هدایت شده از منادی
🌱 کاش دختر نداشتم!
این جمله لعنتی از پارسال چسبید روی مخم. وقتی پایش را کرد توی یک کفش. میخواست برود اعتکاف. هنوز روزه کامل نگرفته بود. میترسیدیم تاب نیاورد، جسمش نکشد، جا بزند. نمیخواستیم از اولین روزهداریاش تجربه تلخ به یادگار بماند. حریف نشدیم. شماره مسئول اعتکاف را گیر آوردم. زنگ زدم. ماجرا را گفتم. پیشنهاد داد روز اول را تست بزنیم؛ اگر اذیت شد بهانهای بتراشیم و ببریمش خانه.
آخر شب بردمش مسجد. پشت سرش رفتم تا توی چارچوب ورودی. وسایلش را دادم دستش. بوسیدمش. خداحافظی کرد و رفت.
شب سردی بود. دستم را ها کردم. نشستم پشت فرمان. سوئیچ توی دستم نچرخید. فریز شدم. قلبم مچاله شد، شکست و ریخت.
این بچه کی بزرگ شد؟
فکر و خیال آوار شد روی سرم. پیشانی چسباندم به فرمان. عاشقشدنش را دیدم؛ شب خواستگاریاش هم، با هم آشنا شدنشان هم، خرید عقدرفتنشان هم، سفره عقدشان هم، عاقدشان هم.
سر زانویم گرم شد. دست کشیدم. خیسِ اشک بود.
نمیتوانم وقتی گفت: "با اجازه پدر..." را بشنوم. دق میکنم. از الان نمیخواهم آن لحظه را تجربه کنم.
حالا به من حق میدهید بگویم: "کاش دختر نداشتم"؟
#دهه_کرامت
#روز_دختر
✍️ محمدعلی جعفری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🔻🔻 محفل نویسندگان منادی 🔻🔻
╔═ 💠 ═══════╗
🆔️ @monaadi_ir
╚════════════════════