است که ما چطور می‌خواهیم رونده‌ این راه باشیم. اکنون باید گشایش را فهمید و البته به آن دل‌خوش نشد، باید به امکانات و چگونگی این راه دقت کرد. ما قدم به قدم باید آن را بگشاییم.» آقای دکتر داوری در آخرین کتاب خود یعنی کتاب «اخلاق در زندگی کنونی»[3] در صفحه 339 می‌فرمایند: «در این‌که دین اسلام و رهبری دینی - و نه هیچ نیروی دیگری- می‌توانست چنین نهضتی را به‌وجود آورد و راه ببرد، به دشواری می‌توان تردید کرد. پس در این‌که انقلاب صفت اسلامی داشت و دارد تردید نباید کرد.» و در صفحه 340 همان کتاب می‌فرمایند: «کار بزرگ، یعنی سرنگون کردن نظام سلطنتی، صورت گرفته بود. کار بزرگ دیگر هم، اسلامی کردن کشور بود که با توجه به مسلمان بودن مردم و حرمتی که روحانیت داشت، مشکل نمی‌نمود.» آقای دکتر رضا داوری در مورد انقلاب اسلامی می‌گویند: «انقلاب را دنباله تاریخ توسعه‌نیافتگی نمی‌دانستم. انقلاب حادثه‌ای پیش‌بینی نشده بود... احساسم این بود که دری در تاریخ در حال گشودن است ... اکنون به این نتیجه رسیده‌ام که انقلاب ما توانسته است آخرین تحولی را که در وجود بشر و در جهان پدید آمده است به نحوی نشان دهد.»[4] در ادامه می‌گویند: «انقلاب اسلامی حادثه بزرگی است و من همواره در سایه تفکر متفکران بزرگ به این حادثه و تجربه عظیم تاریخی اندیشیده‌ام»[5] و می‌گویند: «البته معتقدم که انقلاب باید بتواند در اساس جهان کنونی رخنه کند و اساس دیگری بگذارد.»[6] و در همین رابطه می‌فرمایند: «در هر صورت با نادیده‌گرفتن تجدد هیچ انقلابی صورت نمی‌گیرد. انقلاب بازگشت به گذشته و تجدید رسوم آن نیست. در انقلاب باید از غرب و از میان آن (و نه از کنارش) گذشت. غرب نمی‌گذارد هیچ قدرتی آسوده از کنارش بگذرد. من همچنان به انقلاب وفادارم به شرط این‌که آن را محدود به رعایت بعضی رسوم و ترک بعضی دیگر نکنیم و سودای حل همه‌ مسائل را از طریق إعمال قدرت سیاسی نداشته باشیم.»[7] و با توجه به این امر می‌فرمایند: «بنده اکنون هم از انقلاب دفاع می‌کنم و همچنان به غرب و تجدد با نظر انتقادی می‌نگرم.»[8] با توجه به سخنان چنین متفکری می‌توان به معنای «جهان بین دو جهان» فکر کرد، به‌خصوص آن‌جا که می‌فرماید: «انقلاب اسلامی ما توانسته است آخرین تحولی را که در وجود بشر و در جهان پدید آمده است به نحوی نشان دهد.» امری که بنده عنوان آن را حضور بشر آخرالزمانی گذاشته‌ام. به هر حال بحث در این جا نقد افکار آقای دکتر عبدالکریمی نیست که بنده بخواهم بدان ورود کنم. بحث در جایگاه ایشان در دانشگاه است که به نظر بنده ایشان به عنوان شخصیتی نقّاد باید در دانشگاه دارای کرسی نقد و نظریه باشند و در جمع اهل نظر، نظرات خود را مطرح نمایند تا نقد و بررسی شود و از این جهت وجود ایشان در کشور و در دانشگاه نیاز است از آن جهت که تضارب آراء موجب رشد فکری جامعه می‌شود. ولی آیا می‌توان روح و روان دانشجویان را در کلاس‌های دانشگاه در اختیار ایشان گذاشت تا انقلاب اسلامی را که یک ملت برای آن فداکاری کرده‌اند و خون داده‌اند؛ این‌چنین زیر سؤال ببرند و دانشجویانی را که باید افسران جنگ نرم در مقابل دشمنان این انقلاب باشند، به افرادی خنثی و بی‌تفاوت تبدیل کنند؟ چیزی که بنده ناظر بوده‌ام که چگونه بعضی از طلاب و دانشجویان در مواجهه با نظرات ایشان گرفتار نوعی پوچی و سرگردانی شده‌اند و از همان جا بود که بنده نسبت به افکار ایشان حساس شدم و مطالب ایشان را دنبال کردم. به نظر می‌آید هیچ نظامی چنین اجازه‌ای را نخواهد داد. زیرا با محوریت انقلاب اسلامی بر عامل بقاء و انسجام ملت تأکید کرده‌ایم. بنده منکر مسلمانی و دلسوزی ایشان نیستم، ولی همچنان که خودشان می‌فرمایند دین را امری فردی می‌دانند و این‌جا است که موضوع حق و باطل بودن جریان‌ها در گفتار ایشان به‌کلّی مورد غفلت است. در سخنرانی اخیرشان تحت عنوان «تفکر دینی در تمدن آینده» از آقای مصطفی تاج‌زاده تجلیل می‌کنند که البته عیبی بر این کار نیست. ولی آیا ایشان از جایگاه استاد فلسفه در کنار آقای مصطفی تاج‌زاده هستند و یا از جایگاه یک کنش‌گر سیاسی با عقاید خاصی که آقای تاج‌زاده دارند؟ آیا نقد ما به آقای دکتر عبدالکریمی در نسبت ایشان با آقای تاج‌زاده، نقد به یک استاد دانشگاه است و یا یک کنش‌گر سیاسی؟ بالاخره آقای دکتر عبدالکریمی را یک روشنفکر بدانیم و یا یک استاد فلسفه؟ از آن جهت که خودشان به خوبی می‌دانند جایگاه هر کدام متفاوت است و نگاه پدیدارشناسانه به موضوعات با نگاه روشنفکران، زمین تا آسمان فرق دارد.  با این همه همچنان معتقدم ایشان و امثال ایشان باید در مر
اکز علمی، کرسی آزاد اندیشی جهت ارائه اندیشه‌های خود داشته باشند و آن اندیشه‌ها در معرض نقد و بررسی قرار گیرد ولی به عنوان استاد با چنین اعتقادی ظلم به دانشجویان می باشد به دلایلی که عرض شد. موفق باشید. [1] - می‌فرمایند: انقلاب فرانسه یک امر تاریخی است و فلسفه بیش از ایدئولوژی در آن نقش دارد و همسو با فرآیندهای تاریخی است و در بستر یک تقدیر تاریخی به إعمال اراده انسان می‌پردازد. همراه با اعمال اراده‌ای که متفکران می‌خواستند به معنای تغییر نظام فئودالی به بورژوازی داشته باشند. [2] - https://t.me/bijanabdolkarimi/1468 [3] - انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- 1399 [4] - کتاب «آفاق فلسفه در سپهر فرهنگ» مصاحبه «آقای زارع با آقای دکتر داوری». صفحات 72 و 73 [5] - همان- ص 109 [6] - همان- ص 141 [7] - همان- ص 142 [8] - همان- ص 145 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31782 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🔸 🔸امام حسن علیه السلام وحضور در سخت ترین تاریخ 🔮استادطاهرزاده 🌐http://lobolmizan.ir/post/1814 کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan پیام رسان سروش 📱sapp.ir/lobolmizan پیام رسان ایتا 📱eitaa.com/lobolmizan آدرس اینستاگرام 🌐https://www.instagram.com/asghar_taherzadeh
🔸 🔸امام حسن علیه السلام وحضور در سخت ترین تاریخ 🔮استادطاهرزاده ✅بسم الله الرحمن الرحیم  1- شرایط خلافت امام حسن(ع) سخت ترین شرایط ممکن است که در این مورد به کتاب «حیات سیاسی امام حسن(ع)» از جعفر مرتضی رجوع شود. مردم در آن شرایط تربیت لازم جهت ادامه‌ی کار را ندادند. علی(ع)در رابطه با لشگر صفین که حدود 100 هزار نفرند ،می‌فرماید: 40 نفر نیستند که حق مرا بشناسند. در پنج سال حکومت علی(ع) شرایط طوری شد که سپاه آن حضرت از یک طرف با برادران مسلمان‌شان در بصره - در جنگ جمل- و با برادران‌شان در شام - در جنگ صفین- و با خودشان - در جنگ نهروان- جنگیده‌اند و جنگ اخیر اثر بسیار بدی بر روحیه‌ی آن‌ها گذاشت، چون کشته‌شدگان نهروان، از عُبّادِ مردم کوفه بودند و امام حسن(ع) با چنین لشگری روبه‌رویند و ملاحظه می‌کنید که سرداران زیادی به حضرت خیانت می‌کنند. خوارجی که با نصایح علی(ع) توبه کرده اند و حدود هشت‌هزار نفرشان در کوفه‌اند و مردان جنگاوری هستند، به‌راحتی در اختیار امام حسن(ع) قرار ندارند و همین‌ها ران مبارک امام را شکافتند، و عده‌ای دیگر هم هستند که تابع امامت امام نیستند لذا در برابر صلح امام با معاویه به امام می‌گویند ای خوارکننده‌ی مؤمنین و ستون پنجم نیز در این شرایط برای خراب‌کردن سپاه امام حسن(ع) بی‌تأثیر نیست. باید چنین مردمی متوجه شوند صلح با معاویه، صلاح جامعه است و شش ماه طول کشید تا زمینه‌ی چنین پذیرشی فراهم شد و حضرت در این مدت هم جهت مقابله با دشمن بی‌کار نبودند و عِده و عُده فراهم می‌کردند ،تا دشمن هم متوجه باشد پیروزی به‌راحتی به‌دستش نمی‌آید و این موجب می‌شود تا معاویه مفاد صلح را بپذیرد. 