eitaa logo
محسن قنبریان
14.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
755 ویدیو
102 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀مسئولین و پدیده های اعتقاد سوز 💡دومثال(صرفا مثال)برای درسی مهم: 1⃣در ماجرای طرح توسعه شهری قم، خانه ی آیت الله العظمی بهجت هم در طرح قرار گرفت. مسئولین شهرداری به احترام، خدمتشان رسیدند و موضوع را مطرح کردند. دیدند ایشان بلند شده بیرون رفتند! به گمان اینکه ناراحت شده اند سراغشان رفتند. دیدند دارند وسائل ضروری را جمع می کند که از خانه بیرون رود! فرموده بودند: اگر منزل در طرح توسعه ی شهری است جایز نیست در آن بمانم... mshrgh.ir/449993 2⃣ در همین طرح های توسعه شهری، طرح تعریض خیابان معلم هم بود. برخی اماکن شمالی خیابان عقب نشینی کردند. مدرسه علمیه ولیعصر(ع) متعلق به رئیس قوه قضاییه آیت الله آملی لاریجانی هم در جانب شمالی خیابان واقع بود. ساختمان قدیمی حالا به شکل بسیار مجلل و چند طبقه بازسازی شده است اما عقب نشینی همجواری ها را ندارد. نگاه ها را به خود خیره کرد مسئولین شهری به سؤالات پاسخ دادند که تخلفی صورت نگرفته است: بر اساس مصوبه کمیسیون ماده۵، بخاطر ثبت ملی بودن مدرسه قدیمی حجتیه، طرح تعریض از ۳۶متری به ۳۰متری کاهش یافته و تجدید بنای مدرسه ی رئیس قوه بر این اساس است. mehrnews.com/news/3857531 ❗درنمونه اول فقیهی است که به ظاهر دستی در حکومت و مناصب آن ندارد. فتاوایش نیز کمتر با این جملات است که: "مطابق قوانین جمهوری اسلامی عمل شود". اما به محض شنیدن از خانه بیرون می رود درحالیکه طرح اینقدر فوریت هم نداشته است. این پدیده ای اعتقاد ساز است که برای رعایت قوانین سر منبرها گفته میشود. ❕ نمونه دوم از مجتهدی که یکی از ارکان سه گانه جمهوری اسلامی دست اوست سر زده است. به حسب نقل مسئولین شهری، تخلفی هم صورت نگرفته است. اما اقلا پدیده ای اعتقاد ساز نیست. دروغ چرا؟ باورش هم به ذهن مخاطبین سخت می آید و شک و تردید -که شاید هیچ دلیل محکمه پسند هم ندارد- ذهن مخاطب را اذیت و اعتقادسوزی می کند. ❓نکته مهمتر این است: منزلت و موقعیت آیت الله العظمی بهجت بلندتر است یا رئیس قوه قضاییه؟! واضح است مقایسه بسیاری از مراجع قدیم و جدید با آیت الله بهجت مقایسه بجایی نیست. غیر ازمراتب علمی ایشان -که به اندازه اش بروز نکرد- اوج مراتب تقوا و ورع ایشان با سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی و... قابل مقایسه است. با این وضع، چرا در یک زمان و حتی یک شهر و یک طرح، نمونه اعلای آیت الله بهجت ذهنها را سیراب نمی کند تا حجت تمام شود حتی اگر از پایین دست تری تخلف هم سربزند؟! جواب روشن است: در این امور منسوبین حاکمیت، رعایتشان برای مردم مهمتر است. مردم از آنها -بخصوص اگر در کسوت اهل علم باشند- انتظار ندارند روی خط قانون راه بروند. چه رسد اگرخدای نکرده قانونی دور زده باشند! ❗دیگر اینکه ماجرای آیت الله بهجت در اتاق خانه ای -که حالا دیگر نیست- اتفاق افتاد و احیانا روی منبری بازگو شود. لکن ساختمان چندین طبقه و مجلل متعلق به رئیس قوه، جلوی چشم هزاران عابر قمی است. چشمها به وضوح می بینند ساختمانهایی اطراف آن عقب نشینی دارند و او ندارد. حالا بازگفتن حرفهای شهرداران و تغییر مصوبه، چقدر ذهن ها را قانع می کند؟! ❓فکر می کنید از این نمونه ها چقدر درجمهوری اسلامی داریم؟