eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می طامات تا به چند و خرافات تا به کی چین قبای قیصر و طرف کلاه کی هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان بیدار شو که خواب عدم در پی است هی خوش نازکانه می‌چمی ای شاخ نوبهار کآشفتگی مبادت از آشوب باد دی بر مهر چرخ و او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی و امروز نیز ساقی مه روی و جام می باد صبا ز عهد صبی یاد می‌دهد جان دارویی که غم ببرد درده ای صبی حشمت مبین و سلطنت که بسپرد فراش باد هر ورقش را به زیر پی درده به یاد طی جام یک منی تا نامه سیاه بخیلان کنیم طی زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی مسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان استاده است سرو و کمر بسته است نی حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/785 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مخمور جام ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی در انتظار رویت ما و امیدواری در وصالت ما و خیال و خوابی مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/781 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می علاج کی کنمت آخرالدواء الکی که می‌رسند ز پی رهزنان بهمن و دی چو نقاب برافکند و مرغ زد هوهو منه ز دست پیاله چه می‌کنی هی هی شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد ز تخت جم سخنی مانده است و افسر کی خزینه داری میراث خوارگان کفر است به قول مطرب و ساقی به فتوی دف و نی مجو ز سفله مروت که لا نوشته‌اند بر ایوان جنه الماوی که هر که دنیی خرید وای به وی سخا نماند سخن طی کنم شراب کجاست بده به شادی روح و روان طی بخیل بوی خدا نشنود بیا پیاله گیر و کرم ورز و الضمان علی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/783 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ خوش است وقت خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است آری آری طیبِ انفاسِ هواداران خوش است ناگشوده نقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد ناله کن بلبل، که افکاران خوش است مرغِ خوشخوان را بشارت باد کاندر راهِ دوست را با نالهٔ شب‌های بیداران خوش است نیست در بازارِ عالَم خوشدلی ور زان که هست شیوهٔ رندی و خوش باشیِ عیاران خوش است کاندر این دیرِ کهن، کارِ سبکباران خوش است حافظا! تَرکِ جهان گفتن طریقِ خوشدلیست تا نپنداری که احوالِ جهان داران خوش است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/784 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
لبش می‌بوسم و در می‌کشم می به آب زندگانی برده‌ام پی نه کس را می‌توانم دید با وی لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام رخش می‌بیند و می‌کند خوی بده جام می و از جم مکن یاد که می‌داند که جم کی بود و کی کی بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب رگش بخراش تا بخروشم از وی بساط زهد همچون غنچه کن طی چو چشمش مست را مخمور مگذار به یاد لعلش ای ساقی بده می نجوید جان از آن قالب جدایی که باشد خون جامش در رگ و پی زبانت درکش ای زمانی حدیث بی‌زبانان بشنو از نی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/782 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی لطف کردی سایه‌ای بر آفتاب انداختی حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی هر کسی با شمع رخسارت به وجهی باخت زان میان پروانه را در اضطراب انداختی گنج خود نهادی در ویران ما سایه دولت بر این کنج خراب انداختی تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی و از برای صید در گردنم زنجیر زلف چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی داور داراشکوه‌ ای آن که تاج آفتاب از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی نصرة الدین شاه یحیی آن که خصم ملک را از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/780 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال حور ز رویت روایتی آب خضر ز نوش لبانت کنایتی هر پاره از من و از غصه قصه‌ای هر سطری از خصال تو و از رحمت آیتی کی عطرسای مجلس روحانیان شدی گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی در آرزوی خاک در سوختیم یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی صد مایه داشتی و نکردی کفایتی بوی کباب من آفاق را گرفت این آتش درون بکند هم سرایتی در آتش ار خیال رخش دست می‌دهد ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی دانی مراد از این درد و غصه چیست از تو کرشمه‌ای و ز خسرو عنایتی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/776 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با مدعی مگویید اسرار و مستی تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی سلطان من خدا را زلفت شکست ما را تا کی کند سیاهی چندین درازدستی در گوشه سلامت مستور چون توان بود تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی عشقت به دست طوفان خواهد سپرد چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/778 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی گردون ورق هستی ما درننوشتی دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی آمرزش نقد است کسی را که در این جا یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی در مصطبه تنعم نتوان کرد چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی مفروش به باغ ارم و نخوت شداد یک می و نوش لبی و لب کشتی حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی آلودگی خرقه خرابی جهان است کو راهروی اهل پاک سرشتی از دست چرا هشت سر زلف تو تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/777 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای مباش یک دم خالی ز و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی خار ار چه جان بکاهد عذر آن بخواهد سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی صوفی پیاله پیما قرابه پرهیز ای کوته آستینان تا کی درازدستی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/779 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی کز عکس روی او شب هجران سر آمدی ای کاج هر چه زودتر از در درآمدی ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من کز در مدام با قدح و ساغر آمدی خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست آب خضر نصیبه اسکندر آمدی هر دم پیام و خط آمدی کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم مظلومی ار شبی به در داور آمدی خامان ره نرفته چه دانند ذوق دریادلی بجوی سرآمدی آن کو تو را به سنگ کرد رهنمون ای کاشکی که پاش به سنگی برآمدی گر دیگری به زدی رقم مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/774 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی بدین راه و روش می‌رو که با پیوندی قلم را آن زبان نبود که سر گوید باز ورای حد تقریر است شرح آرزومندی الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی به شعر می‌رقصند و می‌نازند سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/772 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