2- یکی از مفاد قرارداد آن است که امام حسن(ع) معاویه را امیرامؤمنین نخواهد خواند و دیگر آن که معاویه بعد از خود جانشینی تعیین نکند و این در سراسر کشور منتشر شد تا اولاً: مفاد صلح‌نامه محذوراتی سیاسی در مقابل معاویه برای تعیین جانشین باشد. ثانیاً: مسلمانان احساس نکنند امام حسن(ع) امتیازات بزرگی به بنی‌امیه داده‌اند. هرچند معاویه قرارداد را زیر پا بگذارد، در هر صورت با مشکلاتی روبه‌رو خواهد بود. در وصف آن صلح گفته‌اند: هیچ صلحی با برکت‌تر از صلح امام حسن(ع) نبود مگر صلح حدیبیه. 3- در این مقطع یعنی بعد از صلح دشمن سعی دارد چهره‌ی امام را مغشوش کند مثل آن‌که شایع می‌کردند حضرت زیاد ازدواج می‌کردند و زیاد طلاق می‌دهند و یا جلسه‌ای در دربار معاویه تشکیل می‌دهند که هشت نفر از سران بنی امیه به حضرت توهین کنند - از جمله عمروعاص و ...- امام جواب به آن‌ها را با جواب‌دادن به معاویه شروع می‌کنند که این رأی و توهین تو به من است و حضرت به طرز شایسته‌ای جواب همه‌ی آن‌ها را می‌دهند. سال‌ها بعد از صلح، به معاویه خبر می‌دهند که امام حسن(ع)در مدینه مورد توجه عموم قرار گرفته و همین امر موجب می‌شود که معاویه برای ولایتعهدی یزید حضرت را به قتل برساند. عمده این مطلب است که حضرت چگونه عمل کرده‌اند که توجه مردم به آن حضرت پیش آمده و نگاه ها و امیدها به آن حضرت دوخته شده، در حالی‌که در زمان صلح حتی یاران نزدیک حضرت به ایشان اعتراض داشتند و شرایط طوری بود که یاری برای حضرت نمانده بود و سرداران بزرگ هم که می‌توانستند یاور حضرت باشند همه در جنگ صفین شهید شده‌ بودند. بعضی از یاران امام حسن(ع) که به حضرت هم اعتراض می‌کنند، مرد جنگ‌اند ولی مرد صلح نیستند، و از آن طرف البته نگاهی که باید به امام داشته باشند را ندارند و آن بلوغ فکریِ لازم را نسبت به مقام امام پیدا نکرده‌اند تا شکست نظامی‌ را بپذیرند و از طرفی اگر امام آن صلح را نمی‌پذیرفتند یاران مخلص امام از دست می‌رفتند.  4- با حاکمیت معاویه دیگر فضا، فضای آموختن از اهل البیت(ع) نیست و از این جهت حدیث کمی‌ از امام حسن و امام حسین«علیهماالسلام» موجود است تا آن‌که دوباره این فضا بعد از شهادت امام حسین(ع) فراهم می‌شود. اطرافیان حضرت امام حسن و امام حسین«علیهماالسلام» هم اهل ضبط و ثبت احادیث نیستند. اشتیاق کم شده، نه آن‌که تقیه بوده بلکه بیشتر اوضاعْ حالت سیاسی دارد که بعداً با آمدن مکتب های مختلف فکری، اوضاع فکری جای اوضاع سیاسی قرار می‌گیرد. کارهایی در این زمان در حرکات امام حسن(ع)به‌چشم می‌خورد که بیشتر مخصوص آن حضرت است، مثل حج‌رفتنِ زیاد و انفاق زیاد. آن حضرت کم‌تر از 50 سال عمر کرده‌اند و در ضمن از کوفه به مدینه برگشتند.[1] برای فعالیت در امر تربیت مردم در مراکزی مثل مدینه و مکه که مردم بیشتر به این دو شهر جهت زیارت مراجعت دارند، این کار راحت‌تر انجام می‌شد و امام حسن(ع) چون نگینی در بین مسلمانان مدّ نظر بوده‌اند، با این‌همه در شرایطی که معاویه و امویان حکومت را در دست دارند، برای برگرداندن اوضاع به حالت عادی حوصله و حلم لازم است که حضرت قهرمان حلم هستند تا خط اهل البیت(ع) گم نشود و اس
تمرار یابد و به مرور طوری می‌شود که شخصیت امام حسن(ع) شخصیت معنویِ غیر قابل تعرض توسط معاویه و اموی‌ها می‌‌‌شوند و چون بنا نیست طبق صلح نامه معاویه جانشین برای خود تعیین کند مردم به امام حسن(ع) به عنوان یک خلیفه منتظَر نگاه می‌‌‌کنند و روحیه‌ی شکست‌خورده‌ی مردم کوفه از این جهت چندان نسبت به آینده‌ یأس‌آور نیست زیرا معتقدند حرکت امام حسن(ع) به امام حسین(ع) ختم می‌‌‌شود و همین نگاه به امام حسین(ع) است که حضرت امام حسین می‌‌‌توانند آن مجمع عمومی‌‌‌ را سال قبل از نهضت کربلا در منا تشکیل دهند و آرام آرام یک نوع بیداری در جامعه پدید آورند و این نحوه جمع‌شدنِ مردم در منا در زمان امام حسین(ع)، خروجی فعالیت امام حسن(ع) است و نتیجه آن می‌شود که امام حسین(ع) یاران آگاه به زمانه دارند و به جهت نقش امام حسن(ع) است که امام حسین(ع) در خطاب به حضرت زینب(س)که بی‌تابی می‌‌‌کنند می‌‌‌فرمایند جدّم از من بهتر بود و رفت و پدرم از من بهتر بود و رفت و برادرم حسن نیز «خیرٌ منی» و رفت. 5- در نظر به هر امامی‌‌ دو نکته باید مدّ نظر باشد: یکی آن‌که امامت را در چه شرایطی از امام قبلی تحویل گرفتند و دیگر آن‌که با چه سیاستی کار را جلو بردند و به امام بعدی تحویل دادند. 6- بالأخره بنی‌امیه‌ای که قدرت مقابله با بنی‌هاشم را داشتند از طریق معاویه حاکم جهان اسلام شدند و نقشه‌ای که می‌‌گفت اگر عثمان بر سر کار آید بنی‌امیه را بر دوش مردم سوار می‌‌کند؛ عملی شد. حال کسانی برسر کار آمده‌اند که مردم غیر شامی‌‌ می‌‌دانند این افراد چه کسانی هستند و می‌‌دانند تن به حکومت چه کسانی باید بدهند. در حالی‌که مردم شام آن‌قدر تسلیم معاویه‌اند که روز چهارشنبه نماز جمعه می‌‌خواند و هیچ‌کس اعتراض نمی‌‌کند، تا معلوم شود با چه کسانی به مقابله‌ی با امام علی(ع) می‌‌آید. یا آن‌جایی که طرف مدعی می‌‌شود شتر آن مردِ کوفی، جملِ من است - در حالی‌که آن شتر ناقه بوده- و 50 شاهد می‌‌آورد که این شترِ جمل از آن مدعی است و معاویه هم مطابق نظر شاهدان حکم می‌‌کند و بعد به آن مرد کوفی می‌‌گوید به علی بگو با صد هزار از افرادی به جنگ تو می‌‌آیم که فرق ناقه و جمل را نمی‌‌دانند[2]. معاویه خواست بفهماند این افراد با حدیث و آیه، عوض‌شدنی نیستند تا حضرت علی(ع) امیدی به هدایت آن‌ها نبندند. 7- شام عموماً در دست بنی‌امیه بوده حتی در تقابل بین عبدالمطلب و عبدالشمس، عبدالشمس را به شام فرستادند و بنی‌امیه از آن زمان به شام رفت و آمد داشته‌اند و روحیه‌ی اشرافی‌گری در آن‌ها ظهور خاصی داشته. بعدها هم در تقسیم‌کردن بیت المال در نظام معاویه، به سران قبائل امکانات بیشتری می‌‌رسید ولی در نظام علی(ع)، به مردم عادی بیشتر توجه می‌شد و سَبّ علی(ع) و خاندان او که توسط معاویه باب شد؛ از آن جهت است که آن حضرت نماد شخصیت پیامبر(ص) است و این دشمنی با شخص نیست، دشمنی با جریانی است که علی(ع) منسوب به آن است و معاویه می‌خواهد به قول خود نام پیامبر(ص) را دفن کند.[3] مثل احادیثی که از قول رسول خدا(ص) ساخته می‌شود که مثلاً پیامبر(ص) گفته اند من بشری هستم مثل شما و گاهی غضب می‌کنم و به کسی لعنت می‌فرستم، خدا به سبب لَعن من برای او رحمت و مغفرت می‌فرستد. که این حدیث استفاده‌ی سیاسی دارد، از یک طرف برای آن‌هایی که لعن شده‌اند مثل مروان و پدرش و از طرف دیگر پیامبرکسی می‌شود که عصبانی می‌شود و خلاف آنچه خدا اراده کرده کسی را که مورد رحمت قرار می‌دهد، لعن می‌کند. حدود نُه هزار حدیث از ابوهریره و انس بن مالک و عایشه نقل شده که بعضاً تخریب اصل دین را به همراه دارد. قول به تجّسد خدا بدون پشتوانه‌ی روایی به‌دست نیامده. با جعل حدیث طوری شد که در وضوگرفتن و نماز خواندن پیامبر(ص) این‌همه تفاوت آراء پیش آمد. معاویه سعی دارد خلافت  را به سلطنت تبدیل کند تا حاکمیت امویان ادامه یابد، لذا باید امام مجتبی(ع) را شهید ‌کند و زمینه را برای طرح یزید دربین سران مخالفین فراهم نماید. (به تاریخ سیدالشهداء از شیخ عباس صفائی حائری و کتاب حیات سیاسی خلفا از جعفر مرتضی رجوع شود). معاویه سال 40 به عنوان خلیفه اوضاع را به‌دست می‌گیرد و سال 60  می‌میرد و در این زمان یک نسل تحت تأثیر او تربیت می‌شوند و دینداری از صفای لازم می‌افتد و شخصیت‌های دینی تضعیف می‌شوند و این انگیزه‌ی اصلی جعل حدیثِ سازمان‌یافته است تا مردم تحت تأثیر چنین احادیثی گمان کنند چیزی بوده که این‌همه حدیث در مورد آن هست. از جعل احادیث می‌فهمیم جاعلان به چه چیزی حساس بوده اند. 8- امام مجتبی(ع) بعد از صلح با معاویه، با حلم و رسیدگی به یاران و حج رفتن‌های ممتد، جماعتِ به‌هم‌ریخته‌ی شیعیان را به صورتی خاص سر و سامان دادند، حتی بعضاً به شام هم سرمی‌زدند که بعضی مواقع در همین سفرها محاجه‌هایی با معاویه پیش می‌آمده که حاصل همه‌ی این تلاش‌ها موجب شد تا در دوره‌ی امام حسین(ع)یک ثبات نسبی بین شیعیان ب
