eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد محقق است که او بصر دارد ،_سرِ_طاعت نهاده‌ایم مگر او به تیغ بردارد کسی به وصلِ تو چون شمع یافت پروانه که زیرِ تیغِ تو هر دم سری دگر دارد به پای بوس تو دستِ کسی رسید که او چو آستانه بدین در، همیشه سر دارد ز زهدِ خشک ملولم کجاست بادهٔ ناب؟ که بویِ باده مدامم دماغ تر دارد ،_این_نه_بس_که_تو_را دمی ز وسوسهٔ عقل بی‌خبر دارد؟ کسی که از رهِ تقوا قدم برون ننهاد به عزمِ میکده اکنون رهِ سفر دارد دل شکستهٔ به خاک خواهد برد چو لاله، داغ هوایی، که بر جگر دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1132 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن کس که به دست، جام دارد سلطانیِ جَم، مُدام دارد در میکده جو، که جام دارد سررشتهٔ جان، به جام بگذار کاین رشته از او نظام دارد ما و می و زاهدان و تقوا تا ، سرِ کدام دارد بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست در دور، کسی که کام دارد از چشمِ خوشت به وام دارد ذکرِ رخ و زلف تو را وردیست که صبح و شام دارد بر سینهٔ ریشِ دردمندان لعلت نمکی تمام دارد در چاهِ ذَقَن چو ای جان حُسنِ تو دو صد غلام دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1130 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلی که غیب نمای است و جامِ جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد به دستِ شاهوَشی دِه که محترم دارد نه هر درخت تحمل کند جفایِ خزان غلامِ همتِ سروم که این قدم دارد رسید موسمِ آن کز طرب چو نرگسِ مست نهد به پایِ قدح هر که شش درم دارد زر از بهایِ می اکنون چو دریغ مدار که عقلِ کل به صدت عیب متهم دارد ،_قصه_مخوان کدام مَحرمِ ره در این حرم دارد؟ دلم که لافِ تَجَرُّد زدی، کنون صد شغل به بویِ زلفِ تو با بادِ صبحدم دارد مرادِ ز که پرسم؟ که نیست که جلوهٔ نظر و کرم دارد ز جِیبِ خرقهٔ چه طَرف بِتوان بست که ما صمد طلبیدیم و او صَنم دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1129 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مطربِ عجب ساز و نوایی دارد نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد که خوش‌آهنگ و فرح‌بخش هوایی دارد پیر دُردی‌کَش ما گر چه ندارد زر و زور خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد محترم دار کاین مگسِ قندپَرست تا هواخواهِ تو شد فَرِّ هُمایی دارد از عدالت نَبُوَد دور گَرَش پُرسد پادشاهی که به همسایه گدایی دارد دردِ است و جگرسوز دوایی دارد ستم از غمزه میاموز که در مذهبِ هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد نغز گفت آن بتِ ترسابچهٔ باده‌پرست شادیِ رویِ کسی خور که صفایی دارد خسروا درگاه‌نشین فاتحه خواند وز زبان تو تمنای دعایی دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1124 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر آن که جانبِ اهلِ خدا نگه دارد خُداش در همه از بلا نگه دارد که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد دلا مَعاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دستِ دعا نگه دارد گَرَت هواست که معشوق نَگْسَلد پیمان نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد صبا بر آن سرِ زلف ار مرا بینی ز رویِ لطف بگویش که جا نگه دارد ؟ ز دستِ بنده چه خیزد؟ خدا نگه دارد سر و زر و و جانم فدایِ آن که حقِّ صحبتِ مهر و وفا نگه دارد غبارِ راهگذارت کجاست؟ تا به یادگارِ نسیمِ صبا نگه دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1125 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بتی دارم که گِرد ز سُنبل سایه‌بان دارد بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد بقایِ جاودانش ده، که حُسنِ جاودان دارد چو عاشق می‌شدم گفتم که بُردم گوهرِ مقصود ندانستم که این دریا چه موجِ خون‌فشان دارد ز چشمت جان نشاید بُرد کز هر سو که می‌بینم کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد چو دامِ طُرِّه افشاند ز گَردِ خاطرِ به غَمّازِ صبا گوید که راِزِ ما نهان دارد که از جمشید و کیخسرو، فراوان داستان دارد چو در رویت بخندد گُل، مشو در دامَش ای بلبل که بر گُل اعتمادی نیست، گر حُسنِ جهان دارد خدا را، دادِ من بِسْتان از او ای شَحنهٔ مجلس که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گِران دارد به فِتراک ار همی‌بندی خدا را زود صیدم کن که آفت‌هاست در تأخیر و طالب را زیان دارد ز سروِ قَدِّ مکن محروم چشمم را بدین سرچشمه‌اش بِنْشان که خوش آبی روان دارد ز خوفِ هجرم ایمن کن اگر امّیدِ آن داری که از چشمِ بداندیشان خدایت در امان دارد چه عذرِ بختِ خود گویم؟ که آن عیّار شهرآشوب به تلخی کُشت را و شِکَّر در دهان دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1127 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر آن کو خاطرِ مجموع و نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد ،_بسی_بالاتر_از_عقل_است کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد دهانِ تَنگِ ، مگر مُلکِ سلیمان است که نقشِ خاتمِ لعلش، جهان زیرِ نگین دارد لبِ لعل و خطِ مشکین، چو آنش هست و اینش هست بنازم خود را، که حُسنش آن و این دارد به خواری منگر ای مُنعِم، ضعیفان و نحیفان را که صدرِ مجلسِ ، گدای رهنشین دارد ،_توانایی_غنیمت_دان که دورانْ ناتوانی‌ها، بسی زیرِ زمین دارد بلاگردانِ جان و تن، دعایِ مستمندان است که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد؟ صبا از من رمزی، بگو با آن شهِ خوبان که صد جمشید و کیخسرو، غلامِ کمترین دارد و گر گوید نمی‌خواهم، چو عاشقِ مفلس بگوییدش که سلطانی، گدایی همنشین دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1126 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما آبروی خوبی از چاه زَنَخدان شما باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟ کَس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت بِه که نفروشند مستوری به مستان شما بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر زان که زد بر دیده آبی، روی رخشان شما با صبا همراه بفرست از رخت دسته‌ای بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما گر چه جام ما نشد پُر مِی به دوران شما دل خرابی می‌کند، را آگه کنید زینهار ای دوستان جان من و جان شما کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند خاطر مجموع ما، زلف پریشان شما دور دار از خاک و خون دامن، چو بر ما بگذری کاندر این ره کشته بسیارند، قربان شما می‌کند دعایی، بشنو، آمینی بگو روزی ما باد لعل شَکَّرافشان شما ای صبا با ساکنانِ شهرِ یزد از ما بگو کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما گر چه دوریم از بساط قرب، همت دور نیست بندهٔ شاه شماییم و ثناخوان شما ای شَهنشاه بلند اختر، خدا را همتی تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1128 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد سرمنزلِ فراغت نَتْوان ز دست دادن ای ساروان فروکَش کاین ره کران ندارد چنگِ خمیده قامت می‌خوانَدَت به بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد مست است و در حقِ او کس این گمان ندارد احوالِ گنجِ قارون کَایّام داد بر باد در گوشِ فروخوان تا زر نهان ندارد گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان کان شوخِ سربریده بندِ زبان ندارد کس در جهان ندارد یک بنده همچو زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1121 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن که از سُنبُلِ او، غالیه تابی دارد باز با ناز و عِتابی دارد چه توان کرد؟ که عمر است و شتابی دارد ماهِ خورشید نُمایَش ز پسِ پردهٔ زلف آفتابیست که در پیش سَحابی دارد چشمِ من کرد به هر گوشه روان سیلِ سرشک تا سَهی سَروِ تو را تازه‌تر آبی دارد غمزهٔ شوخِ تو خونم به خطا می‌ریزد فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد روشن است این که خِضِر بهره سرابی دارد چشمِ مخمورِ تو دارد ز قصدِ جگر تُرک مست است مگر میلِ کبابی دارد جانِ بیمارِ مرا نیست ز تو روی سؤال ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد کِی کُنَد سویِ خستهٔ نظری چشمِ مستش که به هر گوشه خرابی دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1123 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد خوبی آن است و لطافت که فُلانی دارد چشمهٔ چشمِ مرا ای خندان دریاب که به امّیدِ تو خوش آبِ روانی دارد گوی خوبی که بَرَد از تو؟ که خورشید آن جا نه سواریست که در دست عِنانی دارد دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخنِ نشانی دارد بُرده از دستِ هر آن کس که کمانی دارد در رَهِ نشد کَس به یقین محرمِ راز هر کسی بر حَسَبِ فکر، گُمانی دارد با خرابات نشینان ز کَرامات مَلاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد مرغِ زیرک نزند در چمنش پرده سرای هر بهاری که به دنباله، خزانی دارد مدعی گو لُغَز و نکته به مفروش کِلکِ ما نیز زبانی و بیانی دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1122 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نیست در شهر نگاری که ما بِبَرَد بختم ار شود رختم از این جا ببرد عاشقِ سوخته نامِ تمنا ببرد باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم آه از آن روز که بادَت رعنا ببرد رهزنِ دهر نخفته‌ست مشو ایمن از او اگر امروز نبرده‌ست که فردا ببرد در خیال این همه لُعبَت به هوس می‌بازم بو که صاحب نظری نامِ تماشا ببرد ترسم آن نرگسِ مستانه به یَغما ببرد بانگِ گاوی چه صدا بازدهد؟ مَخر سامری کیست که دست از یدِ بیضا ببرد؟ جامِ میناییِ مِی سَدِّ رَهِ تنگ مَنِه از دست که سیلِ غمت از جا ببرد راهِ ار چه کمینگاه کمانداران است هر که دانسته رَوَد صَرفه ز اَعدا ببرد حافظ! ار جان طلبد غمزهٔ مستانهٔ خانه از غیر بپرداز و بِهِل تا ببرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1119 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