: -رهبرمعظم انقلاب در بیمارستانی دولتی در تهران عمل می کند اما وزیری برای عملی معمولی تر آلمان می رود (والبته دهها نمونه دیگر). تخلفی هم صورت نگرفته است. اما چرا اعتقاد سازی اولی جای اعتقاد سوزی دومی را نمی گیرد؟!چه حجتی از رهبری موجه تر است؟! -ساده زیستی فرزندان رهبر انقلاب چرا با اشرافیت آقازاده های دست چندم نظام، طاق نمی خورد و اعتقاد سوزی آنها را ملغی نمی کند؟! بلکه حتی اعتقاد سوزی دومی به اولی سرایت و ذهن مردم را دچار تردید و شک می کند! 🔆نتایج مهم: -در اعتقاد سازی به نظام، منسوبین و منصوبین بیش از مراجع و مقدسین غیر منصوب مهمند. -رعایت "همه" منسوبین و منصوبین لازم است، اعتقاد سازی برترها، جای اعتقاد سوزی نازل تر ها را نمی گیرد. -حظر و ترک، علی الدوام است مثل فعل و انجام نیست که به یکبار است. ورع و ترک دنیا ۳۰سال برای مسئول شرط است هرچه بالاتر بیشتر. -رفتار اعتقاد سوز حتی اگر فی نفسه حلال و مجاز باشد، در مسئولین از مصادیق خلاف مروت و مخل به شخصیت حقوقی است از اینرو اجتنابش به فتوای بسیاری از فقهاء واجب است. 🔺مطلب مرتبط: رسانه های مجازی و پدیده های اعتقاد ساز 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۳۰ ☑️ @m_ghanbarian
⚜نحوه ی تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت! 🔅امام صادق(ع)، نتیجه ی پسری امیرالمومنین(ع) و نتیجه ی دختری ابوبکر است! مادر ایشان(ام فروه) هم از ناحیه ی پدر(قاسم بن محمد بن ابی بکر) و هم از ناحیه ی مادر(اسماء بنت عبدالرحمن بن ابی بکر) به ابوبکر می رسد. 🔅ازسوی دیگر، امام صادق(ع) رئیس مذهب تشیع است. یعنی کسی است که حدود و ثغور مذهب حقه را در عقاید و اخلاق و عمل معلوم کرد و از مذاهب دیگر جدایش نمود و بدان استقلال داد. 💡دو گزاره ی بالا را کنار هم ببینید! ❓خداوند حکیم -که هر خشک و تری را در کتاب مبین اش براساس حکمتی قرار داده است- چرا رئیس مذهب تشیع را از نوادگان ابوبکر قرار می دهد؟! ❓چرا امام معصوم(امام باقر) با زنی ازدواج کرد که از ناحیه پدر و مادر به ابوبکر می رسد؟! البته ام فروه، زنی با تقوا و پر فضیلت بود پدرش(نوه ابوبکر) هم از موثقین امام سجاد(ع) و خود امام باقر(ع) بود. پدر بزرگش(محمد بن ابوبکر) هم پیش امیرالمومنین بزرگ و او را فرزند خود اما از صلب ابوبکر خواند(تنقیح المقال/مامقانی/ج۲ص۵۸). اما هرچه بود خانواده خلیفه اول بود که شیعیان درباره اش موضع خاصی دارند. ام فروه از ناحیه مادر هم به عبدالرحمن می رسد که به خلاف محمد بن ابوبکر، سازشکار با امویان بود. 🔆شاید سر ماجرا یک کلمه باشد: رئیس مذهب حق، منادی وحدت! متولد از این پیوند خاندان علی(ع) با خاندان ابوبکر، میشد کسی باشد که پلورالیسم و "همه مذاهب حق اند" را تبلیغ کند! اما برعکس، امامی متولد شد که مذهب حق را از غیر آن جدا و حدگذاری کرد. اما همزمان "مدارا" و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان مذاهب دیگر را رواج داد. بغض به خلفاء را کینه ای مسری به نسل آنها قرار نداد. حتی پیروان فکری و عملی آنها را الزاما به حکم آنها محکوم نکرد. از بین آنها هم شاگرد پذیرفت. به شاگردان خود هم گفت براساس فقه آنها برایشان فتوا دهید(نمونه ابان بن تغلب). به شیعیان توصیه کرد: "به امامانتان نگاه کنید. همان کاری را انجام دهید که آنها انجام می دهند. به خدا سوگند امامانتان به عیادت مریض هایشان می روند، در تشییع جنازه هایشان شرکت می کنند، برایشان در دادگاه شهادت می دهند..."(الکافی ج۲ص۶۳۶). 🔆آری نحوه تولد او خود نماد همه ی این آموزه هاست. قدومش مبارک (ع) 📝 محسن قنبریان ۹۷/۹/۲ ☑️ @m_ghanbarian
💠 پرسشی از متن "نحوه ی تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت!" به دست ما رسیده که پرسش و پاسخ را در اختیار شما قرار میدهیم. ❓پرسش: این تحلیل و ارتباط مذکور در صورتی محلی از اعراب دارد که عرف جامعه اسلامی چنان انتسابی را اولا توجه داشته باشند ثانیا مفید چنان آثاری ببینند، آنهم با وسائط کثیره!! آیا می توانید اثبات کنید که این انتساب چنان آثاری در جامعه اسلامی داشت؟ آیا هیچ مویدی از منقولات تاریخی در این خصوص مشاهده می شود؟ لذا هر چند ذیل مطلب صحیح است اما استناد آن به نسب حضرتش چندان قوتی ندارد... ‼️پاسخ حجت الاسلام قنبریان: تشکر از عنایتتان. واقعا اینکه پیوند با خاندانی، حاوی معنایی است اینقدر غریب است که برایش شواهد متعدد اقامه شود؟! آن هم در جامعه ای که هنوز پیوندهای فامیلی حرف اول را می زند! در دوره مدرن و جوامعی با مناسبات شهروندی(نه فامیلی و قبیلگی) هنوز ازدواج ها چنین پیامهایی می دهد ازدواج شاه معدوم با خواهر پادشاه مصر و طلاق او، عروس ملکه در ناتینگهام انگلیس و... هنوز چنین معانی ای می دهد چه رسد به جوامع گذشته! اگر اصرار به اقامه شواهد بر معناداری پیوند در دوره گذشته دارید، این دسته ها را کامل کنید: 1⃣ ازدواج های سیاسی متعدد که بی معنا خواندنش انکار روز و شب است: -گرفتن دو دختر پیامبر توسط عثمان برای عنوان ذوالنورین شدن -دختر دادن دو خلیفه اول به پیامبر برای عنوان یافتن پس از رد دامادی شان توسط پیامبر -از ۴جهت باجناق شدن طلحه با پیامبر! -و... 2⃣ توجه دادن امام معصوم(ع) به نقش و اثر قوی این پیوند ها در حوادث اسلام و جهان اسلام: -امیرالمومنین درباره شورای شش نفره عثمان از جمله به این عنصر اثر گذار توجه داد: "عبدالرحمن شوهر خواهر عثمان است پس با او اختلاف نمی کند. سعد هم پسر عموی عبدالرحمن و هم رأی او و "مال الاخرلصهره"(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ص۱۸۴). چه بیانی از این گویاتر: مال الاخر لصهره؟! پیوند دامادی و... موجب میل یکی به دیگری می شده و این اتفاق نایابی نبوده است بخصوص وقتی از اشخاص یا خاندانهای سرشناس اتفاق می افتاد. 3⃣ در فرهنگ و عرف اجتماعی اعراب آن روز و حتی برخی نقاط در دنیای معاصر، دختر دادن برای پایان درگیری و خونریزی قرار داده شده بود. بین دو خاندانی که نزاع و درگیری بود همواره یکی از راهها، دادن عروس و ایجاد پیوند سببی باطرف مقابل بوده و هست. پس ازدواجها (بطور کلی نه خصوص مورد بحث ما) در عرف آن جوامع کاملا معنا داشته است. 4⃣ استشهاد خود رقیب و حتی دشمنان تشیع به ازدواج امام باقر(ع) با خاندان ابوبکر! حدیث جعلی برخی عالمان عامه از امام صادق(ع) که: من دوبار از ابوبکر زاده شدم! [بخاطر نسبت مضاعف مادرش با ابوبکر] چرا اتفاق می افتد؟! سلسله سند این روایت افراد مجهولی دارد که نزد اهل سنت هم اعتبار ندارند پس حدیث جعلی است لکن چه انگیزه ای جاعل را وامیدارد بدین کار؟! اگر ازدواج با خاندانی در عرف آنروز اصلا معنایی سیاسی و اجتماعی ندارد، چه جا دارد که در این عرصه جعل کند؟! امروز وهابیون و سعودی ها بطور جدی همین خط را دنبال می کنند در کتابهای متعدد، برنامه های تلویزیونی(مثل شبکه کلمه) و سریالها(مثل حسن، حسین و معاویه) از همین عنصر(پیوند های سببی) برای القاء این غلط استفاده می کنند که: ائمه شیعه با خلفاء مشکلی ندارند و این شیعیان -بخصوص ایرانی و صفوی به بعد- هستند که کینه خلفاء را می گسترند! برای آن منظور صحیح و سقیم را فهرست می کنند مثلا اگر عمر دستور به آتش زدن خانه فاطمه(س) داده بود پس چگونه دختر او(ام کلثوم) به ازدواج او درآمد؟![اصل ماجرا زیر سؤال جدی است که مجالش نیست] آیا از معنا داری ازدواجها در عرف گذشته برای این منظور باطل استفاده نشده است؟! اگر ازدواج و پیوند صرفا بین مرد و زن معنا می شد و خاندان طرفین دخلی در معنا از اساس نداشت، این تحریفهای تاریخی برای القاء منظوری خاص در آن پارادایم معنایی چرا؟! ✅ حال ما از آن معنا داری -که بنظرم از بدیهیات است- معنای درست آنرا گرفته ایم. و آن تعدیلش با رئیس مذهب بودن امام است. عجب اینکه شما با معنای گرفته شده و پیام نهایی موافقید اما اصل معنا داری ازدواج خاندانهای سرشناس را بی دلیل می دانید!!! بزرگوار این کوچکترین از تحریف معنایی این ازدواج جلوگیری و معنای درستش را با توجه به بینات تشیع بیان کرده ام. معانی غلط یکی همان خط سعودی است که در قرون قدیم برای همین ازدواج حدیث هم جعل کرده تا ابوبکر و علی(ع) را در یک جایگاه بنشاند! معنای غلط دیگر را روشنفکران غربزده در "صراط های مستقیم" می کنند و صراحتا می گویند همه ادیان و مذاهب حقند!یا :"من عمل بر وفق هریک از مذاهب اسلام را مجزی می دانم"! ☑️ @m_ghanbarian
🌀ازدواجی بمثابه ی یک راهبرد! نوشته ی اخیر بنده درباره نحوه تولد امام صادق(ع) و پیام "احتمالی" آن، بیش از نقد با استغراب برخی مواجه شد. 🔅سرپرستی فردا: یک فرق امام با ما این است که او آگاه به فرداهاست. و خداوند علم غیب را نه برای اعمال جاری اش بلکه برای سرپرستی تاریخ به او داده است لذا تدبیر برای فرداها را هم او مکلف است. ابراهیم خلیل برای فردای دور بعثت خاتم الانبیاء، مکه را بنا می نهد و... 🔅ازدواجهای مبارک امام سجاد(ع) آگاه به غیب وقتی جلوی روی خود در فردا، نزاع بین بنی الحسن و بنی الحسین می بیند، نباید برای آن تدبیری کند؟! اگر در کنار همه تدابیر، از ازدواج هم برای کاستن آن نزاع و صرف قوا مقابل دشمن اهلبیت بهره گرفت، کار غریبی کرده است؟! یا تکلیف خاص امامت را امتثال کرده است؟! لذا او -که خود حسینی است- دختر امام حسن(ع) را به همسری میگیرد. مولود این پیوند امام باقر(ع) است در اوج اختلاف و نزاع بین حسنی ها با حسینی ها و امام حق هم حسنی است هم حسینی است. البته قرار نیست تدابیر معصوم، اختیار آدمیان را بگیرد و مثلا این نزاع صفر شود. لکن فکرش را بکنید آن تدبیر حکیمانه و غیبی چقدر از این نزاع کاست؟! 🔺حال اگر امام سجاد(ع) از نوادگان ابوبکر(قاسم پدر ام فروه) شاگرد برای خود بگیرد و از ثقاتش کند وجوف ابوخالدکابلی و سعید بن مسیب قرارش دهد(کافی ج۱ص۴۷۲)، امام باقر(ع) از او(قاسم نوه خونی ابوبکر و یار خاص امام سجاد) دختر پاکیزه ای خواستگاری و رحم پاک او را پرورشگاه صادق آل محمد(ص) قرار دهد، کار عجیبی کرده است؟! فرزند او باید مذهب حق را از باطلها جدا نماید اما همزمان مامور است با سایرین مدارا و سیاهی امت را از ناصبین و دشمنان اهلبیت جدا کند. بدی خلفاء جور را مسری در تمام نوادگانشان نکند و نزاع عقیدتی را جنگ نژادی و خونی ننماید. پیروان ناآگاه را به حکم بدعت گذاران محکوم نکند و با حجت قاطع حق را آشکار کند. از آنها شاگرد بگیرد و خود و شاگردانش مورد اطمینان و وثوق جامعه غیر شیعی باشند. حال اگر ازدواج با پاکیزه ای از نسل ابوبکر بدین منظور کمک کند یا به ما شیعیان درس مهمی دهد چرا نکند؟! ❗عجب از کسانی است که تولد نوه و نتیجه ی پاکیزه ای از ابوبکر را برنتابند و تخرج الحی من المیت را باور نکنند! 🔺بخاطری که هیچ نسبتی بین امام و ابوبکر درست نشود همه بزرگان شیعه را تخطئه کنند! آخر همه اینان نسب مادری امام را، به ابوبکر می رسانند: کلینی(کافی ج۱ص۴۷۲)، مفید(المقنعه ص۴۷۳)، شیخ طوسی(تهذیب ج۶ص۷۸)، طبرسی(احتجاج ج۲ص۳۷۴)، علامه حلی(تحریرج۲ص۱۲۳/منتهی ج۱۳ص۳۰۱)، شهیداول(دروس ج۲ص۱۲)، مجلسی(مرآه العقول ج۶ص۲۶)، بحرانی (حدائق ج۱۷ص۴۳۶)، کاشف الغطاء(کشف الغطاءج۱ص۹۹)، صاحب جواهر(ج۲۰ص۸۸) خویی(موسوعه ج۱۵ص۳۲۱)و... اینها مورخ نیستند بعض شان رجالی های شیعه اند که توثیق آنها روایتی را معتبر میکند. بعضی متکلمان برجسته شیعه اند پس معلوم است انتساب مادری و باواسطه به ابوبکر را مخل به شرائط امامت ندیده اند. 🔺عجیب تر کسانی اند که پیرو مکتب مرحوم بروجردی و امام در وحدتند و غیر از این تفکر را شیعه انگلیسی می خوانند، اما برای رد نسب مادری امام صادق(ع) به مطاعن خلفاء روی آورده انتساب امام را از آن جهت منع می کنند! درحالیکه امام رضا(ع) اینرا کار جاعلین و دساسین خواند!(روایت صدوق در عیون اخبار الرضا) 💡این تفکر شیعی میخواهد همه نوادگان خونی و عملی خلفاء را ملحق به آنها و حتی بفرض برائتشان از اباء(مثل محمد بن ابی بکر) باز غیر صالح برای پیوند با ائمه بداند و نجاست آنها را غیر قابل تطهیر و مسری بداند! و شعار وحدت را هم تصنعا یا به جهات سیاسی و مصرف داخلی سردهد! 🔆درحالیکه آن تدابیر راهبردی صادقین(ع) موجب شد آنروز تقابل شیعه-سنی شکل نگیرد. جامعه بزرگ سنی از ناصبیون اندک(عثمانی ها و...) جدا شود و بالاتر شیعه و سنی خود را در تقابل با عباسی ببینند که از قضا خود را اهلبیت رسول الله می خواند! ابوحنیفه سنی هم -علیرغم همه ایراداتش- مقابل خلفای عباسی فتوا و حتی زندان رود و توسط قاتل امام صادق(منصور عباسی)مسموم شود. یا احمد بن حنبل ناقل حدیث غدیر در مسندش شود و عقیده تربیع(خلیفه چهارم بودن امام علی) را بین اهل سنت تثبیت کند و شافعی مدح علی(ع) بسراید و... آن خط امام صادق "و لوازمش" را بروجردی با شلتوت دنبال و شیعه را مذهب مجاز الازهر کرد، امام خمینی جهان اسلام(اکثر سنی) را مقابل اسلام سفیانی و آمریکایی قرار داد، سیستانی، شیعه و سنی را به جنگ با نواصب فرستاد و خامنه ای اردوگاه سفیانی ها را از عمده سنی های معاصر خالی کرد. کاش تشیع و امامش را بهتر بشناسیم! 📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۴ ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری ⭕️مشکل آقازادگی 1⃣ فساد سیاسی #محسن_قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
⚖ جای خالی دکة القضاء! نوشته حجت الاسلام قنبریان را در زیر بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
⚖ جای خالی دکة القضاء! 1⃣ کمی تفحص کنید می بینید نهادهای دولتی و مردم نهاد شیعی و حتی غیر شیعی برای امیرالمومنین(ع) چه می کنند. مثلا: تلاش برای ثبت جهانی عهدنامه مالک اشتر در سازمان ملل، ثبت نسخه خطی قدیمی ترین نهج البلاغه در یونسکو، رونمایی از ترجمه مالایی عهدنامه در مالزی، بهره برداری از آن بعنوان یک منشور و برنامه جامع در بولیوی و... همه این ها خوب است و کم است. لکن "تفاخر" به علی(ع) و بانگ زدن "مشروعیت" او در عالم کافی نیست. تبلور و تجلی "کارآمدی" آن آموزه ها از طلانویس کردن آن و ثبت های ملی و جهانی بسی مهمتر است. "گزارش" کارآمدی آن آموزه ها در سالهای ۴۰-۳۶هجری هم باز "تفاخر" است نه "کارآمدی"! تصویر میز مجلل غذا گرسنه را سیر نمی کند ولو به اشتهایش می افزاید. اساسا کار بزرگ امام خمینی در تلاش برای اقامه حکومت عدل از این حیث افضل است. آثار پژوهشی گرانقدری مثل الغدیر و عبقات الانوار با آن قابل قیاس نیست. چون امام می خواست مشروعیت ولایت را با کارآمدی آن نشان دهد. از این رو ذره ای از آن(روش حکمرانی مشروع) نباید عقب نشست یا در تحقق اش کوتاهی کرد و الا هزاران تفاخر به علی(ع) فقط ارزش موزه ای و کتابخانه ای می یابد. 2⃣ چندسال پیش رئیس سازمان قضا و وزیر کشور امارات از "دادگاهی سیار" در اتوبوسی دو طبقه رونمایی کرد. خلیفه امارات پیش از آن خواسته بود: "سیاست سازمان قضا باید بر پیشرفت خدمات قضایی و عدالتی به وسیله روش های نوین باشد تا صرفه جویی در وقت و زحمت مراجعین و رساندن خدمات به تمامی قشرها در هر زمان ومکان را محقق سازد". این دادگاه سیار ۱۴متری با ۲قاضی و ۶کارمند خدمات گسترده قضایی، حقوقی، انتظامی داده و طبقه دومش نیز سالن دادگاه است. منظور از راه اندازی آن: خدمات کم نظیر با استانداردهای جهانی به شهروندان و قرارگرفتن ابوظبی میان ۵پایتخت برتر جهان اعلام شد! جالب است که این حکومت سلطنتی چیز قابل توجهی از استانداردهای جهانی حقوق اساسی ملت ندارد و حل و فصل مرافعات جزئی مردم را صاحب حق تعیین سرنوشت شان نمی کند. در ایام بهار عربی(به تعبیر غربی ها و بیداری اسلامی ما) بین خبرها به چشمم خورد که از سوی نهادهای بین المللی عمل به عهدنامه مالک اشتر علی(ع) بعنوان بهترین روش حکومت داری به امارات و خواهران دیگر عربی اش پیشنهاد شده بود. اگر اغراض سیاسی و فشار مستکبرین نبود قطعا مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی نمونه عینی برای مثال زدن به این کشورهای استبدادی از سوی سازمان ملل بود. 3⃣ لکن فارغ از اینها شما بگویید: ما به دکة القضاء امیرالمومنین(ع) لایق تریم یا امارات؟! علی(ع) باوجود داشتن سیستم قضایی و هم مراقبتها و نظارتها و مؤاخذه های جدی بر سیستم قضاوت و هم قاضیان، خود هم در مسجد کوفه "دکة القضاء" داشت! جایی که همه بتوانند به راحتی تظلم کنند. حتی ساختمان جدا و کوچکترین بروکراسی دست و پا گیر نداشته باشد. نه اتوبوس قضایی ابوظبی، دکة القضاء علی(ع) میشود و نه حکمرانی آنها با این ترفندها از محاکم طاغوت بودن رها می شود، لکن نمی توان انکار کرد که تلاشی برای کارآمدی بیشتر است و باید آنرا ستود. تفاخر به بودن در دستگاه ولایی و مشروعیت فقه و قضاء شیعی کافی نیست. کارآمدی دستگاه قضا، کوتاه شدن اطاله دادرسی، فریاد رسی فوری به مظلومان و آنها که هیچ یاری جز رجوع به محاکم ندارند از مشروعیت آن کم اهمیت تر نیست. 4⃣ یک پیشنهاد روشن: امروز در اغلب نقاط کشور بخصوص نقاط بهره مند از مناظر طبیعی، شاهد تصرفهای ثروتمندان و قدرتمندان به منابع طبیعی هستیم. حریم دریاها، دریاچه ها، رودخانه ها، کوه ها و کوهپایه هاست که دائم ویلاسازی و تجاری-تفریحی می شود. بسیاری هم به ظاهر برگه ای قانونی تدارک کرده اند! این اتفاقات از شکم نظام اداری آن شهرها درآمده و امید خیری از دادگستری و فرمانداری و ادارات مربوطه آنجا نیست که اگر می خواستند یا می توانستند مانع شده بودند. به همین منظور هم قوه قضاییه شماره ۱۳۱ و سامانه خاص تعریف کرد. طبق گزارشات خودشان موج شکایات و گزارشات مردمی ارسال شد. از عیوب و نقایص این راهکارها بگذریم که آنهایی که امتحانش کرده اند می دانند! بفرض این سامانه ها گزارشها و شکایات مردمی را خوب استماع کند(!)، ارجاع پرونده یا گزارش گرفتن از همان شهر چه دردی را دوا می کند؟! ✅ بنظر رئیس محترم قوه قضاییه نمی رسد چیزی از جنس دکة القضا علی(ع) یا اتوبوس ابوظبی لازم است؟! چند قاضی مجرب و پاکدست و مطمئن با همه لوازم (چند کارمند و سیستم الکترونیکی متصل و کامل و...) یک ایرانگردی کامل کنند و از نزدیک مرتع خواری، کوه خواری و... را -که همه مشهود است- ببینند و تکلیفش را معلوم کنند؟! شاید فردا دیر باشد... 📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۶ ☑️ @m_ghanbarian
#معرفی_کتاب #من_انقلابی_ام ☑️ @m_ghanbarian
⚠️قوه قضائیه و کوه خواری #محسن_قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری ⭕️مشکل آقازادگی 2⃣ فساد اخلاقی #محسن_قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
💠 تجزیه و ترکیب دستورالعمل های سیر و سلوک 1⃣ ✅ اساتید کامل واقعی سلوک عرفانی -اگر یافت شود- دستواتشان دو ویژگی دارد: -اجزاء آن منطبق با تعالیم اهلبیت(ع) است. -ترکیب و صورت مجموعی آن، همه شئون دین را در خود دارد. لکن در بسیاری از دستورات اساتید سلوک -حتی برخی مشاهیر- از این دو حیث ایراد وجود دارد. 🔆عیب و نقص برخی دستورات به حسب تجزیه: 1⃣ عیب نشستن "مجرب" جای "مأثور"! در اذکار و اوراد و ختومی که برخی از این اساتید می دهند تنها دلیل حجیتشان -غیر از گفتن استاد!- مجرب بودن آنها بیان میشود. اذکار و اورادی که رویاها یا مکاشفاتی را موجب میشود یا سالک را توانایی هایی می دهد! خود آن ذکرها ممکن است ناشناخته نباشد اما معجون آنها به میزانی خاص با عدد و وقت خاص بسا در هیچ روایتی پیدا نشود اما مجرب است و نتیجه می دهد و بعضا به قصد قربت و تعبد -بدون نص شرعی- از سوی سالک انجام میشود. 2⃣ عیب مجربهای غیر دینی بجای اذکار مجرب! گاهی کار از این هم جلوتر می رود، دستور اصلا ذکری از اسماء الهی نیست که حداکثر با اذکار دیگری قرین و با عدد و وقت خاص اداء میشود، بلکه اساسا ریاضت و تمرینی است که هیچ سابقه ای در تراث دینی ندارد(مثلا برای حضور قلب زل زدن به یک سنگ و...!) اعجاب انگیز اینکه این دستورات نه در کشکولهای دروایش و متصوفه بلکه برخی از مشاهیر علماء هم پیدا میشود! 3⃣ نقصِ نبودن ادعیه و اذکار مأثور و مورد تأکید! در مقابل دو آسیب قبل این کاستی هم در برخی دستورات مشهود است. در اجزاء دستورات برخی مشاهیر سلوک، زیارات و ادعیه مشهور و مستند و مؤکد اهلبیت جایش خالی است. جالب اینکه علیرغم بیانات وحدت وجودی از عالم و خلفاء الهی و رب نوع یا جزء خواندن آنها، توسل به آنها در سبد سلوکی شان(آنجور که در مثل امام و آقابهجت دیده میشد) پررنگ نیست. 🔆 نقد 1⃣ آیا مجازیم مجرب را جای مأثور نهیم؟! بهترین بیان برای حجیت این راهکارهای غیرمأثور را چنین شنیده ام: همانگونه که عقل مستقل قادر به کشف برخی احکام است و یافته عقل جای نص شرعی است، قلب منکشف هم ممکن است به دستور و راه حلی از مبادی عالیه برسد ولو لفظی از آن در آثار نباشد! به این بیان دو نقد جدی است: اول اینکه کشفهای قلبی در حوزه عرفان عملی(۱) و آداب و احکام اگر بخواهد حجت باشد باید مثل مستقلات عقلی از گذرگاه اصول فقه بگذرد و تصحیح حجیت شود. شیخ اعظم در بحث اجماع رسائل نزدیک به برخی از این فروض را طرح کرده است اما هیچکدام را حجت نشمرده است. راه این اجتهاد البته بسته نیست لکن بدون اعتبار سنجی اصولی نمی توان آنرا پذیرفت. نقد دوم کلان تر و دین شناسانه است که در ذیل اشاره میشود. 2⃣ لازمه ی کلامی فاسد این طریق! اگر اوراد مجرب جای مأثور بنشیند یا اصلا برای سلوک عرفانی و طی برخی منازل راه حلهایی غیر مسبوق در سیره و تراث معصوم ارائه شود، درآن صورت این دین در چه چیز کامل است؟! روشنفکران غرب زده که آموزه های آنرا در اقتصاد و حقوق و سیاست و... کارا و لازم الاجرا نمی دانند و سراغ مکاتب دیگر می روند، اهالی سلوک هم برای حضور قلب و نفی خواطر و دهها چیز دیگر دستوراتی از خود یا دیگری بسازند، پس اسلام برای چه آمد؟! دینی که دستور روشن و صریحی برای نماز با حضور قلب ندارد، دیگر به چه درد می خورد؟! اگر این دستورات بیان شده در دین هست و ما نیافته ایم، آدرسش کجاست؟! اقلا آن روشنفکران در رابطه انسان و خدا تعالیم دینی را مکفی می دانستند! 3⃣ لازمه ی فاسدتر از بسط تجربه نبوی! دکتر سروش در بسط تجربه نبوی، وحی را همان تجربه دینی خواند(!) غزالی و ابن عربی و عارفان دیگر را کنار پیامبر(ص) نهاد و آنان را کاشف نه شارح تجارب نبوی خواند که می توانند آنرا بسط دهند. او فرق عارفان و نبی را نه در تجارب معنوی بلکه در مأمویت داشتن برای ساخت جهانی جدید -که انبیاء دارند- دانست. اما حجیت اقوال عارفان غیر نبی را نمی پذیرد و تصریح می کند درباره غیر نبی، ماییم و ادله آنها(بسط تجربه نبوی ص۱۸). وجه بدتر بودن آن راه حلهای سلوکی و دستورات غیر مأثور این است که عملا نه تنها عارف، توانسته کاشف تجربه نبی باشد بلکه دستور او حجیت هم دارد و لازم نیست از نصوص شرعی و طرق اجتهادی معتبرش کند! 🔆راه حل راه حل همان است که بزرگان عرفان تأکید کرده اند: اجتهاد سالک! سالک باید دین شناس و مجتهد باشد تا دستورات را بر تراث دینی عرضه و غیر مأثور -بخصوص آنجا که لازمه ی فاسد کلامی دارد- را دور اندازد. تا قبل از آن میتواند به دستورات عام متخذ از آیات و روایات(مثل زادالسالک مرحوم فیض کاشانی) عمل کند. ______ ۱)در عرفان نظری معیار، سازگاری شهودات با برهان و آیات و روایات هستی شناسانه دین است. اما در عرفان عملی، انطباق با آیات الاحکام و منابع دیگر احکام معیار است و اگر طریق جدیدی بود باید حجیتش در اصول ثابت شود. 📝 محسن قنبریان ۹۷/۹/۱۱ ☑️ @m_ghanbarian