ه وجود آید.  در عین آن‌که جعل حدیث فضای جامعه را پر کرده بود از زمان امام حسن(ع) فعالیتی در جهت نوشتن احادیث صحیح شروع می‌شود، هرچند این کار به صورت علنی نیست ولی وقتی آشکار می‌شود در جمع‌بندی متوجه نسبتی بین روایات صحیح اهل سنت با روایات تشیع می‌شویم و تطهیر احادیث با فعالیت امام مجتبی(ع) در این زمان شکل می‌گیرد. این‌که به ما فرموده‌اند احادیث ما را به قرآن عرضه کنید تا اگر مخالف آن بود آن را به دیوار بزنید؛ نشان می‌‌دهد چه اندازه جریان جعل احادیث فعّال بوده است.     [1] - علی(ع) به جهت فعالیت نظامی به کوفه رفتند زیرا کار تبلیغی چندانی لازم نبود و بعدا هم  بنی‌عباس که می‌دانند نقش امامان در مدینه چه اندازه است، نمی‌گذارند امامان در مدینه بمانند. [2] - احتمالاً این صحنه را خود معاویه ترتیب داده بوده وگرنه بعید است از آن پنجاه تن هیچ‌کس نباشد که متوجه تفاوت بین ناقه و جمل نشود، و تازه چرا به نزد قاضی شهر نرفتند و به نزد معاویه آمدند؟ [3] - معاویه به مغیره گفته: «لاوالله دفناً دفنا» یعنی قسم به خدا من تا نام محمد را دفن نکنم از پای نمی‌نشینم. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏5، ص: 130) 🌐http://lobolmizan.ir/post/1814 کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🔸 🔸سوره ( ) ⏱زمان:شنبه ها-بعدازنماز مغرب وعشاء 🌸جلسه 5 🌸مکان:اصفهان-سه راه سیمین-مسجدانبیاء 🔮استادطاهرزاده 🌐http://lobolmizan.ir/sound/1328 کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan پیام رسان سروش 📱sapp.ir/lobolmizan پیام رسان ایتا 📱eitaa.com/lobolmizan آدرس اینستاگرام 🌐https://www.instagram.com/asghar_taherzadeh
ج5_تفسیر سوره دهر.mp3
6.13M
🔸 🔸سوره ( ) 💠نسبت امروزین ما با وعده های بهشتی 🔮استاد اصغر طاهرزاده ⏰جلسه5 (1400/07/10) کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan پیام رسان سروش 📱sapp.ir/lobolmizan پیام رسان ایتا 📱eitaa.com/lobolmizan آدرس اینستاگرام 🌐https://www.instagram.com/asghar_taherzadeh
هدایت شده از مطالب ویژه
. ▪️من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم ▪️در رثای حضرت محمد مصطفی«صلی الله علیه و آله» ▫️با حضور استاد 📆 سه‌شنبه، ۱۳ مهرماه ۱۴۰۰ (مصادف با رحلت نبی مکرم اسلام) ⏱ ساعت ۱۶:۰۰ ✅ پخش زنده از https://dialog.sohasima.ir/ch/soharoom صفحه اینستاگرام سیمای هنر و اندیشه @soha_sima
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31783 ⁉️بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد جان. اگر می‌شد چند برگ مدح و شکر وجود شما رو می‌گفتم ولی نمی‌خوام وقتتون رو بگیرم. ۱- دو تا مشکل بسیار عذاب آور دارم. خیلی اذیتم می‌کنه. یکی‌اش مالی است. باید به جایی پولی بدم که روم نمی‌شه. بخوام برم اونجا بیشتر عذاب می‌شم. ۲- در کارم موفق نمی‌شم و سر در نمیارم چرا. و فشار روحی بسیار زیاد و به تبعش مشکلات مالی و ازدواج نکردن هم مزید بر علت شده. خیلی هم تلاش دنیوی و دعا می‌کنم ولی هم‌چنان راهم بسته است. و بدتر این که این موضوع گاهی به کم‌ایمانی و یاس و غم و بدگمانی و خرافه‌گرایی و گناهان دیگر منجر می‌شه. عقلم قد نمی‌ده. دیگه واقعا موندم باید چه کار کنم. خسته شدم. از شما کمک می‌خوام. (به راهنمایی... یا دعای خیر...) ۳- من رابطه خدا با دنیا رو مثل رابطه یک انسان در حال خواب (یا خیال) با دنیای درون ذهنش می‌دونم. (شبیه «مغز دورن خمره».) اگه این مدل درست نیست، «چرا» نیست؟ اگه هست، رابطه خدا با یکی از مردمان این دنیا باید برجسته و متفاوت‌تر از دیگران باشه. یعنی دقیقا با من. با «این من». و بقیه «فرعی» و غیر مهم و دور (از خدا) و مبهم و «بی‌جان» می‌شن. (همان‌گونه که در عالم خواب فقط «یک» موجود نماینده «من» است و بقیه فرعی هستن.) بلکه همه نیست می‌شن الا آن یکی. به عبارت دیگه اگه من (یعنی اصل من) اون ذهنی باشم که این جسم و جسم‌های دیگه رو در بر گرفته، دیگه «دیگرانی» وجود نخواهند داشت. و (مشکل دیگه) این که هرچند بسیاری از بخش‌های متن‌های دینی (اگر نگویم اکثرش) این موضوع را تصدیق می‌کنند ولی علنا در «هیچ» متن دینی‌ای این موضوع به صراحت مطرح نشده. و فلاسفه هم حتی در موردش چیزی نگفته‌اند. به‌ویژه فلاسفه اسلامی. (شاید فقط امثال حلاج. آن هم به شیوه دیگری.) ۴- «چرا» عالم مثال را به متصل و منفصل تقسیم می‌کنند؟ (منظورم این است که با چه دلیلی «اثبات» می‌کنند که دو تا هستند و یکی نیست.) سپاس بسیار فراوان. از خدایی که شما رو سر راه ما قرار داده. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بشود آن‌جایی که می‌فرمایید باید پولی بدهید و در زحمتید، شماره کارت آن‌جا را به دست آورید و به حسابشان بریزید و یا کارت‌های هدیه‌ای را که عموماً در بانک‌ها هست برایشان پست کنید 2- با صبر و توکل إن‌شاءالله خدا مشکل را حل می‌کند 3- در این مورد به حیات یک گیاه در نسبت با بقیه اعضای آن گیاه فکر کنید 4- به اعتبار آن‌که موجوداتی مثالی مثل فرشتگان منقطع از ما در عالَم خودشان هستند، بحث مثال منفصل پیش می‌آید. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31783 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31784 ⁉️با سلام وادب خدمت استاد عزیز گرانمایه از خداوند برایتان سلامتی و عاقبت بخیری خواهانم استاد آیاکشیدن نقاشی صورت اشکالی دارد؟مثلا کشیدن عکس حاج قاسم یا دیگر شهیدان یا اعضای خانواده و آیا این کار در عالم ماورایی انسان نقشی دارد؟از نظر تربیتی و فقهی آیا اشکال دارد یا خیر ؟ممنون از زحماتتون ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به فتوای مقام معظم رهبری اشکال ندارد. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31784 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31785 ⁉️سلام استاد. از کجا بدانیم حس و حالی که داریم ، واقعی است یا وسوسه ی شیطان است ؟ چون گاهی شیطان ممکن است از نقاط قوت ما هم وارد شود، برای مثال من به دلیل اینکه دوتا بچه کوچک دارم بیشتر زمانم به بچه ها میگذرد ، واجبات را انجام می دهم ولی مستحبات و دعا و قرآن زیاد خواندن و... نمیرسم اما خیلی احساس اعتماد و عشق به خدا و امیدواری به آینده دارم و خیلی حس میکنم به خدا نزدیکم و حتی گاهی فکر میکنم خدا به من فرقان داده و راه حل ها را در ذهنم میاورد و کمکم می کند در واقع با تمام وجود علی رغم کاستی های عبادی و اخلاقی که دارم و خطاهایم ، باز هم حس می کنم خدا حواسش به من هست و با من حرف میزند. آیا به این ها اهمیت دهم و راضی باشم یا اینکه وسوسه ی شیطانه و خود بزرگ بینی و اینکه مثلا فکر کنم من آدم خیلی خوبی هستم و دچار غرور و عجب شوم. تفاوتش در چیست ؟ ✅ باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حس عبودیت و تواضع نسبت به حق در شما حاضر است إن‌شاءالله صورت رحمانی حضرت حق در میان است. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31785 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31786 ⁉️سلام‌ واحترام.ببخشید من سوالی پرسیدم درباره حجاب و اینکه با مانتوگشاد وروسری بلند میتوان حجاب داشت چون نگه داشتن چادر برای من سخت است و شما پاسخ دادید اصل حجاب درست است و اشکالی ندارد. حالا سوالم این است که با توجه به اینکه برای من حجاب امری درونی است و واقعا اعتقاد قلبی دارم اگر چادر نپوشم آیا این وسوسه شیطان نیست و از خدا دور نمیشوم ؟ یعنی اینکه به جای چادر ، مانتو مناسب بپوشم از ضعف ایمان من نیست ؟ چون واقعا حجاب را قبول دارم ولی با مانتوگشاد و مناسب راحت ترم. اما میگم نکنه گناه کنم ؟ و اینکه به من میگن سختی چادر را تحمل کنم که ایمانم بیشتر باشه چیه پس ؟ چون واقعا حس میکنم با مانتو حجابم و ارامشم بهتره تا چادر که با بچه گاهی از سرم میوفته و درست بلد نیستم . استاد چکار کنم ؟قضاوت و حرف مردم را چطور ؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، حکم خداوند است. وقتی شریعت الهی آن نوع حجاب را جایز می‌داند ما نباید اگر چنانچه می‌فرمایید در آن شرایط با چادر به زحمت می‌افتید؛ سختی بیش از حدّ بر خود تحمیل کنید. آری! وقتی هم می توانید از چادر استفاده کنید، دلیل ندارد که آن را کنار بگذارید! موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31786 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31787 ⁉️سلام با توجه به سوال قبل معلوم نشد موافق اخراجید یا موافق ابتدا فرمودید ابتدا باید عرض کنم بنده نیز با اخراج ایشان از دانشگاه مخالف هستم ولی در انتها فرمودید با این همه همچنان معتقدم ایشان و امثال ایشان باید در مراکز علمی، کرسی آزاد اندیشی جهت ارائه اندیشه‌های خود داشته باشند و آن اندیشه‌ها در معرض نقد و بررسی قرار گیرد ولی به عنوان استاد با چنین اعتقادی ظلم به دانشجویان می باشد به دلایلی که عرض شد خوب اگر قرارست استاد نباشند باید اخراج شوند و نمیدانم چنین چیزی داریم که فرد صرفا کرسی آزاداندیشی داشته باشد و اصلا آزاداندیشی درین مملکت کجا بوده است که بخواهد کرسی داشته باشد بسم الله من میخواهم آزاداندیش باشم و در مورد ولایت فقیه که روایات چندان و مستحکمی ندارد آزاد اندیشی کنم بر روی کرسی خواهم نشست یا خواهم ایستاد؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به عنوان یک استاد در امور پژوهشی و یا کنفرانس علمی می‌توان از ایشان استفاده کرد و دانشگاه ظرفیت حضور چنین افرادی را دارد و پژوهشگاه‌هایی در دل دانشگاه هست که افراد می‌توانند در آن‌جا حاضر شوند و از نظریات ایشان استفاده کنند ولی این‌که مستقیماً دانشجویان در اختیار ایشان قرار بگیرد به عنوان کلاس درس، باید به نظامی که بر انقلاب اسلامی قوام دارد، حق بدهیم که نسبت به حضور ایشان در کلاس  حساس باشد. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31787 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31789 ⁉️حسین یگانه: سلام با عرض پوزش سلام میکنم به محضر استاد طاهرزاده در خصوص کار فرهنگی در بستر انقلاب اسلامی تقریبا اکثر فعالان و جوانان انقلابی عرصه فرهنگی شهر قائل به این هستن که حیطه ما بیشتر در حوزه تئوری خوب- شعاری حرف زدن- انتزاعی و ذهنی و در حیطه عمل نمی باشد بر این باورند آنچه در ظاهر جامعه حاکم است اصل است و اگر می‌خواهید کار فرهنگی کنید روشی عملی اجرا کنید ...... القصه گوشی برای شنیدن مبانی انقلاب. مکتب حاج قاسم یا اصلا چنین مباحثی را فقط در حد ثواب و کتابخوانی می دانند و بر این باورند که این روش شما کاری از پیش نمی برد و کار فرهنگی یعنی اقدام عملی...... شاید انتزاعی صحبت میکنم ولی بر این روش باور داریم .... نمی دانم اشکال کجاست از طرفی با وضع موجود و فرهنگ حاضر حق دارند تقاضای راهنمایی و کمک از شما استاد دلسوز دارم؟ ✅ باسمه تعالی: سلام علیکم: کوتاهی‌ها و تنگ‌نظری‌ها کار را از نظر فرهنگی به این‌جا کشانده. اگر امروز آرام‌آرام بر اساس همان روشی که رهبر معظم انقلاب به عنوان «تبیین» مطرح فرمودند جلو برویم، إن‌شاءالله فاصله‌ها کم می‌شود و ورق برمی‌گردد. جناب آقای محسن مهدیان در کانال تلگرامی خود نکات خوبی را می‌فرمایند که ذیلاً آدرس آن خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید https://t.me/mahdian_mohsen/1158 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31789 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31790 ⁉️سلام بخشهایی از تحف العقول را مطالعه کردم اما بنظرم شما باید دقیق و مصداقی از بین غرر تحف العقول ناب ترینش را انتخاب کنید و بگویید این فوق کلام لاوتسه است این حد که من دیدم برخیش اخلاقی بود بخشیش شاید به مذاقم خوش نیامد مثل برخی توصیه ها که به حضرت امیر میشود یا فکرکنم در جایی آمده بود روغن زیتون بر بدن بمال تا چهل روز شیطان دور میشود مطلب بعد اگر زمانی لاوتزه را برتر یافتید چه چیز باعث شد همچنان مسلمان بمانید جز اینست که پیش فرضتان از ابتدا این بود که اسلام برحقست؟ پس تمام تحقیقاتتان اولین شرط که بی طرفیست را نداشت ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده روح روایات آن‌چنان احاطه‌ای نسبت به ابعاد انسان دارد که در جای دیگر نمی‌توانیم بیابیم. اتفاقاً همین روایت که مطرح کردید متوجه نسبت بین رابطه جسم و روح است و اگر جسم بخصوص پوست بدن خشک باشد، روح در تدبیر بدن گرفتار توهّمات می‌شود که محل حضور شیطان است. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31790 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31791 ⁉️با سلام خدمت استاد اصغر طاهر زاده چند سوال داشتم : ۱. در مورد سوال ۳۱۷۷۸ برای داشتن ایمانی راسخ فرمودید معرفت بالله که معرفت نفس برای شروع این امر طریقه خوبی است و تقوای الهی را باید مد نظر داشت و اگر ممکن است بفرمایید برای تقوای الهی مهمترین عامل چیست ؟ ۲. تاریخ به چه درد میخورد؟ و از تاریخ چه استفاده ی مفیدی میتوان کرد ؟ ۳. برای بحث کتب انقلاب اسلامی شما ابتدا کتب غرب شناسی شمامطالعه شود خوب است ؟ ۴.برای بحث قرآن ، آن سوره هایی که تفسیرش را گفته اید ، هر چه که دل کشید و در واقع با مبانی آن سوره حال کرد خوب است تفسیرش را کار کنیم ؟ یا باید بر اساس سیر مطالعاتی باشد ؟ متن پاسخ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تقوای الهی چیزی نیست جز همان کنترل خود در رعایت حرام و حلال الهی 2- تاریخ، محل حضور سنن الهی است تا با نظر به آن سنن آینده خود را شکل دهیم 3- فکر خوبی است 4- خیر، همان‌که روح‌تان با آن سوره تغذیه می‌شود، حضور در عالَم معنا را تجربه خواهید کرد. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31791 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 🌸استاداصغرطاهرزاده 💠سوال شماره31792 ⁉️سلام استاد میخواستم بگم این حرفهایی را که بعضی ازدوستان میگویند علامه حسن زاده نسبت به هاشمی رفسنجانی دارند اصلا این حرفها مربوط به علامه حسن زاده نیست اینها را آیت الله جوادی آملی گفته اند نه علامه حسن زاده لذا مناسب است در پرسش و پاسخ روشنگری شود ممنونم استاد ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور است که می‌فرمایید. اتفاقاً سؤال‌کنندگان نیز متوجه‌اند می‌خواهند در لفافه بگویند که حریم آقایان حفظ شود وگرنه آیت الله حسن‌زاده را چه به آقای هاشمی، زمین تا آسمان با هم متفاوتند. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/31792 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌺شرح 🌺 🔺بهشت آفرین شیرین تر است 💠https://lobolmizan.ir/leaflet/860 🔮استاد اصغر طاهرزاده کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan آدرس اینستاگرام 📱https://www.instagram.com/asghar_taherzadeh
🌺 🌺 🔺بهشت آفرین شیرین تر است 🌸آن که رخسار تو را رنگِ گل و نسرین داد 🌸صبر و آرام تواند به من مسکین داد؟ 🌸وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت    🌸هم تواند کَرَمش دادِ من غمگین داد 🌸من همان روز ز فرهاد طمع ببُریدم 🌸که عنانِ دل شیدا به لب شیرین داد 🌸گنج زرّ گر نبود، گنج قناعت باقی است 🌸آن‌که آن داد به شاهان، به گدایان این داد 🌸خوش عروسی است جهان از ره صورت، لیکن 🌸هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد 🌸بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی 🌸خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد 🌸در کف غصه دوران دل حافظ خون شد 🌸از فِراق رُخت ای خواجه قوام الدین داد 💠https://lobolmizan.ir/leaflet/860 کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan