eitaa logo
تأملات | تولايى
4.9هزار دنبال‌کننده
755 عکس
326 ویدیو
47 فایل
🔹️شبکه های مجازی ما: ➡️t.me/m_a_tavallaie ➡️instagram.com/m_a_tavallaie ➡️virasty.com/m_a_tavallaie 🌐tavallaie.org ✅ ارتباط با ادمین: @admin_taamolat 📍حسینیه تأملات: @hosseinie_taamolat 📍کانال درسی: @taamolat_darsi
مشاهده در ایتا
دانلود
أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَةَ الْکُبْرى
رحمة الله الواسعه ۵.mp3
5.96M
🏴 | شب پنجم 🔻شرح کتاب رحمت واسعه [قسمت چهارم] ➖تفاوت از زیر زمین تا آسمان! ➖قصه پروانه و شمع... 🆔eitaa.com/m_a_tavallaie
تا حالا به معجزه آغوش فکر کردی؟
یه بغل گرم غم و اضطراب رو میبره کلافگی رو تموم می‌کنه اصلا انگار می‌تونه تو رو یه آدم دیگه بکنه...
تو وصیت گفت: داداش... حسین... منو کنار جدمون دفن کن
فقط... اگر کار به دعوا رسید اصرار نکنین مسیر رو کج کنین
رفتن طرف مسجد النبی
میدونی؟ هرچقدر حضرت خدیجه خوب بود بعضیا بد بودن...
تا دید داره تابوت شریف نزدیک میشه دستور داد تیر بارون کنن
گفت من از همون اولم حسن رو دوست نداشتم...
پدر حسن هم دوست نداشت؛ وقتی آقا شربت خوردن اسم غلامش رو گذاشت عبدالرحمن به شوق ابن ملجم!!
شاید همینجا بود آقا پیکر تیر بارون شده برادر رو بغل کردن فرمودن: غارت زده کسی نیست که مالش رو غارت کنن غارت زده منم که برادری مثل تو رو از دست دادم😭
هرچقدر دلش برای امام مجتبی تنگ بود تا قاسم اذن میدان خواست جبران کرد...
هی بغلش می‌کرد هی می‌بوسید...
هرچقدر برای علی اکبر بدون تأمل اذن داد برای قاسم اذن میدان نمیداد
اونقدر تو بغل هم گریه کردن که از حال رفتن
آخرش افتاد به دست و پای عمو شروع کرد بوسیدن
شاید گفته باشه عمو جان خانواده ما دیگه تحمل نداره، جلوی روش حجت خدا رو بزنن
یه عرض ادبی بکنیم؟
یه نوجوان ۱۳ ساله... چه زرهی اندازه اش میشه؟ چه کلاه خودی؟
با این وجود نوشتن بیشتر از سی نفر رو کشت...
تو سپاه عمر سعد بود میگه دیدم یکهو یه نوجوانی اومد به میدون انگار چهره اش یه پارچه ماهه...
بعد اون جنگ سخت تا افتاد زمین فریاد زد: یا عمّاه!
هیچ جا نداریم سیدالشهداء اینطوری خودشون رو به شهیدی رسونده باشن
قاسمم سخته برای عموت ببینه داری جلوش جون میدی... قاسمم تحمل نداره عمو ببینه خون ازت میره، کاری ازش بر نمیاد
دست علی بسته بود😭
اینجای مقتل میگه فوضع صدره علی صدره... آقا جانانه قاسم رو بغل کردن
حسین جان میدونی ما چقدر دلمون بغل میخواد؟