eitaa logo
محمدعلی جعفری
6.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
266 ویدیو
0 فایل
صفحه شخصی محمدعلی جعفری ♦️ نویسنده ♦️ مؤسس محفل نویسندگان منادی ➡️ @monaadi_ir ⬅️ 📚 آثار: تاوان عاشقی، تور تورنتو، جاده یوتیوب، آرام جان، سربلند، عمارحلب، قصه دلبری، وزیر قلابی و... راه‌های ارتباطی: 🆔 @m_ali_jafari8 🆔 Instagram.com/m_ali.jafari
مشاهده در ایتا
دانلود
📍 حاشیه‌های نوشتن #تاوان_عاشقی را در تصاویر ببینید! 📌 ثبت سفارش: مراجعه به سایت نیوار https://nivaar.ir/کتاب-تاوان-عاشقی یا ارسال پیام به ادمین: @Nivaarbookstore 🆔️ @m_ali_jafari
🔻 تعطیلات عید بود. زنگ زد یزدم بیا ببینمت. مثل همیشه، با آتیشِ توی کفش. دوسالی ندیده بودمش. آمد دفترم. تیپ، همان تیپی که از نوجوانی برای ما ریپلای می‌شد، پیراهن چهارخانه و شلوار مشکیِ بدون کمربند و سر و ریشِ اصلاح‌نشده با گردن کج! و حالا با یک تغییر فاحش! گفتم: حسین‌آقا چه شکمی؟! خندید از بدغذایی به این روز افتاده‌ام. سوزنش روی آفریقا گیر کرده بود. می‌خواست از دوسه‌تا سوژه یزدیِ آفریقادیده مصاحبه بگیرد. نه رکوردر داشت، نه مکانی برای گپ‌وگفت، نه وسیله‌ای برای رفت‌وآمد! گفتم قرار مصاحبه‌ها رو بذار همینجا، یه رکوردر کوچولو هم دارم، رفت‌وآمدت هم خودم دربست در رکابم! سریع آدرسم را فرستاد برای یکی از سوژه‌ها. چهاربعدازظهر بود؛ گشنه و تشنه. با معده خرابی که همه رفقا ازش خبر داشتیم. بهانه‌ای جور کردم. زدم بیرون. می‌دانستم اگر بفهمد می‌روم پی غذا جلویم را می‌گیرد. از سرکوچه یک پرس چلوکباب گرفتم. با مهمانش باهم وارد شدیم. هرکار کردم غذا را نخورد. مصاحبه‌اش دوساعت طول کشید. اطلاعاتش از سوژه‌ بیشتر بود. سوژه‌ای که سال‌ها در آفریقا زندگی کرده بود! وقتی طرف رفت؛ یک قاشق ازم گرفت و گفت برویم توی راه می‌خورم! خندید: حیا کردم جلوی مصاحبه‌شونده غذا بخورم! 🔻 این وضعیتِ شبانه‌روزی حسین بود. دویدن و خود را به خاک‌ و خون کشیدن. البته بدون تجهیزات حرفه‌ای. البته با جیب خالی. اگر کسی از عمق کارهایش خبر نداشت باورش نمی‌شد اسمِ حسین سال‌ها در لیست ترور اسرائیلی‌ها جا خوش کرده! 🔻 پ.ن: حاج‌حسین! هنوز منتظر تماستم که بیام به شاگردای هندی‌ت نویسندگی یاد بدم! 🆔️ @m_ali_jafari
📚 دوست دارید اول سفرنامه #نیویورک رو منتشر کنم یا سفرنامه #لبنان؟ 🆔️ @m_ali_jafari
روز اول آتش‌بس از خانم آلا پرسیدم: کجا سکونت دارید؟ _ جنوب غزه... رفح... وسط و شمال غزه خراب شده... جنوب هم خیلی خراب ولی بهتره... _ آینده‌تون چی میشه؟ _ کسی نمیدونه... حالا ما منتظر هستیم که جنگ تمام بشه تا به وسط غزه برگردیم... خونه نداریم... به دنبال چادر می‌گردم و در محل خانه ویران‌شده‌ام برپا می‌کنم و در آن زندگی می‌کنم... _در رفح، داخل اردوگاه هستید یا خانه مردم؟ _ من در مدرسه‌ای برای افراد آواره زندگی می‌کنم... خانه‌ای برای اجاره نیست... پول هم نداریم... بعد از آتش‌بس که موشک‌ها سمت رفح هم رفت دلشوره‌ام بیشتر شد. هر روز پیام می‌دادم. ایشان هم خیلی کوتاه جواب می‌داد. فقط می‌نوشتم: سلام! به این امید که تیک دوم بخورد و زود آبی شود. می‌نوشت: "علیکم‌السلام... زنده‌ایم... حسبی‌الله و نعم‌الوکیل..." همین! از دوشنبه هرچه پیام دادم تیک آبی خورد ولی جوابی نرسید. نیازی هم نبود. خوشحال بودم که یعنی هنوز زنده‌اند. و الان که دو روز است کنار سلامِ من تیک دوم نمی‌خورد! و منی که هی خودم را دلداری می‌دهم حتما نت‌شان قطع شده! شاید؛ این روایت ادامه دارد... 🆔️ @m_ali_jafari
سلام و نور 📚 ، یکی از کتابفروشی‌های مجازی معتبری که کتاب‌های بنده را موجود دارد هدیه‌ای داده برای شما مخاطبان. بزرگواران برای سفارش، کد اختصاصی "ammar" را وارد کنید تا بتوانید کتاب موردنظرتان را با ۲۰٪ تخفیف بخرید. لینک ورود به سایت:👇 🌐 https://ketabresan.net/ این هم آیدی کانال‌شان در ایتا است👇 @ketabresan 🆔️ @m_ali_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ صلواتی هدیه کنیم به نوکر و عاشق حضرت زهرا؛ شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی 🆔️ @m_ali_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسط جنگ ۸ روزه‌ی غزه و اسرائیل و گلوله بارون💣 ترور و تهدید پلیس مصر🚓 قاچاق ادم و محاصره⛓️ وقت عاشق شدن نبود‼️ اون هم عشق یه پسر اهل شیلی به یه دختر اهل غزه که تازه تو محاصره هم هست😢💔 آلاء ولی ایمان داشت که خلیل یه عاشق واقعیه🥺 📚کتاب زیبا‌ی تاوان عاشقی، روایت مستند و واقعیه از زندگی یک زوج که خوندنش یه تجربه‌ی فوق‌العاده است✌🏻 🔻، اولین کتابیه که در لیگ کتاب قراره بخونیم و در آزمونش شرکت کنیم. 🌐https://formafzar.com/form/6book 🆔️ @m_ali_jafari
30.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 گفتم: کاش یه پیج اینستاگرام می‌زدید و این روزای غزه رو روایت می‌کردید! 🔻 گفت: از صبح تا شب بیرونم، دنبال پیدا کردن آب و غذا. برق ندارم گوشی‌ام را شارژ کنم. وقتی هم روشن می‌کنم نت ندارم، اگرم باشه خیلی ضعیفه! 🆔️ @m_ali_jafari
🔶️ توی این رشته استوری از #پرواز_اوکراین گفتم و شهید #امیرحسین_قربانی و کتاب #تور_تورنتو 🆔️ @m_ali_jafari
🔻 در کتاب راوی از نوع نگاه بعضی از مردم غزه نسبت به ایران می‌گوید. از تأثیر رسانه‌های اس.رائ.یل و عربستان روی هم‌وطنانش. اینکه بعضی مردم غزه تصور می‌کردند موشک‌هایی که از سمت اسرائیل به سمت‌شان شلیک می‌شود را ایران تأمین می‌کند! این نکته را توی کتاب آوردم تا مخاطب اهمیت را لمس کند. بسیاری از مخاطبین توی این مدت می‌پرسیدند که این نگاه هنوز هم در میان مردم غزه وجود دارد؟ 🔻 این سؤال را از خانم آلا پرسیدم. همان شاهد عینی که دوباره برگشته بود به وطنش. امشب جواب داد. گفت: این نگاه تا ۷ اکتبر هنوز وجود داشت. ولی با شروع این جنگ فکر مردم عوض شد. آن‌ها دیدند که از کل دنیا، فقط حز.ب.الل.ه، حوثی‌ها و ایرانی‌ها حمایت‌شان می‌کنند! 🔻 پ.ن: عکس؛ خانه ویران‌شده خانم آلاء است. گفت: ۶۰۰دلار اجاره سه‌ماه آن را پرداخته بودم؛ دستِ‌خالی از ایران برگشته و تازه یخچال و گاز و وسایل خانه خریده بودم! 🆔️ @m_ali_jafari
♦️ طوبی لکم 🆔️ @m_ali_jafari
✨️مرگ یکبار؛ شیون هم یکبار! شه.ید مدافع حرمی فرمانده پایگاه منطقه‌شون بود. یک مورد شناسایی می‌کنند. مزاحم نوامیس و نوجوان‌ها. با تذکر سر عقل نمی‌آید. شه.ید بزرگوار این‌کاره‌ای را پیدا می‌کند. شبانه می‌روند بالاسر مزاحم و می‌برندش داخل یک باغ. با سبک خودش؛ باهاش عمل می‌کنند، فیلم می‌گیرند و رهایش می‌کنند. قصه جمع می‌شود. بقیه هم که سر و گوش‌شان می‌جنبیده غلاف می‌کنند. من نه سیاستمدارم؛ نه می‌فهمم سیاست منطقه چیه؟! ولی می‌فهمم اگر یکی توی مدرسه بی‌هوا چک می‌خواباند توی گوش‌ت و فرار می‌کرد تا عین‌شو نمی‌زدی بیخ گوشش راحت نمی‌شدی! حالا هزاری هم مدیرمدرسه نمره انضباطش را کم می‌کرد و خوانواده‌شو می‌کشاند مدرسه و اصلا اخراج می‌شد. این‌که‌ نزدیک سالگرد سردارت یه‌بار را بزنند، یه‌بار و تو هی بگویی و حال مردمت رو خوب نمی‌کند! باید یک‌جا طرف را خفت کنی و حسابش را بگذاری کف دستش! مرگ یکبار؛ شیون هم یکبار! 🆔️ @m_ali_jafari
✨️ آقای وزیر دیشب زنگ زد. با بغض. با صدای لرزان. تازه از تشییع‌جنازه برگشته بود. گفت زنگ زدم یادآوری کنم برای سیدرضی نماز شب اول قبر بخونی. پرسیدم: چقدر می‌شناختیش؟ گفت: کتابمو نوشتی؛ نمیدونی؟ پاک‌کن کشید روی ردپاهای سیدرضی که با اسم مستعار بهم گفته بود. خاطرات روزهایی که در سوله پشتیبانی به‌عنوان کار می‌کرده. بهش گفتم بیا و قبول کن ازت رونمایی کنیم! خندید: بذار برا وقتی که رفتم پیش مصطفی صدرزاده و ابوعلی؛ اون‌وقت هم برا من بهتره هم برا تو! از دیشب دارم به این فکر می‌کنم گمنامی چه طعمی دارد که بعضی در آن غرق شده‌اند؟! 📚 وزیر قلابی 🆔️ @m_ali_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا