eitaa logo
نوشته های من
267 دنبال‌کننده
237 عکس
186 ویدیو
59 فایل
قانع‌بہ‌همینےکہ‌دوچشمت‌بیناست؟ دلت‌چطور؟ محمّدحسیݩ‌مطھڕ؎ھستݦ🌱 @m_h_motahari [کپی‌‌مطالب‌باذکرنام‌وبی‌ذکرنام، جهت‌اعتلای‌کلمه‌ی‌اسلام واجب‌ مؤکده🕊] لینک کانال https://eitaa.com/m_h_motahari1 صفحه ویراستی https://virasty.com/m_h_motahari
مشاهده در ایتا
دانلود
پیرمرد می‌گفت: این دنیا بود که هارون را در بین بنی‌اسرائیل تنها گذاشت یحیی را از زکریا گرفت مردم را از عیسی محروم کرد دستان علی را در خانه‌اش بست فرق علی را شکافت جگر حسن‌بن‌علی را پاره‌پاره کرد راس مبارک اباعبدالله را بر نیزه‌ها بالا برد و... تا روزی که مردم بنده‌ی دنیایند، امان عالم تنها خواهدبود و غائب خواهدماند. @mhmm110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من بخاطر خودم، سراغت آمده‌ام بخاطر تنهایی‌هایم بخاطر بچگی‌هایم من آمده‌ام تا فقط مرا ببینی و مرا نجات دهی من تو را دوست دارم چون دردم را می‌بینی در این دنیا هیچکس شبیه تو نیست. @mhmm110
|غُربت‌ونُصرت| دعای ندبه، به ما غربت ولی خدا را در افق تاریخ نشان میدهد؛ روزهایی که علی را بخاطر ترس‌هایشان، کنار گذاشتند و قلب فاطمه را بخاطر فراموشی‌ها و پستی‌هایشان بیت‌ُالاَحزان کردند. روزهایی که علی، از شدت غربت، به نخلستان ها پناه می‌برد و سر به چاه می‌گذاشت و از زخمی که ناکثین و قاسطین و مارقین بر دل او گذاشتند، با دل چاه درددل می‌کرد. روزهایی که مصیبت‌های کوچه و طمع عبيدالله عباس، جگر حسن‌بن‌علی را پاره‌پاره کرد و مردم، ولایت حق او را کنار گذاشتند. روزهایی که موروثی شدن خلافت و زن‌بارگی و میمون‌بازی خلفا و امرای شهرها از یک‌‌سو و ترس و پستی مردم از سویی دیگر، سر مبارک حسین را به نیزه ها برد و اهلبیت نبی‌اکرم را اسیر کرد و معجر زنان عترت طاهره را سوزاند و چادر از سر آنها کشید؛ فَقُتِلَ مَن قُتِل و سُبیَ من سبی و اُقصِیَ من اُقصی. زیارت اربعین و وارث به ما نشان می‌دهند اوج مصیبت ولی خدا، تنهایی او در میان مردم و نمک‌نشناسی مردم نسبت به ولی خداست. و اما نقطه‌ی رهایی از این مصیبت کجا و چه زمانی است؟ دعای ندبه و زیارت اربعین نقطه‌ی رهایی را آن روزی می‌داند که‌ انسان، از بدبختی های نظام استکباریِ خالی از ولی خدا خسته شود و بیزار شود و برائت جوید و آن را کنار گذارد و از فکر و بینش و احساس و رفتار، تا جامعه و علم و تمدن، مسیر نصرت ولی خدا را انتخاب کند و به تمام پیچیدگی های این انتخاب، ملتزم شود و عاشقانه پای ولایت توحید بمانَد؛ مَعَکُم لا معَ غَیرِکُم نُصرَتِی لَکُم مُعَدَّة اَشهَدُ اَنِّی بِکُم مؤمنُ و بِاِیَابِکُم موقِنُ این عبارات در زیارات جامعه و اربعین و وارث، همه سرنخ هایی برای امروز ما و پاسخ‌هایی برای برون‌رفت از بن‌‌بست تمدنی ما خواهند بود. @mhmm110
پیرمرد می‌گفت: من هرروز خودم را در صحرای کربلا می‌بینم گرمای آفتابش را احساس میکنم ناله زنانش را می‌شنوم فریاد امامش را می‌فهمم گریه‌ی شیرخوارش را می‌بینم و با این احساس‌ها و درک‌ها و فهم‌ها و دیدن‌ها و شنیدن‌هایم زندگی می‌کنم؛ وقتی‌که باغم را آبیاری می‌کنم یاد تشنه لب ظهرعاشورا مي افتم و شیرخواره‌اش را در آغوشش می‌بینم. و وقتی‌که آفتاب مزرعه، صورتم را آتش می‌زند، عاشقانه برای صورتی می‌گریم که روزها و شب‌ها، از کربلا تا شام، به روی نیزه‌ها، جلوی دیدگان زینب بود. @m_h_motahari1
°بچہ° بعضی‌ها گاهی گمان می‌کنند انسان شریفی هستند گاهی خيال می‌کنند صبر فراوانی دارند گاهی تصورشان اینست که انسان آزاده‌ای هستند گاهی فکر می‌کنند خیلی بخشنده‌اند اما اگر کسی در حق آنان جفا کند اگر کسی به آنان تهمت زند اگر بدقولی کسی را ببینند اگر طلبکار باشند و طلبشان دوسال فراموش شود اگر خلاف توقعشان، با آنان بدرفتاری شود آن‌وقت است که معلوم می‌شود فرسنگ‌ها با صبر و رحم و عطوفت و ازخودگذشتگی و بخشش و دریادلی فاصله دارند. آنان روزی که خودشان را صبور و بخشنده و دریادل و مهربان و ایثارگر یافته‌بودند، روزی بود که هیچ بی‌احترامی و بی‌ادبی و ناملایمتی در زندگی ندیده‌بودند؛ دقیقا همان بچه‌ای که هنوز سردوگرم روزگار، بالا و پایینش نبرده‌است. ولی روزهای تلاطم و تندی و ناملایمت و بی‌توجهی دیگران، روزی است که خود واقعیشان را یافته‌اند و فهمیده‌اند پهلوان‌پنبه اند؛ جز ادعای صبر و بخشندگی و مهربانی و ایثار، چیزی در بساط نداشته‌اند. @mhmm110
خدایا🌱 تو مرا آرامش دادی رشد دادی آبرو دادی محبوبیت دادی مقبولیت دادی همه‌ی این‌ها را وقتی به من عنایت کردی، که ذره‌ای لیاقت چنین ارمغان‌هایی را نداشتم. تو روزی به من این ارزشمندی را دادی که استحقاقشان را نداشتم که هیچ؛ استحقاق محرومیت و محدودیت و فقر را داشتم. این را بخاطر گناهان و خطایا و بدیهایم می‌گویم. اما تو روزی که هیچ استحقاقی و هیچ نسبتی با قرب و رحمتت نداشتم، این‌همه از من پذیرایی کردی. من یادم نمی‌رود که تو نسبت به من داشتی نه . @mhmm110
پیرمرد می‌گفت: خیلی‌ها حق مرا گرفتند و بردند و خوردند اما عیبی ندارد؛ همه‌ی این بی‌انصافی ها و ظلم ها را تحمل کردم تا بجایش شب‌ها خواب کعبه را ببینم و در بهشت همسایه مولا علی باشم و سحرگاهان، شیخ‌مفید مرا برای نمازشب بیدار کند. پ.ن: وی علاقه‌ی خاصی به شیخ‌مفید دارد و چندین بار به دیدار او مشرف شده‌است. @mhmm110
جهانگیر🌿 جهانگیر، برادر کوچک هیمن و برادر بزرگ هورتن، نوجوان ۱۲ ساله‌ای که اهل "نامانلو" بود ولی بخاطر تصمیم پدر به روستای غریبه آمده بودند. پسر دوم خانواده و بلندنظر؛ پیشانی بلندش از افق بلندی که آرزو کرده‌بود، نشان داشت. آرام و بی‌سروصدا و زیرزیرکی مرا هرشب رصد می‌کرد ولی بهانه‌ای برای محبت و دوستی پیدا نمی‌کرد. شب ششم محرم بود که او را دیدم تنها به مسجد آمده و برادر و پدر نیستند. پیش‌دستی کردم و تا مرغ از قفس نپریده خودم باب دوستی را باز کردم و از پدر و برادرش سؤال کردم. جوابی کوتاه و سنجیده و مختصر داد که بازهم طبیعی بود؛ در عین اشتیاقش به دوستی با من، ولی سر به پایین انداخته‌بود و جواب را کاملا بدون هیچ توضیحی مطرح کرد که: آن‌ها به روستای پدری‌مان رفته‌اند. می‌دانستم که او به این زودی ها انس نمی‌گيرد و به این راحتی محبت خود ابراز نمی‌کند؛ روح‌هایی که مستقل تربیت شده‌اند و عزت‌نفس خط قرمز آن‌هاست، به این راحتی ها اجازه نمی‌دهند کسی به ساحت آن‌ها نزدیک شود و باب انس را باز کند؛ هرچند که کمال اشتیاقش را در دوستی با خودم می‌دیدم. نتیجه آن گپ‌وگفت چنددقیقه‌ای آن شد که شب هفتم که به من پناه آورد؛ او در عالم بچگی خود با دیگران دعوایش شده‌بود و تنها پشتیبانش، برادربزرگش هیمن را نداشت. هر لحظه احساس خطر می‌کرد ولی مراقب بود نقطه‌ضعف نشان ندهد و با حفظ آرامش ظاهری، کنار من نشست. اینجا بود که اضطرار خود را به‌ موجودی مانند من فهمیده‌بود و در کنار من احساس آرامش می‌کرد. و همین‌جا بود که جهانگیر بنای رفاقت را به‌پا کرد و ساحتش را برای من شکست و مانع ها را برای دیدن من و ابراز دوستی برداشت. همان شب درباره‌ی زندگی صحبت کرد و درباره‌ی علاقه‌هایش و عزت‌نفسی که او را به دعوا و خطرکردن و قهر با دوستانش کشانده‌بود. او به بهانه‌ی پناه پیش من آمد غافل از آن‌که این پناه‌گرفتن، راهی برای رفاقت برایش بازکرد:) @mhmm110
•قلب‌من• با انسان‌ها باید زندگی کنی و در قلب زندگی با آن‌ها، خدا را نشانشان دهی؛ که او در قلب زندگی‌هامان جای دارد هرچند نفهمیم. وقتی که انسان‌ها می‌بینند تو کنار آن‌ها هستی ولی خودت را گم نکرده‌‌‌ای و دستت در دستان خداست، باورشان می‌شود که: خدا هست. خدا قلب زندگی است. خدا هنوز هم که هنوز است حواسش به زندگی‌ها هست. وقتی که درد تو، نشان‌دادن خدا در قلب زندگی‌ها شد؛ چه بالای منبر به خطابه بنشینی چه در کنار کودکان به بازیِ "یک‌کلاغ‌چهل‌کلاغ" مشغول باشی چه زیر آفتابِ مزرعه‌ی چغندرِ حاج‌علی صبوری، به آبیاری مشغول باشی چه همراه نوجوانان روستا به کوهنوردی بروی و روستاگردی کنی چه همراه محمد، یونجه کوبی کنی و چه این‌که مشغول چیدن سیب‌های باغ حاج‌علی باشی به لطف خودش، می‌توانی او را در لحظه‌لحظه‌ی زندگی‌ها نشان‌دهی می‌توانی در نیمه‌شب‌های بی‌نظیر روستا، و در چشمک‌های ستارگان و غروب ماه و صدای حیواناتِ شب‌بیدار، لطف و رحم و بزرگی خدا را ببینی و نشان دیگران دهی. @mhmm110
با عزم رفتن از غصه و غم هم می‌توان ره‌توشه برداشت هم می‌توان آسوده پر زد _________________________________________ نوشته‌های سنگ مزار یک استاد
ولی بیچاره آن‌که در این ظلمتکده‌ی مصیبت‌ها و بی‌وفایی‌ها و در این گذرگاه محدودیت‌ها، به علم و فهم و زیبایی و ثروتی که به تصادف یا کهولت سن یا گذر زمان یا بیماری از دست خواهدداد، دل‌خوش کند. @mhmm110
هدایت شده از حسن ضرّابی
18.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👀 به درست نگاه کن 🔸 نگاه ، پایه و بنیان بسیاری از مشکلات اساسی در مواجهه ما با پدیده های مختلف است. نگاهی که منشأ تحریف، تفسیر به رأی و مصادره به مطلوب می‌شود. ➕ راهکار، است. نگاه به همه ابعاد و زوایای یک واقعه 🔥 عاشورای تاریخ، کلان نگری به پدیده عاشورا را می‌آموزاند. پرداختن به جزئیات مهم واقعه که تاکنون بسیار کم به آن پرداخته شده. لینک ثبت نام: https://qasasschool.ir/shop/%d8%af%d9%88%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae/ «توضیحات تکمیلی، داخل ویدیو» ----------------------------------------------------- امتیازات شرکت در دوره: 1⃣ پاسخگویی به سوالات مکتوب تاریخی به صورت دائمی (سوالات پیامی) 2⃣ جلسات توضیحی بیشتر از مقدار دوره برای دانشجویان (توضیح و تبیین بیشتر جلسات دوره) 3⃣ یک جلسه خصوصی پرسش و پاسخ به صورت حضوری و مجازی برای هر کدام از اعضای دوره (کسانی که تو شهر استاد هستند حضوری، بقیه مجازی) 4⃣ قرار گرفتن در لیست مدرسین و مبلغین آینده مدرسه و اولویت دهی به دانشجویان دوره منتظر حضورتان هستیم 😊 ✅ @hassan_zarabi