eitaa logo
محمدعلی جعفری
5.6هزار دنبال‌کننده
974 عکس
245 ویدیو
0 فایل
صفحه شخصی محمدعلی جعفری ♦️ نویسنده ♦️ مؤسس محفل نویسندگان منادی ➡️ @monaadi_ir ⬅️ 📚 آثار: تاوان عاشقی، تور تورنتو، جاده یوتیوب، آرام جان، سربلند، عمارحلب، قصه دلبری، وزیر قلابی و... راه‌های ارتباطی: 🆔 @m_ali_jafari8 🆔 Instagram.com/m_ali.jafari
مشاهده در ایتا
دانلود
زندانی جدیدی آوردند. از مامور زندان خواستم اجازه بدهد باهاش حرف بزنم. _به چه جرمی اینجایی؟ _به جرم لباس! _چرا؟ _سه‌تا تیشرت پوشیده بودم زیر کاپشن و دوتا اسلش زیر شلوار. مامور زندان گفت: "شگردشونه! یکی بخاطر باتوم؛ یکی هم از ترس دوربین و مامور توی هر کوچه‌ای میرن عوض می‌کنن!" _مامانم وکیله؛ نصف قاضیای شهر استادش بودن! من اغتشاشگر نیستم! _دانشجویی؟ _کلاس دهمم. _مادرت الان خبر داره؟ _نه! یزد نیست اصلا. تهرونه! _چرا تهران؟ _طلاق گرفت؛ رفت اونجا شوهر کرد. با مادربزرگِ تنهام زندگی می‌کنم. _پدربزرگت فوت کرده؟ _پناهنده هُلنده. _چرا؟ _رفته اونجا رو برا ما اوکی کنه. _اوکی شده الان؟ _نه. پنج‌ساله تو کمپه! هنوز قبول نشده. دوبار رد شده؛ اگه یه‌بار دیگه رد بشه دیپورت میشه! _چرا توپ تتو زدی؟ _دوفصل بازیکن پرسپولیس بودم. هنوز باید دوتا بال به این توپ اضافه می‌شد و یه دست میومد زیرش. مادرم گفت باید ریموو کنم. _چرا مامان‌بابات جدا شدن؟ _بابام معتاد بود. _خودتم مصرف داری؟ _سیگار و قلیون. _تفریحت چیه؟ مامور زندان گفت: "قیافه‌ش داد می‌زنه عرق‌خوره!" _از دوستام شروع شد. رفیق بزرگتر از خودم. با چُس‌دود شروع کردم و کم‌کم با عرق آلوده شدم. _مامان‌بابات خبر داشتن؟ _مامانم نمی‌دونم چکار کرده بود هرچی برا من اس‌ام‌اس میومده برا اونم می‌رفته. رفیقم پیام داد بیا گی. از اون موقع همه‌چیز لو رفت. _ عرق‌خوردنت هنوز ادامه داره؟ _کم کردم؛ از وقتی دیدم مادرم داره سر نماز گریه می‌کنه! _خودت نماز می‌خونی؟ _نه! _چرا؟ _بلد نیستم! ⭕️ادامه دارد ✍️ 🆔 @m_ali_jafari