فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مهم ترین راه رسیدن به اینکه تمام زندگی انسان آهنگ امام بگیرد چیست؟
🔵 چگونه به مقام محبت برسم؟
🌕 چگونه میتوانم آنچه مانع بین من و #امام_زمان است را بردارم؟
🎙استاد میرباقری
#اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
بازنشر 💫
ما ملت شهادتیم🥀
ما ملت امام حسینیم ⚜️
دانشمند شهید هسته ای ترور محسن فخری زاده 💔
#شهید_فخری_زاده
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
〖📻🌿〗
جوانهااگربخواهندازدستِشیطانراحت شوند . .
عشقبهشھادترادروجودخودزندهنگه
دارند'! (:
-حاجحسینیکتا🌱!
#شهیدانہ
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
✨
جوری زندگیکنیم
که اگه چارتا آدم دیدنت عاشقمذهبت و مرامتبشن، نهاینکه ازهرچی مذهبی
و انقلابیه زدهبشن:))..🚶🏿♂!
#حواسمون_باشه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲+۲=۵‼️
❎ شاید در نگاه اول خندهدار بهنظر بیاد، اما جهان امروز و بعضا کشور ما پر است از ۲+۲ هایی که باید❗️ قبول کنید =۵ است‼️
🚫 وگرنه حتما یک ضد علم هستید.
✅ این ۵، روزی برجام بود، روز دیگر FATF، روزی دیگر CFT و پالرمو، یکروز هم شد مجموعه اسناد ۲۰۳۰ که گذر زمان نشان داد همگی ۴ میشدند، نه ۵.
⬅️ و امروز...
🌐 امروز، کرونا، ۵ جدیدی است که اگر در خصوص آن، روایت دشمن و سپس پروتکلهای دشمن را بپذیریم، شاید دیر شود تا آن وقتی که ۴ بودنش بر ما ثابت شود...
#جهاد_تبیین
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
لیست سازمانهایی که کارمندانشان اجباری به واکسن زدن ندارند!
1. کاخ سفید
2. سازمان CDC (مبارزه با بیماری)
3. سازمان FDA (سازمان دارو)
4. سازمان بهداشت جهانی
5. شرکت مدورنا
6. شرکت فایزر
7. شرکت جانسون&جانسون
⁉️آیا شما بیدار شده اید
💡برای مشکلات موقت تصمیمات خطرناک دائمی نگیرید
💡برده شیطان و گلوبالیستها نشید
#حقایق_را_نشر_دهیم
#جهاد_تبیین
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
795.3K
📣مطلبی فوق العاده مهم👌
✅در مورد فتنهٔ بیولوژیک، واکسن اجباری، حملات سایبری، قطع اینترنت و برق❗️❗️❗️
💠و راه حل🌹
حتمابشنوید
نشرحداکثری
تأثیر #امواج_5G بر اکسید گرافن باعث کشتار اصلی واکسن ها خواهد شد
حمله سایبری #بنزین نفوذ را ثابت کرد
#امام_زمان عج را با افشای حقایق و ممانعت از کشتار شیعیان یاری کنید
🔷🔹🔷🔹
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجم
💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت میکشید و دستان مردانهاش به نرمی میلرزید.
موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت میدرخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانهاش چسبیده بود که بیاختیار خندهام گرفت.
💠 خندهام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با #مهربانی به رویم لبخند زد. دیگر از #راز دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم.
تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا میدیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و #عاشق شده است. اصلاً نمیدانستم این تحول #عاشقانه را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!»
💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمهای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو میگرفت و من نمیخواستم چیزی بگم. میدونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت میکشی.»
از اینکه احساسم را میفهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به #تکریت رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه #بعثی تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.»
💠 مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او #صادقانه گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اونروز اون بیغیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!»
پس آن پستفطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اونروز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط #غیرتم قبول نمیکرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.»
💠 کلمات آخرش بهقدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد.
سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!»
💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش #خجالت کشید!
میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت #برادرانهاش بود؛ به این سادگی نمیشد نگاه #خواهرانهام را در همه این سالها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم میخواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما #امانت عمو بودید! اما تازگیها هر وقت میدیدمت دلم میخواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، میخواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمیفهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمیتونم تحمل کنم کس دیگهای...»
💠 و حرارت احساسش بهقدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای #عاشقی برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که میخواست بهت بگه. اما من میدونستم چیکار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!»
سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خندهاش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت.
💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!»
سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزهاس؟»
💠 من هم خندهام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزهای شده!»
با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خندهام را پنهان کنم و او میخواست دلواپسیاش را پشت این شیطنتها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپشهای قلبش میلرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم میکنی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
وقتیڪسیمیخواستغیبتڪند،
باخندهمیگفت:ڪمتر بگو..!
طرفمیفهمیدڪہدیگرنبایدادامهدهد!
شهیدمهدیقاضیخانی🕊
#شهیدانہ
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
[♥️]
میـگفت↓
اگـرقـراربودباآهنگوفازغم
بـرداشتن آرومبشے،
خـدا در قرآننمیفرمودڪه:
[اَلآبـذڪراللّٰھتطـمئنالقـلوب]🌱
#بایادخداقلبهاآراممیگیرد..!🍃
.
#شبتونمملوازعطرخدا
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
به نام گشاینده کارها
ز نامش شود سهل دشوارها
به نام آن خداوندی که نور است
که از لطفش دل ما در سرور است
خدای صبح و این شور و طراوت
الهی با توکل به اسم اعظمت
صبحمان را با یاد و نامت
آغاز میکنیم
🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
#بِسْــــــمِاللَّهِالرَّحْمَـنِالرَّحِيــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی،
تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان(عج) ...
❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
❤السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع)
اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع)
❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
✨﷽✨
🍃 با قلبت باور کن یکی که
مهربون ترینه عاشقته!❤️
که همیشه خیرت رو میخواد☺️
لحظه ای چشم ازت بر نمی داره😌
اراده ش برتر از همه ی اراده هاست😇✨
همیشه مراقبته❣😇
بهتر از خودت از دلت خبر داره❤️
شک نکن😊
دل بسپار به مهربونیش💝
میشه پناه دلتنگیات♥️
تنها پناهی که هیچ موقع
تنهات نمیذاره😢
همیشه کنارته😊
با چشم دلت میتونی تموم نشونه هاشو ببینی😇❤️
🌹✨نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید✨🌹
#به_وقت_عاشقی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💞
#سلام_غریب_مـدینـه✋
دوشنبه هاست هوایم عجیب بیش از حد
شده است ذکرمن امن یجیب بیش ازحد
دوشنبه هاحسنے ها دوباره دلتنگند
برای غربت شاه غریب بیش از حد
#من_امام_حسنےام 💚
#دوشنبه_های_امام_حسنی 💚
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
در کشاکش🍂🌼
تمام "سختیها"
و کم آوردنهایی
که زندگی
برایمان رقم میزند....
هیچگاه اسیرِ عظمت
"درد و غم" مباش؛
که خدای تو
از تمام آنچه
که دلت را آزرده،
بزرگتر است...🍂🌼
#امیدوارباشچونخداهست
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#داستانک
🔴عابد و ارزش نماز
✍مردی نزد عابدی رفت و گفت:
ای عابد سوالی دارم.
عابد گفت:
بگو.
مرد گفت:
نماز خودم را شکستم.
عابد گفت:
دلیلش چه بود؟
مرد گفت:
هنگام اقامه نماز دیدم دزدی کفشهایم را ربود و فرار کرد. بر آن شدم که نماز بشکنم و کفشم را از دزد بگیرم و حال میخواهم بدانم که کارم درست است یا نادرست؟
عابد گفت:
کفش تو چند درهم قیمت داشت؟
مرد گفت:
پنج درهم.
عابد گفت:
اى مرد کار بجا و پسندیدهای کردهای زیرا نمازی که تو میخواندی دو درهم هم نمیارزید.
#نمــاز
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
ساعتها پُشت ویترین منتظر میماند تا شاید کسی از او خوشش بیایید و بخواهد بدنش را لمس کند. تا شاید یک روز دیگر از گشنگی نمیرد!
این است حقیقت ارزش زنان در غرب !!
💖 حجاب برای زن ارزش میاورد 💖
#پویش_حجاب_فاطمے
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#امام_زمان
🌼اگربه دیده ظاهر
💛تو را نمی بینم
🌼ولی تو را ز جان
💛ودل جدا نمی بینم
🌼چنان که شیفته ی
💛آن جمال زیبایم
🌼به هرچه مینگرم
💛جز تو را نمی بینم
شبت بخیر آقای مهربونم💞
#اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa